چرا برخی از مۆمنان فقیر هستند؟
در اطرافمان انسانهایی را میبینیم که واقعا از صمیم قلب به حرف خدا عمل میکنند ولی در زندگیشان هزاران مشکل و گرفتاری کوچک و بزرگ دارند و به خواستهها و آرزوهایشان نمیرسند و همیشه از بقیه عقب هستند در صورتی که تلاش هم میکنند؟
برای پاسخ به این سوال باید ثروتمندی و غنا را به دو دسته برون ذاتی و درون ذاتی تقسیم كنیم:
منظور از بىنیازى برون ذاتى آن است كه انسان به وسیله اشیاء خارج از ذاتش از دیگران بىنیاز شود؛ به وسیله مقام، قدرت، دوستان، پول و مانند آن. این غناى برون ذاتى است كه چندان اعتبار ندارد، به همین جهت این نوع غنا و ثروت عطش روحى انسان را فرو نمىنشاند و لذا ثروتمندان تشنهتر هستند! بر این اساس است كه وقتى از بهلول مىپرسند: شخصى نذر كرد كه به فقیرترین مردم كمک مالى كند، باید به چه كسى بدهد؟
گفت: «به هارون الرشید!. [1]
نوع دوم، غناى درون ذاتى است؛ یعنى كسى كه با استفاده از سرمایه درونى وجود خویش و بدون كمک گرفتن از ابزار بیرون خویش غنى است. چنین اشخاصى در سایه ایمان، اعتماد به نفس، قناعت، توكّل بر خدا، تقوى، كه سرمایههاى بزرگى محسوب مىشود، به غناى درون ذاتى دست مىیابند و از همه غنىترند.
ویژگى مهمّ سرمایههاى درون ذاتى این است كه دزدان نمىتوانند آن را به سرقت ببرند. حضرت على علیه السلام خود از جمله كسانى است كه غناى درون ذاتى دارد. بدین جهت در دوران بیست و پنج ساله سكوتش همانند كوه ایستادگى و مقاومت مىكند و هنگامى كه به قدرت مىرسد اسیر قدرت نمىگردد، بلكه قدرت را اسیر خویش مىنماید و به دنیا همچنان بىاعتناست.
آرى، آن حضرت در اوج قدرت دنیا را از كفش پر وصلهاش بىارزشتر.[2]
و از برگ جویده شده در دهان ملخ كم بهاتر!. [3]
و از عطسه بز كم قیمتتر! . [4]
و از استخوان خنزیرى كه در دست شخص جذامى باشد، [5]، پستتر معرّفى مىكند! این است سرمایه واقعى و جاودانى.. [6]
با توجه بر این مطالب میشود این نتیجه را گرفت كه برخوردار نبودن از مادیات به معنای فقر نیست بلكه كسی فقیر است كه از عقل و ایمان به خدا تهی باشد همان گونه كه حضرت علی علیه السلام در روایتی میفرماید:
هیچ سرمایهاى همچون عقل نیست و هیچ فقرى همچون جهل و نادانى نیست. [7]
در روز قـیـامت خـداوند، جـلّ ثناۆه، همچنان كه برادرى از برادرش پوزش مىخواهد، از بنده مۆمن نیازمند خود در دنیا، عذر مىخواهد و مىفرماید: به عزّت و جلالم سوگند كه من تو را در دنیا از سر خواریت نزد من، محتاج نكردم. اكنون این سرپوش را بردار و ببین به جاى دنیا به تو چه دادهام. او سرپوش را بردارد و گوید: با این عوضى كه به من دادى مرا چه زیان اگر آنچه را در دنیا از من گرفتى
كسی كه قلبش سرشار از ایمان به خداوند یكتا است و در عمل نیز به دستورات الهی پایند است، فقیر نیست بلكه او بی نیاز واقعی است و اكثر پیامبران و صالحان جهان از نظر مادی وضع خوبی نداشتند. فقر شعار صالحین است همان گونه كه در روایتی از امام صادق علیه السلام میخوانیم كه حضرت فرمودند:
هنگامى كه دیدید فقر روى آورده بگو اى شعار صالحین خوش آمدى و هنگامى كه ببینى غنا روى آورده بگو لابد گناهى از من سر زده كه مجازاتش به سرعت فرا رسیده. [8]
البته این فقری كه در این روایت مراد و منظور است فقری است كه انسان تلاش میكند ولی در حد كمی نصیبش میشود نه فقری كه بر اثر تنبلی و بی تدبیری و اسراف به وجود آمده باشد. و باز منظور از فقر، زندگى ساده و خالى از تشریفات و تكلّفات است در برابر ثروتى كه موجب مستى و غرور و تشریفات و تجمّلات مىشود.
