تبیان، دستیار زندگی
از منظر قرآن كریم و روایات معصومین(ع) ثروت و مال فراوان، فضل الهی است كه می تواند زمینه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معنابخشی به مال دنیا

معنابخشی به مال دنیا

از منظر قرآن كریم و روایات معصومین(ع) ثروت و مال فراوان، فضل الهی است كه می تواند زمینه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم آورد.

معارف اسلامی كه در قالب آیات قران مجید و روایات اهل بیت (ع) به دست ما رسیده اند ،در برخورد ما موضوع مال و ثروت به دو دسته تقسیم می گردند: برخی از این دسته معارف الهیه، با رویكردی منفی به پدیده مال و ثروت نگریسته اند. مانند این روایت كه امیر المومنین(ع) می فرماید: « مال ریشه شهوتها است.»(1)

اما دسته دیگری از معارف دینی، نه تنها رویكردی منفی به ثروت و مال نداشته، بلكه از تولید ثروت نیز حمایت كرده و آنرا در ردیف عبادات قرار می دهند. قرآن كریم در همین رابطه می فرماید: « المال و البنون زینه الحیاه الدنیا.؛ مال و فرزندان زینت زندگانی دنیوی هستند.( کهف/ 46 ) و یا مانند اینكه رسول خدا (ص) فرمود: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است.(2)

آنچه از تحلیل این دو دسته گزاره های دینی حاصل می گردد، بیانگر این مطلب است كه اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلکه از آن جهت که وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده نیز می باشد. از این رو است که هنگامی که حضرت علی ( ع) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت می کرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شده ای یا دنیا به تو جرم کرده است …»(3)

با این بیان باید گفت، از منظر قرآن كریم و روایات معصومین(ع) ثروت و مال فراوان، فضل الهی است. (مائده /2) كه می تواند زمینه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم آورد و بسته به اینكه از چه راهی بدست آمده و در چه مسیری هزینه گردیده است، از این قابلیت برخوردار است كه سكوی پرتابی برای انسان به سمت تعالی روحی باشد. از این رو خداوند در آیه 37 سوره سبا، ارزش و نقش معنوی مال و فرزند را زمانی ثابت می داند، که این امور در مسیر کمالی به کار گرفته شود و همراه با ایمان و عمل صالح باشند.

مرحوم استاد مطهری (ره) می فرماید: « در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادله اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه این ها تاکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر، تضییع مال و حرام قطعی است»(4)

با توجه به مطالب فوق الذكر، اگر كسی دارای ثروتی بود، بویژه از طایفه متدینین و بالاخص علما اسلام، نه تنها اشكالی ندارد بلكه در مواردی نیز بسیار گره گشا می باشد، آنچه كه مذموم است، دل بستن به مال دنیا است. اگر دنیاپرستی و مال پرستی برای مردم عادی روا نباشد-که روا هم نیست -برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست، از این رو از حضرت عیسی (ع) نقل شده است که فرمود: « الدینار داء الدین و العالم طبیب الدین فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه فاتهموه و اعلموا انه غیر ناصح لغیره».؛ دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی که دیدید طبیب مرض را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید که خیر خواه دیگران نیست.»(5) بنابراین اگر برخورداری از مال و ثروت، زمینه دلبستگی به دنیا را فراهم نیاورد، وجود  ثروت در دست اخیار و علما مردم دار، می تواند گره بسیاری از مسائل و مشكلات جامعه را بگشاید.

در احوالات مرحوم ملا هادى سبزوارى نقل نموده اند كه: « وی بقدرى در اجراى اوامر شرعیه و عمل به دستورات اسلامیه دقیق بوده كه تا آخر عمر حتى در سن پیرى و ضعف و ناتوانى كارهاى مهم خود را تعطیل نمى كرده ،شخصا غله ملكى خود را با دست خود و زن مى كرده و سهم زكوات آن را خارج و در بین فقرا تقسیم مى كرده و علاوه بر اداء حقوق واجبه سالهاى متمادى روش او بر این بوده كه، عصرهاى پنجشنبه كلیه فقرا شهر سبزوار در بیرونى منزل او مجتمع مى گشته اند، خود آن مرحوم شخصا درب منزل ایستاده و به هر یك از فقراء بقدر قابلیت و فراخورشان، وجهى عطا مى فرمودند و همه ساله در اواخر ماه صفر، سه مجلس سوگوارى در منزلش تشكیل و از فقرا شهر دعوت بعمل مى آمد، سپس شخص روضه خوانى كه بر اثر بدصدائى در تمام شهر مجلسش منحصر به منزل آن جناب بوده، بمنبر مى رفته پس از ختم روضه، نان و آبگوشتى حاضر و بعد از صرف غذا به هر نفر یك ریال مى پرداخته است .

در اوائل جوانى كه در مشهد مقدس مشغول تحصیل بوده، تمامى دكاكین موروثى را بتدریج فروخته و وجه آن را در راه رضاى خدا انفاق نموده است . در سنوات اخیر زندگانى بعلت قحطى و مضیقه ،آب و ملك فامن سبزوار را فروخته و وجهش را در بین فقرا و مستحقین تقسیم نمود .

خلاصه بقدرى دنیا در نظر این بزرگ مرد بى قیمت و كوچك بوده كه اگر آیه شریفه : « ولیخش الذین لو تركوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم » جلوگیرش ‍ نمى شد، تمام مایملك خود را یك روزه در راه رضاى خدا و محبود حقیقى انفاق مى نمود، چنانكه موید این مدعا شنیده شده كه شخصى به حضورش ‍ عرض نمود كه، شما درویشد چرا از مال خود باقى گذاشته اید و همه را انفاق نفرموه اید، در جواب مى فرماید: تصدیق مى كنم ولى چه كنم بچه ها درویش ‍ نیستند.» (6)


پی نوشت‏ها:

1.محمد باقرمجلسی، بحار الانوار،تهران، اشلامیه، ج 69، ص 67

2.همان، ج 69، ص 59

3.حاج سید علینفی فیض الاسلام ، نهج البلاغه،قم، انتشارات فقیه، خ 131

4.مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، تهران، صدرا، ص 17

5.محمد باقر مجلسی، همان، ج 2، ص 107

6.سید نعمت الله حسینى، مردان علم در میدان عمل،‌ قم، انتشارات جامعه مدرسین،ج1، ص96

منابع:

بحار الانوار

مردان علم در میدان عمل

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان