شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1735
  • يکشنبه 1391/11/8
  • تاريخ :

به نمره 20 نزدیک شدی!

بازخوانی متفاوت آیاتی از قرآن که بارها خوانده‌اید (شماره 52)


وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّـهَ یَجِدِ اللَّـهَ غَفُورًا رَّحِیمًا

کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت./سوره مبارکه نسا آیه 110


کتابها می‌نویسند :

"وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً " به اینكه مرتكب شود  چیزى  را كه عقل و شرع  به آن راضى نیست.

"أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ‏ " به اینكه آنچه را كه عقل و شرع به آن راضى است آن را ترك كند زیرا كه مراد از عامل سوء كسى است كه مرتكب كارهاى زشت شود كه او را از حضور عقل و ربّ دور سازد، و ظالم به نفس كسى است كه از چیزى كه او را به حضور عقل نزدیك مى‏كند  خوددارى كند، و در خبر، ظالم به نفس به كسى تفسیر شده است كه در اطراف (نفس) چرخ مى‏زند بدون اینكه به سوى قلب حركت نماید.

"ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً " به خیانتكار و مدافع آن وعده داد كه در صورت توبه، توبه او را بپذیرد، و مغفرت، پوشیدن گناهان و ترك عقاب بر آنهاست. و علاوه بر ترك عقاب ، رحمت تفضّل بر اوست.1

در این آیه خداى تعالى خائنان را ترغیب و تشویق مى‏كند به اینكه به سوى پروردگار خود بر گردند و از آن جناب طلب مغفرت كنند و ظاهرا منظور از تردید در جمله" كسى كه عمل بد مى‏كند- و یا بخود ستم روا مى‏دارد" ترقى دادن مطلب از پائین به بالا است. چون مراد از سوء، تعدى به دیگران و مراد از ظلم، تعدى بر نفس خویش است كه معلوم است بدتر از تعدى اول است و یا مراد از كلمه "سوء "، معصیتى است كه از نظر زشتى، پائین‏ تر از معصیت ظلم باشد مانند معصیت صغیره نسبت به معصیت كبیره.2

قرآن

با تو می گویم:

برای همه ما حتما پیش آمده که گاهی ازگوشه و کنار انباری خانه پدری یا زیرزمین، چیزهایی پیدا کنیم که ما را غرق خاطره کند.

چیزهایی مثل یک ماشین رنگ و رو پریده کوچک ، یک عروسک با دست و پای کنده شده ،

بعضی وقتها هم یک دفتر مشق یا دفتر نقاشی کاهی که برگ هایش به زردی می زند.

ولی  برای من هیچ چیزی مثل  پیدا کردن دفتر املای دوره دبستانم نبود.

ورقش زدم و رفتم تا دبستان معتضدی که سر کوچه خانه اولی مان بود.

نگاهم که به دستخطم افتاد خنده ام گرفت . تا وسط های دفتر ، نمره املاها بالاتر از ده نبود.

و معلم زیر همه اش نوشته بود : بسیار بد. خیلی ضعیف .

یک جا هم که معلوم بود خیلی عصبانی بوده، نوشته بود : تو  ضعیف ترین دانش آموز کلاس هستی!

اما وسط های دفتر ، یک املا بود که دستخط و امضای آخرش با بقیه فرق داشت.

با دیدن آن صفحه، یک خاطره مبهم سراغم آمد؛  از اینکه انگار وسط های مدرسه

 معلم خودمان نیامده بود و  چند روزی، یک معلم دیگر به جایش آمده بود.

من آن املا را  باز هم ده شده بودم ولی زیر صفحه نوشته شده بود:

آفرین دخترم ! به نمره بیست خیلی نزدیک شده ای. تو نصف راه را آمده ای.

و من فکر کرده بودم که این معلم هم به من ده بدهد و بگوید تو ضعیف ترین دانش آموز کلاس هستی .

اما گفته بود که من نصف راه را رفته ام و من بعد از آن املا فکر کرده بودم که اینجوری می توانم بقیه راه را هم بروم .

دفتر را ورق زدم و یاد خدایی ِ تو افتادم که اینقدر با من ِ بنده  صبوری کردی که انگار خطایی ندارم.

که هر وقت سراغ تو آمدم ، مهربان تر از همیشه برایم آغوش گشودی.

هر وقت از کاری که کرده ام ، پشیمان شدم ؛ چشمهایت را به روی بدی هایم بستی ،

مرا مهمان لبخندهایت کردی و من هم باورم شد که خطایی نکرده ام.3

یادم بماند :

یادم باشد و یادت نرود ، حساب آقایی و خدایی او را از حساب بندگی های نصفه و نیمه خودمان جدا کنیم.  

 

نویسنده: زهرا نوری لطیف

کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان


پی نوشت :

1.ترجمه بیان السعاده فی مقامات العباده تالیف سلطان محمدگنابادی ، ج 4 ، ص 192

2.ترجمه تفسیر المیزان ، تالیف علامه طباطبایی ، ج 5 ، ص 120

3. برداشت آزاد از بخشی از برنامه شبهای روشن ، نوشته زهرا نوری لطیف

UserName