و البته اگر انسان فقیری در زندگی كوتاه و گذرای دنیا از جاده مستقیم الهی خارج نشود و بر این حالت فقر صبر نماید خداوند در زندگی جاودانه آخرت مقام بالا و نعمت های زیادی به او میدهد همان گونه كه امام رضا علیه السلام در روایتی میفرماید:
كسی كه قلبش سرشار ازایمان به خداوند یكتا است و در عمل نیز به دستورات الهی پایند است، فقیر نیست بلكه او بی نیاز واقعی است و اكثر پیامبران و صالحان جهان از نظر مادی وضع خوبی نداشتند
در روز قـیـامت خـداوند، جـلّ ثناۆه، همچنان كه برادرى از برادرش پوزش مىخواهد، از بنده مۆمن نیازمند خود در دنیا، عذر مىخواهد و مىفرماید: به عزّت و جلالم سوگند كه من تو را در دنیا از سر خواریت نزد من، محتاج نكردم. اكنون این سرپوش را بردار و ببین به جاى دنیا به تو چه دادهام. او سرپوش را بردارد و گوید: با این عوضى كه به من دادى مرا چه زیان اگر آنچه را در دنیا از من گرفتى. [9]
در ضمن پولدار شدن آدم ها نیز ربطی به خوبی و بدیشان ندارد. خداوند سنت هایی دارد كه هر كس آن سنت ها را رعایت كند چه كافر چه مۆمن به پول و ثروت میرسد. به عنوان مثال هر كس تلاش نماید و زحمت بكشد، یا به كسب و تجارت بپردازد و در این مسیر مهارت كافی داشته باشد، می تواند صاحب پول و ثروت گردد. اما اگر كسی بیكاری و تنبلی را پیشه كند، یا در زندگی اش حساب و كتاب نداشته باشد، فقیر می شود، می خواهد مۆمن باشد یا كافر.
پی نوشت ها :
[1]. كتاب بهلول عاقل ص 31
[2]. نهج البلاغه، خطبه 33.
[3]. :نهج البلاغه، خطبه 224.
[4]. نهج البلاغه، خطبه 3.
[5]. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 236.
[6]. 110 سرمشق از سخنان حضرت على (ع)، ص: 6
[7].لا غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ كَالْجَهْل «نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 54.»
[8]. إذا رَأَیْتَ الفَقْرَ مُقبِلًا فَقُلْ مَرْحباً بِشِعارِ الصّالِحینَ وَ اذا رَأَیْتَ الْغِنى مُقْبِلًا فَقُلْ: ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُه « كافى، ج 2، ص 263، ح 12 از باب فضل فقراء مسلمین»
[9]. إنّ اللّهَ جلَّ ثناۆهُ لَیَعتَذِرُ إلى عَبدِهِ المۆمنِ الُمحْوِجِ فی الدنیا كما یَعتَذِرُ الأخُ إلى أخیهِ ، فیَقولُ : وعِزَّتی وجَلالی ، ما أحوَجتُكَ فی الدنیا مِن هَوانٍ كانَ بِكَ عَلَیَّ ، فارفَعْ هذا السَّجْفَ فانظُرْ إلى ما عَوَّضتُكَ مِن الدنیا . قالَ : فَیَرفَعُ فیَقولُ : ما ضَرَّنی ما مَنَعتَنی مع ما عَوَّضتَنی «كافی ج 2 ص 264»
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : اندیشه قم