تبیان، دستیار زندگی
معمولا حکومت های دیکتاتوری پس از پیدایش هرج و مرج و عدم امنیت در کشورها پدیدار می شوند; در ابتدا ملت ها راضی به حاکمیت یک دیکتاتور می گردند تا از ناامنی و هرج و مرج نجات پیدا کنند، ولی پس از مدتی که آرامش اجتماعی برقرار شد، نارضایتی از دیکتاتور ظهور و بر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزی که دیکتاتور ایران مرد


معمولا حکومت های دیکتاتوری  پس از پیدایش هرج و مرج و عدم امنیت در کشورها پدیدار می شوند; در ابتدا ملت ها راضی به حاکمیت یک دیکتاتور می گردند تا از ناامنی و هرج و مرج نجات پیدا کنند، ولی پس از مدتی که آرامش اجتماعی برقرار شد، نارضایتی از دیکتاتور ظهور و بروز پیدا می کند تا جایی که پس از سرنگونی آن دیکتاتور، مردم آرامش خاطر پیدا می کنند .

رضاخان

رضاخان میر پنج یکی از این دیکتاتورها بود که پس از پیدایش ناآرامی در کشور، با کمک انگلیسی ها، در سوم اسفند 1299 ه . ش، کودتا کرد و در نهایت، در سال 1305، تاجگذاری نمود و روی کار آمد . در ابتدا، وی با عنایت به جایگاه و اهمیت مذهب در بین توده مردم، توجه آنان را با شرکت در دستجات عزاداری و تواضع ریاکارانه به علما، جلب کرد، ولی پس از این که بر اوضاع مسلط شد، با روحانیت بدرفتاری کرد و شعائر اسلامی را زیر پاگذاشت، و تا جایی که امکان داشت آداب و رسوم اروپایی را جایگزین نمود .

رضا شاه در دوران حکومت خود با دیکتاتوری ،استبداد و سبعیت تمام عمل می کرد. قتل و اعدام افرادی چون مرحوم مدرس،فیروز،تیمورتاش،سرداراسعد،فرخی یزدی،محسن جهانسوزو خیلی از افراد دیگر ،همچنین حوادثی نظیر حادثه خونین مسجد گوهرشاد –این حادثه تلخ و هولناک به دلیل مخالفت مردم مذهبی مشهد با کشف حجاب صورت گرفت-،زندانیان فراوان سیاسی و تجاوزات مالی و گرفتن املاک مالکین نمونه هایی کافی جهت تصدیق این امر است.دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی چهاردهم ،حکومت رضاخان را اینگونه تعبیر می کند:

«دیکتاتور...عقیده و ایمان رجال مملکت را از میان برد،املاک مردم را ضبط کرد،فساد اخلاق را ترویج داد،اصل82قانون اساسی را تفسیر نمود و قضات دادگستری را متزلزل کرد،برای بقای خود قوانین ظالمانه وضع نمود، چون به کمیت اهمیت می داد بر عده مدارس افزود و به کیفیت عقیده نداشت،سطح معلومات تنزل کرد،کاروان معرفت به اروپا فرستاد،نخبه آنها را ناتوان و معدوم کرد.»

حقیقت از روز فوت رضاشاه تا زمان انتقال جنازه او به مصر، 90 روز طول کشید. در 23 شهریور 1323 برابر 14 سپتامبر 1944، دولت مصر موافقت خود را با صدور ویزا و پاسپورت برای سپردن رضاشاه و همراهان آنان که باید جسد را با کشتی به مصر انتقال می‌دادند، اعلام داشت و مراتب توسط سفارت ایران در قاهره به ژوهانسبورگ اطلاع داده شد

اشغال ایران و تبعید رضا شاه

در جنگ جهانی دوم و پس از اتحاد انگلیس و شوروی ،ضرورت ایجاد یک خط تدارکاتی برای ارسال کمک به شوروی از سوی متفقین کاملا احساس می گردید.متفقین پس از بررسی ایران رامناسب ترین راه کمک رسانی به شوروی تشخیص دادند.این راه نسبت به هر خط ارتباطی دیگر با شوروی ،دارای درصد امنیت بیشتری بود. این راه امکان گسیل فوری نیروی هوایی متفقین برای تقویت جبهه شوروی و همچنین ارسال مطمئن و بی خطر کالا و تسلیحات برای شوروی را ممکن می ساخت.ضمن آنکه انگلیس جدای از کمک به شوروی انگیزه دیگری نیز در ایران داشت و آن حفاظت از حوزه های نفتی خود در برابر تهدیدات داخلی و خارجی(خرابکاری آلمان)بود.سر رید بولارد در خاطرات خود در این زمینه می نویسد :«مهم ترین خواسته ما چیزی جز حمل سریع محمولات و کمک های نظامی از طریق ایران به خاک شوروی نبود.

رضاخان

بنابراین به دلایل فوق در سحرگاه سوم شهریور 1320 / بیست و پنجم اوت 1941 نیروهای نظامی انگلیس و شوروی از مرزهای ایران در شمال و جنوب غربی عبور نموده و به خاک ایران هجوم آوردند.چند ساعت پس از آغاز تهاجم ،سفرای انگلیس و شوروی آخرین یادداشت مشترک خود را تسلیم دولت ایران نمودند که در ان دلیل حمله به ایران وجود اتباع آلمانی در این کشور و اعمال خرابکارانه آنها و نیز بی توجهی دولت ایران به یادداشتهای دولت انگلیس و شوروی مبنی بر اخراج آلمانیها از خاک ایران ذکر گردیده بود.

بنابراین نیروهای متفقین (انگلیس و شوروی)با وجود اعلام بی طرفی دولت ایران در جنگ ،به ایران حمله کرده و به اشغال خود درآوردند و سالهای پر از قحطی ،رنج و محنت و فقر و بدبختی را برای ملت ایران رقم زدند. ارتش به ظاهر یکپارجه رضاشاه پس از مقاومت کوتاهی به سرعت فروپاشید.رضاشاه پس از این تهاجم در صبح روز سه شنبه 25شهریور 1320 به نفع فرزند خود محمد رضا و با هدف حفظ حکومت پهلوی استعفا کرد و ظهر همان روز عازم اصفهان شد. پس از استعفای رضاشاه ، در روز 26شهریور 1320 جلسه فوق العاده مجلس شورای ملی تشکیل شد و محمد رضا پهلوی جهت اعلام جانشینی پدرش به مجلس رفت و سوگند یاد کرد که شاهی قانونی باشد و اصول قانون اساسی را رعایت کند و افزود که اگر در گذشته اجحافی شده باشد برطرف و جبران خواهد شد.

در واقع رضا شاه توسط آنهایی(انگلیسی ها) که به قدرت رسیده بود از کار برکنار شد و پسرش محمد رضا توسط همانهایی که پدرش را به قدرت رسانده ، و سپس از قدرت برکنار کرده و به تبعید فرستادند ،به قدرت و سلطنت رسید.

رضاشاه در روز 25 شهریور پس از استعفای خود به همراه برخی از اعضای خانواده و خدمتکاران به اصفهان رفت،او پس از سه روز اقامت در اصفهان به کرمان رفته و از آنجا برای تبعید اجباری و خروج همیشگی به بندر عباس فرستاده شد.در8مهر1320 رضا،شاه سابق به همراه برخی از اعضای خانواده و خدمتکاران توسط کشتی بندرا از ساحل ایران در خلیج فارس به سوی سرنوشتی غریب و سرزمینی دور افتاده حرکت کرد.در همین زمان نخست وزیر انگلیس طی گزارشی به مجلس عوام ،رویدادهای ایران و انتقال قدرت از پدر به پسر را اینگونه بیان می کند :« ما با هماهنگی نزدیک با متفق روسی خود عوامل بدخواه را از تهران ریشه کن کردیم،دیکتاتور را بیرون کردیم و به تبعید فرستادیم و به جای او پادشاهی نشاندیم که قول داده است مجموعه ای از اصلاحات و ترمیم هایی را که بسیار دیرشده و سخت مورد نیازاست ،انجام بدهد.»

رضاخان

کشتی بندرا در 9مهر 1320به بمبئی رسید و در آنجا یک مامور بلندپایه انگلیسی به نام سر کلرومنت اسکراین که قبلا مدتی سرکنسول بریتانیا در مشهد بوده ،سوار بر کشتی شد و به شاه و دیکتاتور سابق اعلام کرد که اجازه پیاده شدن از کشتی را ندارند و همچنین اعلام کرد که مقصد تبعید شدگان جزیره موریس است. شاه سابق و تبعیدی از شنیدن این خبر به شدت تکان خورد وبه سبک ملوکانه اعتراض کرد و گفت :« در گذرنامه های ما ثبت شده که به آرژانتین خواهیم رفت.کی ما را مجبور به رفتن به موریس می کند؟»سپس او تلگرامهایی را برای دولت انگلیس و فرزندش محمد رضا ،شاه جدید ایران می فرستد و به این امر اعتراض می کند.ولی دولت انگلیس به اعتراض شاه و دیکتاتور سابق ایران اعتنایی نکرده و محمد رضاشاه نیز توانایی رسیدگی به این امر را نداشت.بنابراین تبعید شدگان پس از گذراندن 5روز در آبهای ساحلی بمبئی به کشتی برمه منتقل شدند که این کشتی پس از 9روز دریا پیمایی به بندر پورت لوئی پایتخت جزیره موریس رسید.

حاد شدن بیماری قلبی دیکتاتور سابق و همچنین ناسالم بودن آب و هوای موریس و بندر پورت لوئی ،مقامات انگلیسی را مجاب کرد که با بازگشت اغلب فرزندان شاه سابق به ایران و همچنین با انتقال شاه سابق و بقیه همراهان به آفریقای جنوبی موافقت کنند.در این زمان میان خدمتکاران ایرانی شاه سابق همواره مشاجراتی در می گرفت و رضا ،دیکتاتور سابق تنها کاری که توانست بکند این بود که به منشی اش دستور داد تلگرامی به ایران بفرستد و از پسر ارشدش تقاضا کند خدمتکاران جدیدی برایش بفرستد و چند تن از فرزندانش را نزد او برگرداند.

