شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1275
  • پنج شنبه 1391/5/26
  • تاريخ :

بازخوانی متفاوت آیاتی که بارها خوانده‌ایم (34)

قرآن

 

دل گرفته این روزها، مرا کشیده است به یک خواستن عمیق؛ یک نیاز شدید به خدایی که حکیم باشد برای این روزهای من و حکمتش اقتضا کند که دو دستش را به روی من باز کند؛ برای در آغوش کشیدن بنده‌ای که بعد از رفتن هزار بیراهه، حالا فهمیده است جز او ندارد.


وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّـهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

و گروهی دیگر، به فرمان خدا واگذار شده‌اند (و کارشان با خداست) ؛ یا آن‌ها را مجازات می‌کند، و یا توبه آنان را می‌پذیرد (هر طور که شایسته باشند)؛ و خداوند دانا و حکیم است!/ سوره مبارکه توبه آیه 106

 

کتاب‌ها می‌نویسند:

در این آیه اشاره به گروه دیگری از گنهکاران شده است که پایان کار آن‌ها درست روشن نیست، نه چنان هستند که مستحق رحمت الهی باشند و نه چنان هستند که بتوان از آمرزش آن‌ها به کلی مأیوس بود؛ لذا قرآن در باره آن‌ها می‌گوید: «گروه دیگری کارشان متوقف بر فرمان خداست یا آن‌ها را مجازات می‌کند و یا توبه آنان را می‌پذیرد» 1

و این آیه دلیل بر صحت عقیده ما در مورد جواز گذشت خدا از گنه‌کاران می‌باشد به دلیل آنکه می‌فرماید: کار آن‌ها که مردمی گناهکار بودند به دست خدا است که بخواهد آن‌ها را عذاب کند یا ببخشد، و نیز دلیل است بر اینکه گذشت از گناهکاران و پذیرفتن توبه آن‌ها تفضلی است از طرف خدای سبحان و بر او واجب نیست زیرا اگر واجب بود آن را معلق به مشیت و خواست خود نمی‌کرد (و یکسره می‌فرمود آن‌ها را می‌آمرزد. 2)

 

با تو  می‌گویم:

از اول او را همینطور شناخته‌ام.

طوری که شاید برای مثل منی عجیب باشد 

همین طور  ِ عجیب اما پر شکوه.

این که هر گونه که تنها از مقام خداوندی‌اش برمی‌آید

 و می‌خواهد مهر بورزد یا قهرش را جاری کند.

هر طور که دوست دارد با بنده‌هایش تا کند، بی‌آنکه بگوید چرا چنین کرده است

و حساب و کتاب کارهایش، از سنخ محاسبه‌های دنیایی ما نباشد ...

از اول او را همین طور حکیم شناخته‌ام و حالا که خودش برایم کلمه کلمه قصه می‌گوید

و از سلوک با بنده‌هایش با من حرف می‌زند؛ بیشتر باورم می‌شود که مقابل من، خدایی ایستاده

است در اوج حکمت ...  

این که او یوسف چاه‌نشین را می‌کند عزیز مصر و نمی‌گوید چرا؟ ...

زلیخای سلطان بانو را می‌کند فقیر و ذلیل آستانش و توضیح نمی‌دهد چرا؟...

یعقوب را منتظری چهل ساله و محزون می‌خواهد و برهان نمی‌آورد برای توضیح این کارش

 ایوبش را مبتلا می‌کند و یک بار هم نمی‌گوید که چرا چنین خواسته است.

مریم علیهاسلام را دردانه دوره خودش می‌کند حتی اگر همه را ناخوش بیاید.

هرکس را بخواهد عزیز کند و هرکس را بخواهد ذلیل کند.

همانی که چشم‌هایش را می‌بندد به روی قوم یونس و می‌بخشد همه گناهانشان را

و قوم لوط را به چشم برهم‌زدنی از زمین و زمان محو می‌کند.

سر و کار ما با خدایی حکیم افتاده است.

خدای دستگیر بخشنده‌ای که چشم‌هایش را می‌بندد روی همه کرده‌ها و می‌گوید بخشیدم و نیازی نیست که دلیل بیاورد برای بخشیدنش.

دل گرفته این روزها، مرا کشیده است به یک خواستن عمیق.

یک نیاز شدید به خدایی که حکیم باشد برای این روزهای من و حکمتش اقتضا کند.

که دو دستش را به روی من باز کند ...  

هم برای در آغوش کشیدن بنده‌ای که بعد از رفتن هزار بیراهه، حالا فهمیده است جز او ندارد.

هم برای بخششش و بخشایش...

برای حرف زدن با خدای گشوده‌دست گشاده‌آغوش کتاب‌های دور و برم را ورق می‌زنم.

خبری نیست...

یک مصحف عزیز است تنها ... که می‌شود در ساحتش نشست و با خدا حرف زد.

از همه چیز حرف زد.

گفت و پای مهربانی‌هایش اشک تجربه ریخت.

نشست و زمین و آسمان و هرچه آفریده است گفت و شنید.

از شب  و روزش.

و از فرشته‌هایش.

و دعا کرد و خواست و اجابت دید...

می‌نشینم در آستان مصحف شریف او ...

 

یادم بماند:

یادم باشد و یادت نرود، خدای این روزهای خوب رمضان، همان خدای نزدیک دم‌دستی مهربانی است که رحمتش بر غضب پیشی گرفته است...  

 

نویسنده: زهرا نوری لطیف

کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان


1. برگزیده تفسیر نمونه، ج 2، ص 251

2. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 208

UserName