تبیان، دستیار زندگی
مسائل مربوط به "ام القرى" ظاهرشدن ام القرى مسائل متعددى را به همراه دارد كه ذیلا به برخى از آن ها اشاره مى كنیم: الف) همان طور كه اشاره كردیم در سازمان دهى حكومتى ام القرى رهبرى از لحاظ صلاحیت در سطح امت اسلامى است. این امر ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرزهای سیاسی و کارآمدی حکومت (3)


مسائل مربوط به "ام القرى"

ظاهرشدن ام القرى مسائل متعددى را به همراه دارد كه ذیلا به برخى از آن ها اشاره مى كنیم:

الف) همان طور كه اشاره كردیم در سازمان دهى حكومتى ام القرى رهبرى از لحاظ صلاحیت در سطح امت اسلامى است. این امر به همراه خود الزاماتى را دارد: اولا: اگر مردم ام القرى نقشى در به قدرت رسیدن رهبرى دارند باید در انتخاب (بیعت) خود همواره صلاحیت رهبرى كل امت را در نظر بگیرند مثلا اگر حكومت اسلامى در ایران امروز را ام القرى دارالاسلام بدانیم ، در آن صورت شوراى خبرگان رهبرى در معرفى رهبر به مردم باید فرد لایق رهبرى كل امت اسلامى را در نظر بگیرند. این امر آن قدر جدى است كه فرد مذكور مى تواند ایرانى هم نباشد.

ثانیا: رهبر ام القرى اگرچه در سرزمین محدودى سیطره ی رسمى دارد، لیكن همه ی امت اسلامى باید تولى او را به عهده گیرند.

ب) شكست یا پیروزى ام القرى، شكست و پیروزى اسلام است، لذا اگر ام القرى مورد تعرض قرارگیرد، همه امت اسلامى باید براى دفاع از آن قیام نماید مگر آن كه عده و عده موجود كفایت نماید. امت اسلامى مجموعه مردمى هستند كه اسلام را براى مبناى عمل خود برگزیده اند و بدان ایمان آورده اند. بنابراین، هر فرد از امت نسبت به ام القرى مسئولیت دارد حتى اگر فرسنگ ها دور، در بلاد كفر زندگى كند.

ج) رهبرى ام القرى نسبت به كل امت اسلامى مسئولیت دارد، لذا منافع ملى ام القرى و استراتژى ملى آن (براى نیل بدان منافع) با سایر كشورها متفاوت است، زیرا صلاح امت اسلامى در محاسبات آن نقش روشن دارد.

تمدن غربى امروز نه تنها منافع خود را در جهان گشایى مى بیند، بلكه تداوم حیات و سیطره جهانى خود را بدان منوط مى داند.

ممكن است كسى بگوید: مطابق ادعاى فوق، اگر قائل هستید كه ایران اسلامى امروز ام القرى جهان اسلام است، پس هرچه درآمد نفتى دارید بین یك میلیارد مسلمان تقسیم كنید نه این كه فقط در ایران خرج نمایید. در پاسخ مى گوییم: ایران اسلامى ام القرى امت و مصالح امت اسلامى در مصالح ام القرى به نحو اصولى ظهور دارد، اگر خرج درآمد نفتى ایران در سایر نقاط به نفع امت اسلامى باشد، مسلما باید این كار صورت بگیرد و یا تا حدى كه این نفع، آشكار است باید عمل شود. اگر امروز چنین عملى صورت نمى گیرد دقیقا به این دلیل است كه این كار به ضرر آشكار دنیاى اسلام است اگر ما درآمد نفتى ایران را صرف سایر نقاط كنیم، ایران اسلامى ضعیف و فشل مى شود و چون این سرزمین اكنون ام القرى است پس ضعف ازهم گسیختگى آن، باید ازهم گسیختگى امت اسلامى به حساب بیاید. درنتیجه: نه تنها صرف درآمدهاى نفتى ایران براى ام القرى موجه است كه اگر درآمد سایر نقاط را هم صرف ام القرى كنیم به خطا نرفته ایم.

د) فرض كنید در دو كشور الف و ب از دنیاى اسلام، دو فقیه جامع شرایط قیام كرده و حكومت هاى اسلامى تشكیل داده اند. آیا تداخلى بین سیطره ی دو فقیه فوق پیدانمى شود؟ و اگر مى شود چگونه باید حل گردد؟ در پاسخ باید بگوییم كه روابط این دو كشور و فقهاى در راس آن ها باید در حالت هاى مختلف بررسى گردد:

حالت اول: فرض مى كنیم كشور الف، ام القرى است. در آن صورت همه ی امت اسلامى باید به او اقتدا كنند و حكومت كشور ب تماما تحت اختیار وى قرارگیرد. یعنى فقیهى كه در راس كشور ب است، با توجه به فرض صلاحیت رهبرى كشور الف در سطح كل امت اسلامى، باید تنفیذ ولایت خود را از فقیه رهبر ام القرى بگیرد.

حالت دوم: هردو فقیه از لحاظ صلاحیت در میان امت اسلامى شانى مساوى دارند لذا باید شوراى رهبرى امت را تشكیل دهند و این شورا بر هر دو كشور سیطره كامل داشته باشد و امت اسلامى هم به این نهاد رهبرى اقتداكند.

حالت سوم: هیچ یك از دو فقیه حاكم ـدرحالى كه در میان مردم خود بالیاقت تر هستند ـ لیاقت رهبرى در سطح امت را ندارند و در میان امت فرد دیگرى براى این كار صلاحیت دارد، لذا بر آن دو فقیه است كه هردو به ولایت آن فرد لایق تن دردهند.

هـ) در مطالب بالا همواره صحبت از بایدها كرده ایم. مقصود ما از باید الزام بر اساس عقلانیت اسلامى است. از سوى دیگر نحوه ی اقدام به این بایدها خود مقوله مجزایى است مثلا معناى دقیق لیاقت چیست؟ آیا لیاقت ویژگى ثابتى است یا مى تواند تغییركند؟ در آن صورت با چه روشى باید لیاقت را مراقبه كرد؟ عنصر معروف بودن در آن چه نقشى دارد؟ چگونه باید لایق ترها را شناخت؟ لایقها باید توسط چه كسانى شناسایى و چگونه به مردم معرفى شوند؟ این ها امورى است كه مى توانند راه هاى انجام مختلف داشته باشند و بر اساس زمان تكامل پیدانمایند.

رهبرى ام القرى نسبت به كل امت اسلامى مسئولیت دارد، لذا منافع ملى ام القرى و استراتژى ملى آن (براى نیل بدان منافع) با سایر كشورها متفاوت است، زیرا صلاح امت اسلامى در محاسبات آن نقش روشن دارد.


ملاحظات نهایى

الف) عقلانیت لیبرال كه امروز پایه ی تمدن غربى است، به نحو طبیعى به سوى تجزیه ی واحدهاى انسانى گرایش دارد، زیرا در این عقلانیت، رشد انسانى این است كه بتواند در حوزه اى هرچه وسیع تر آزادانه عمل كند و نقش حكومت در تمهید این وضعیت است. از سوى دیگر، ساختار اقتصادى ـ اجتماعى نظام لیبرال بیش ترین نفع را از جهانى شدن مى برد! و درواقع در مقابل معارضه ایدئولوژیك صریح احساس ضعف مى نماید.

به همین دلیل است كه سیاستمداران تمدن غربى امروز مهم ترین رسالت خود را در استقرار نظمى سیاسى ـ اقتصادى بر اساس فكر لیبرال در سرتاسر جهان مى بینند.

دنیاى ایدهآل آنان مجموعه اى از انسان ها است كه در مشى زندگى عرفى خود كاملا این دنیایى (سكولار) فكرمى كنند، یعنى افرادى كاردان، وقت شناس و حسابگر هستند و ضمنا بسیار پرتسامح. هركس در خانه خود هرچه مى خواهد انجام مى دهد فقط عبور از مرزهاى حقوق فردى خلاف است. در دنیاى ایدهآل آنان هركس به دین خود است و دین كلا به خانه ها فرستاده شده است، مگر مذهب سكولار لیبرالیسم.

دنیاى مورد علاقه ی سیاستمداران امروز غربى طبقه اى است که در راس آن كلوپ، كشورهاى اروپایى ـ آمریكایى كه داراى اقتصاد و صنعت پیشرفته هستند قراردارند و بقیه به این كلوپ تاسى مى كنند. در یك كلام، تمدن غربى امروز نه تنها منافع خود را در جهان گشایى مى بیند، بلكه تداوم حیات و سیطره جهانى خود را بدان منوط مى داند.

ب) در مقابل عقلانیت غربى، امروز عقلانیت اسلامى سر بلند كرده است كه از دید اندیشمندان لیبرال زنگ خطر جدى محسوب مى شود. لیبرال ها تصور مى كردند كه بعد از شكست ماركسیسم دیگر نباید رقیبى در میدان باشد و لذا فروپاشى امپراتورى شوروى را فتح الفتوح تمدن غربى مى نامند. عقلانیت اسلامى اقتضاى تشكیل امت واحده با حكومت واحد در میان امت دارد. این امر البته نقطه اوج تمدن جدید اسلامى خواهدبود و نباید فاصله ی وضع امروز امت اسلامى را با آن نقطه دست كم بگیریم و لذا معقول است اگر مراحل متعددى را براى رسیدن به آن نقطه قایل شویم: در مرحله اول: لزوم پیداشدن آگاهى و توجه به احیاى اسلام به عنوان راه درست براى زندگى فردى و جمعى است.

مرحله دوم: تلاش براى تاسیس حكومت هاى اسلامى در كشورهاى مختلف و متعدد فعلى دنیاى اسلام است. طبیعى است كه این تلاش باید عمدتا توسط مردم هر كشور صورت گیرد و در هرجا به تناسب وضعیت است: گاهى مى توان از امكانات موجود مانند انتخابات پارلمان و غیره استفاده كرد و گاهى باید نهضت را با ریختن به خیابان ها به نتیجه رساند. تجربه ی الجزایر و مصر نشان داده است كه سیاستمداران غربى در مقابله با نهضت احیاى اسلام از هیچ خشونتى دریغ ندارند و شعارهاى حقوق بشر و امثال آن صرفا در جهت منافع غربى ها است و نه مسلمانان! مرحله امروزین نهضت همین مرحله است.

مرحله سوم: هنگامى آغاز مى شود كه مردم كشورهاى متعدد و مهم جهان اسلام قادر به تاسیس حكومت اسلامى شده باشند در آن صورت باید حكومت هاى اسلامى به سوى اندراج در یك حكومت واحد در میان امت حركت نمایند و سازمان دهى جدیدى را به وجود آورند.

با توجه به اختلافات ریشه دار در دنیاى اسلام و وجود علماى متحجر و دنیاپرست و دسائس كفار و تحصیل كرده هاى دل باخته ی تمدن غرب، باید گفت انبوهى از مشكلات بر سر راه دیده مى شود. در این جا است كه ما باید به مبناى مهمى در عقلانیت اسلامى خود توجه كنیم و آن ضرورت انجام وظیفه است توفیق از سوى خداى سبحان مىآید.ان شا یالله

منبع: مجله حکومت اسلامی شماره 2 - دكتر محمد جواد لاریجانى


لینک مطالب مرتبط:

دانش اسلامی؛ نگاهی متفاوت، چالشی نو...‌

توسعه سیاسى در نظام سیاسى اسلام

اسلام و سرمایه دارى