چگونگی لحظات مرگ !
از آیات و روایات اسلامى، چنین بر مىآید كه مرگ براى مومنان، انتقال از زندان به باغ، و از زحمت و سختى به استراحت و آسایش است، و براى كافران و غیر مومنان، انتقال از باغ به زندان، و از آسایش به سوى سختىها و ناگوارىها است.
بعضى مىپندارند روز قیامت، خیلى دور است، زیرا مثلا حضرت آدم (علیه السلام)، نوح، ابراهیم، موسى (علیه السلام) و... قوم خود را از حساب و كتاب روز قیامت مىترساندند، ولى از آن عصر تاكنون هزارها سال گذشته، ولى هنوز قیامت بر پا نشده و شاید میلیونها سال دیگر نیز قیامت بر پا نگردد، بنابراین آیا اكنون براى پاداش صدها هزار سال بعد، عمل نیك انجام دهیم؟ و یا اكنون خود را براى مجازات هزاران یا میلیونها سال بعد، آماده سازیم؟
براى كسانى كه این گونه افكار سۆال انگیز دارند، پاسخهاى گوناگون و متعدد و جود دارد، یكى از این پاسخها این است كه فرضا، فرا رسیدن قیامت، هزاران سال بعد رخ دهد، ولى عالم برزخ (كه همان عالم قبر است) كه در مقایسه با قیامت، قیامت صغرى مىباشد، در چند قدمى ما است، و گاهى بین ما و آن تنها یك دقیقه فاصله است، مانند كسى كه جوان نیرومند و سالم و شوخ و شنگى است و در اتومبیل نشسته، ناگهان تصادف دل خراشى روى مىدهد و او هماندم از عالم دنیا به عالم برزخ وارد مىگردد، و یا مجاهدى راستین در صحنه جنگ با دشمن، آن چنان به عالم برزخ نزدیك شده كه فاصله او با عالم برزخ، گاهى كمتر از چند ثانیه است.
بنابراین همه ما باید توجه داشته باشیم كه شاید روز را به شب نرسانده و یا شب را به روز نرسانده، از این عالم، به عالم برزخ كوچ كنیم، و در آن عالم، بلافاصله نخستین دادگاه ما توسط دو فرشته نكیر و منكر شروع مىشود، و به دنبال آن پاداش و كیفر برزخى تحقق مىیابد.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: همانا، قبر، باغى از باغهاى بهشت، یا گودالى از گودالهاى دوزخ است. (تفسیر برهان، ج 3، ص 120)
شخصى پرسید عالم برزخ چیست؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: برزخ همان عالم قبر است، كه فاصله بین آغاز مرگ تا پدید آمدن روز قیامت، مىباشد. (تفسیر برهان، ج 3، ص 120)
سَكَرات مرگ یا سختىهاى آستانه عالم برزخ
همه میدانیم كه مرگ حق است، و همه موجودات، سرانجام طعم مرگ را مىچشند (آل عمران - 185)
و نیز مسلم است كه مرگ، كه انتقال از دنیا به عالم برزخ است، همراه شدائد و سختىها است، كه از آن به سَكَرات مرگ و گاهى به غَمَرات مرگ تعبیر مىشود.
در قرآن، در آیه سوره ق مىخوانیم: و جائت سكرة الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحید: و سرانجام، سختىهاى مرگ، به حق فرا رسد، (و به انسان گفته مىشود) این همان چیزى است كه از آن مىگریختى.
لحظات مرگ براى هر انسانى، سخت و ناگوار است، چرا كه از یكسو مساله فراق و جدائى از دوستان و آنچه روح انسان سالها با آن خو گرفته است، پیش مىآید. و از سوى دیگر خود در را در چنگال حوادث بعد از مرگ مىنگرد، حوادثى كه با محاكمه و مجازات و كشف باطن، و تنهایى همراه است و نگرانى شدید در مورد نتیجه اعمال و سرنوشت نهائى، احساس مىشود.
در مورد اول (فراق)، مرگ یك مرحله انتقالى مهم است، و انسان در آن لحظه، تمام پیوندها را كه با آنها خو گرفته، قطع مىكند، ناپایدارى و بى ثباتى جهان را لمس مىنماید، و خود را كاملا براى ورود به جهانى تازه مىبیند، و در این حال تلخى فراق را مىچشد.
