تبیان، دستیار زندگی
مرداد 1376 مدت فعالیت (دو دوره) 8 سال رئیس جمهور حجة الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قسمت پنجم- دولت سازندگی

شناسنامه

آغاز فعالیت     12 مرداد 1368

پایان فعالیت     12 مرداد 1376

مدت فعالیت     (دو دوره) 8 سال

رئیس جمهور حجة الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی


اهم مسائل

1. بازسازی ویرانه های باقی مانده از دوران طاغوت و جنگ تحمیلی در زمینه های مختلف

2. تهیه و اجرای طرح های ملی در راستای ایجاد توسعه اقتصادی

3. تعامل جدی با کشورهای خارجی به خصوص اتحادیه اروپا

4. شناسایی عراق به عنوان آغاز کننده ی جنگ

5. فروپاشی شوروی و ایجاد فضای جدید

6. تهاجم جدی غرب علیه بنیان های فرهنگی

7. افزایش فاصله طبقاتی بین مردم و مسؤولین با مردم

8. تشکیل اولین حزب دولتی


نقش رهبری

ا. حمایت جدی از دولت و فعالیت های آن

حکم تنفیذ اول: «اینجانب، ضمن سپاس مجدد از الطاف نهان و آشکار حضرت حق تعالی (جلّت عظمته)، به پیروی از ملت عظیم الشأن و با معرفت به مقام و مرتبت یاور صمیمی امام و شخصیت برجسته ی نظام جمهوری اسلامی و بازوی توانا و زبان گویای آن، جناب آقای هاشمی رفسنجانی (دامت تأییداته)، رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می کنم».

حم تنفیذ دوم: «اینجانب ضمن تبریک به ملت عزیزمان برای این حُسنِ انتخاب، و با معرفت به مقام و مرتبت والای شخصیت برجسته و چهره منوّر نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین انقلاب و بازوی توانا و زبان گویای آن،

جناب آقای هاشمی رفسنجانی دام علاه، رأی ملّت را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می کنم».


2. تقدیر از سازندگی کشور

«نکته ی دیگر این است که بحمدالله کشور در طریق رشد و توسعه حرکت می کند. این یک امر محسوس است. حقیقتاً کار سازندگی در کشور، جدّی گرفته شده است و هر کس که این موضوع را انکار کند، بلاشک بی انصافی کرده است؛ چون مملکت به شکل تعجّب برانگیز و تحسین آمیزی به سمت سازندگی حرکت می کند».


3. بیشتر از آرزوهای تحقق یافته

«این دوره ی هشت ساله برای کشور، یک دوره ی بسیار پرکار و پرتلاش و پرعاید، و حقیقتاً دوره ی بازسازی بود. بازسازی برای ما یک آرزو بود.

من فراموش نمی کنم، روزهای بعد از جنگ در آن جلسه ای که به دستور امام تشکیل شد، چند نفری برای طرح خطوط اصلی بازسازی کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزوهای بزرگی را در آن نوشته ها آوردیم، بحث کردیم و تصور کردیم، که ان شاءالله در طول چندین سال انجام بگیرد. آنچه که در این هشت سال ریاست جمهوری شما اتفاق افتاده، از آنچه که آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است؛ و حقیقتاً کشور بازسازی شد».


4. دلیل حمایت

«من هم، چه در آن مواردی که کاری را که دولت انجام می داده است، به تمام معنا قبول داشتم و به آن معتقد بودم و چه در مواردی که بخشی از مجموعه برنامه دولت را قبول هم نداشتم – اتفاق هم افتاده است که در مجموع برنامه دولت، من به گوشه ای از کار اعتقادی نداشتم. این جاهایی هم که اعتقاد نداشتم، گاهی به این صورت بوده است که لازم می دانستم اظهار نظر قطعی بکنم و تغییر آن را بخواهم. گاهی هم نه؛ در این حد لازم نمی دانستم، بلکه نظر پیشنهادی داشتم، مطرح می کردم و مورد توجه قرار می گرفته، اقدام می شده یا نمی شده – در همه این احوال خودم را موظّف می دانستم که از این دولت – که یک دولت حقیقتاً خدمتگزار و با ایمان و دارای حس  خدمتگزاری و دلسوزی نسبت به مردم بوده است – حمایت کنم. این، وظیفه ماست».


