تبیان، دستیار زندگی
یزیون،جهان یک تریبون نمایش است.) شماره سوم چنانچه گفته شد، تلویزیون مهم‌ترین شکل و نحوه خودسازی و خودآگاهی و تفاهم با خویش را در فرهنگ و بر فرهنگ ما دارد. بدین سبب، چهره‌ای که از تلویزیون در برنامه‌های تلویزیونی ترسیم می‌شود ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عصر تجارت شو

(پیام تلویزیون،جهان یک تریبون نمایش است.)
شماره سوم


چنانچه گفته شد، تلویزیون  مهم‌ترین شکل و نحوه خودسازی و خودآگاهی و تفاهم با خویش را در فرهنگ و بر فرهنگ ما دارد. بدین سبب، چهره‌ای که از تلویزیون در برنامه‌های تلویزیونی ترسیم می‌شود الگو و نمونه‌ای می‌شود برای تصویر کلی خود جهان، به عبارت دیگر، جهان آن گونه دیده می‌شود که تلویزیون آن را در صحنه‌های تلویزیونی نشان داده است. و نکته اصلی هم در همین جا است.

مسئله و مشکل به اینجا ختم نمی‌شود که سرگرمی و تجارت سرگرمی بر روی صفحه تلویزیون، در همان هنگام، چهره‌ساز تمامی زمینه‌های محاورات عامه می‌شود، بلکه مسئله مهم در این است که تأثیر و دامنه نفوذ این برنامه‌ها به ورای صفحه تلویزیون نیز کشیده می‌شود.

مسئله و مشکل به اینجا ختم نمی‌شود که سرگرمی و تجارت سرگرمی بر روی صفحه تلویزیون، در همان هنگام، چهره‌ساز تمامی زمینه‌های محاورات عامه می‌شود، بلکه مسئله مهم در این است که تأثیر و دامنه نفوذ این برنامه‌ها به ورای صفحه تلویزیون نیز کشیده می‌شود. هر جا که درگذشته کتاب راه و روش برخورد با سیاست ، دین، اقتصاد، آموزش، قانون، حق و دیگر مقوله‌های مهم اجتماع را شکل می‌‌داد و تبیین می‌کرد امروزه تلویزیون آن نقش را عهده‌دار شده است.

در فلوریدا جریان‌های دادگاهی و محاکمه پرونده‌های سنگین جنایی نظیر قتل و غیره مرتباً از تلویزیون نشان داده می‌شود که غالباً سرگرم کننده‌تر از برنامه‌ها و فیلم‌هایی است که جریانی از یک دادگاه تخیلی را فیلم‌سازی کرده‌اند. همه این‌ها به خاطر علاقه به «رشد و آموزش عمومی» تهیه و پخش می‌شود.

امروزه آمریکائیان دیگر در سالن‌های دادگاه‌ها، در کلاس‌های درس، در اتاق‌های جراحی، در سالن‌های کنفرانس، کلیساها و حتی در هواپیما با یکدیگر گفتگو نمی‌کنند، بلکه همدیگر را سرگرم می‌کنند؛ آنچه آنها با یکدیگر مبادله می‌کنند رأی و فکر و اندیشه نیست، بلکه عکس و تصویر است. استدلال کردن و اقامه برهان با جملات و عبارات صورت نمی‌گیرد، بلکه با آراستگی ظاهر و خوش قیافگی و میزان اشتهار و اصطلاحات تجاری و تبلیغاتی انجام ‌می‌گیرد. پیام تلویزیون، به عنوان وسیله ارتباطی  دارای فرا رخسار و استعارات نیرومند، تنها در این خلاصه شده است که جهان یک تریبون نمایش است.

گرک ساکویچ (GREG SAKOWICZ)، روحانی عالی مقام و کشیش کاتولیک، برنامه‌های ارشادی- مذهبی خود را در شیکاگو، با موسیقی راک اندرول درهم آمیخته است. براساس گزارش آسوشیتدپرس، عالی مقام ساکویچ، هم مشاور روانی و مددکار روحی در کلیسای «روح مقدس» در شامبرگ (SCHAUMBERG) (ناحیه‌ای در اطراف شیکاگو) است و هم سرگرم کننده‌ای (شومنی) در برنامه رقص و شادی فرستنده WKQX.

استدلال کردن و اقامه برهان با جملات و عبارات صورت نمی‌گیرد، بلکه با آراستگی ظاهر و خوش قیافگی و میزان اشتهار و اصطلاحات تجاری و تبلیغاتی انجام ‌می‌گیرد.

پدر مقدس ساکویچ در سری برنامه‌های تفریحیش با عنوان سفر به درون (THE JOURNEY INWARD) به گپ زدن در مورد موضوعاتی از قبیل روابط خانوادگی و مسئولیت و نظایر آن می‌پردازد و سرانجام موعظه‌های مذهبیش را با آهنگ‌ها و ترانه‌های خاصی(BILLBOARD" S TOP TEN –(1) به اجرا درمی‌آورد. اومی‌گوید که نمی‌خواهد آن‌گونه که «در کلیسا» وعظ می‌شود به موعظه بپردازد و اضافه می‌کند: «پارسا و با تقوی بودن بدان معنی نیست که انسان باید ملال‌آور باشد.»

