تبیان، دستیار زندگی
در این طرح درس، دانش آموزان با یک سری مباحث از سلسله آموزش های نمازخانه ای مقطع راهنمایی با زیارت عاشورا آشنا می شوند. ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیارت عاشورا قسمت سوم

زیارت عاشورا قسمت سوم

در این طرح درس، دانش آموزان با یک سری مباحث از سلسله آموزش های نمازخانه ای مقطع راهنمایی با زیارت عاشورا آشنا می شوند.

وسایل لازم:

1. امکانات پخش صوت

2. ماکت یا نمایشِ تصویریِ ضریح مبارک امام حسین علیه السلام

3. برگه های فعالیت شماره 1 و شماره 2

4. مفاتیح به تعداد دانش آموزان ـ چنانچه چنین امکانی در مدرسه شما نیست می توانید روز قبل از همه بخواهید که با خود بیاورند یا از برگه ذیل به تعداد دانش آموزان تهیه نمایید.

5. جهت دانلود متن دعای زیارت عاشورا کلیک کنید.

6- جهت دانلود فایل صوتی دعای زیارت عاشورا کلیک کنید.

طرح درس:

در زیارت عاشورا فرازهای گوناگونی قرار گرفته که با توجه به معانی آن جملات، سۆالات گوناگونی به ذهن متبادر می شود و مخالفین هم با بهره گیری از جهل فرزندانمان نسبت به آن ها، رهزنی کرده و با ایجاد شبهات در ذهن آنان ایشان را از بهره گیری از این منبع بزرگ باز می دارند.

از این روست که در این جلسه با توجه فعالیت شماره دو ضمن مرور و بازخوانی زیارت عاشورا که از تک تک دانش آموزانمان می خواهیم که فرازی را که به سۆال مربوط می شود پیدا کرده و بخوانند ـ تحقق اهداف تسلط و آشنایی با زیارت عاشورا ـ به بررسی و تبیین سۆالات می پردازیم. بی تردید به مشارکت گرفتن دانش آموزان در بحث و به چالش کشیدنشان در تفهیم مطالب نقش بسیار مۆثری خواهد داشت؛ یعنی شما باید سعی نمائید که خودتان را در طرف مقابل قرار دهید و به محاجه با دانش آموزانتان بپردازید.

زیارت عاشورا قسمت سوم

1. در سۆال یک از دانش آموزان بخواهید قسمت وَلَعَنَ اللهُ بَنِی اُمَیةَ قاطِبَةً را پیدا و آن را با صدای بلند بخواند. از دیگری بخواهید معنی آن قسمت را بگوید بعد ضمن زمینه سازی بپرسید: چرا دعا می کنیم:

-  خدا همه بنی امیه را ـ تک تک شان را

ـ از رحمتش دور کند؟ خوبان بنی امیه چه گناهی دارند که باید مورد لعن قرار گیرند؟

با هنرمندی که در خود سراغ دارید بحث را به سمت تک تک مباحث زیر پیش ببرید:

* لعن هیچ مۆمن و مسلمانی هرچند گناهکار باشد جایز نیست و فقط باید کافران معاند و ستیزندگان با حق و اولیای حق را لعن کرد. این از آموزه های مهم قرآن و عترت است و امامان معصوم علیهم السلام هیچ گاه جز دشمنان سرسخت حق را لعن و نفرین نکردند.

*  نسبت افراد از نظر قرآن به نسب ظاهری نیست بلکه آن چه افراد را به هم منسوب می کند، ارتباط های ایمانی و روحی است که پایدار بوده و در دنیا و آخرت پایدار است. این مطلب در قرآن بارها مورد تأکید قرار گرفته است از جمله خداوند به حضرت نوح وعده می دهد که اهل و خانواده او را از عذاب نجات خواهد داد و وقتی عذاب فرا می رسد فرزند او غرق می گردد. حضرت نوح به خداوند عرض می کند: انّ ابنی من أهلی؛ فرزند از اهل من است و خداوند می فرماید: انّه لیس من أهلک[1]؛ او از اهل تو نیست.

در آیه دیگر از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان یک اصل کلی می فرماید: فمن تبعنی فانّه منّی[2]؛ هر کس مرا پیروی کند از من است. و باز به عنوان یک اصل کلی، حق تعالی می فرماید: و من یتولّهم فانّه منهم[3]؛ هر کس اهل کتاب را دوست بدارد و ولایت آنان را بپذیرد، به درستی که از آنان است.

بنابراین آیات آن چه نسب شخص را به واقع معلوم می کند، نه نسب ولادتیِ ظاهری و جسمی است؛ بلکه نسب ایمانی و روحی و معنوی است و بنی امیه همه کسانی هستند که پیرو راه معاویه و یزید هستند و بر آن راضی بوده و بر تداوم آن راه اصرار دارند و هر کس محب اهل بیت علیهم السلام و خدا و ایمان و عمل صالح بوده از بنی امیه نیست و از بنی هاشم است هرچند فرزند بلافصل معاویه یا یزید باشد.

زیارت عاشورا قسمت سوم

گاهی قومی آن چنان در دریای کفر و شرک و ظلم غوطه ور می شوند که از آن هیچ جوانه پاکی نخواهد روئید. خداوند در مورد قوم نوح به آن حضرت چنین وحی می کند: انّه لن یۆمن من قومک الّا من قد آمن[4]؛ از قوم تو جز آنان که ایمان آورده اند، کسی دیگر به ایمان نخواهد گرایید.

حضرت نوح علیه السلام نیز این گونه قوم را نفرین می کند: ربّ لاتذر علی الأرض من الکافرین دیاراً انّک إن تذرهم یضلّوا عبادک ولایلدوا إلّا فاجراً کفّاراً[5] ؛ خدایا احدی از کافران را بر روی زمین مگذار، زیرا اگر آنان را واگذاری بندگانت را گمراه ساخته و جز بدکار کافر نزایند؛ و علم به این وضعیت را فقط خدا و بندگان خاص او به اذن او می دانند.

زیارت عاشورا در کتب معروف دعا ثبت شده از جمله: مصباح المتهجد شیخ طوسی، مصباح کفعمی، بحارالانوار و کتب حدیثی دیگر و بنابر نقل شیخ طوسی این دعا را خداوند به جبرئیل علیه السلام و او به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آن حضرت به امامان علیهم السلام تعلیم داده و آنان به شیعیان خود یاد داده اند و خداوند وقتی قومی را به تمامی لعن می کند، با لعن خود خبر می دهد که از این قوم مۆمنی بر نخواهد خاست.

بنابراین لعن یک قوم از جانب خدا و اولیای الهی دلالت دارد که آن قوم همگی ـ گذشتگان و آیندگان آنان ـ گمراه و ظالم اند و این لعن بدین جهت به همه آنان تعلق گرفته است. در عین حال اگر از آن قوم مۆمنی هم برخیزد با ایمان آوردن، نسبتش با آنان قطع می شود و دیگر از آن قوم حساب نمی شود تا لعنت آن قوم به او هم شامل گردد.

2.  اَللهمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبركَتْ به بنوامَیَةَ وَ ابْنُ اكِلةَ الأَكبادِ الَّلعینُ ابنُ اللعینِ عَلی لِسانِك وَ لِسانِ نَبِیكَ صلیَّ الله علیهِ و اله فی كُلِ مَوْطِن وَ مَوقِفٍ وَقَفٍ فیهِ نَبیكَ صلی الله علیهِ ؛ آیا پیامبر در هر منزل و مسکن که توقف داشتند پسرِ هندِ جگرخوار ـ معاویه ـ و پسرش ـ یزید ـ و پدرش ـ ابوسفیان ـ را ـ هر جا و مکانی که توقف می کردند ـ لسانا ـ یعنی زبانی ـ لعن می نمودند؟ ضمناً لسان خدا یعنی چه؟

آری، خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ؛ ابوسفیان، معاویه و یزید را لعن کرده اند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بارها و بارها در مواقف فراوان این برائت را اظهار کردند؛ هم چنان که در مواقف بسیار به امام حسین علیه السلام ابراز محبت کردند و برای او اقامه عزا نمودند.

اظهار مودّت نسبت به بندگان برگزیده و اظهار برائت از سردمداران کفر و گمراهی یک وظیفه الهی برای همه مۆمنان و ازجمله برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و این هم جزو رسالت ها و وظایف آن حضرت بوده است. این اظهار برائت ها و بیزاری ها نصب نشانگر برای آیندگان است تا بدانند این گروه گمراه؛ و گمراه کننده اند و از آنان دوری جویند و حریم بگیرند تا در امان بمانند. لعن های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به ابوسفیان، معاویه و یزید در کتب روایی و تاریخی فراوان ثبت شده است.

زیارت عاشورا قسمت سوم

"لسان خدا" عبارت محاوره ای است و گرنه خداوند تعالی دارای اعضاء و جوارح نیست تا زبان داشته باشد. همین که خدا این لعن را به سمع و گوش بندگان خود رسانده و در قرآن خود که کلام او می باشد؛ ثبت کرده است؛ در محاوره و گفتگو به "جاری شدن بر زبان او" تعبیر می شود هم چنان که "یداللّه" به معنای دست خدا نیست زیرا حق تعالی دست ظاهری ندارد و جسم ندارد بلکه قدرت خدا و یاری دهی خدا به "دست خدا" تعبیر شده است و لفظ دیگری رساتر از این لفظ برای این معنا وجود ندارد تا بدان معنا رسانده گردد.

آکلة الاکباد هند همسر ابوسفیان است و معاویه فرزند اوست هم چنان که یزید هم نوه و فرزند او است و یزید ـ یعنی فرزند هند ـ و بنی امیه، همگی روز عاشورا را بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به عنوان روز پیروزی عید و جشن گرفتند.

3. السلامُ علی الحسین و علی علی بن الحیسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ؛ علی بن الحسین کیست؟ علی اکبر یا علی اوسط ـ امام سجاد ـ ؟ لطفاً دلیل خود را بگویید، یعنی ذکر کنید که آیا قرائنی وجود دارد که نشان دهد منظور کیست؟

زیارت عاشورا زیارت امام حسین علیه السلام و کسانی است که با آن حضرت شهید شده و در کربلا دفن شده اند. وقتی زیارت می خوانیم باید متوجه زیارت شونده باشیم و خود او یا مقبره او مد نظر ما باشد. در این زیارت می گوییم: سلام بر حسین و بر علی فرزند حسین و بر فرزندان دیگر حسین و بر اصحاب حسین.

معلوم است که منظور از فرزندان و اصحاب در این عبارت آن فرزندان و اصحابی هستند که با امام علیه السلام در کربلا بوده و همراه ایشان شهید شده و در کنار ایشان دفن شده اند و چون همه آنان در یک محدوده کوچک ـ حائر حسینی یعنی موضع قبر امام علیه السلام و دیگر یارانشان ـ هستند، پس همگی می توانند در یک لحظه مورد توجه ما باشند. اما فرزندان دیگر امام حسین علیه السلام و اصحاب دیگر آن حضرت اگر چه بلند مرتبه و شایسته درود فرستادن هستند و باشند، ولی در این مقام مورد توجه ما نیستند تا سلام ما شامل آنان شود.

زیارت عاشورا قسمت سوم

امام سجاد علیه السلام در کنار امام حسین علیه السلام دفن نشده اند تا وقتی ما امام علیه السلام و شهدای کربلا را زیارت می کنیم و سلام می دهیم، ایشان را هم یاد کنیم؛ ولی حضرت علی اکبر علیه السلام در زمره آنان است و اگر در این زیارت آن بزرگوار جداگانه ذکر شده، نشان از عظمت و جلال ایشان دارد از این رو آن حضرت جداگانه ذکر شده با این که ایشان نیز از جمله اولاد امام حسین علیه السلام هستند. امام سجاد علیه السلام گرچه در کربلا حضور داشتند ولی آن جا به شهادت نرسیده و دفن نشده اند و زیارتی برای ایشان در کربلا وارد نشده است.

4.  و العن عبیدَ اللهِ بن زیادٍ و ابن مرجانةَ و عمربن سعد وَ شمراً و ال ابی سفیانَ وَال زیاد و ال مروان و الی یوم القیامَة

اصولاً کسی که مرده و دستش از دنیا کوتاه است، آیا بدخواهی نیست که بخواهیم او از رحمت حق دور شود؟

با توجه به این که گفتیم آغاز روایت این حدیث قدسی ـ زیارت عاشورا ـ از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بوده آیا این از حرکت رحمه اللعلمین بودن دور نیست؟

ما معتقدیم ائمه علیهم اسلام دشمنانشان را هم دوست داشتند، حتی کسی را که با او می جنگیدند به سرنوشتشان علاقه مند بودند و همیشه پیش از شروع جنگ آن ها را به راه حق و صحیح راهنمایی می کرده اند یعنی می خواستند مردم را به رحمت حق نزدیک سازند. ما از انسان ها متنفر نیستیم، بلکه از اعمالشان متنفریم؛ لَو عَلِمَ المُدبِرین کَیف اشتیاقی بِهم لَماتوا شوقا، پس چرا کسی را که مرده لعن می کنیم؛ آن هم لعنی همیشگی و پایدار؟

محبت به مخلوقات خداوند و سعی و تلاش در آشنا کردن آنان با حق تعالی و برگرداندن آنان به سوی خدا خصیصه ذاتی اولیاء است. آنان چشمه جوشان محبت هستند و محبت را به همه بندگان نثار می کنند، جفای مخلوقات را فراموش می کنند و از ستمِ ظالمان چشم می پوشند و این آموزه مکتب آنان به پیروانشان نیز هست؛ اما نسبت به دشمنان حق و انسانیت و پیشوایان گمراهی امر غیر از این است. خدای تعالی که رحمن و رحیم و ارحم الراحمین و .. .است، خودش نسبت به دشمنان حق و پیشوایان گمراهی قهر و غضب دارد و لعن ابدی خود را نثار آنان کرده است.

انّ الّذین یکتمون ما أنزلناه من البیّنات و الهدی من بعد ما بیّناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون[6] آنان که آیات روشن و هدایت گر را بعد از بیان آن ها برای مردم در کتاب خدا، کتمان می کنند؛ آنان را خداوند لعن می کند و لعن کنندگان.

کیف یهدی اللّه قوماً کفروا بعد إیمانهم و شهدوا أنّ الرسول حقّ و جاءهم البیّنات و اللّه لایهدی القوم الظالمین اولئک جزاۆهم أنّ علیهم لعنة اللّه و الملائکة و الناس أجمعین[7]

چگونه هدایت کند خدا قومی را که بعد از ایمان و شهادت به حقانیت رسالت، کفر می ورزند با اینکه آیات روشن بر آنان نازل شده و خداوند ستمکاران را هدایت نمی کند. کیفر اینان لعنت خدا، ملائکه و همه مردم است.

کسی که با حق به ستیز برخاسته و منشأ گمراهی شده، آلودگی ای است که آثار وخیم او حتی پس از مرگش هم ادامه دارد و مستحق لعن ابدی است و ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان[8]. اینان بنیانگذاران و قوام دهندگان سنّت گمراهی و ستمگری هستند و سزاوار لعن و نفرین ابدی و ترحم بر چنین موجودات ستم پیشه نه نشان از رحمت و رحمانیت بلکه نشان از جهالت دارد. جهالت به آثار وخیم وجودی آنان که هم چنان تداوم دارد.

5.  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا ثَارَ الله وَ اَبنِ ثَارِهَ وَالوِتْرَ الْمَوْتُورِ را معنا کنید و بفرمایید که آیا خون خواهی عملی از روی کینه نیست؟ و مگر مۆمن ازعقده و کینه خالی نیست؟ پس چگونه می توان این دو را با هم تفسیر کرد؟

زیارت عاشورا قسمت سوم

ثار را خون و خونخواهی و انتقام معنا کرده اند. خونخواهی عملی است که از نظر حق تعالی و انسان های سلیم النفس جایز شمرده شده است. قرآن می فرماید: من قُتل مظلوماً فقد جعلنا لولیّه سلطاناً[9] آن کس که مظلومانه کشته شود، ولیّ او سلطه ـ و حق قصاص و خونخواهی ـ دارد. امام حسین علیه اسلام بنده خاص خدا و دعوت کننده به صراط حق بود.

و به خاطر همین دعوتگری و مخالفت با گمراه کنندگان از راه حق، مورد قهر و غضب ستمگران قرار گرفت و کشته شد، از این رو ولیّ او خود حق تعالی گردید و حق تعالی خونخواهش شد، از این رو به ثار اللّه یعنی کسی که خدا خونخواهش می باشد، ملقب شد. عبارت وارد شده در یکی از زیارات این معنا را بیان می کند. در آن زیارت آمده:

و انّک ثار اللّه فی الأرض و الدم الذی لایدرک ثاره أحد من اهل الأرض ولایدرکه الّا اللّه وحده[10] شهادت می دهم تو خون خدایی در زمین، خونی که کسی جز خدا خونخواه او نیست.

گروهی نیز ثار را به معنای خون گرفته اند یعنی خون خدا یعنی هم چنان که خون جاری در رگ ها حیاتبخشِ کیانِ وجود است، امام حسین علیه اسلام هم هم چون خونِ حیاتبخشِ دینِ خدا است هم چنان که پدر گرامی اش علیه اسلام اسد اللّه و ید اللّه و ثار اللّه بود. بنابر این معنای عبارت این گونه است: سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و ای تنهای تنها شده.

و اما کیفر بعد از مرگ، تجسّم عمل است و نامگذاری آن به خونخواهی و... برای تقریب به ذهن می باشد. کسی که گناهی مرتکب می شود، با ارتکاب خود، قیامتش را می سازد و آن را خود ساخته یا در جهنمی که خود افروخته.

و وجه دیگر نام گذاری خونخواهی، رعایت حقوق مظلوم است. وقتی کسی مظلوم واقع می شود باید دادگاهی باشد تا حق او را از ظالم بستاند، کسی که ناحق کشته شده، در دنیا دیگر برای او احقاق حقی نیست و باید در دادگاه آخرت احقاق حق صورت بگیرد و حاکم دادگاه گاهی خودش در جایگاهِ شاکی ـ مدعی العموم ـ واقع می شود؛ از جمله در مورد امام حسین علیه اسلام خود حق تعالی خصم قاتلانش می باشد و به این وجه خدا، خونخواه امام می باشد.

6.  وقتی به معنایی که ذیل اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ عَلی الَأرواحِ الَّتِی حَلَتْ بِفِنآئِكَ در ترجمه آمده می نگریم می بینیم نوشته کسانی که به آستانت فرود آمدند. اینها یعنی چه کسانی؟ یعنی کسانی که به زیارت امام می آیند؟ یا کسانی که در کربلا کنار قبر ایشان خاک شده اند؟ یا کسانی که در وجود حسین بن علی علیه اسلام فانی شدند و جانشان را در راه او دادند ـ یاران امام حسین علیه اسلام ـ ؟

منظور کسانی است که در رکاب حضرت علیه اسلام شهید شدند و در کنار ایشان دفن گردیدند ـ نه دیگر مدفونان در کربلا ـ اینان کسانی هستند که به آستان حضرت علیه اسلام آمده و در آنجا بار انداخته و ملازم شده اند. فناء یعنی فضای باز جلو منزل، کسانی که حواری و فدایی امام شدند و در راه ایشان به شهادت رسیدند. این زیارت امام حسین علیه اسلام و یاران آن حضرت علیه اسلام است که در رکاب ایشان شهید شده اند، نه زیارت زائران کربلا یا مدفونان کربلا.

زیارت عاشورا قسمت سوم

7.  و العن عبیدَ اللهِ بن زیادٍ و ابن مرجانةَ مگر ابن مرجانه همان عبیداللّه بن زیاد نیست؟ پس چرا بینشان " واو" آمده؟

ابن مرجانه همان عبیداللّه است و تکرار دوباره آن با واو عطف تفسیری معمول است. عبیداللّه بن زیاد فرد شناخته شده ای بود و ظلم و ستم بی حد او نسبت به شیعیان علی بن ابی طالب علیه اسلام او را مشهور ساخته بود ولی در این زیارت و در خطابه های اهل بیت و اسرای کربلا، ابن زیاد به مردم بیشتر معرفی شده و با معرفی مادر وی، اوج خباثت، ناپاکی و رذالت او به شنوندگان منتقل شده است. مرجانه مادر عبیداللّه بن زیاد از زنان بدکار مشهور و معروف بود[11] و معرفی ابن زیاد در این زیارت و در خطابه های دیگر به ابن مرجانه یادآوری خباثت اصل و طینت و ریشه اوست.

8.  وَلَعَنْ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتی رَتَبِكُمُ اللهُ فیها مگر امامان از رتبه امامت و مقام ولایت دفع و ازاله شدند؟ این طور که می دانیم مقامات اهل بیت علیهم اسلام  از طرف مردم قابل منع نیست؛ فراز بالا را چگونه توجیه می کنید؟

مقام امامان علیهم اسلام چند چیز است:

1. وساطت بین پیامبر و مردم در بیان و تفسیر دین و رفع اختلاف.

2. مقام هدایت و راهبری و دستگیری طالبان هدایت.

3. مقام حکومت و قضاوت و تصدی ریاست امور دین و دنیای مردم.

نصب امامان علیهم اسلام به این مقامات از طرف خداوند صورت گرفته و به جهت شایستگی ذاتی آنان است. آنان به اوج بندگی رسیده و خداوند آنان را صالح برای تصدی این مقامات روحانی و معنوی یافته و به این مقامات نصب کرده است. این مقامات از طرف مردم قابل دفع و زوال نیستند اما تحقق بالفعل این مقامات با مراجعه مردم صورت می پذیرد.

وقتی مردم در مقام حلّ اختلاف یا فهم دین به امام مراجعه نکنند یا دست خود را به دست او ندهند تا آنان را به راه حق ببرد و یا از ایشان نخواهند که زمام امور مادی و معنوی آنان را به دست گیرد، امام در مقام عمل واسطه و هدایت گر و حاکم نخواهد بود. حالا کسانی که اجازه نمی دهند مردم به امامان علیهم اسلام رجوع کنند و بیان دین را از آنان بگیرند و خود را به آنان بسپارند و زمام امورشان را به دست بگیرند این کسان در حقیقت امامان علیهم اسلام را از این مقامات کنار زده و دفع کرده اند.

