گریمور: شیطان
پینوكیو را به خاطر داری!؟ همان عروسك چوبی كه پدر ژپتو با چه عشق و امیدی آن را ساخت اما جز سربههوایی و دردسر از آن پسرك دستساز ندید! آن دو موجود فریبكار را چه!؟ مطمئنم كه چهرهشان خوب به خاطرت هست. نه اشتباه نكن! بنایم بر این نیست كه با هم بنشینیم و خاطرات كودكی را مرور كنیم ، مقصودم چیز دیگری است...
یادم میآید كه هروقت به تماشای پینوكیو مینشستم، از اول تا آخرش حرص میخوردم كه چرا این پینوكیو انقدر بیتوجه و نادان است!؟ چرا هرچقدر كه از دست این دو موجود فریب میخورد باز هم برایش درس عبرت نمیشود و بار دیگر هم در دام آنها میافتد؟ مگر آدم چندبار از یك سوراخ گزیده میشود؟ حالا كه ماهیت آنها برایش روشن شده چرا باز هم دروغهای آنها را باور میكند و به دنبالشان راه میافتد؟! این بود كه در طول تماشای آن، مدام در دلم آرزو می كردم كه خدا كند این بار گول نخورد! خدا كند این دفعه آن فرشته مهربان بیدارش كند و نگذارد كه مكر و فریب دامان نادانیاش را بگیرد! ولی هربار او فریب میخورد و فریب میخورد و فریب میخورد.
اما حالا كه سالها از آن روزها میگذرد، وقتی خوب به زندگی و آدمهایش نگاه میكنم، متوجه میشوم كه اگر نگویم همه ما، خیلی دور از حقیقت نیست اگر بگویم اكثر ما صورت انسانی آن عروسك چوبیای هستیم كه مدام زیباییهایی كه در باطن زشت بودند او را میفریفت!
اینجا كه دیگر غریبهای نیست! خودمان هستیم و خودمان. چرا تعارف و تكلف كنیم؟! باید بپذیریم كه اعمالمان خیلی وقتها از جنس همان سادهلوحیهای پینوكیو است كه روزی از تماشای آن حرص میخوردیم.
از دست روباه مكار زمانمان بارها و بارها فریب خوردهایم ولی باز هم تا اشارهای میكند به دنبال خواستههای او راهی میشویم... شیطان را میگویم! همان آشنای دیرین. همسایهی بداندیش دیروز و امروز و فردایمان!
از فكر اینكه خانهتان را عوض كنید تا از شر شیطنتها و آزارهای او خلاص شوید بیرون بیایید، چون او باوفاتر از این حرفهاست! اگر شما ترك دیار كنید او هم خانه اش را رها میكند و هرجا كه شما ساكن شوید همسایه جدیدتان خواهد بود، هر روز در خانه شما را خواهد زد و هربار با پیشنهادهای زیبا و دلفریب شما را به دردسر و زحمت خواهد انداخت.
پس تنها راه این است كه هر لحظه با خود تكرار كنیم كه راههایی كه او نشان میدهد و سرابهایی كه به چشم ما دریا مینمایاند، همهدر نهایت به یك نقطه ختم میشود و آن پرتگاه دهشتناكی است كه برای سقوط و نیستی ما فراهم آورده است.
تسویل كه در این آیه خداوند به شیطان نسبت میدهد، به گواه كتابهای لغت، به معنای تزئین كردن چیزی است، به این منظور كه محبوب انسان قرار گیرد و برایش دوستداشتنی باشد و به زبان ساده و خودمانی یعنی زشتی چیزی را طوری بپوشانیم كه نه تنها بدی آن به چشم نیاید بلكه زیبا هم جلوه كند و انسان را به سوی خود بكشاند.
این همه را گفتم تا به یك آیهی تأملبرانگیز از كلام الهی برسم و آن این سخن خداوند است كه میفرماید:
«إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ» (آیه 25 سوره مباركه محمد ص)
بىگمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ] هدایت بر آنان روشن شد [به حقیقت] پشت كردند، شیطان آنان را فریفت (و زشتیها را در نظرشان جلوه داد) و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.
تسویل كه در این آیه خداوند به شیطان نسبت میدهد، به گواه كتابهای لغت، به معنای تزئین كردن چیزی است، به این منظور كه محبوب انسان قرار گیرد و برایش دوستداشتنی باشد و به زبان ساده و خودمانی یعنی زشتی چیزی را طوری بپوشانیم كه نه تنها بدی آن به چشم نیاید بلكه زیبا هم جلوه كند و انسان را به سوی خود بكشاند.
این كه گفتیم؛ یعنی تسویل حرفهی بیچون و چرای شیطان است!!
پلیدیها را چنان دوستداشتنی جلوه میدهد و آنقدر كپی را برابر اصل مینمایاند، كه گاه حرفهایها هم فریب ظاهرسازیاش را میخورند و اصل و بدل را از هم تشخیص نمیدهند!
میبینیم هزاران سال است كه او بر عزم خود راسخ ایستاده و بر مسیر باطل خود مصرانه پای می فشرد و افسوس كه ما در مسیر حق خود اینچنین سست و بیارادهایم!
شاید وجود چنین خصیصهای برای شیطان به این خاطر باشد كه قرار است در طول زندگی بارها و بارها به سراغمان بیاید، اگر قرار باشد كه دستش برایمان رو شود كه دیگر او به مقصودش نخواهد رسید و موفق به همراه كردن انسانها با خود نخواهد شد. اما چنانكه خداوند هم بارها به ما هشدار داده است، شیطان عزم خود را جزم كرده كه از میان بنی بشر هر كه را بتواند گمراه ساخته، به ورطهی هلاكت بكشد و میبینیم هزاران سال است كه او بر عزم خود راسخ ایستاده و بر مسیر باطل خود مصرانه پای می فشرد و افسوس كه ما در مسیر حق خود اینچنین سست و بیارادهایم!
آیا وقت آن نرسیده كه لااقل در برابر وسوسههای او كمی با درنگ تصمیم بگیریم و گاهی،... فقط گاهی به عاقبت كارها بیاندیشیم و هر روز با چشم بسته و با هدایت او به چاه تازهای نیافتیم؟!
نویسنده: نعمتی
كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان