تبیان، دستیار زندگی
ای که به انحاء مختلف و الفاظ و لهجه های گوناگون زبانزد عام و خاص وحتی غالب مردم جهان وملل مختلف و مذاهب گوناگون است ، واژه شفاعت و شفیع وشافع است، عقیده به شفاعت به اندازه ای در میان مسلمانان خصوصا" شیعه رسوخ کرده که هرک...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعتقاد به شفاعت

یکی از واژه های که به انحاء مختلف و الفاظ و لهجه های گوناگون زبانزد عام و خاص وحتی غالب مردم جهان وملل مختلف و مذاهب گوناگون است ، واژه شفاعت و شفیع وشافع است، عقیده به شفاعت به اندازه ای در میان مسلمانان خصوصا" شیعه رسوخ کرده که هرکجا برویم واز هر که بپرسیم این عقیده را از عقاید مسلم خویش به حساب می آورد.

به هر حال مسئله شفاعت آن قدر معروف و متداول است که تمام مردم عالم به آن معتقدند، آنچنانکه می گویند: مردی به نام تبع از قبیله حمیر پیش از تولد رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله شنیده بود که به همین زودیها پیامبری در سرزمین حجاز از جانب خداوند منان برانگیخته خواهد شد، وی پیش از مرگش نامه ای نوشت واز نزدیکان خود درخواست نمود که: اگر روزی چنین پیامبری مبعوث به رسالت شد، این نامه را به او برسانید. او در آن نامه نوشته بود: وان لم ادرکتک فاشفع لی یوم القیامه؛ اگر عمرم وفا نکرد و پیش از درک تو در گذشتم در آخرت برایم شفاعت نمای. وقتی نامه او به دست مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه واله رسید سه مرتبه فرمود: آفرین برتبع. بنابر این شفاعت مسئله قابل تردید یا انکار نیست خصوصا" نزد شیعیان که آن راجزء ضروریات دین خود می دانند.

قال الصادق علیه السلام : من انکر ثلاثه اشیاء فلیس من شیعتنا: المعراج ، والمسائله فی القبر و الشفاعه؛ امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس سه چیز را انکار کند ازشیعیان ما نیست :

1- معراج.

2- بازپرسی و سوال در قبر.

3- شفاعت .


فلسفه شفاعت

فلسفه شفاعت همانا مبارزه با روح ناامیدی است، یعنی کسانی که مرتکب گناهان بزرگی شده اند از یک طرف گرفتار ناراحتی وجدان هستند و از طرفی گرفتار نا امیدی از عفو و بخشش خداوندی می گردند، وچون راه بازگشت را بر روی خود باز نمی بیند ممکن است دست به هزاران گناه بدتر وسنگین تر بزنند، همچون بیماری که چون از بهبودی خود ناامید گردیده است به هر نا پرهیزی دست می زند، وگاه عذاب وجدان تا حدی اوج می گیرد که موجب تحریک حس انتقام جوئی فرد از جامعه ای که وی را چنین آلوده کرده است می شود. اما ایمان به شفاعت روزنه ای در جهت آمرزش گناهان برای وی می گشاید وعفو و بخشش خداوندی را در وی تقویت می کند به طوری که دیگر در صدد انتقام بر نیامده وبلکه آرامش روحی و روانی در وی پدید می آید، و بدین ترتیب نه تنها جامعه را آلوده به گرفتاریها و مشکلات نمی کند بلکه خود نیز یک فرد مفید برای جامعه می گردد.

از قرآن کریم ودیگر منابع مذهبی چنین استفاده می شود که حقیقت شفاعت آن است که فرد مقربی که دارای نورانیت بیشتری می باشد با استفاده از فضیلت و نورانیت خود فرد دیگری را که از نورانیت کمتری برخوردار است دعا نموده واز خدا بخواهد اورا بیش از استحقاق مورد عنایت خود قرار دهد. بنابر این شفاعت یک امر مسلم و بدیهی است که اجماع علماء و آیات واخبار مستفیضه بلکه متواتره، شاهد براین مطلب است.

به طوری که در قاموس قرآن آمده است؛ شفیع وشفاعت هر دو مصدرند وبه معنی منضم کردن چیزی به چیزی می باشد، وبرخی دیگر همین معنا را به عبارت دیگر بیان کرده وگفته اند که: لفظ شفاعت از ماده شفع به معنی جفت در مقابل " وتر" که به معنی طاق گرفته شده است وبه طوری که معنای شفاعت در فارسی مصطلح است: به معنی خواهش کردن والتماس کردن و درخواست عفو یا کمک کردن ازکسی برای دیگری می باشد. لازمه مقام شفاعت آن است که شخص شافع کمال قرب و منزلت را در نزد خدای تعالی داشته باشد وآن کس که نزد خدای سبحانه وتعالی مقربتر باشد توصیه او درشفاعت مقبول تر است.

