تبیان، دستیار زندگی
کیارستمی زدگی" سال گذشته وقتی تهیه کننده  فیلم "نامه های باد" سفت و سخت ، پای خارج کردن این فیلم از لیست پذیرفته شدگان بخش مسابقه جشنواره بیستم ایستاد و از نمایش آن ممانعت به عمل آورد ، برخی جریانات ، ا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"بیماری متداول کیارستمی زدگی"

سال گذشته وقتی تهیه کننده  فیلم "نامه های باد" سفت و سخت ، پای خارج کردن این فیلم از لیست پذیرفته شدگان بخش مسابقه جشنواره بیستم ایستاد و از نمایش آن ممانعت به عمل آورد ، برخی جریانات ، این را بهانه ای برای عقده گشایی های سیاسی خود قراردادند. البته این عده تمام حملات خود را به بهانه نقاط قوت  "نامه های باد"  – آخرین محصول سینمایی مدیریت حجت الاسلام زم-  حواله مدیریت جدید حوزه هنری کردند.

اکنون که " نامه های باد" در جشنواره  بیست و یکم به نمایش در آمد ، آنهایی که تاکنون فیلم را ندیده بودند ، اما تحت تاثیر حاشیه سازی های بیش از معمول این فیلم قرار داشتند ، متوجه سوء استفاده برخی ها از توقف نمایش فیلم شده اند .

در واقع " نامه های باد " به عنوان یک کار تجربی ، از خلاقیت های علیرضا امینی در مقام کارگردان ، تدوین گر و طراح صحنه و لباس حکایت دارد . اما در یک ارزیابی کلی تر " نامه های باد " چیزی جز بیماری متداول و مسری کیارستمی زدگی بر سینمای ایران نیست . فیلمی بدون قصه با ساختاری غیر سینمایی و باقی قضایا ، که در راستای تولید فیلم هایی باب ذائقه  محافل آن سوی آبها ، ساخته شده است .

" نامه های باد " اولین فیلم بلند علیرضا امینی ، پس از چند فیلم کوتاه ، برشی از روزهای اولیه ورود سربازان به یک پادگان آموزشی را روایت می کند .

سربازی ، با داشتن یک ضبط صوت کوچک و نواری که صدای دختران برروی آن ضبط شده است ، اوقات تنهایی خود را سپری می کند . دوستی و ارتباط نزدیک یکی دیگر از سربازان با او لحظات متفاوتی را خلق می کند و ...

موضوع فیلم در اندازه یک فیلم بلند سینمایی نیست ، اما امینی با افزودن صحنه هایی از نحوه آموزش سربازان و چگونگی برخورد مافوق ها با آنان به شکلی مستند گونه ، در واقع فیلمش را از یک اثر نمایشی تبدیل به کوششی برای تصویر و نقد محیط پادگان ها نموده است.

در این زمینه " نامه های باد " کاملاً وامدار فیلم "خشاب تمام فلزی " ساخته استنلی کوبریک است. حتی فیلم در ساختار نیز دوپاره است. بخشی از فیلم که در پادگان به ویژه فضاهای آموزشی و تنبیه می گذرد ، با تراولینگ دوربین روی دست و حرکت های سریع دوربین ، نماهایی خشن از رفتارهای بعضاً غیر معقول با سربازان شهرستانی را به تصویرمی کشد . مثلاً صحنه های سرتراشیدن ، آسایشگاه و ... کاملاً برگرفته از فیلم خشاب تمام فلزی است. پاره دیگر فیلم که در تهران می گذرد ، "نامه های باد" را با افت کاملاً آشکاری مواجه ساخته است.

اگر چه فیلم در ظاهر به عشق های ممنوعه و غیر محسوس و نحوه مواجه شدن جوانان شهرستانی با جنس مخالف اشاره دارد ، اما در چگونگی نزدیک شدن به مقوله  روان شناختی و روحی - روانی جوانان در این مقطع سنی ، دچار اغراق شده و در واقع در سقوطی جدی به ورطه  تعمیم انحراف جنسی به کل جوانان شهرستانی می غلتد و به اصطلاح مساله محدودیت و عدم آزادی های میان دو جنس مخالف را در محیط های بسته مورد حمله قرار داده ، آن را عاملی برای انحراف کلی جوانان ارزیابی می کند . به یاد بیاورید که چگونه در نیمه های شب ضبط روشنی که صدای دختری از آن پخش می شود میان تمام جوانان آسایشگاه دست به دست می شود و آنان با سرکشیدن پتو و شنیدن صدای جنس مخالف به تنهایی خود پاسخ می دهند .

فیلم او آنجا اغراق آمیز می شود که گویا جوانان حاضر در پادگان فکر و ذکر دیگری ندارند و از مشکلات متعدد اجتماعی که با توجه به ظواهر آنان پیداست بچه هایی با پایگاه و خاستگاه روستایی – شهرستانی هستند، نه غم کار دارند و نه غم نان و به طور کلی بی عدالتی اقتصادی و غیره وجود خارجی ندارد و...

اما واقعیت این است که امینی به آنچه  مورد نظرش بوده به خوبی دست یافته است. که آن هم نشان دادن خشونت و بدویت مستتر در پادگان ها - به زعم فیلمساز-  است ، و هم در القای تنهایی جوانان و پناه بردن آنها به یک واکمن تا آنجا که ضبط صوت کوچک به تدریج در فیلم جای شخصیت اصلی زن می نشیند .

بازی های خوب ، لحن صمیمی و فضای تصویر شده ، به خوبی در خدمت مضمون و مفهوم مورد نظر فیلمساز قرار دارد و طنز تلخ فیلم که در کاراکتریک سرباز خالی بند و محروم متجلی است ، بیننده را به خود جلب می کند . ولی این امتیازها به این مفهوم نیست که مخاطب عام با فیلم ارتباط برقرار می کند ؛ بلکه ظرافت ها و ساختار مستند گونه خشونت بدوی فیلم ، بیش از همه مورد پسند مخاطب خاص قرار می گیرد .