نقاط آسیب

فعالیت های انجام گرفته در این دوره از تاریخ انقلاب به راستی قابل توجه و عظیم می باشد. انکار این زحمات و فعالیت ها انکار خورشید است. قبول مسؤولیت در شرایط پس از جنگ مجاهده ی عظیمی بود که توسط رئیس جمهور انجام گرفت و زمینه فعالیت دولت های بعدی را تا حد زیادی فراهم نمود اما تمام این محاسن دلیل بر آن نمی شود که دوران سازندگی را دورانی بدون عیب تلقی نماییم. هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری درباره ی تهاجم فرهنگی، توجه به محرومان، مبارزه با اشرافی گری و... نشان دهنده وجود نقاط ضعف در این برهه است.

لذا در این قسمت به نقاط ضعف اشاره می شود تا چراغ راهی باشد برای رئیس جمهور نهم.


1. فرهنگ

1-1. جبهه بندی عظیم

«در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست. بسیج عمومی هم در آنجا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای است که تا به خود بیاییم، گرفتار شده ایم».


2-1. همّت دشمن

«امروز دشمن، بیشترین همت خود را روی تهاجم فرهنگی گذاشته است.»


3-1. انکار تهاجم فرهنگی

«این مسأله «تهاجم فرهنگی» که ما بارها روی آن تأکید کرده ایم، واقعیت روشنی است؛ با انکار آن، ما نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم».


4-1. غارت فرهنگی

«دشمن از راه اشاعه ی فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشا – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند، یک «تهاجم فرهنگی»، بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی»، یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است».


5-1. هدف از تهاجم

«هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند، از راه اسلام منصرف کند».


6-1. خدا می داند راست است

«من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگی» می زنند. این ادعا راست است و خدا می داند که راست است. بعضی نمی فهمند؛ یعنی صحنه را نمی بییند. کسی که صحنه را می بیند، ملتفت است که دشمن چه کار می کند و می فهمد که شبیخون است، و چه شبیخونی هم هست»!


7-1. تعریف تهاجم

«تهاجم فرهنگی این است که یک مجموعه – سیاسی یا اقتصادی – برای مقاصد سیاسی خود و برای اسیر کردن یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد».


8-1. دیگر قابل علاج نیست

«تهاجم فرهنگی، مثل خودِ کار فرهنگی، اقدام ِ آرام و بی سر و صدایی است.

صدای فروریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن – اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید – خدای نخواسته، آن وقتی در می آید که دیگر قابل علاج نیست!»


9-1. از جان مایه بگذاریم

«اکنون که شما در این زمینه مسؤولیت دارید، خواهش می کنم در اداره فرهنگ عمومی، از جان و ذهن و فکر و وقت خودتان، در حدّ توان، مایه بگذارید».

10-1. ...

2. عدالت اجتماعی


1-2. بدون عدل ممکن نیست

«جامعه اسلامی، با عدل و قسط است که قوام پیدا می کند. بدون عدل، ممکن نیست. ولو همه ارزشهای مادّی و ظاهری و دنیایی هم فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقیقت هیچ کاری انجام نشده است».


2-2. هدف اصلی

«هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی، عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی و تلاش سازندگی، مقدمه آن است. ما نمی خواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی، این باشد که عده ای از تمکّن بیشتری برخوردار شوند و عده ای فقیرتر شوند. این، به هیچ وجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست».


3-2. دلیل سازندگی

«ما می خواهیم سازندگی شود و کشور رونق اقتصادی و پیشرفت مادّی پیدا کند و از لحاظ اقتصادی رشد کند، تا بتواند به عدالت اجتماعی نزدیک شود و فقیر نداشته باشیم؛ تا دیگر، طبقات محروم در جامعه، احساس محرومیت نکنند و محروم نباشند؛ تا منطقه ی محروم در کشور نداشته باشیم و فاصله بین فقیر و غنی، روز به روز کمتر شود».


