تبیان، دستیار زندگی
شما به ما نسبت دروغگویی و کفر دادید و جنگ با ما را حلال شمردید و دارائی ما را به یغما بردید، گوئی ما اهل ترکستان و کابل بودیم، همچنان که دیروز جد ما را کشتید. شمشیر های شما به خاطر کینه دیرینه ای که از ما داشتید از خون ما اهل بیت خون چکان است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا دختر پیامبر زنده شده ؟!

خطبه فاطمه دختر امام حسین علیه السلام در کوفه

امام حسین


فاطمه دختر امام حسین علیهماالسلام شخصیتى جلیل القدر و مقامى بسیار بلند و بزرگوارى داشت. زنى بسیار متدین و متعبد بود كه پدرش سید الشهداء علیه السلام به حسن مثنى كه به خواستگارى یكى از دختران عمویش آمده بود درباره وى فرمود: من فاطمه را براى تو پیشنهاد مى دهم، زیرا او از همه دختران من به مادرم فاطمه دختر پیغمبر خدا شبیه تر است، و از نظر دیانت تمام شب ها را به تهجد و نماز شب مى پردازد و روزها روزه مى گیرد، و از نظر جمال و زیبایى، به حور العین مى ماند.

زید بن موسی روایت کرده است که: پدرم از جدم نقل کرد: فاطمه صغری هنگامی که از کربلا (به کوفه) رسید، خطبه ای خواند و فرمود:

الحمدلله عدد الرمل و الحصى، و زنه العرش الى الثرى، أحمده و أۆمن به و أتوكل علیه، و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمداً عبده و رسوله. و ان اولاده ذبحوا بشط الفرات، من غیر ذحل و لا ترات.

سپاس خداوند را به اندازه ریگ ها و سنگ ریزه ها و به میزان عرش تا خاک. او را سپاس می گویم و ایمان به او دارم و توکل به او می کنم و گواهی می دهم که به جز خدای یکتای بی شریک خدایی نیست و محمد بنده و فرستاده او است. و فرزندانش در کنار رود فرات بدون سابقه دشمنی و کینه، سر بریده شدند.

اللهم انى اعوذ بك أن أفترى علیك، و أن أقول علیك خلاف ما انزلت من أخذ العهود و الوصیه لعلى بن أبى طالب المغلوب حقه، المقتول من غیر ذنب [كما قتل ولده با یمس ] فى بیت من بیوت الله تعالى، فیه معشر مسلمه بأنفسهم، تعساً لرۆرسهم ما دفعت عنه ضیماً فى حیاته و لا عند مماته، حتى قبضه الله تعالى الیه محمود النقییه، طیب العریكه، معروف المناقب، مشهور المذاهب، لم تأخذه فى الله سبحانه لومه لائم، و لا عذل عاذل، هدیته اللهم، للاسلام صغیراً، وحدت مناقبهكبیراً، و لم یزل ناصحاً لك و لرسولك، زاهداً فى الدنیا غیر حریص علیها. راغباً فى الاخره، مجاهداً لك فى سبیك، رضیته فأخترته و هدیته الى صراط مستقیم.

شما به ما نسبت دروغگویی و کفر دادید و جنگ با ما را حلال شمردید و دارائی ما را به یغما بردید، گوئی ما اهل ترکستان و کابل بودیم، همچنان که دیروز جد ما را کشتید. شمشیر های شما به خاطر کینه دیرینه ای که از ما داشتید از خون ما اهل بیت خون چکان است

خداوندا! من به تو پناه می برم که دروغی به تو ببندم و یا برخلاف آنچه فرو فرستاده ای سخنی بگویم درباره آن پیمان های یکه برای وصی پیامبر، علی بن ابی طالب که حقش را ربودند و بی گناه او را کشتند، چنان که فرزندش را دیروز در خانه ای از خانه های خدا کشتند. و گروهی که به زبان اظهار مسلمانی می کردند حاضر بودند، ای خاک بر سرشان که از فرزند علی، نه در زندگی اش ستمی را باز داشتند و نه در هنگام مرگ یاریش کردند، تا آنکه جان او را باز گرفتی، در حالی که او سرشتی پسندیده و طینتی پاک داشت، مناقب او معروف و روش او مشهور بود. پروردگارا! او در راه تو سرزنش هیچ ملامت کننده ای را در دل نگرفت، خدایا تو او را از کودکی پیش از دیگران به اسلام هدایت کردی، و چون بزرگ شد خصال نیکویش عطا نمودی، او همواره خیرخواه راه تو و رسول تو بود، تا آنکه جانش را باز گرفتی، در حالی که از دنیا بریده بود و نسبت به آن حرصی نداشت. شیفته آخرت بود و جهاد کننده در راه تو بود تا تو از او خشنود شدی و او را برگزیدی و به راه راست رهنمونش شدی.

اما بعد یا اهل الكوفه، یا اهل المكر و الغدر و الخیلاء، فانا اهل بیت ابتلانا الله بكم، و ابتلاكم بنا. فجعل بلاءنا حسناً، و جعل علمه عندنا و فهمه لدینا، فنحن عیبه علمه، و عاء فهمه و حكمته، و حجه على الارض فى بلاده لعباده، أكرمنا الله بكرامته، و فضلنا بنبیه محمد على كثیر ممن خلق الله تفضیلا،

ای مردم کوفه! ای مردم نیرنگ باز و حیله گر و متکبر! ما خاندانی هستیم که خداوند ما را با شما آزمود و شما را با ما، پس قرار داد آزمایش نیکویی برای ما و از دانش و فهم خویش ما را بهره مند ساخت، پس ما جایگاه دانش و محل فهم و حکمت او هستیم. و حجت خدا برای بندگانش در همه سرزمین ها می باشیم. خداوند ما را به بزرگیش کرامت بخشید و به واسطه پیامبرش محمد بر بسیاری از مردم فضیلتی آشکار عنایت کرد.

فكذبتمونا و كفر تمونا، و رأیتم قتالنا حلالاً، و أموالنا نهباً، كأننا أولاد ترك أو كابل، كما قتلتم جدنا بایمس، و سیوفكم تقطر من دمائنا اهل البیت لحقد متقدم، قرت لذلك عیونكم، و فرحت قلوبكم افتراء على الله و مكراً مكرتم، و الله خیر الماكرین، فلا تدعونكم أنفسكم الى الجذل بما أصبتم من دمائنا، و نالت أیدیكم من أموالنا، فان ما اصابنا من المصائب الجلیله، و الزرایا العظیمه فى كتاب من قبل أن نبرأها، ان ذلك على الله یسیر، لیكلا تأسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم، والله لا یحب كل مختال فخور.

شما به ما نسبت دروغگویی و کفر دادید و جنگ با ما را حلال شمردید و دارائی ما را به یغما بردید، گوئی ما اهل ترکستان و کابل بودیم، همچنان که دیروز جد ما را کشتید. شمشیر های شما به خاطر کینه دیرینه ای که از ما داشتید از خون ما اهل بیت خون چکان است.

چشم های شما روشن!! دل هایتان شاد!! با این دروغی که بر خدا بستید و نیرنگی که با خدا کردید و خدا بهترین مکرکنندگان است. مبادا از خونی که از ما ریختید و اموالی که از ما بدست آوردید خوشحال باشید که این مصیبت های بزرگ و محنت های عظیم، پیش از آنکه به ما برسد در کتابی نوشته شده است و این بر خدا آسان است، تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهناک نباشید و از آنچه به شما رسیده شادمان نگردید و خداوند هرکس را که متکبر و خودخواه است دوست نمی دارد.

امام حسین

تبا لكم فانظروا اللعنة و العذاب. فكأن قد حل بكم و تواترت من السماء نقمات. فیسحتكم بعذا و یذیق بعضكم بأس بعض ثم تخلدون فى العذاب الالیم یوم القیامه بما ظلمتونا. ألا لعنه الله على الظالمین.

مرگ بر شما! پس منتظر لعنت و عذاب باشید، زیرا آنچنان نزدیک است که گویی بر شما فرود آمده است، و عذاب هایی پی در پی از آسمان فرو می ریزد که شما را نابود کند و شما را در چنگ یکدیگر گرفتار کند و سپس در شکنجه دردناک روز قیامت، جاویدان گرفتار شوید. هان! لعنت خدا بر ستمکاران باد!

