تبیان، دستیار زندگی
مدارا و خوشرفتاری با مردم بخشی از سیره رفتاری معصومین (ع) و علما می‌باشد كه در ذیل ضمن حكایت داستانهایی از زندگی برخی از علماء به این مسئله اشاره می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باید با مردم مدارا کرد

آیت الله بهاءالدینی

مدارا و خوشرفتاری با مردم بخشی از سیره رفتاری معصومین (ع) و علما می‌باشد كه در ذیل ضمن حكایت داستانهایی از زندگی برخی از علماء به این مسئله اشاره می‌شود.

مدارا در لغت و احادیث

مهربانی، از اصولی است که در سیرت هر شخص وجود دارد؛ اما گاهی کسی را مستحق مهربانی و نرمی نمی یابیم و در این زمان، هرچه کوتاه بیاییم و یا به نرمی رفتار کنیم، مطابق کتب لغت، «مدارا» کرده ایم.

با نگاهی به فرهنگ فارسی، در معنای «مدارا»، نرمی کردن و ملاطفت نمودن را پیدا می کنیم و از کلمات هم خانواده مدارا، تسامح و تساهل است، همچنان که پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «من بر شریعت سمحه و سهله مبعوث شده ام» و به عبارتی، دین اسلام را دین تسامح و تساهل معرفی کرده اند.

لازم به ذکر است که تسامح و تساهل در این جا به معنای مدارا است، نه سهل انگاری.

باز هم اگر به کتب لغت مراجعه کنیم، در معنای تسامح و تساهل، سهل انگاری را خواهیم یافت، در صورتی که دین اسلام به هیچ عنوان، مروج هیچ نوع سهل انگاری نیست؛ اما سهل گیری (مدارا) با هر کس حتی با دشمنان را مفید می داند، همچنان که امام علی(ع) می فرمایند:

«کمال دوراندیشی، به صلاح کشاندن مخالفان و مدارا با دشمنان است» و حکیمان در روزگاران گذشته می گفتند: «شایسته است رفت و آمد بر در خانه دیگران، برای ده انگیزه باشد: اولین آن بر در خانه خدا برای انجام دادن مناسک و اهتمام به حقوق الهی و ادای واجبات؛... نهمی، بر در خانه دشمنان که با مدارا، غائله آنان فروکش کند و با نرمی و لطف و دید و بازدید، دشمنی آنان برطرف شود».

امام علی(ع) باز هم در باب مُدارا فرموده اند: «حکیم نیست آن که مدارا نکند با کسانی که چاره ای جز مدارا با آنان نیست». وقتی مدارا با دشمنان را چنین ارج نهاده اند، در مدارا با دوستان چه خواهند گفت؟

در توصیف مدارا، روایات متعددی بیان شده است. در نهج البلاغه و در حکمت های منسوب به حضرت امیر(ع) چنین می خوانیم: «آن که نفس خود را به شکیبایی بر نادانی مردم بپرورد، شایسته است که حکمران شود» و در جای دیگر مدارا را بهترین سیاست و اساس و زینت حکمرانی خوانده اند.

امام کاظم(ع) در باب مدارا با همسایه فرمودند: «حُسن همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه حُسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه، شکیبا باشی».

مدارا، سیره پیامبر اکرم

پیامبر اکرم(ص) در عرصه رسالت خویش بارها با مواردی روبه رو شدند که برای حفظ اسلام و مصلحت حکومت اسلامی، مدارا پیشه کرده اند تا بتوانند نهال نوپای اسلام را از ریشه محکم کنند.

یکی از آن موارد، مدارا با یهودیان و مشرکان و ایجاد صلح و بستن پیمان دوستی با آنان بود. بعد از صلح حدیبیه که میان مسلمانان و سران قریش امضا شد و آن هم به نوعی مدارا با مشرکان بود (و در عظمت این صلح و مدارا همین بس که پروردگار جهانیان از آن به «فتح مبین»

یاد کرده و می فرماید: «ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم»)، پیامبر با قبیله خزاعه هم پیمان شدند؛ اما بعد از دو سال، سران قریش پیمان را نادیده گرفتند و به هم پیمان پیامبر حمله کردند.