امام على (علیه السلام) مىفرماید: مرگ همراه سختىهائى شدیدتر از آنچه در وصف بگنجد و یا با ترازوى عقل سنجیده شود مىباشد. (غررالحكم)
و طبق بعضى از روایات، حتى مردان خدا و پیامبران كه نه دل بستگى به دنیا داشتند، و نه وحشتى از آینده، از سختىهاى لحظه مرگ، این لحظه انتقالى، نگران بودند، چنانكه در مورد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده در لحظات آخر عمر مباركش، دست در ظرف آبى مىكرد و به صورت مىكشید و زبانش به ذكر لا اله الا اللّه حركت مىنمود و فرمود ان للموت سكرات: مرگ، شدائد و سختى هایى دارد. (تفسیر روح البیان، ج 9، ص 188 )
امام حسن (علیه السلام) در لحظات آخر عمر، گریه مىكرد، یكى از حاضران گفت: اى پسر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم)! تو با آن مقام ارجمندى كه در پیشگاه خدا دارى و بیست و یك بار پیاده از مدینه به مكه به حج رفتى، و سه بار هم اموالت را به مستمندان دادى، در عین حال گریه مىكنى؟ امام حسن (علیه السلام) در پاسخ فرمود: همانا گریه مىكنم براى دو موضوع، براى وحشت روز قیامت و براى جدائى از دوستان. (امالى صدوق، مجلس 39، حدیث 9- بحار، ج 6، ص 159)
غمرات مرگ براى ظالمان
در آیه 93 سوره انعام مىخوانیم: ولو ترى اذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكه باسطوا ایدیهم اخرجو انفسكم الیوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على اللّه غیر الحق...
و اگر بینى هنگامى كه (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفتهاند و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مىگویند جان خود را خارج سازید، امروز مجازات خواركنندهاى در برابر دروغهایى كه به خدا بستید و در برابر آیات او تكبر ورزیدید ،خواهید داشت.
به طور كلى از آیات و روایات اسلامى، چنین بر مىآید كه مرگ براى مومنان، انتقال از زندان به باغ، و از زحمت و سختى به استراحت و آسایش است، و براى كافران و غیر مومنان، انتقال از باغ به زندان، و از آسایش به سوى سختىها و ناگوارىها است.
در قرآن، در آیه 16 سوره حشر مىخوانیم: كمثل الشیطان اذ قال للانسان اكفر فلما كفر قال: انى برى منك انى اخاف اللّه رب العالمین.
كار منافقان، همچون شیطان است كه به انسان گفت: كافر شو (تا مشكلات تو را حل كنم) هنگامى كه او كافر شد، شیطان گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندى كه پروردگار عالمیان است، ترس دارم.
بعضى از مفسران مىگویند: این آیه بیانگر برخورد شیطان با انسان در لحظات آخر عمر است، شیطان سعى مىكند تا انسان را در حالت كفر از دنیا ببرد، و به خصوص هنگام مرگ، كه یك حالت ضعف شدید است، شیطان به انسان نزدیك مىشود و اشیاء مورد علاقه او را به او نشان مىدهد، و با همان اشیاء او را تا سر حد كفر مىكشاند، آنگاه از او بیزارى جسته و از نزد او فرار مىكند.
سخن آخر
شخصى از امام سجاد (علیه السلام) پرسید: مرگ چیست؟ امام سجاد (علیه السلام) فرمود: براى مومن، كندن لباس چركین و پر حشرات است، و گشودن بندها و زنجیرهاى سنگین، و تبدیل آن، به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها، و راهوارترین مركبها، و مناسبترین منزلها است. و براى كافر مانند كندن لباسى است فاخر، و انتقال از منزلهاى مورد علاقه، و تبدیل آن به چركترین و خشنترین لباسها و وحشتناكترین منزلها و بزرگترین عذاب. (بحارالانوار ج 6، ص 155)
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
عالم برزخ در چند قدمى ما ـ محمد محمدى اشتهاردى
سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن