تبیان، دستیار زندگی

دو صفتی که انسان را تباه می کند !

اگر در مسیر بندگی توجه به کارهای انجام شده خود جلب شود، مطمئن باشیم که به مقصد و هدف خود پشت کرده ایم، اما اگر به راه رفته و کارهای انجام شده توجه نکردیم بلکه نگاهمان به مسیر نرفته و کارهای نکرده بود رو به مقصد داریم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تکبر و غرور

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: عجب و خودپسندی شخص، اعمال او را تباه می کند و خشم الهی را نیز بر می انگیزد. در روایات آمده رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: عابد و فاسقی وارد مسجد شدند و نماز خواندند. عابد با نماز خود جهنمی و فاسق با آن نماز بهشتی شد.

مردم پرسیدند یا رسول الله چطور چنین چیزی ممکن است؟ عابد نسبت به نماز و حال معنوی خود احساس عجب داشت و چنان نماز می خواند که دیگران بفهمند و از او تعریف کنند، چنین نمازی صاحب خود را جهنمی کرد. اما شخص فاسق و گناهکار با حس توبه و سرافکندگی نماز خواند و نمی دانست نمازش قبول یا رد می شود. چنین نمازی مورد رضایت خداوند است و چنین نمازگزاری بهشتی است. (وسائل الشیعه، جلد یک، صفحه 76)

 

خدا از سر رحمت او را محروم می کند

طاعات و عبادات و حالات معنوی هم برای انسان همینطور است که تا وقتی موجب سیر و سلوک و تقرب به خدا باشد، بیشتر و بیشتر از آن به انسان عطا می شود، اما اگر این طاعات و عبادات به عجب و غرور کسی منجر شد، خداوند از سر لطف و رحمت خود، او را محروم می کند.

 

صفتی برای حبط و نقصان عمل

عجب، طاعات و عبادات را در نظر انسان بزرگ مى‏كند و باعث مى‏شود كه انسان به خاطر عباداتش بر خدا منّت نهد و همین براى نقصان یك انسان و حبط عمل؛ یعنی بطلان و خنثی شدن اثر اعمال و عبادات او، كافى است.

عجب و خودپسندى اگر به واسطه عبادات حاصل شود، انسان را از دریافت آفات آنها كور مى‏كند كسى كه دچار عجب است خود را فریب مى‏دهد و با پروردگارش خدعه مى‏كند و خود را از مكر خدا (عذاب الهى) در امان مى‏داند و از عقاب خدا غافل مى‏شود در صورتى كه قرآن عظیم مى‏فرماید: لا یَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ الا القَوْمُ الخاسِرُونَ از عقاب الهى غافل نمى‏شوند مگر زیانكاران. (سوره اعراف)

شخصی که نماز می خواند و از این طریق خود را طلبکار خدا می داند، نماز او به آسمان که هیچ، از سرش هم بالاتر نمی رود. به فرموده امام صادق (علیه السلام)، نه نماز، بلکه هیچ عمل شخص طلبکار صعود نمی کند

 

خوشحالی و نشاط در نماز شب

چه كنیم تا نماز شبمان باعث عجب و خودپسندیمان نشود و حالت افراط گونه به خود نگیرد یعنى به واسطه آن براى خود حساب ویژه نزد خدا باز نكنیم و مستجاب نشدن دعاهایمان مضاعف نارا حتمان نكند همچنین از توقع بیجا و فرشته شدن در امور نداشته باشیم؟

این خوشحالی و نشاطی كه در اثر خواندن نماز شب برای انسان حاصل می شود لزوما به معنای عجب و غرور نیست . چون به هر حال توفیق بزرگی نصیب انسان می شود و طبیعتا این توفیق انسان را شادمان می كند چنانكه در روایات نیز آمده كه مومن به خاطر توفیقی كه نصیبش می شود شادمان میگردد مخصوصا اگر انسان در ابتدای راه باشد نباید نسبت به این حالت ها سختگیری كند چون شیطان از هر راهی وارد میشود تا مانع عبادت شود- عجب راه نفوذ شیطان را بر انسان می گشاید و باعث فریب او می شود :

حضرت موسى علیه السّلام نشسته بود كه ابلیس با شنلى رنگارنگ نزد او آمد وقتى نزدیك موسى رسید شنل را برداشت و سلام كرد. موسى علیه السّلام فرمود: كیستى؟ عرض كرد: ابلیس.

فرمود: خدا تو را به كسى نزدیك نكند. عرض كرد: به خاطر منزلتى كه نزد خدا دارى براى عرض سلام آمده‏ام.

پرسید این شنل چیست؟ عرض كرد: بوسیله آن قلوب مردم را مى‏ربایم. فرمود: چه گناهى است كه اگر انسان آن را انجام دهد تو بر او مسلّط و مستولى مى‏شوى. عرض كرد: هنگامى كه دچار عجب و خودپسندى شود و عباداتش در نظرش زیاد جلوه كند و گناهانش در نظرش كوچك شود.

بنابر این نفس عبادت را دیدن صرفا باعث عجب نمی شود اگر بنده در این حالت شاكر خداوند باشد و این توفیق را از او بداند. اگر انسان هنگامی كه این افكار به او هجوم می آورد, یاد گناهان و خطاهای خود بیافتد, به خود اجازه نمی دهد كه ببالد و خود را برتر از دیگران بداند.

گاهی این حالت واقعا در اثر احساس عجب است. درمان عجب بیشتر جنبه شناختی دارد. كسی كه به توحید و خدای یگانه معتقد است و همه عالم را مظهر خدا می داند, جایی برای اینكه برای خودش به صورت مستقل جایگاهی قایل شود و بگوید «من» وجود ندارد.

عجب و خودپسندى عبارت است از اینكه انسان خود را صاحب كمالى ببیند، آن كمال را از خود بداند و به لحاظ داشتن آن راضى باشد، به خود و به كمال خود ببالد و خویش را بزرگ انگارد و در نتیجه فراموش نماید كه او و كمالاتش همه از خدا است، انسان از خودش هیچ ندارد و در مقابل عظمت هستى و كمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى‏آید.

امورى كه زمینه عجب را در انسان فراهم می‌‏آورند عبارتند از: علم و دانش، مال و ثروت، مقام و منصب، قدرت، آبرو، رأى و عقیده، عمل و اطاعت هوش و ذكاوت، جمال و زیبائى، عقل و امثال آن.

غفلت

سرمنشأ بسیاری از رذائل

ـ عجب و خودپسندى سر منشأ بسیارى از رذایل اخلاقى همچون تكبر، فراموشى گناهان، فراموشى منعم، غرور، استبداد به رأى و حقیر شمردن دیگران و مانند آن مى‏باشد و خود ریشه در جهل و غفلت و شرك خفى دارد؛ بنابراین مهمترین راه علاج آن معرفت نسبت به حق تعالى و توحید او و توجه به عظمت هستى و حقارت خود است.

 

دعایی از امام سجاد علیه السلام

امام سجاد (علیه السلام) چنین دعا کرد و به ما نیز آموخته که دعا کنیم. خدایا عبادات مرا با عجب تباه نکن. (صحیفه سجادیه، دعای 20)

عبدی لا تفسد عبادتک بالعجب! یعنی اجابت این دعا، هم به اهتمام بستگی دارد و هم به توفیق الهی کسی که قصد دارد قله کوهی را فتح کند، تا وقتی که در حال حرکت به سوی قله است، مقدار راه باقی مانده را می بیند. اما وقتی که به قله پشت کرد مقدار راه رفته و طی شده را خواهد دید و چه بسار مغرور شود که به به! چقدر بالا آمده ام.

مسائل معنوی هم همینطور است. اگر توجه ها به کارهای انجام شده خود جلب شود، مطمئن باشیم که به مقصد و هدف خود پشت کرده ایم. اما اگر به راه رفته و کارهای انجام شده توجه نکردیم بلکه نگاهمان به مسیر نرفته و کارهای نکرده بود رو به مقصد داریم.

گفتیم که عجب، خودپسندی و خود بزرگ بینی است. یک درجه بالاتر و بدتر از عجب، ادلال است، به معنی ناز و عشوه و توقع مدح و ثنا یا توقع پاداش و جزا. در ارتباط با خدا می توان شخص مدل را شخص طلبکار نامید. شخصی که نماز می خواند و از این طریق خود را طلبکار خدا می داند، نماز او به آسمان که هیچ، از سرش هم بالاتر نمی رود. به فرموده امام صادق (علیه السلام)، نه نماز، بلکه هیچ عمل شخص طلبکار صعود نمی کند.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: کسی که بخندد ولی به گناه خود معترف باشد، از کسی که گریه کند اما از خدا طلبکار باشد بهتر است. عجب آن است که انسان طاعت خود را بزرگ داند و به چشم پسند در آن نگرد و از خود شناسد. (نه از خدا) پیغمبر فرمود: اگر هیچ گناه نکرده باشید، بر شما از سخت ترین گناهان می ترسم و آن عجب است.

نفس عبادت را دیدن صرفا باعث عجب نمی شود اگر بنده در این حالت شاكر خداوند باشد و این توفیق را از او بداند. اگر انسان هنگامی كه این افكار به او هجوم می آورد, یاد گناهان و خطاهای خود بیافتد, به خود اجازه نمی دهد كه ببالد و خود را برتر از دیگران بداند

 

خودخواهی مثل جاذبه زمین انسان را گرفته و به پایین می کشد. ما هم گاهی از خداوند می خواهیم توفیق بدهد فلان کار خیر را انجام دهیم، اما تعجب می کنیم چرا دعایمان مستجاب نمی شود در این جا حکایت این است که خداوند به ظرف وجودمان نگاه می کند و می فرماید آلوده است و اگر خدا توفیق آن کار خیر را بدهد، می برد. یعنی بجای این که خضوع و تواضع بیاورد عجب و غرور می آورد. لذا شایسته است قبل از دعا کردن برای هر نعمت چه مادی و معنوی اول ظرف و ظرفیت آن را آماده کنیم البته اگر بفهمیم پس این مراحل مهم است توجه به یک نعمت، توجه به ظرف و ظرفیت آن تدارک دیدن آن ظرف و ظرفیت از خدا خواستن آن نعمت. حالا معلوم می شود که چرا بسیاری از دعاهای ما مستجاب نمی شود.

معمولا این طور فکر می کنیم که عجب و غرور حتما نسبت به کارهای خوب و پسندیده است اما همیشه این طور نیست، بنابراین ممکن است نسبت به کارهای زشت و ناپسند هم احساس عجب وجود داشته باشد. به بیان دقیق تر ممکن است کسی بدترین کار را خوب بشمارد و نسبت به انجام آن، از خودش راضی باشد.

بیان جامع امام خمینی در کتاب چهل حدیث (صفحه 62 و 63) فرموده است: و بدان که برای عجب درجاتی است: درجه اول: عجب به ایمان و معارف حقه است و در مقابل آن عجب به کفر و شرکت و عقاید باطله.

درجه دوم: عجب به ملکات فاضله و صفات حمیده است و در مقابل آن، عجب به سیئات اخلاقی.

درجه سوم: عجب به اعمال صالحه و افعال حسنه است و در ازای آن عجب به اعمال قبیحه و افعال ناهنجار.

و امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: از خود راضی بودن بنده با خشم پروردگار او همراه است و فرمود: هر کس نزد خود شخصی بزرگ است، نزد خدا کوچک و ناچیز است.


منابع:

خبرگزاری مهر

راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض كاشانی

اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی

معراج السعاده، ملا احمد نراقی

نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی كنی

اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی

اخلاق شبر، سید عبدالله شبر

خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی

تهذیب نفس، ابراهیم امینی

مقالات استاد محمد شجاعی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.