در زیارت جامعه کبیره به مقام شفاعت ائمه معصومین علهیم السلام اشاره شده و زائر عرض می کند : " وشفعاء دار البقاء "، " مستشفع الی الله عزوجل بکم" ، " و الشفاعه المقبوله "، "و کنتم شفعائی"، ودر بخش دیگر دعا این معنی را در مقام آن بزرگوران تثبیت کرده،عرض می کند: اللهم انی لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد و اهل بیته الاخیار الائمه الابرار لجعلتهم شفعائی،چه قدر این موضوع برای اهل ایمان امیدوار کننده است که اشاره می فرماید: پروردگارا اگر من شفیعانی نزدیکتر به تو از محمد وآل محمد وائمه اطهار علهیم السلام می یافتم هر آینه شفیع خود قرار می دادم وچون شفیعی مقربتر از آنها در نزد تو نیست لذا من آنها را شافع قرار دادم پس به حق ایشان که واجب کردی برآنان حق شفاعت را از تو درخواست می کنم.

اهل بیت خصوصا حضرت فاطمه زهراء (س) وسیله و مقرب خداوند هستند .

شفاعت حقیقی از طرف خداوند است چنان که خود در قرآن مجید می فرماید: " قل لله الشفاعه جمیعا" یعنی: بگو

شفاعت به تمامی مخصوص خداست. درحقیقت خداست که عده ای را شفیع عده ای دیگر قرار داده است، و اوست که اسباب و وسائل شفاعت را آفریده وازما خواسته تا از این وسائل واسباب بهره بگیریم، چنان که در سوره مائده می فرماید: یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و ابتغوا الیه الوسیله یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و با وسیله ای به سوی خدا تقرب بجویید.یعنی از خداوند می خواهیم که دردنیا ما را از پیروان آن بزرگوران قرار دهد که درنتیجه؛ یوم الورود همین پیروی از آنان تجسم پیدا کند که این به معنای شفاعت رهبری است .

اگر شفاعت را شفاعت مغفرت بگیریم باز این خداوند است که شفیع را شفیع قرار داده است، یعنی خداوند برانگیزاننده وسیله شفاعت است و اوست که با لطف و فضل خود برای ما راهنمایانی در دنیا قرار داده که همانا در روز قیامت شفعای ما به اذن خداوند خواهند بود. در نتیجه هنگامی که انسان به اهل بیت عصمت و طهارت علهیم السلام متوسل می شود باید توجهش به خداوند باشد زیرا شفاعت حقیقی از ناحیه خداوند است و مخاطب قرار دادن آن بزرگوران فقط به جهت پیشوائی و رهبری آنان است که خداوند آنها را اسباب و وسایل هدایت و راهنمائی واقعی بشر قرار داده است، و از جمله آن بزرگوران معصوم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام است که شفیعه محشر می باشد وبا توسل به وی دردنیا وآخرت شیعیان مورد شفاعت آن مخدره قرار خواهند گرفت همان گونه که دردعای توسل نیز می خوانیم: یا فاطمه الزهراء یا بنت محمد یا قره عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا وتوسلنا بک الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله، ای فاطمه زهراء ای دختر محمد ، ای روشنی چشم رسول خدا، ای بانوی ما، وسرورما، ما روبه توآوردیم وتو را شفیع قرار دادیم وبه وسیله توبه درگاه خدا توسل جستیم و تورا پیشاپیش حاجتها ی خود قرار دادیم ، ای آنکه نزد خدا آبرومندی، برای ما نزد خدا شفاعت نمای.