4-2 فقیر نباشد

«رشد اقتصادی برای عدالت اجتماعی و برای رفاه عمومی، مسأله اول نیست. آنچه در درجه اول است، این است که فقیر در جامعه نباشد؛ محروم نباشد؛ تبعیض در استفاده از امکانات عمومی نباشد».


5-2. سیاست کلی

«اساس سیاست کلی اقتصادی کشور، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعداد بیشتر، بهره بیشتری برای خودش فراهم کند. این مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامه ریزان باید این باشد. سازمان برنامه و برنامه ریزان کشور، با این سیاست کلّی و بر این اساس باید برنامه ریزی کنند».


6-2. این فکر اسلامی نیست

«آنچه که در این بین بایستی با وسواس و دقت دنبالش باشید، مسأله «عدالت اجتماعی» است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضی اینطور تصوّر می کردند – شاید حالا هم تصوّر کنند – که ما بایستی دوره ای را صرف رشد و توسعه کنیم  و وقتی که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعی می پردازیم. این فکر اسلامی نیست. «عدالت» هدف است و رشد و توسعه ، مقدمه عدالت است. آن روزی که در کشور عدالت اجتماعی نباشد، اگر بتوانیم باید آن روز را تحمّل نکنیم».

إن شاءالله دولت های بعدی

«من نمی خواهم بگویم که همه ی آرزوهای ما برآورده شده – از قبیل مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و مسائل مربوط به قشرهای گوناگون – کارهای زیادی وجود دارد که بایستی به مرور انجام بگیرد، و ان شاءالله دولت های بعدی آنها را انجام خواهند داد».


3. اشرافی گری

1-3. ابتدای کار

«خصوصیاتی را که افراد آشنای با اعضای دولت می توانند بدانند و بفهمند، یقیناً مردم بعضی از آنها را نمی دانند، بعضی را هم باور نمی کنند. مثلاً اگر به مردم گفته شود که در بین وزرای جناب آقای هاشمی – بنابر آنچه که مسموع بنده است – وزیری هست که اگر از حقوق ماهیانه اش، اقساطی را که باید بدهد، کم کنند، برایش 2400 تومان می ماند، آیا واقعاً این را تصور می کنند که در کارگزاران یک دولت – کسانی که بیت المال و امکانات در اختیار اینهاست – کسانی پیدا می شوند که اینطور زندگی و این گونه صرف و خرج می کنند؟ اینها چیزهای  باارزشی است».


2-3. ثروت های بادآورده

«آنچه که عمومی است – مثل فرصتها و امکانات – متعلّق به همه کشور است و باید در اینها تبعیضی وجود نداشته باشد. معنی ندارد که یک نفر پای خود را بگذارد روی دوش مأمورین دولتی و با ترفند و خدای ناکرده با اعمال روشهای غلط، امتیاز بگیرد، رشدی افسانه ای بکند و بعد بگوید: «آقا، من ثروت را خودم به دست آورده ام».


3-3. تجمل سازی

«من یک وقت شنیدم که یکی از وزرای معادن – نمی گویم در چه سالی – انواع و اقسام سنگهای گران قیمتی را که ما در کشور داریم، آورده و در وزارتخانه اش کار کرده است. من در اینجا او را خواستم و به او گفتم شما چرا این کار را کردی؟ گفت وقتی مسافرهای خارجی به وزارتخانه می آیند، این سنگها جلو چشمشان قرار گیرد  مشتری پیدا شود! شما را به خدا، این منطق قابل قبول است؟

شما می توانید در سالن اصلی وزارتخانه ی خود چارچوب بزرگی را به طول 5 و عرض 3 متر درست کنید و انواع و اقسام سنگهایتان را به شکل خیلی بدیع و زیبا در آنجا بچینید.

بعد هر مهمانی آمد، به عنوان ادای احترام، او را به آنجا ببرید تا سنگها را تماشا کند. هم تماشاست؛ هم مشتری یابی؛ این که بهتر است؛ بهانه برای تجمل سازی واقعاً مناسب نیست».


4-3. تذکر مکرّر

سالهاست که بنده درباره ی زندگی تشریفاتی مکرر تذکر می دهم؛ این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجملات و تشریفات است، که این بد و دون شأن انسان والاست.

