تبیان، دستیار زندگی
«نشانی» و «غزل انتظار» دو شعر از عبدالرحیم سعیدی راد است که درباره امام عصر (عج) سروده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«فیلتر شکن» لازم نیست


«نشانی» و «غزل انتظار» دو شعر از عبدالرحیم سعیدی راد است که درباره امام عصر (عج) سروده .

«فیلتر شکن» لازم نیست

«نشانی»

نه در «گوگل» نشانی از تو می توان یافت

نه در «فیس بوک»،

برای سر زدن به تو «فیلتر شکن» لازم نیست،

همه دلهایی که بدون «پسورد» بالا می آیند

نشانی از «تو» دارند.

گل نرگس

برای ماهی ها « کامنت »می گذارم

برای پرنده ها « اف لاین »

می خواهم عطر نامت را

برای همه « چت روم »ها بفرستم

می خواهم

« بک گراند » همه دلها تو باشی

گل نرگس من!

می آید...

شنبه ها گل می فروشم.

یک شنبه ، کفش هایم را واکس می زنم

و به زلزله ای که در راه است فکر می کنم.

دوشنبه ها را سکوت می کنم.

سه شنبه، ایمیل هایم را چک می کنم

و برای مرگ

لبخند می فرستم.

چهار شنبه ،

با دخترم به ملاقات خدا می روم.

پنج شنبه، شعر هایم را حراج می کنم.

جمعه ها ... اما،

فقط منتظر می مانم

می دانم که می آید.

سعیدی راد به دلیل علاقه شخصی‌اش به حوزه ادبی، آثار متعددی در حوزه شعر و ادبیات دارد كه از جمله آثار وی می‌توان به «گردان شهر آیینه» خاطرات یكی از آزادگان، «گزیده ادبیات معاصرمعاصر شماره 77» مجموعه شعر، «فانوسهای سنگی» گردآوری شعر فلسطین و «من راضیم به این همه دوری» مجموعه شعر، اشاره كرد

«غزل انتظار»

پیش‌ روی‌ چشمانم‌ یک‌ درخت‌ و یک‌ جاده‌

انتظار، چون‌ طوفان‌، تکیه‌ بر دلم‌ داده‌

بی‌ حضورت‌ ای‌ خورشید! سر به‌ صخره‌ می‌کوبند

ابرهای‌ باران‌زاد، موجهای‌ آزاده‌

کوچه‌ کوچه‌ می‌گردد، ماه‌ هم‌ به‌ دنبالت‌

گرچه‌ اهل‌ اینجا نیست‌، این‌ دهاتی‌ ساده‌

شاعرانه‌ باید داد، دل‌ به‌ آتش‌ عشقت‌

عاشقانه‌ باید بود، در کنارت‌ آماده‌

با تو می‌شود خوشبو، روز و شب‌ ، ولی‌ بی‌ تو

می‌کشد به‌ روی‌ زخم‌، روزگار سمباده‌

پیش‌ پایت‌ ای‌ مولا! - عاشقانه‌ بی‌ پروا -

سر به‌ خاک‌ می‌سایند سروهای‌ آزاده‌

«فیلتر شکن» لازم نیست

درباره سعیدی راد

عبدالرحیم سعیدی راد متولد 1346 دزفول است و تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس زراعت ادامه داده است.

وی به دلیل علاقه شخصی‌اش به حوزه ادبی، آثار متعددی در حوزه شعر و ادبیات دارد كه از جمله آثار وی می‌توان به «گردان شهر آیینه» خاطرات یكی از آزادگان، «گزیده ادبیات معاصرمعاصر شماره 77» مجموعه شعر، «فانوسهای سنگی» گردآوری شعر فلسطین و «من راضیم به این همه دوری» مجموعه شعر، اشاره كرد. سعیدی راد تاكنون سوابق و مسئولیتهای متعددی در حوزه ادبی داشته است كه در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می شود:

-مسئول صفحه ادب مقاومت روزنامه اطلاعات 80-75

-نویسنده، گزارشگر و تهیه كننده برنامه‌های ادبی رادیو خوزستان 74- 70

-مسئول انجمن شعر حوزه هنری خوزستان 74-71

-سردبیر مجله خبری دانشگاه شهید چمران اهواز 75- 74

سعیدی راد در حال حاضر در معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور «سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی قبلی» مشغول به كار است.

برخی آثار

بعد از باران (اشعار زنده یاد باران بور) 1376

بر بلندای عشق (خاطرات شهید بلندیان) 1377

زخمهای خورشید (خاطرات جنگ) 1379

«دیگر عرضی ندارم» مجموعه نامه‌های عاشقانه،‌عارفانه/ 1386

«ساعت به دقت دلتنگی‌» مجموعه شعر/ 1386

«مردی با سه مزار» خاطرات روحانی شهید قنوتی/ 1386

درباره فانوسهای‌سنگی

كتاب « فانوسهای‌سنگی» به‌كوشش عبدالرحیم‌سعیدی‌راد وبا همكاری ‌مركز‌ آفرینش‌های ‌ادبی‌،تهیه شده است. این‌كتاب مجموعه‌ای‌ازاشعار شاعران معاصر‌كشورمان با موضوع « فلسطین» ‌است‌كه‌درسه فصل‌با عناوین:

«با‌زخم‌عمیقی‌درمشت»،« ازخاك‌وخاطره‌وباد» و‌« دربیابانهای‌تبعید»به بیان مظلومیت ملت فلسطین می‌پردازد.

بخشهای اوّل و دوّم کتاب اختصاص به شعرای ایرانی دارد امّا فصل سوم ( دربیابانهای‌تبعید) دربرگیرنده اشعار شاعران فلسطینی وغیرایرانی نظیر جبرا ابراهیم جبرا،محمدالاطوش،سالم جبران،محمود درویش،سمیع القاسم،احمد مطر و ... است.

ازجمله شاعران ایرانی‌كه اشعارآنها دربخش اول ودوم‌آمده، می‌توان به قیصرامین پور،حمیدسبزواری،محمود شاهرخی،سیروس اسدی،سلمان هراتی و... اشاره كرد. همچنین در ترجمه اشعار این کتاب مترجمانی نظیر صابر امامی ، هادی محمدزاده ،مهدی اسدی ،موسی بیدج ، یوسف بکار و ... همکاری داشته اند.

آنچه درادامه می‌آید شعری است از سمیع القاسم شاعرفلسطینی‌كه توسط صابرامامی ترجمه شده است:

اسب‌سركش را سوارشدم/ به‌عزم صحراهای‌خشك/ به دنبال زمان‌جهانگرد/ در ازدحام زمین تنها بودم/ وتنها برادرم- سخن- بامن بود/ محروم ازجسارت‌وهراس/ ازصحراگذشتم/ چگونه برگردم؟/ چگونه بروم؟/ ای معبود‌زخم‌زننده/ توحرارت میهن‌وتازیانه‌ای‌/ توشه‌ای ... تمام توشه/ وتو... سفارش میعادی‌/ اینجا‌پاریس‌است‌/ اینجا بیروت است/ اینجا مسكواست/ غم‌های سركشت را/ برسینه‌اسب‌سركشت می‌زنند/ وسفررا‌/ درگرسنگی‌ وتشنگی ادامه می‌دهم .../ سوگند ای مولا/ ای‌كه برخارهای ما/گل‌میخك می نهی/سوگند/كه هرگز زخم را نمی فروشیم/هرچند چاقوها اصرار‌كنند/ وخواهرمان/ درطول روزگار/ اسیرنخواهدماند،هرگز/ چگونه فرار كنیم؟/ از رستگاه زمینی‌مان/ وچگونه نسل‌هایی از‌بغض‌را/ به دست فراموشی بسپاریم/ ای آهنگ‌كلام ما‌/ ای رویای‌برانگیزده‌ی‌ما/ ای‌تاریخ دزدیده شده!/ سوارغم ها/ تامرگ.../ تامرگ.../ برده‌ای‌اسب‌سركش‌تو می‌ماند.

فرآوری:منیژه خسروی

بخش ادبیات تبیان


منابع: کیهان،سوره مهر