تبیان، دستیار زندگی
تلویزیون ما در در دو دهه اخیر برای مقابله با ماهواره از چاله بیرون آمده و در چاه افتاده است. چاله ای که نتیجه عدم توجه به فرم هماهنگ با محتوا و در عین حال جذاب بود و چاهی که امروز در آن قرار داریم و چیزی نیست جز تغییر ذائقه مخاطب.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا رسانه ملی؛ دانشگاه نشد؟


تلویزیون ما در در دو دهه اخیر برای مقابله با ماهواره از چاله بیرون آمده و در چاه افتاده است. چاله ای که نتیجه عدم توجه به فرم هماهنگ با محتوا و در عین حال جذاب بود و چاهی که امروز در آن قرار داریم و چیزی نیست جز تغییر ذائقه مخاطب.

برنامه کودک

یکی از روزهای ایام هفته به صورت اتفاقی قرعه به نام یک شبکه تلویزیونی می‌افتد و برنامه ای که از برنامه های پربیننده کودک و نوجوان است. "داریوش فرضیایی" که بچه ها او را در این سال ها با نام عمو پورنگ می شناسند با چند نفر از همکارانش، یک شوی کودک و نوجوان اجرا می کند. آنچه باعث می شود تا نشود به سرعت از این شو گذشت؛ روایت کودکانه ای است که گروه عمو پورنگ از یکی از حکایت های "کلیله و دمنه"، در آن روز به روی صحنه آورده اند. در روزگاری که برنامه های تلویزیونی با " دست و جیغ و هورا!" و یا برنامه های موزیکال و مهد کودکی که سال هاست به همراه برخی از مجریان به جام جم راه پیدا کرده اند؛ میاندار کنداکتور پخش شده است، دیدن اجرای یک داستان از کلیله و دمنه در رسانه ملی دست کمی از لنگ کفش در بیابان ندارد و به هر صورت غنیمتی ارزشمند است.

با این حال تنها چند دقیقه بعد، سکه کاملا بر می گردد. هنوز هم در برنامه های پربیننده تلویزیونی، پس از گذشت نیم یا یک چهارم برنامه با ظاهر شدن علامتی در گوشه تصویر مخاطب می فهمد که زمان تبلیغات بازرگانی فرا رسیده است و به مدت یک تا حداکثر پنج دقیقه تبلیغات تجاری بر روی صفحه گیرنده‌ها نقش می بندد. البته این روش معمول در حدود یک دهه پیش با ظهور مسابقات تلویزیونی تا حدودی تغییر کرد. به صورتی که در وسط مسابقه به روش های مختلف از حامیان مالی مسابقه نام برده می شد که خود به نوعی تبلیغ بازرگانی محسوب می شد. بعد تر در  بعضی برنامه های دیگر چنین روشی در حال باب شدن بود که با دستور مسوولان رسانه ملی جلوی آن گرفته شد و رد آن تنها در همان مسابقات و برخی برنامه های دیگر باقی ماند. با افول مسابقات تلویزیونی در اواخر دهه هشتاد شمسی این نوع تبلیغات مستقیم تنها به برنامه هایی مانند برنامه های آموزش آشپزی محدود شد.

اما تبلیغات تلویزیونی تجاری به صورت کلاسیک آن، یعنی همان روشی که ابتدا گفتیم معمولا در برنامه های کودک و نوجوان بسیار محدود و کمرنگ بود. دلیل آن هم کاملا منطقی است. این نوع برنامه ها و آگهی های بازرگانی اثرات سوء و منفی تربیتی و روانی برای کودک به همراه دارند که باید در استفاده از آنها نهایت احتیاط را به خرج داد.

اگر در موارد حرفه ای غیر از ایران توجه کنیم ممکن است یک شرکت معظم اقتصادی تنها برای گنجاندن یک شعار مهم تبلیغاتی اش در یک برنامه کل آن برنامه را تامین مالی کند و در نهایت همان برنامه از ساعت ها تبلیغات و آگهی های بازرگانی مستقیم تاثیر بیشتری بر سود بازرگانی شرکت خواهد داشت

همه مقدمه ها را گفتیم تا شما مخاطب محترم حال و روز نگارنده را وقتی آگهی بازرگانی مستقیم را درست وسط برنامه عمو پورنگ مشاهده می‌کند، درک کنید. داستان کلیله و دمنه که تمام می شود. مخاطب کودک و نوجوان با میزی چیده شده در وسط استودیو مواجه می شود که بر روی آن انواع و اقسام ماکارونی های یک برند خاص را گذاشته اند و دست اندرکاران برنامه مشغول تعریف و تمجید از آن شده اند.

***خاله نرگس و پنگول بر روی بیلبوردها؛ در کشاکش فرهنگ و بازار

ماجرا به همین یک مورد خلاصه نمی شود. در یکی از خیابان های پر رفت و آمد شهر و در تقاطعی شلوغ یک بیلبورد بزرگ خودنمایی می کند؛ بیلبوردی که مربوط به یک نمایشگاه تجاری در تهران است؛ این البته چیزی است که در ابتدای امر متوجه آن نخواهید شد. در نگاه اول، تصاویر مجریان برنامه کودک و نوجوان شبکه تهران دیده می شود و اولین برداشت این است که احتمالا در گوشه ای از شهر برنامه ای شاد برای بچه ها تدارک دیده شده است اما با کمی دقت در جزئیات و نوشته ها معلوم می شود که در کنار یک مجموعه تجاری نمایشگاهی برپاست که مجریان کودک و نوجوان هم در آن حضوری تبلیغاتی دارند.

برنامه کودک

این نوع برخوردهای اقتصادی در حوزه رسانه و فرهنگ اتفاق عجیبی در دنیای امروز محسوب نمی شود، اما آنچه که عجیب است پا گرفتن چنین رخدادهایی در ایران است که فرهنگ و رسانه ملی کاملا با سوبسید و بودجه دولتی اداره می شود. البته این روزها این رخداد ها تنها به برنامه های کودک هم خلاصه نمی شود. برنامه هایی اینچنینی مانند قارچ در حال رشد هستند. هر قدر برنامه پر مخاطب تر سر و دست شکست حامیان مالی برای آنها بیشتر و البته خودنمایی آگهی های بازرگانی در متن برنامه پر رنگ تر. نمونه اخیر آن سریال های ماه مبارک رمضان بودند که هر یک با یک حامی مالی تولید شده بود و از قضا این حامیان تا سر حد امکان، فرصت عرض اندام را در برنامه ها پیدا کردند.

***تولید برنامه در اغما

مساله اصلی به بحران مالی صدا و سیما باز می گردد که از سال گذشته آغاز و در نیمه اول امسال، کاملا خود را به نمایش گذاشته است. اوضاع بد مالی در تامین برنامه ها آنقدر جدی بود که تهیه کنندگان برای تولید برنامه های مصوب - و نه برنامه های جدید- نمی توانستند چندان بر روی بودجه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی تکیه کنند. بودجه رسانه ملی در برخی از مقاطع چند ماه گذشته، به سختی کفاف پرداخت حقوق کارکنان را می داد. بنابراین تهیه کننده گان باید چشم به کیسه تامین کنندگان مالی می دوختند و این به معنای واضح و صریح تبدیل برنامه های تلویزیونی صدا و سیما به آگهی های متنوع بازرگانی است. اگرچه ممکن است غلظت آگهی گونگی هنوز در این برنامه ها زیاد نباشد؛ اما خواه ناخواه رنگ و بوی تبلیغات تجاری از هر برنامه اسپانسر محور به مشام می رسد.

این نوع برخوردهای اقتصادی در حوزه رسانه و فرهنگ اتفاق عجیبی در دنیای امروز محسوب نمی شود، اما آنچه که عجیب است پا گرفتن چنین رخدادهایی در ایران است که فرهنگ و رسانه ملی کاملا با سوبسید و بودجه دولتی اداره می شود

***اسپانسرهای بی منطق و برنامه سازان راحت طلب

ساخت برنامه با حامیان مالی یک روش جا افتاده در دنیای رسانه وتلویزیون است اما این مساله برای سیستم ساخت برنامه در ایران صدق نمی کند. مساله این است که حامیان مالی و یا به لغت فرنگی اش همان اسپانسرها در ایران ذهنیت فرهنگی و تبلیغات رشد نیافته ای دارند. اگر در موارد حرفه ای غیر از ایران توجه کنیم ممکن است یک شرکت معظم اقتصادی تنها برای گنجاندن یک شعار مهم تبلیغاتی اش در یک برنامه کل آن برنامه را تامین مالی کند و در نهایت همان برنامه از ساعت ها تبلیغات و آگهی های بازرگانی مستقیم تاثیر بیشتری بر سود بازرگانی شرکت خواهد داشت.