لیکن جنبه ی دومی دارد که اهمیتش کمتر از جنبه ی اول نیست، و آن انعکاس تجمل شما در زندگی مردم است؛ بعضی ها از این غفلت می کنند! وقتی شما جلوی چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آنچنانی می کنید، این یک درس عملی است و هر کسی این را می بیند، بر او اثر می گذارد؛ حداقل این را باید رعایت کرد».


4. تأسیس حزب کارگزاران

«در دنیای امروز ابتدا احزاب به وجود می آیند و پس از فعالیت و معرفی خود توسط مردم،  انتخاب و وارد عرصه قدرت می شوند. لیکن متأسفانه عده ای از مسؤولین پس از به قدرت رسیدن به منظور باقی ماندن در عرصه قدرت اقدام به تأسیس حزب نمودند که این مسأله باعث شد در دولت بعدی نیز مسؤولین طراز اول دولت  اقدام به تأسیس حزب مشارکت نمایند. این مسأله با مخالفت مقام معظم رهبری رو به رو شد اما هیچ کدام از این دو حزب بدان توجه نکردند.


1-4. حزب دولتی از دیدگاه حضرت امام(ره)

«هر دولتی می آید یک حزبی درست می کند، مملکت حزبی معنا ندارد. آنجاهایی که حزب هست دولتها از حزب وجود پیدا می کنند؛ نه اینکه اول دولت تشکیل بشود بعد حزب درست کنند. اگر حزب می خواهید درست کنید خوب، قبل از اینکه دولت شما پیش بیاید یک حزبی درست کنید.»


2-4. حزب دولتی از دیدگاه مقام معظم رهبری

«به نظر من آقایان وزرا هم نباید وقت خود را در کارهای حزبی صرف بکنند. زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت صرف کنید – دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر بگویید، بحث های سیاسی و روشنفکری کنید – که ولو در کار شما هم هیچ اثری نگذارد، باید بدانید که این مقدار همت و وقت، متعلق به دولت است. وزیر که در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه است. اگر شما همت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید، در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کرده اید؛ این فعل حرام است».


معنای «هیچ کس برای من هاشمی نمی شود»

همچنان که گذشت فعالیت های دوره ی سازندگی بر کسی پوشیده نیست لیکن آشنایی با عیوب آن دوران، مردم و منتخب آنان را در طی صحیح مسیر، یاری می نماید. در پایان با توجه به تفاسیر گوناگون از معنای سخن مقام معظم رهبری این فصل را با سخن ایشان به پایان می بریم.

مقام معظم رهبری در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان دانشگاه تهران که از ایشان پرسیده بود: «در روز انتخابات دوم خرداد، منظور شما از اینکه فرمودید «هیچ کس برای من مثل هاشمی نیست» چه بود؟ فرمودند:

«علتش این است که آقای هاشمی از سال 1336 – یعنی چهل و یک سال – با من همکاری و رفاقت دارد. رفاقت چهل و یک ساله، خیلی است؛ یعنی دو برابر عمر شماها. حالا تصادفاً نکته ی جالبی وجود دارد. آن روزی که من این را گفتم آقای خاتمی که انتخاب نشده بود.

عجیب است که آقای خاتمی هم اتفاقاً همین مقدار با من سابقه دارد؛ از سال 37. البته آن وقت ایشان کوچک بودند. سال 1337 که من می خواستم به قم بیایم، پدر ایشان، مرحوم آیت الله خاتمی – که مرد بسیار عزیز و بزرگی هم بود – مشهد بودند و ما با ایشان در آنجا آشنا شدیم. ایشان و برادرانشان، پانزده، شانزده ساله بودند. من هم سنّاً خیلی از آنها بزرگتر نبودم – پنج، شش سال بزرگتر بودم – لیکن در آن سنین، پنج، شش سال کاملاً مشخص است. با ایشان هم سابقه ی زیادی داریم. به هر حال، الآن وضع خوب است. الآن رئیس جمهورمان کاملاً به ما نزدیک هستند و الحمدلله روابط فی مابین، بسیار خوب و صمیمی است».

بر گرفته از کتاب دولت عدالت

نوشته احمد نیکنام  و محمدرضا هلالی