بنگاه‌های تلویزیونی WCBS و WNBC در سال 1984 با اشتیاق و شور و هیجان فراوان اعلام کردند که مدارس ملی فیلادلفیا دست به انجام یک آزمایش زده‌اند، که طی آن مواد درسی کودکان، از طریق آواز خواندن به آنان تعلیم داده می‌شود و سپس نشان دادند که کودکان مجهز به واک من (ضبط صوت کوچک قابل حمل، رابطه انتقال صدا به گوش) در حال گوش دادن به قطعه‌ای موزیک راک هستند، که مضمون عبارات آن را هشت حرف از حروف الفبا تشکیل داده است. آقای جو کو هندرسون(JOCKO HENDERSON) مبتکر این شیوه، در نظر دارد برای شادی و نیز توفیق بیشتر کودکان و دانش‌آموزان، دروس ریاضیات، تاریخ و زبان انگلیسی را تحت نظم و مقررات جدی موزیک راک در آورد.

در نیوبدفورد ایالت ماساچوست، جریان دادرسی یک پرونده مربوط به تجاوز به عنف از تلویزیون پخش شد که به شادی تماشاچیان فرقی با برنامه‌های سریال‌های تلویزیونی بعدازظهر نداشت. در فلوریدا جریان‌های دادگاهی و محاکمه پرونده‌های سنگین جنایی نظیر قتل و غیره مرتباً از تلویزیون نشان داده می‌شود که غالباً سرگرم کننده‌تر از برنامه‌ها و فیلم‌هایی است که جریانی از یک دادگاه تخیلی را فیلم‌سازی کرده‌اند. همه این‌ها به خاطر علاقه به «رشد و آموزش عمومی» تهیه و پخش می‌شود.

جسته و گریخته شایعه این مطلب به گوش می‌رسد که در نظر است برای تأمین این مقصد عالی از این پس توبه‌های انسان‌ها را نیز از تلویزیون  به معرض نمایش عموم بگذارند و نیز به احتمال زیاد با این اخطار که «محتوای برخی قسمت‌های این برنامه برای کودکان مناسب نیست؛ لذا حضور والدین ضرورت دارد».

در یکی از پروازهای یونایتد ایرلاینز(UNITED AIR LINES) یکی از میهمانداران مسابقه‌ای را به مسافران پیشنهاد کرد که براساس آن دارنده بیشترین تعداد کارت اعتباری یک شیشه شامپاین تعلق می‌گیرد! مردی از بوستون با دوازده کارت اعتباری برنده اعلام شد. در بازی دوم یک شیشه شراب به کسی تعلق گرفت که توانسته بود سن همه میهمانداران را بر روی هم اعلام کند. مسافری از شیکاگو که مجموع سنین مهمانداران را 128 سال حدس زده بود دریافت کننده این جایزه بود. هنگامی که هواپیما به مقصد خود رسید همه مسافران دست جمعی بر این عقیده بودند که این پرواز جالب و سرگرم کننده بوده است.

در هفتم فوریه 1985 نیویورک تایمز گزارش داد که سازمان حمایت و تشویق دانشمندان، آقای پروفسور چارلزپاین(2) استاد دانشگاه را تجرز (RUTGERS) را به عنوان پروفسور سال برگزیده است.

هنگامی که از آقای پروفسور سوال شد که چگونه بیشترین تأثیر را بر روی دانشجویان داشته و علت انتخاب او چه بوده است گفت: « چند لطیفه و حرکت‌های خوشمزه را در لابلای درس تکرار می‌کنم؛ وقتی روی تخته چیزی می‌نویسم و به کنار آن می‌رسم، کار نوشتن را بر روی دیوار ادامه می‌دهم. این عمل موجب خنده و سرگرمی می‌شود. یا وقتی که می‌خواهم نشان دهم یک مولکول گاز چگونه حرکت می‌کند از این طرف دیوار به آن طرف می‌دوم، خود را به دیوار می‌زنم، و وانمود می‌کنم که دیوار مرا به طرف مقابل پرتاب می‌کند. این عمل را چند بار تکرار می‌کنم.»

آمیش‌ها (AMISH) در پنسیلوانیا می‌کوشند زندگی خود را ورای جریانات اصلی فرهنگ آمریکایی سپری کنند. از جمله این که تعالیم دینی  آنان احترام به تصاویر بت‌ها را ممنوع کرده است. از این رو رفتن به سینما  یا عکس‌برداری از دیگران و گرفتن عکس از خودشان را حرام می‌‌دانند. اما ظاهراً مذهب آنها تماشا کردن صحنه‌هایی را که در حال فیلمبرداری هستند ممنوع نکرده است.

قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 1984، رونالد ریگان و والتر ماندیل، دو نامزد انتخاباتی در یک به اصطلاح «مناظره و مباحثه» تلویزیونی در برابر هم قرار گرفتند. هر کدام از نامزدها پنج دقیقه فرصت داشت نظرات خود را درباره موضوعات مختلف ابراز دارد، در یک چنین شرایطی، بدیهی است که ادعا و استدلال و استناد و منطق جایگاهی ندارد، چه، هر دو نامزد مایل بودند بیش از آن که براهین و عقاید خود را اظهار دارند قیافه و «تجلی ظاهری» خود را به نمایش بگذارند؛ زیرا در هیچ کجای دیگر چنین چیزی امکان‌پذیر نیست جز در تلویزیون. حتی در تفسیرهایی که بعداً درباره این مباحثه عرضه شد، از پرداختن به ارزیابی عقاید و آرای مطروحه خودداری شده بود. چرا که اصلاً در مباحثه این دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری اصلاً عقیده و اندیشه‌ای عنوان نشده بود. در عوض، این مناظره به مثابه یک مسابقه بوکس تلقی شد. جواب این سوال از نوع و کیفیت جلای ظاهری حضرات، از طرز نگاه کردن، از شیوه تبسم و لبخند، و از تذکرهای ملیحانه و شوخی‌های نمکین آنان استنتاج می‌شد.

او می‌گوید که نمی‌خواهد آن‌گونه که «در کلیسا» وعظ می‌شود به موعظه بپردازد و اضافه می‌کند: «پارسا و با تقوی بودن بدان معنی نیست که انسان باید ملال‌آور باشد.»

و اینچنین در تلویزیون رهبر «جهان آزاد» توسط مردم انتخاب می‌شود! این‌ها همه نشانه‌ آن است که فرهنگ ما مصمم شده است، و اجرای این تصمیم را آغاز نیز کرده است، که تمامی مسائل و مشکلات خود را در تمامی زمینه‌ها و خصوصاً مهم‌ترین موارد و مقوله‌های زندگی اجتماعی خود را با شکلی و طرحی نوین سر و سامان دهد. هر روزی که می‌گذرد شناخت این که کی و کجا این پرده تجاری نمایش به اتمام می‌رسد و به جای آن چیز دیگری شروع می‌شود مشکل‌تر می‌شود. و به میزانی که این شناخت مشکل‌تر می‌گردد، ماهیت و محتوای ذاتی شعور

اجتماعی و گب‌های عامیانه و افکار عمومی و آرای مردم نیز تغییر می‌یابد.

فرهنگ ما مصمم شده است، و اجرای این تصمیم را آغاز نیز کرده است، که تمامی مسائل و مشکلات خود را در تمامی زمینه‌ها و خصوصاً مهم‌ترین موارد و مقوله‌های زندگی اجتماعی خود را با شکلی و طرحی نوین سر و سامان دهد.

. . و به میزانی که این شناخت مشکل‌تر می‌گردد، ماهیت و محتوای ذاتی شعور اجتماعی و گب‌های عامیانه و افکار عمومی و آرای مردم تغییر می‌یابد. کشیش‌‌های ما و روسای جمهور ما، جراحان ما، وکلای دعاوی ما، آموزگاران تعلیم و تربیت ما، و گویندگان خبری ما دیگر نیازی نمی‌بینند که به جاذبه‌ها و توقعات برخاسته از رشته‌های تخصصی‌شان گردن نهند. آنها باید به آن مرحله از بلوغ رسیده باشند که بتوانند به نیازمندیهای ضروری یک «شو» پاسخ مقتضی بدهند؛ و نیز به آن درجه از کمال رسیده باشند که بدانند آنچه را که باید در یک نمایش خوب و تفریحی و سرگرم‌کننده ارائه داد چیست؟

اگر ایروینگ برلین (IRVING BERLIN) عنوان ترانه معروف خود را با تغییر جزئی یک کلمه کوچک اعلام می‌کرد، عبارت او کوتاه‌تر می‌شد؛ اما به همان اندازه پیامبر گونه می‌شد که در جمله اش بهتر می‌بود که می‌نوشت:

«THERE S NO BUSINESS BUT SHOW BUSINESS.»

یعنی: هیچ تجارتی نیست مگر تجارت شو و سرگرمی‌(3).


پی نوشتها:

1- بیل بورد روزنامه‌ای است آمریکایی ویژه موسیقی. هر هفته به چاپ و معرفی ده اثر برگزیده از میان تازه‌های موسیقی و کتاب اقدام می‌کند و از این روست که به TOP TEN معروف است. هر اثری که در تاپتن معرفی شود مطمئن خواهد بود که فروش موفقی خواهد داشت- م.

2- چهره‌ای است سرشناس که به عنوان مشاور و کارشناس بازار بورس و سهام و نیز امور مربوط به سرمایه‌داری مورد توجه مردم است. در عین حال یکی از شرکا و صاحب سهم در شرکت پاین‌اند وبر (PINE & WEBER) می‌باشد- م.

3- اصطلاحی است زبانزد مردم آمریکا که «THERE"S NO BUSINESS LIKE SHOW BUSINESS.» یعنی هیچ تجارتی مانند تجارت شو [سودآور] نیست. مؤلف به طنز در این جا کلمه «مگر» را به جای «مانند» نشانده است- م.

برگرفته از کتاب زندگی در عیش،مردن در خوشی.نوشته نیل پستمن.