اما در حالی که در ایران نه روش های تبلیغاتی تلویزیونی رشد داشته و نه هیچ سیستم ارزیابی تاثیر و نفوذ تبلیغات معمول است، حامیان محترم مالی احساس می کنند که اگر حتی نیمی از بودجه ی یک برنامه تلویزیونی را تامین کردند، حق دارند که در جای جای برنامه به هر بهانه ای برند خود را بگنجانند و گاه به شیوه های بدون منطق و مضحک حتی داستان را طوری تغییر دهند که مانند یک بازیگر سفارش شده نقشی هر چند کوتاه به آنها سپرده شود و البته به همان میزان که بازیگران عزیز کرده و سفارش شده ی سینما توانسته اند با نقش های تصنعی پیشرفت کنند؛ این حامیان مالی هم از چنین تبلیغاتی سود خواهند برد.

***اسپانسرها فقط سریال می سازند

تبدیل رسانه ملی به دانشگاه عمومی که همواره همه مسوولان ارشد صدا و سیما آن را از اهداف اصلی خود خوانده اند، نه از طریق برنامه های سرگرم کننده که بوسیله برنامه های آموزشی و فرهنگی جذاب صورت می گیرد. این مساله آنقدر بدیهی هست که گفتن همین چند جمله هم درباره‌اش ملال آور به نظر بیاید. اما وقتی رسانه ملی به سمت تولید برنامه از طریق حامیان مالی پیش می رود به نظر شما کدام برنامه ها مورد انتخاب حامیان مالی قرار خواهد گرفت؟

تلویزیون

تلویزیون ما در در دو دهه اخیر برای مقابله با ماهواره از چاله بیرون آمده و در چاه افتاده است. چاله ای که نتیجه عدم توجه به فرم هماهنگ با محتوا و در عین حال جذاب بود و چاهی که امروز در آن قرار داریم و چیزی نیست جز تغییر ذائقه مخاطب.

مخاطب کودک و نوجوان که در سالهای دهه  شصت در برنامه کوتاه روزانه کودک و نوجوان مستند "زندگی اسکیموها" را می دید و از این سریال فوق العاده جذاب و آموزنده لذت می برد در سالهای دهه هفتاد و هشتاد به سمت و سوی برنامه هایی رفت که تنها یک مجری و یک عروسک برایش خرج شده بود و اشعار سبک و کم محتوا را با موسیقی تند روانه ذهن و گوش کودکان می کرد. این افت محتوا و فرم در همه رویه های برنامه سازی قابل مشاهده است. در چنین شرایطی، مستند ها و برنامه هایی که ماهیت آموزشی و فرهنگی دارند کم کم به حاشیه می روند و برنامه های پرمخاطب آنهایی می شوند که تنها اوقات فراغت را پر می کنند. برنامه های مستند که با کمبود مخاطب روبرو شده اند کم کم تنها به بودجه های رسانه ملی وابسته شدند و نگاه از مخاطبان برداشتند و همین امر باعث شد تا روز به روز از نظر کیفی و فرم و جذابیت افت کرده و کاملا به برنامه های رسمی تبدیل شوند.

حالا و در شرایطی که برنامه سازی در رسانه ملی بدون حمایت مالی اسپانسر ها بسیار دشوار شده است؛ تنها برنامه های فرهنگی و خصوصا مستندها هستند که از دایره تولید کنار گذاشته می شوند و نتیجه تاسف بار هم این خواهد بود که شعار "رسانه ملی؛ دانشگاه عمومی" به آرمانی دور و دست نیافتنی تبدیل خواهد شد و البته مسوولان رسانه ای کشور که روزگاری این مسیر را راهی برای نجات از هجمه ماهواره ها دیده بودند، میدان را خود برای حریفانی چون بی بی سی و شبکه " من و تو" با آثار کم محتوا اما زیرکانه و دارای فرم ارتقاء یافته در مستند و برنامه های فرهنگی خالی می گذارند.

بخش اتباطات تبیان


منبع: مشرق