در نتیجه شکستن پیمان صلح از سوی قریش، سپاه اسلام به سمت مکه حرکت کرد و پیامبر نیز برای این که بتواند دشمن را غافلگیر کند از هر سو مکه را تحت نظر داشت، تا این که از طریق وحی به ایشان خبر رسید که یکی از مسلمانان به نام حاطب، نامه ای را با مضمون خبر لشکرکشی مسلمانان، به وسیله زنی به نام ساره به سوی مکه فرستاده است.

بنابراین، پیامبر سه نفر را مأمور ساخت تا نامه رسان را پیدا کنند و نامه را از وی بستانند.

پس از یافتن نامه، پیامبر(ص) حاطب را احضار نمود و از او پاسخ خواست. حاطب قسم یاد کرد که در ایمانش خدشه ای وارد نشده و این کار را برای این انجام داده که سران قریش خانواده اش را که در مکه بودند کمتر شکنجه کنند.

با وجود این که پوزش حاطب موجّه نبود و عده ای درخواست گردن زدن او را داشتند، اما پیامبر از گناهش چشم پوشی کرد و عذر او را پذیرفت و فرمود: «او در نبرد بدر شرکت داشت و روزی مورد لطف الهی بود».

گذشت علامه طباطبایی

روزی دوچرخه سواری با علامه طباطبایی برخورد كرد و پایشان زخمی شد. دوچرخه سوار كه علامه را نمی‌شناخت، به ایشان رو كرد و گفت: «درست راه برو عمو جان!». علامه فرمود: «خداوند، همه ما را به راه راست هدایت كند!».

خوش اخلاقی آیت الله گلپایگانی

آقا باقر گلپایگانی، فرزند مرجع عالیقدر، آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی درباره برخورد ایشان با مردم چنین نقل می‌كند: «معظم له در برخورد با مردم و مراجعه كنندگان، بسیار خوش اخلاق بودند، به گونه‌ای كه هر كس با نخستین برخورد شیفته ایشان می‌شد.

گاه برخی از مراجعه كنندگان به خاطر داشتن مشكلاتی ناراحت بودند، ولی وقتی خدمت ایشان می‌رسیدند، با برخورد خوب ایشان، آرامش و نشاطی وصف ناپذیر به آنان دست می‌داد».

هشدار آیت الله بهاءالدینی

یكی از ملازمین حضرت آیت الله بهاءالدینی (قدس سره) گوید: برخی شبها توفیق زیارت و اقتدای نماز به آقا نصیبم می‌شد و از این توفیق، بسیار شادمان و خرسند بودم. یكی از روزها نزدیك مغرب، تصمیم گرفتم به حسینیه معظم له رفته، در آنجا نماز جماعت بخوانم.

اول خیابان منتظر تاكسی شدم، ناگهان ماشینی از كنارم عبور كرد و مقداری آب گل آلود كه در گودالی جمع شده بود، به عبای من ریخت ناراحت شدم و با عصبانیت به راننده آن گفتم: مگر چشم نداری؟ شعورت كجاست؟! او رفت و قضیه تمام شد و چندین دقیقه بعد خدمت آقا رسیدم.

پس از اقامه نماز اطراف ایشان حلقه زدیم... ایشان شروع به صحبت كردند، اما ناگهان در بین سخنان خویش فرمودند: «برای طلبه‌ای كه نان امام زمان را می‌خورد زشت است كه فحش بدهد، گیرم تاكسی اشتباهی كرد و لباس شما كثیف شد، باید او را جسارت كنیم؟! باید با مردم مدارا كرد!».


منابع:

عبدالرحمن باقرزاده بابلی، داستانهای شنیدنی از كرامات علماء، ص217، قم: دارالكتاب، 1378

فاطمه عسگری، سیره اخلاقی علما، ص79و 83، قم: مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1388

پایگاه اطلاع رسانی حوزه: www.howzeh.net

تهیه و فرآوری : وحید حق دوست ، گروه حوزه علمیه تبیان