تبیان، دستیار زندگی
چون کلمه‌ی تقوا یک سخن تکرار شونده است و فرهنگ تقوا در جامعه خیلی تکرار می‌شود، من اصرار دارم شما آن نکته‌ی حرف مرا دریابید، و لذا مقصود را درست توجه کنید! من گفتم تقوا را می‌توانیم این‌طور معنی کنیم که شما بفهمید. اما واژه‌گزینی برای ترجمه یک معنی دیگر ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تعریف رهبری از مفهوم "تقوا"


آیا «تقوا» یعنی ترسیدن از خدا؟ اگر نیست، چرا چنین معنا می‌کنند و آیا اساساً از خدا باید ترسید؟


تقوا

گاه سعی می‌شود که به بهانه‌ی رحمان، رحیم، لطیف، غفار، ستار، رئوف، جواد، رفیق و شفیق بودن خداوند متعال، القا کنند که «ترس از خدا» جایگاهی ندارد و اصلاً نباید از او ترسید. در حالی که اصلاً چنین نیست، بلکه باید به رحمتش امیدوار بود و از قهرش ترسید. «خوف» و «رجا» دو انگیزه و عامل حرکت انسان‌ هستند که هر کدامش را بگیرند، گویی از دو بال پرواز، یکی را قطع کرده یا بسته‌اند. اگر «حبّ و بغض» هست، خوف و رجا نیز خواهد بود.

بدیهی است آدمی وقتی در مقابل یک عظمت وجودی قرار می‌گیرد، هم امید نعمت و بهره‌مندی در او ایجاد می‌گردد و هم خوف و ترس از عقوبت و خشیّت از عظمت.

انسان حتی در مقابل موجودات بی‌جان نیز همین حالت را دارد، چه رسد به خداوند عظیم‌الشأن جلّ جلاله. چنان چه نمی‌توان به یک رودخانه فقط امیدوار بود که آب آشامیدنی و کشاورزی را تأمین نماید و به زیبایی و سرسبزی منطقه بیافزاید، بلکه خوف خروشان بودن آن و عواقب احتمالی نیز وجود دارد.

اما در خصوص «تقوا» دقت شود که معنا و مفهوم واژه که گاه طی جملاتی بیان و منتقل می‌گردد یک مقوله است و واژه گزینی مناسب برای معادل آن به زبان دیگر [که حتی ممکن است واژه مناسبی یافت نشود] مقوله‌ی دیگری است.

تقوا در اصل یعنی «پرهیز کاری» و پرهیز مبتنی بر «مراقبت» و «حذر» است و انسان از چیزی «حذر» می‌نماید که از آن می‎ترسد، لذا تقوا را ترس از خدا معنا کرده‌اند. یعنی ترس از نتیجه عمل به آن چه موجب ضرر، زیان، فراق، دوری، قهر و غضب می‌شود.

از بهترین تعاریف برای انتقال مفهوم «تقوا»، بیانات مقام معظم رهبری در این خصوص می‌باشد که ذیلاً ایفاد می‌گردد:

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد تقوا: چون کلمه‌ی تقوا یک سخن تکرار شونده است و فرهنگ تقوا در جامعه خیلی تکرار می‌شود، من اصرار دارم شما آن نکته‌ی حرف مرا دریابید، و لذا مقصود را درست توجه کنید! من گفتم تقوا را می‌توانیم این‌طور معنی کنیم که شما بفهمید. اما واژه‌گزینی برای ترجمه یک معنی دیگر است.

شما معنای تقوا را بدانید: که تقوا یعنی پرهیز در حال حرکت و مراقبت در حال حرکت، در میدان‌ها حرکت بکنید، اما مواظب باشید! از اصطکاک‌ها، از غلط رفتن راه‌ها، از واردکردن ضایعه‌ها به خود یا دیگران و از تخطّی‌کردن از حدودی که برای انسان معین کرده که انسان را به گمراهی می‌برد، چون جاده بسیار خطرناک و طولانی و ظلمانی است

تقوا یعنی پرهیز با حرکت نه پرهیز با سکون، یک وقت هست شما در حال سکون پرهیز می‌کنید، یعنی برو در خانه‌ات بنشین و کاری به کار چیزی نداشته باش و با رانندگی نکردن پرهیز کن به این که به کوه نخوری و از دره پرتاپ نشوی، پرهیز از کوهنوردی کردن، حرکت نکردن در خارزارها که خارهای مغیلان دامن شما را نگیرد، این یک جور پرهیز است و اسلام این را به شما توصیه نمی‌کند.