از حضرت علی بن ابیطالب علی علیه السلام روایت شده که حضرت فاطمه علیهما السلام به رسول خدا صلی الله علیه و اله گفت: ای پدر شما را روز قیامت در کجا ملاقات کنم؟ پیامبرصلی الله علیه واله فرمود : بر در بهشت درحالیکه پرچم حمد دردست من است ومن از امتم درپیشگاه خدا شفاعت می کنم؛

فاطمه علیها السلام عرض کرد: واگر شما را در آنجا ملا قات نکنم ( در کجا ملاقات خواهم کرد) ؟ پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: مرا درکنار حوض خواهی دید در حالتی که به پیروانم آب می دهم؛

فاطمه علیهاالسلام عرض کرد : ای پدر اگر شما را در آنجا هم نبینم؟ پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: کنار صراط مرا خواهی دید ایستاده ام و می گویم: خدایا پیروانم را به سلامت بدار؛ فاطمه علیها السلام عرض کرد:و اگر شما را در آنجا نبینم ؟ پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: مراکنارمیزان خواهی دید که می گویم :خدایا پیروانم رابه سلامت بدار . عرض کرد: اگر شما را درآنجا ملاقات نکنم ؟ پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: مرا لب پرتگاه جهنم ملاقات خواهی کرد که پیروانم را از شراره آتش حفظ خواهم نمود. حضرت فاطمه علیهاالسلام ازاین آگاهی خوشحال و مسرور شد. درود خدا براو و پدرش وهمسرش و فرزندانش باد.


روایات مربوط به شفاعت

در کتاب امالی شیخ صدوق ج 46 در گفتار مربوط به شفاعت آمده است :

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد خدا او را به شفاعت من نرساند. و باز فرموده است شافعان پنج طایفه اند: 1- قرآن، 2- ارحام، 3- امانت داری، 4- پیغمبرشما، 5- اهل بیت پیغمبر شما.


شفاعت حضرت زهرا (س)

علامه مجلسی به سند مذکور از جابربن عبدالله انصاری روایت می کند که گفت : رسول خدا صلی الله علیه واله فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد دخترم فاطمه علیهاالسلام سوار برشتری ازشترهای بهشت شده و وارد عرصه محشر می شود، شتری که دخترم سوار آن می شود از دو پهلو با پارچه های دیباج زینت داده شده افسارآن ازلولو نرم وپاهایش از زمرد سبز، ودمش از مشک خوشبو وچشمهایش از دو یاقوت سرخ ساخته شده و بر روی آن قبه ای از نور قرار دارد که بیرون آن از اندرون واندرون آن از بیرونش دیده می شود، اندرون آن عفو پروردگار، و بیرون آن رحمت وشفقت پروردگار است، برسر دخترم تاجی از نور قرار دارد که هفتاد رکن دارد وهر کدام ازاین رکنها با در ویاقوت زینت شده است، واز چنان درخششی برخوردار است که گویا ستاره درخشانی درآن دور دستهای آسمان می درخشد. ازسمت راست او هفتاد هزار ملک، واز طرف چپش هفتاد هزار ملک دیگر حرکت می کنند، جبرئیل افسار شترش راگرفته وبا صدا ی بلند فریاد می زند: ای اهل محشر چشمانتان راببندید تا فاطمه دخت گرامی رسول خدا صلی الله علیه واله عبور فرمایند، درآن هنگام کلیه انبیاء و پیامبران وصدیقین وشهداء چشمان خود را می بندند تا فاطمه علیها السلام عبور فرمایند، فاطمه علیها السلام با این کیفیت حرکت می کند تا به مقابل عرش خدا می رسد، آنگاه خود را از شترش پائین انداخته و می گوید: پروردگارا! بین من و کسانیکه به من ستم روا داشتند حکم فرما پروردگارا! بین من وکسانیکه فرزندانم را کشتند حکم فرما دراین هنگام ازجانب پروردگار متعال ندا می شود که:

ای دوست من و ای دختر دوست من، اکنون هرچه بخواهی به توعطا می کنم واز هرکسی شفاعت کنی شفاعت تو را در باره او می پذیرم، به عزت وجلالم قسم می خورم که ستم هیچ ستمگری بدون کیفر باقی نمی ماند.

آنگاه دخترم می گوید: پروردگارا! اولاد واحفاد و شیعیانم وشیعیان فرزندانم ، ودوستانم ودوستان فرزندان مرا مشمول عفو قرار داده وآنان را داخل درنعیم بیکران خود بفرما. از طرف خدا ندا داده می شود: فرزندان فاطمه علیها السلام وشیعیانش وشیعیان فرزندان او ودوستان او، ودوستان فرزندان او کجایند؟ همگی آنان درحالیکه ملائکه رحمت آنان را درمیان گرفته اند می آیند وفاطمه علیها السلام پیشاپیش همه و دیگران از پشت سروی حرکت کرده و وارد بهشت می شوند.


نمونه ای ازاخبارامید بخش شفاعت

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه واله فرمودند: همانا من در روز قیامت شفاعت می کنم و پذیرفته می شود، حضرت علی علیه السلام شفاعت می کند وپذیرفته می شود، واهل بیت من شفاعت می کنند وشفاعتشان پذیرفته می شود

علی بن ابراهیم صاحب تفسیر ازابن محبوب و او از ابی اسامه واو از امام صادق علیه السلام وامام محمد باقر علیه السلام روایت می کند که آن دو بزرگوار فرمودند: به خدا سوگند هر آینه ما شفاعت می کنیم، به خدا سوگند هر آینه ما شفاعت می کنیم در حق گناهکاران ازشیعیان مان تا آن حد که دشمنان ما وقتی آن را دیدند می گویند: فما لنا من شافعین ولا صدیق حمیم فلوان لنا کره فنکون من المومنین برای ما شفاعت کننده ودست گیری نمی باشد تا برای ما شفاعت کند. فرمود: از هدایت یافتگان . گفت : به خاطر آنکه ایمان ملزم می کند آنان رابه اقرار به ولایت.

حضرت امام محمد باقرعلیه السلام فرمودند: به خدا سوگند ای جابر! آن حضرت در آن روز شیعیان و دوستان خود را بسان پرنده ای که دانه خوب را از دانه بد تشخیص داده و بر می چیند، شناسائی کرده جدا می سازد. هنگامی که بردر بهشت شیعیانش اطراف او جمع شدند، خداوند به دل آنان نظر می افکند که بایستند وروی برگردانند وپشت سرشان را نگاه کنند، خداوند به آنها می فرماید: ای دوستان من ! به چه چیزنگاه می کنید وچرا روی برگردانده اید، با اینکه فاطمه، دختر حبیب من درباره شما شفاعت کرده است؟ می گویند: پروردگارا می خواهیم قدر وارزش خود رادراین روز بدانیم . خداوند می فرماید: ای دوستان من برگردید وبه کسی که شما را به خاطردوستی فاطمه دوست داشته ،به کسی که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا داده ، به کسی که به خاطر محبت فاطمه به شما لباس داده ، به کسی که به خاطر دوستی فاطمه به شما ظرف آبی داده ، وبه کسی که به خاطر محبت فاطمه غیبتی را از شما بر طرف ساخته ، نگاه کنید دستش را گرفته اورا وارد بهشت کنید.