سرانجام شاه و دیکتاتور سابق ایران بر اثر حاد شدن بیماری قلبی ،در 4مرداد1323بر اثر حمله و سکته قلبی در تبعید و تنهایی درگذشت.

کشتی بندرا در 9مهر 1320به بمبئی رسید و در آنجا یک مامور بلندپایه انگلیسی به نام سر کلرومنت اسکراین که قبلا مدتی سرکنسول بریتانیا در مشهد بوده ،سوار بر کشتی شد و به شاه و دیکتاتور سابق اعلام کرد که اجازه پیاده شدن از کشتی را ندارند و همچنین اعلام کرد که مقصد تبعید شدگان جزیره موریس است

انتقال جنازه رضاشاه به مصر

بعد از مرگ رضاشاه، بحث هایی  پیرامون این موضوع که جنازه چگونه حمل شود، به کجا حمل شود و در چه مکانی دفن گردد، آغاز شد. در دربار تهران سه نظریه مطرح شد:

اول این که جنازه در اسرع وقت با هواپیما یا کشتی به تهران حمل شود و در محل کارخانه ساخته نشده ذوب آهن کرج دفن گردد.

دوم جنازه در تالار بزرگ قصر مرمر زیر گنبد مینایی که نمونه هنر و ابداع معماران ایرانی بود مدفون شود و قصر مرمر به آرامگاه رضا شاه تبدیل شود.

سوم جنازه به مشهد مقدس حمل گردد و در جوار آستان قدس به خاک سپرده شود.

رضاخان

از نظر دولت انگلستان در این زمینه تا نشر نامه‌ها و اسناد رسمی بریتانیا اطلاعی در دست نیست. اما تصور می‌شود جدا از نظر نه چندان مساعد دو دولت انگلستان و شوروی که در این زمان هنوز کشور را در اشغال داشتند، انگیزه‌های دیگری هر سه تصمیم را فسخ کرد و نتیجه کار موکول شد به انتقال جنازه مومیایی شده به مصر و امانت گذاردن در مسجد الرفاعی قاهره و صبر و انتظار تا نه سال بعد اساسی‌ترین علل انصراف خاطر دربار از حمل جنازه به ایران، داغ بودن آتش وقایع دوران بیست ساله بود. خشم و تنفر بسیاری از ستمدیدگان، داغدیدگان، خانواده جان باختگان و مال باختگان هنوز فروکش نکرده بود و دادگاه رسیدگی به وقایع جنایی و سیاسی دوران مزبور همچنان بود.

انگیزه مهمی که تشییع جنازه شاه متوفی را به تعویق افکند تمسک به گذشت زمان و پوشیده شدن وقایع در غبار دوران بود. این احتمال که مخالفین سلطنت، ستمدیدگان، یتیمان، بستگان اعدام شدگان دوران بیست ساله، آوردن جنازه شاه را به ایران فرصت مناسبی برای تظاهرات علیه دربار تشخیص دهند و با تجدید خاطرات ناخوشایند گذشته موجودیت سلطنت شاه جوان را هم زیر سوال برند، علت و عامل اصلی برای به دست نسیان سپردن موضوع تشییع جنازه بود.

زمینه اعتراض و مخالفت کاملا مهیا بود و در مقابل یک مقاله و گفتار ضعیف به نفع سرسلسله، دهها مقاله مخالف و کوبنده در مطبوعات به چاپ می‌رسید.

بنا به دلایل مختلف تصمیم گرفته شد جنازه مومیایی شود و به جای ایران به مصر حمل گردد.

در حقیقت از روز فوت رضاشاه تا زمان انتقال جنازه او به مصر، 90 روز طول کشید. در 23 شهریور 1323 برابر 14 سپتامبر 1944، دولت مصر موافقت خود را با صدور ویزا و پاسپورت برای سپردن رضاشاه و همراهان آنان که باید جسد را با کشتی به مصر انتقال می‌دادند، اعلام داشت و مراتب توسط سفارت ایران در قاهره به ژوهانسبورگ اطلاع داده شد.

بدین ترتیب جنازه رضاشاه مستعفی به صورت مومیایی و به طور موقت در خاک مصر نگهداری شد تا در فرصت مقتضی به ایران انتقال یابداما به تدریج که شرایط کشور فراهم شد ،مقدمات باز گرداندن جنازه به ایران تدارک دیده شد.شگفت اینکه در این زمان جنایات و سبعیات رضا دیکتاتور شانزده ساله ایران خیلی زود به فراموشی سپرده شده بود و در سال 1328 برای دیکتاتور لقب «کبیر»را در مجلس تصویب کردند و بعدا جسد او را به ایران آوردند و در شهر ری نزدیک حرم شاه عبدالعظیم دفن کردند.

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع: 1-استوارت،ریچارد،در آخرین روزهای رضاشاه،ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات

2-شناسی آذری،لاله،متفقین و رضا خان،ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر

3-خبر آنلاین