زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز
زمانه چیزی است كه میتوان از آن گله كرد، اما نمیتوان در مقابل آن ایستاد. همیشه باهوشترین مردمان كسانی هستند كه با شرایط گوناگون قدرت تطابق مییابند و این بقای آنان را ضمانت میكند.
اینها سخنان حكیمانه عمو نقی است كه یك استادکار بازنشسته است. او میگوید: «اینكه فكر كنیم هنوز جوان هستیم و همه چیز مثل روز اول است و همپای آنها كوهنوردی كنیم و بدویم چیزی جز فشار بیش از حد بر اندامهای حیاتی ما ندارد. فقط كسی میتواند به ورزشهای سنگین ادامه دهد كه یك عمر بر همین روال بوده است و اگر در سنین پیری بخواهد وضع جسمی خود را در نظر نگیرد ضرر میكند.
وقتی جسم ما پیر میشود این ما هستیم كه از زمانه عقب ماندهایم و ما باید خود را تطبیق دهیم و گرنه از گردونه خارج میشویم.»
همه پیر میشوند
«خدا نكند كسی پیر نشود. من كه همه را دعا میكنم پیر شوند.»
مامان پری، سالمند تنهایی است كه در خانه سالمندان به سر میبرد. او كاملا خود را با این شرایط وفق داده است و میگوید: «زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز.»
او سالهاست هر وقت میخواهد برای كسی دعای خیر كند اولین جملهاش این است كه مادر پیر شوی.
پیرشدن از دید او كه اكنون سالمندی هشتاد و نه ساله است و سالخوردگی را با چند نوع بیماری پشت سر میگذارد زمان شكرگزاری و خردمندی است. او میگوید: «البته گاهی وقتی خودم را در آینه میبینم وحشت میكنم، اما موهای سپید و چین و چروك صورتم هركدام داستانی طولانی دارد كه مفت به دست نیاوردهام، همین زمانه مرا در كورهاش پخته و به این شكل در آورده و آخر سر آماده میكند تا دوباره تحویل خدا دهد.»
به اعتقاد او پیری چیزی نیست كه از آن فرار كنیم. مردم دو دسته هستند. آنها كه پیر میشوند و آنها كه جوانمرگ میگردند. خدا كند كسی از دسته دوم نباشد. او هر روز برنامهای برای ورزش سبك، ملاقات با دوستان، مرور خاطرات و گفتوگو با پرستاران و كمكی هرچند ناچیز به آنان و زمانی برای عبادت و آموختن دارد. شاید فكر كنید او در این سن چه چیزی میآموزد.
یك دعا، یك جمله زیبا، یك حرف، یك لطیفه، خاصیت یك دارو... هرچیزی كه بشود آموخت و تكرار كرد موضوع بازآموزی او است و آن روز این درس جدید را برای هركس كه بتواند تعریف میكند. اینطوری ذهنش را تازه نگه میدارد و ارتباطش را با چیزهای تازه دلخواهتر میكند.
او میگوید: «اینكه من فكر كنم دارم از بین میروم نه مرا میترساند نه به آن فكر میكنم. همه یك روز میروند. نامه آدم باید پیش خدا سربلندش كند. این ضعفها آدم را برای خدا عزیزتر میكند. وقتی پیر میشوی آنقدر سختی دیدهای كه هیچ چیز حتی مرگ زیاد سخت نیست. خدا را شكر كه یك روز میمیریم.»
اگر سالخوردگان بتوانند با مشكلات خاص دوره سنی خویش هماهنگ شوند، با شرایط ویژه این دوره به گونهای مثبت برخورد كنند و از زندگی، همچون دورههای گذشته لذت ببرند، اصطلاحاً گفته میشود با مسائل سالخوردگی سازگاری دارند
نه گزیر و نه گریز
شاید هیچ دورهای از زندگی مانند سالخوردگی پرمسأله و نگران كننده نباشد. به همین دلیل سالخوردگان برای سالم زیستن، به سازگاری فراوانی نیاز دارند.
آنان در این دوره با مشكلات جسمی، بیخوابی و تحلیل قوای بدنی روبهرو میشوند. حافظهشان نقصان مییابد و از چرخه اقتصادی كنار گذاشته میشوند.