ویلكم!  أتدرون أیه ید طاعنتنا منكم. و آیه نفس نزعت الى قتالنا؟ ام بأیه رجل مشیتم الینا؟ تبغون محاربتنا، قست قلوبكم. و غلظت أكبادكم. و طبع الله على أفئدتكم. و ختم على سمعكم و بصركم و سول لكم الشیطان و أملى لكم. و جعل على بصركم غشاوه فأنتم لا تهتدون.

وای بر شما! آیا می دانید چه دستی از شما بر ما طغیان کرد؟ و چه کسی به جنگ با ما شتافت؟ یا با چه پایی به سوی ما آمدید؟ با ستمگری به جنگ با ما پرداختید. به خدا سوگند، قلب های شما سخت، جگر شما تیره، دل های شما بسته، و گوش و چشم شما مهره شده است. شیطان شما را فریب داده و به آرزوهای دراز مبتلا کرده، و بر دیده شما پرده ای کشیده است.

تباً لكم یا اهل الكوفه! أى تراث لرسول الله قبلكم. و ذحول له لدیكم. بما عندتم بأخیه على بن أبى طالب جدى و بنیه و عترته الطیبین الاخیار. و أفتخر بذلك مفتخركم.

مرگ بر شما ای اهل کوفه! پیش تر چه کینه ای از پیامبران خدا در دل داشتید که آنگونه با برادرش علی بن ابی طالب نیای من و فرزندان و خاندان پاک و برگزیده اش دشمنی ورزیدید که کسی از شما اینچنین فخرفروشی می کند و می گوید:

نحن قتلنا علیاً و بنى على                                  بسیوف هندیه و رماح

و سبینا نسائهم سبى ترك                                 و نطحنا هم فأى نطاح

کشتیم ما به جنگ، علی را و آل او                          با تیغ های هندی و طعن و سنان خویش

زن هایشان اسیر نمودیم همچو ترک                        رزمی چنین ندیده کس از دشمنان خویش

وى فرمود: من فاطمه را براى تو پیشنهاد مى دهم، زیرا او از همه دختران من به مادرم فاطمه دختر پیغمبر خدا شبیه تر است، و از نظر دیانت تمام شب ها را به تهجد و نماز شب مى پردازد و روزها روزه مى گیرد، و از نظر جمال و زیبایى، به حور العین مى ماند

بفیك ایها القائل الكثكث و الآثلب، افتخرت بقتل قوم زكاهم الله و طهرهم و أذهب عنهم الرجس فأكظم و أقع كما أقعى أبوك فانما لكل امرى ء ما اكتسب. و ما قدمت یداه.

ای خاک بر دهانت که چنین گفتی!  به کشتن مردمی بالیدی که خداوند آنان را پاک و پاکیزه فرموده و پلیدی را از آنان برده! دهان بربند و بر جای خود بنشین آن چنان که پدرت نشست که هرکس همان دارد که به دست آورده و با دستانش پیش فرستاده است.

حسدتمونا ویلاً لكم على ما فضلنا الله تعالى، ذلك فضل الله یۆتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم. و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور.

وای بر شما! آیا بر آنچه خداوند ما را فضیلت بخشیده حسد می ورزید؟ چنین است که خداوند فضل خویش را به هرکس که بخواهد عطا می کند، و خدا صاحب فضلی بزرگ است و کسی را که خدا نوری برای او قرار ندهد، دیگر روشنایی نخواهد داشت.

راوی گفت: در این هنگام صدای مردم به گریه و شیون بلند شد در حالی که می گفتند:

«مزنحسبك یا ابنه الطاهرین فقد احرقت قلوبنا و أنصجت نحورنا و أضرمت اجوافنا؛

ای دختر پاکان بس کن که به راستی دل های ما را آتش زدی و حنجره های ما را به ناله آوردی و جان های ما را سوختی!

فاطمه دختر امام حسین علیهماالسلام این سخنان را گفت و سپس سکوت نمود.

 ابوالفضل صالح صدر     

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

کتاب «مقتل الحسین علیه السلام»، علامه سید عبدالرزاق مقدم.

کتاب «مقتل الشّمس»، محمدجواد صاحبی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.