بلکه می‌گوید در سینه‌ی قضایا و واقعیت‌ها با حوادث روبرو بشوید و در عین حال پرهیز کنید. مثل راننده‌ای که رانندگی می‌کند اما پرهیز هم می‌کند و این پرهیز همان است که گفته شد، مراقبت کردن و مواظب خود بودن. پس کلمه‌ی پرهیز در اینجا یک کلمه‌ای است درست، منتها چون پرهیزگاران در ترجمه‌ی متقین زیاد تکرار شده و در ذهن‌ها آن حساسیت لازم را به معنا برنمی‌انگیزد، من ترجیح دادم بگوئید پرهیزمندان البته پرهیزمندان را هم چون جا نیفتاده اصرار ندارم بگوئید، خود بنده آن سال‌های قدیم تقوا را پرواگرفتن و پرواداشتن معنا می‌کردم، اما بعد فکر کردم دیدم عبارت پرواکاران و پروامندان یک عبارت نامأنوسی است و هیچ مصطلح نیست، یعنی آن موسیقی لغت باید بر گوش سنگینی نکند، باید زیبا به گوش برسد تا رایج شود و این یکی از رازهای واژه‌گزینی است.

بنابراین: شما معنای تقوا را بدانید: که تقوا یعنی پرهیز در حال حرکت و مراقبت در حال حرکت، در میدان‌ها حرکت بکنید، اما مواظب باشید! از اصطکاک‌ها، از غلط رفتن راه‌ها، از واردکردن ضایعه‌ها به خود یا دیگران و از تخطّی‌کردن از حدودی که برای انسان معین کرده که انسان را به گمراهی می‌برد، چون جاده بسیار خطرناک و طولانی و ظلمانی است.

این ظلمات دنیا را مشاهده می‌کنید که قدرت مادی چه گردوغباری امروز در دنیا برپا کرده؟ عربده می‌کشند و تصمیم‌گیری می‌کنند و چه بسیار انسان‌هایی که در این راه‌ها گمراه می‌شوند. پس باید مواظب بود! چقدر انسان امروز در دنیا حقانیت راه‌های استکباری را در دلش قبول دارد؟ همین که می‌گویند افکار عمومی غرب اینگونه گفت همین تلاشی که می‌کنند تا افکار عمومی غرب را علیه یک مفهومی و یک حقیقتی برانگیزد این برای چیست؟

چون کلمه‌ی تقوا یک سخن تکرار شونده است و فرهنگ تقوا در جامعه خیلی تکرار می‌شود، من اصرار دارم شما آن نکته‌ی حرف مرا دریابید، و لذا مقصود را درست توجه کنید! من گفتم تقوا را می‌توانیم این‌طور معنی کنیم که شما بفهمید. اما واژه‌گزینی برای ترجمه یک معنی دیگر است

برای همین است که می‌خواهند باور انسان‌ها را جلب کنند که متأسفانه باور خیلی را جلب می‌کنند و این همان گمراهی‌پذیری راه حقیقت و راه زندگی است که اگر یک ذره هوشیاریشان را از دست دادند گمراه خواهند شد، و لذا در این راه تقوا لازم است اگر کسی این تقوا را داشت، آن‌وقت قرآن او را می‌تواند هدایت کند، لکن اگر کسی این تقوا را نداشت و همچنان چشم بسته، بزن‌ و برو و بی‌توجه و مستانه حرکت کند، آیا قرآن می‌تواند او را هدایت کند؟ ابداً، هیچ سخن حقی این چنین آدمی را نمی‌تواند هدایت کند! کسی که گوش دل به هیچ چیز نمی‌دهد و هیچ حقیقتی را باور ندارد، و سرمست و دربست در اختیار شهوات خودش، یا شهوات دیگران دارد حرکت می‌کند. قرآن او را هدایت نخواهد کرد. بله قرآن یک ندایی هست، اما این ندا هیچ‌ وقت به گوش آنها حساس نمی‌آید.

در قرآن یک تعبیری هست که می‌فرماید: «اولئک ینادون من مکان بعید» و این اشاره به همین آدم‌هاست می‌گوید: آنها ندا داده می‌شوند از راهی دور. شما گاهی یک آهنگی را از راه دور می‌شنوید، مثلاً یک نفر خوش‌خوانی یک نغمه بسیار زیبایی را با زیروبم‌های بسیار رقیق و لطیفی دارد می‌خواند اما فرض کنید از فاصله یک کیلومتری، صدای او می‌آید لکن چه می‌گوید؟ اولاً معلوم نیست، چون لفظ شنیده نمی‌شود و فقط صدا شنیده می‌شود، بعد همین صدا هم که ظرافت‌های درونش بکار رفته اصلاً فهمیده نمی‌شود، مثل یک خطی که بر دیوار رسم شده و شما آن را از دور می‌بینید یک خط است اما وقتی نزدیک می‌روید می‌بینید این خط مثلاً یک ظرافت‌هایی درونش به کار رفته که از دور نمی‌شود دید، و لذا این آدم‌ها را قرآن می‌گوید مثل اینکه از دور صدایشان می‌زنند چیزی نمی‌شنوند پس باید هوشیار بود تا هدایت شد. این مختصری از جلسه‌ی گذشته و «هدی للمتقین» بود.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: ایکس شبهه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.