وابستگی عزت نفس آنان را كاهش میدهد و تنهایی روحشان را آزار میدهد، مرگ عزیزان آنها را به عزلت میكشاند و آرامآرام لذت زندگی را فراموش میكنند.
اما عدهای از سالخوردگان، پیری را زمان فراغت و انجام كارهای ناتمام میدانند، اما همه به این سادگی با پیری برخورد نمیكنند.
اینكه مردها سعی میكنند كمتر به پزشك مراجعه كنند و به صورت دورهای معاینه شوند و خانمها سن خود را از اسرار مگو میدانند همه نشانههای گریز از پیری است.
اگر سالخوردگان بتوانند با مشكلات خاص دوره سنی خویش هماهنگ شوند، با شرایط ویژه این دوره به گونهای مثبت برخورد كنند و از زندگی، همچون دورههای گذشته لذت ببرند، اصطلاحاً گفته میشود با مسائل سالخوردگی سازگاری دارند.
اغلب افراد سالخورده، بدون حمایت اجتماعی، شریك زندگی، شغل، نقش اجتماعی و مخارج زندگی به حال خود رها میشوند و شرایط نامطلوب معمولا موجب افزایش سطح آسیب پذیری آنان میگردد.
در یكی از تحقیقات مهم برای تعیین و تفكیك گروههای سالخورده با سازگاری عالی، سازگاری ضعیف از افراد خواسته شد نگرش خود را نسبت به مسائل مهم حیات بیان كنند.
افرادی كه دیگران را مسئول بدشانسیهای خود میدانستند، از همسران شكایت داشتند و از مرگ بشدت میترسیدند و افراد افسردهای كه از خود متنفر بودند، خود را سرزنش و از مرگ استقبال میكردند از كسانی بودند كه نمیتوانستند با شرایط خود سازگار شوند.
اما آنها كه سازگارترند به كارهای روزمره زندگی اشتیاق نشان میدهند، مسئولیت كارهای خود را در زندگی میپذیرند و فكر میكنند به اهدافی كه داشتهاند نزدیك شده یا رسیدهاند. آنها نسبت به خود تصور مثبتی دارند و با وجود پیری از زندگی خود راضی هستند.
كاهش مسئولیتهای زندگی ناراحتشان نمیكند و مشكلات بردبارشان میسازد انطباق خوبی از خود نشان میدهند و با دیگران در تعامل هستند. خوشبین و امیدوارند و خود را موفق و زندگی را هدفمند میبینند.
سازگاری در دستان خدا
لیلا میر لاشاری، روانشناس و پژوهشگر در تحقیقی در مورد سازگاری سالمندان میگوید: تطابق موفقیتآمیز با سالمندی منوط به توانایی شخص برای ادامه و استمرار روشهای مناسب زندگی در طول حیات، حفظ یك شیوه زندگی فعال و یافتن جانشینهای مناسب برای فعالیتهای دوران میانسالی است.
وی دریافته است سالمندانی كه اعتقادات مذهبی دارند از سلامت روحی ـ روانی و جسمی بیشتری بهرهمند بوده و نسبت به كسانی كه باورهای مذهبی كمتری دارند یا اصولا اعتقادات مذهبی ندارند، در مقابله با فشارهای روحی ـ روانی از جمله مرگ عزیزان توانایی آنها بیشتر است.
این افراد سریعتر میتوانند به شرایط روحی ـ روانی و جسمی پیش از وقوع اضطراب و تنش برگشته و حتی فشار خون آنها كمتر افزایش پیدا خواهد كرد. در واقع مراسم مذهبی برای آنها مانند یك روش ریلكسكننده عمل كرده و سازگاری آنها را افزایش میدهد. از جمله راهكارهای دیگری كه این محقق برای سازگاری با مرگ عزیزان پیشنهاد میكند كار درمانی است. فراگیری یك حرفه جدید یا اشتغال روزانه میتواند سازگاری فرد را افزایش دهد.
از طرفی فرد سالمند با جایگزین كردن فعالیتهای جدید متناسب با سن به جای فعالیتهای گذشته میتواند خلأ بازنشستگی را پر كند.
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع : چهاردیواری
مطالب مرتبط :
مراقبت از عزیزی که فراموشمان کرده