از ابن عباس روایت شده : از امیرالمومنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه واله بر حضرت فاطمه وارد شد واو را غمگین و اندوهناک یافت به او فرمود: چرا محزونی ؟ گفت پدر جان به خاطر یادآوری روز قیامت وبرهنه ایستادن مردم درآن روز " محزونم" ، پیامبر صلی الله علیه واله فرمود : دخترم ! روز قیامت که زمین شکافته شد نخستین کسی که از زیر زمین بیرون می آید، من هستم بعد پدرم حضرت ابراهیم بعد شوهرت علی بن ابیطالب علیه السلام ، بعد خداوند متعال جبرائیل را همراه با هفتاد هزار فرشته نزد تو می فرستد برسر قبر تو هفت گنبد نورانی نصب می کنند، اسرافیل سه جامه نورانی برای تو می آورد و بالای سرتو ایستاده تورا صدا می زند : ای فاطمه ! دختر محمد صلی الله علیه واله بپا خیز وبه سوی محشر بیا! توبا کمال آرامش وبدون ترس درحالی که کاملا" خود را پوشانده ای ، از جا حرکت می کنی ، اسرافیل حله های بهشتی رابه تو می دهد و می پوشی. روفائیل مرکبی نورانی که افسارش از لولو تازه است وهودجی زرین برآن قرار دارد، برایت حاضر می کند وتوبر آن سوار می شوی درحالی که افسارش به دست روفائیل است، وپیش روی تو هفتاد هزار فرشته که لوای حمد به دست دارند، درحرکت هستند ، پس از آنکه به راه افتادی هفتاد هزار حوریه از تو استقبال کرده از دیدار تو اظهار شادمانی می نمایند که در دست هر یک از آنها مجمره ای نورانی است که بوی عودآن درفضا پراکنده می شود بدون آنکه آتشی وجود داشته باشد، آنها تاجهای زبر جد سبز بر سر دارند وفورا" پس ازآنکه از کنار قبرت دوری شدی ، مریم دختر عمران به همراه عده ای از فرشتگان به همان تعداد که با تو بودند ، به استقبال تو می آید وبر تو سلام می کند و با همراهانش درسمت چپ تو قرار می گیرند. بعد مادرت خدیجه دختر خویلد که نخستین زنی است که به خدا ورسولش ایمان آورد، به همراه هفتاد هزار فرشته که به دست خود پرچمهای تکبیر دارند، از تو استقبال می کنند، نزدیک جمع که آمدی حوا و آسیه دختر مزاحم دربین هفتادهزار حوریه به استقبال تو می آیند وبا همراهان خود درکاب تو حرکت می کنند، در آن هنگام که خداوند همه آفریدگان را در یک صحنه گرد می آورد وهمگی در یک سطح قرار می گیرند تو در وسط آنان می ایستی ، بعد منادی زیر عرش الهی به طوری صدا می زند که همگی بشنوند و می گوید: دیده فرو بندید تا فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه واله وهمراهانش عبور کنند! درآن هنگام تنها کسی که می تواند به تو نگاه کند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن وعلی بن ابیطالب علیه السلام است؛ آدم حوا را می طلبد و او را با مادرت درپیش روی تو می بیند. بعد منبری نورانی که هفت پله دارد، برای تونصب می شود، در بین هر پله ای تا پله دیگر صفوف فرشتگان ایستاده ، پرچمهای نورانی به دست گرفته اند، حورالعین از چپ وراست منبر صف کشیده اند، نزدیکترین زنانی که درسمت چپ تو ایستاده اند حوا وآسیه می باشند، هنگامی که بالای منبر قرار گرفتی ، جبرائیل نزد تو آمده می گوید: ای فاطمه ، حاجت خود را بخواه . و تومی گویی : پروردگارا حسن وحسین را به من نشان ده! در این هنگام رگهای بریده گردن حسین نزد توآمده درحالی که خون از آن جاری است ، می گوید: پروردگارا ! امروز حقم راازکسانی که به من ستم کردند بگیر! دراین هنگام خداوند جلیل خشمگین شده به خاطر خشم اوجهنم وهمه فرشتگان به خشم می آیند، جهنم به خروش می آید وناله ای سر می دهد، بعد شعله های آتش زبانه می کشد وقاتلان حسین وفرزندان و فرزندان فرزندانشان را به کام خود فرو می برد. آنها می گویند: خداوند ا! ماکه درزمان حسین حاضر نبودیم ؟ خداوند به شراره های دوزخ می فرماید: آنان را از روی چهره هاو کبودی چشمان وسیاهی صورت هایشان بگیرید، از موی جلو سرشان بگیرند ودر پائین ترین درکه جهنم بیفکنید! که اینان نسبت به دوستان حسین سخت گیرتر از پدرانشان بودند که با حسین جنگیده و اوراکشتند، وتو درآن لحظه فریاد وشیون آنان را از جهنم می شنوی ، بعد جبرائیل می گوید: ای فاطمه حاجت خود را بخواه ، و تومی گویی پروردگارا! شیعیان را دریاب ، خداوند متعال می فرماید: آنان را بخشیدم . می گوئی : پروردگارا! شیعیان فرزندانم را نیز دریاب. خداوند می فرماید: آنان را بخشیدم ، وسپس می گویی: پروردگارا! شیعیان شیعیانم را نیزدریاب . خداوند متعال می فرماید: جلو برو! که هر کس که دست به دامان تو زده در بهشت همراه توست. درآن هنگام عموم مردم دوست دارند که از فاطمی ها باشند، وتوبه همراه شیعیانت، شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین علیه السلام با کمال آرامش به راه می افتی، و آنان بدون ترس وبا پوشش کامل درحالی که سختی هایشان ازبین رفته، مسیر برایشان سهل وآسان گشته ، همراه تو می آیند، و دیگران درترس و وحشتند وآنان هیچ ترسی ندارند، دیگران تشنه هستند وآنان سیرابند، بدین سان به حرکت خود ادامه می دهند، به در بهشت که رسیدی، دوازده هزار حوریه که پیش از تو وپس از تو هیچکس با آنان دیدار و برخورد نکرده ، با توملاقات خواهند کرد، آنان تازیانه ای نورانی در دست دارند وبراسبهایی نورانی که زین و برگشان از طلای زرد و یاقوت و افسارشان از لولو تازه و برروی هر یک طاقه ای از سندس افتاده ، سوارند ، وارد بهشت که شدی ساکنان بهشت به تو خوشامد می گویند؛ برای شیعیانت سفره هایی از جواهر بر ستونهائی نورانی قرار دارد، آنان به خوردن مشغول می شوند درحالی که هنوز دیگر مردم مشغول حسابند، اینان دربهشت برین و جاودانه هر آنچه که بخواهند برایشان آماده است.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.