وقتی مردم به خواست خود یا به قهر و جبر منع کننده ای به امام مراجعه نکنند، دیگر امام مبیّن دین و هدایت گر و حاکم مردم نخواهد بود و آن مانع امام را از تصدّی این مقامات منع کرده و این مقامات را از امام سلب کرده و به دیگری سپرده است. آنان امام را از مقام بیان دین کنار زدند و دیگران مانند کعب الاحبار و ابوهریره را بر آن مقام گمارد. حکومت را از امامان علیهم اسلام گرفتند و خود حاکم شدند.

زیارت عاشورا قسمت سوم

9. اللهمَّ لكَ الحَمد حمدَ الشاكرینَ لَكَ علی مصابهم الحمدُ للهِ علی عَظیمِ رَزیتی چرا خدا را بر مصیبتی که به اهل بیت علیهم اسلام  رسیده حمد و شکر می گوییم؟ یعنی " خدا را شکر که این بلا به سر حسین آمد! " و چرا خدا را بر مصیبت زدگی خود حمد می گوییم؟

قسمت اول سۆال، ناشی از برداشت اشتباه است. مُصاب یعنی مصیبت دیده، مصابهم یعنی کسانی که به مصیبت امام و یارانش دردمند و مصیبت زده شده اند و این جای شکر فراوان دارد.

بسیاری از مسلمانان به مصیبت امام و یارانش مصیبت زده نشده اند و آن فاجعه عظیم دل آنان را به درد نیاورده و از نظر آنان اهمیتی نداشته است.

اینان مصیبت زدگان به اهل بیت نیستند چون حبّ اهل بیت را نداشته اند ولی من و شما چون دوستدار اهل بیت هستیم با آمدن محرم عزادار می شویم و این جای شکر بسیار دارد که ما در زمره عزاداران و مصیبت زدگان کربلا هستیم. ما از این که امام خانواده گرامی اش به این مصیبت عظمی گرفتار شدند، غم زده ایم و دردمندیم نه اینکه شاکر خوشحال از این که مصیبت زده شده اند.

ما شاکریم که در زمره مصیبت زدگان هستیم نه در زمره بی تفاوت ها یا در زمره شادی رسیدگان. حزب اموی و طرفداران بنی امیه این روز ذوق زده و شادی زده اند. این روز عید آنان است ولی روز عزای ماست و این جای شکر بسیار دارد که ما در زمره حزب اموی نیستیم و در زمره حزب نبوی و علوی هستیم.

و مصیبت ما هم در این روز عظیم است، عظیم تر از مصیبت مرگ پدر و مادر و فرزندمان. مصیبت ما در این روز بزرگ ترین مصیبت است و این نشان از حبّ فوق العاده ما به خانواده رسول خدا(ص) دارد و نعمتی عظیم است و سپاس فراوان می طلبد.

لطفا پیش از برگزاری این جلسه خیلی دقیق متن پاسخ ها را بخوانید و چنان چه در موردی نیاز به دانستن بیشتر داشتید حتما خود و ذهنتان را روشن نموده به کلاس بروید. در پایان یک دور به همراه تمام دانش آموزان که روبه قبله نشسته اند زیارت عاشورا را با صوت خوش بخوانید.

جهت دانلود متن دعای زیارت عاشورا کلیک کنید.

جهت دانلود فایل صوتی دعای زیارت عاشورا کلیک کنید.

پی نوشت:

[1] سوره هود، آیه 46.

[2] سوره ابراهیم،آیه 36.

[3] سوره مائده، آیه 51.

[4] سوره هود، آیه 36.

[5] سوره نوح، آیه 26 ـ 27.

[6] سوره بقره، آیه 159.

[7] سوره آل عمران، آیه 86 ـ 87.

[8] گلستان سعدی، درسیرت پادشاهان؛ تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی؛ شرکت سهامی انتشاراتی خوارزمی

[9] سوره اسراء،آیه 33.

[10] ترجمه کامل الزیارات، ص 683

[11] ترجمه کامل الزیارات، ص 683


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: محمد حسین بنکدار

تنظیم: مریم فروزان کیا