تبیان، دستیار زندگی
عمل انسان خواه پسندیده و خواه ناپسند از نظر گواهان و شاهدان دور نمى ماند؛ تا آنجا که حتى زمین که بر روى آن به عبادت و یا کارهاى ناپسند دست مى زنیم در قیامت به نفع و یا ضرر ما گواهى مى دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعور آفریده ها و تأثیرپذیری از اعمال ما


عمل انسان خواه پسندیده و خواه ناپسند از نظر گواهان و شاهدان دور نمى ماند؛ تا آنجا که حتى زمین که بر روى آن به عبادت و یا کارهاى ناپسند دست مى زنیم در قیامت به نفع و یا ضرر ما گواهى مى دهد.
قیامت

چنان نیست که اعمال و رفتار ما بازتاب و نتیجه اى در پى نداشته باشد، بلکه علاوه بر بازتاب و نتیجه دنیایى اعمال و رفتار، در قیامت نیز ثمره اعمال ما ظاهر مى گردد.

در قیامت، زمینى که بر روى آن عبادت مى کنیم بر انجام آن عبادت شهادت مى دهد، یا اگر بر روى آن به کار ناشایستى دست بزنیم، در قیامت بر علیه ما شهادت مى دهد و ما را لعن مى کند.

شهادت زمین بر اعمال انسان

در توصیه های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اباذر داریم که حضرت می فرمایند :

«یا اباذرٍّ؛ ما من رجل یجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الاّ شهدت بها یوم القیامة و ما من منزل ینزله قومٌ الاّ واصبح ذلک المنزل یصلى علیهم او یلعنهم»

اى ابوذر؛ هیچ مردى پیشانى خود را بر نقطه اى از زمین نمى گذارد، مگر اینکه آن نقطه در روز قیامت بر آن گواهى مى دهد و منزلى نیست که گروهى در آن فرود مى آیند مگر آنکه آن منزل بر آنان صلوات مى فرستد و یا لعن مى کند.

برخى از بزرگان سعى مى کردند در قسمت هاى مختلف مسجد نماز بخوانند و همیشه در یک جاى نماز نمى خواندند، یا اگر وارد خانه اى و یا هر جاى دیگر مى شدند، ابتدا دو رکعت نماز مى خواندند؛ براى اینکه در قیامت براى خود شاهدان بیشترى داشته باشند. این خود نوعى زرنگى است که براى مۆمن بسیار مفید و مطلوب مى باشد.

کیفیت ستایش زمین و موجودات بى جان

در باب مضمون این بخش از روایت که در آن براى زمین و موجودات بى جان، شعور و درک تصویر شده است و نیز آیات و روایات دیگرى که داراى چنین مضمونى هستند، علماى بزرگ سه نظریه ارائه داده اند:

نظریه اول: عده اى برآنند که این تعبیرها کنایى است و معناى حقیقى آنها مراد نیست و براى هر مورد تأویلى متناسب با آن ذکر مى کنند. شاید اکثر مفسران در تفسیر این قبیل آیات و روایات، همین شیوه را برگزیده باشند.

ما نباید خیال کنیم، در عالمى زندگى مى کنیم که اگر در محل خلوتى به کارى دست زدیم کسى ما را نمى بیند: اگر زمین درک نکند و نفهمد، فرشتگانى که گواه بر اعمال ما هستند، درک مى کنند و اعمالمان را مى نویسند و نیز هستند کسانى که بر این عالم تسلط دارند و چیزى از نظرشان مخفى نمى ماند

نظریه دوم: عرفا و فیلسوفان عارف مشرب، مثل صدرالمتألهین و شاگردان ایشان، بر این اعتقادند که این موجودات واقعاً درک و شعور دارند و خداوند را تسبیح مى گویند و خشیت الهى دارند؛ اما ما از درک این واقعیت عاجزیم.

شاعر مى گوید:

                             ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم             با شما نامحرمان ما خامشیم

اینها معناى حقیقى این آیات و روایات را اخذ مى کنند و مى گویند: درختان، زمین و سنگریزه ها و ... شعور دارند و خداى را تسبیح مى گویند:

«تُسَبِّحُ لَهُ السَّموَاتُ وَالاَْرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَىْء إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ...»( اسراء/ 44)

آسمانها و زمین و هرچه در آنهاست به ستایش و تنزیه خداوند مشغولند و موجودى نیست مگر آنکه تسبیح گو و ستایشگر اوست ولکن شما تسبیح آنها را فهم نمى کنید.

خدا

در تفسیر آیه فوق علامه طباطبایى(قدس سره) مى فرمایند: آیه براى اجزاى عالم مادى تسبیح را ثابت مى کند و اینکه آنها خداوند را تسبیح مى گویند و او را از شریک منزه مى دانند. تسبیح به معناى تنزیه با کلام و سخن است و حقیقت کلام، پرده برداشتن از مقصود درونى است ...

...مسلّماً در آسمان و زمین و آنچه در آنها وجود دارد، چیزى است که آشکارا یگانگى و وحدانیت خداوند را بیان مى کند و او را از هر نقص و کاستى مبرّا مى سازد و آن اینکه این موجودات یک پارچه نیاز و احتیاجند و احتیاج بالاترین گواه بر وجود کسى است که همه بدو نیاز دارند و کسى مستقل و بى نیاز از او نیست. پس هر یک از موجودات، با حاجت وجودى و نقص ذاتى خود، از خالق غنى خبر مى دهد.

... هر آفریده اى به گونه اى به خود عالم است و با هستى و وجود خود، احتیاج و نقصان خود را، که به بى نیازى خداوند احاطه گردیده است، اظهار مى سازد و اینکه خداوند داراى کمال است و پروردگارى جز او نیست. پس هر آفریده، پروردگارش را تسبیح مى گوید و او را از شریک و هر نقص منزه مى داند.(المیزان، ج 13، ص 114 116)

نظریه سوم: همه موجودات غیر از صورت مادى که در این عالم دارند، صورت ملکوتى نیز دارند و در واقع درک و شعور، از آنِ صورت ملکوتى و باطنى آنهاست و همان صورت ملکوتى در قیامت ظهور مى یابد و شهادت مى دهد. ما در این عالم، آن صورت ملکوتى را درک نمى کنیم، از این جهت تسبیح اشیاء را نمى شنویم و آثار شعور و آگاهى را در آنها نمى بینیم؛ ولى آن صورت وجود دارد و در عالم آخرت ظهور مى کند و حقایقى را که درک مى کند بروز خواهد داد و شهادت مى دهد.

عرفا و فیلسوفان عارف مشرب، مثل صدرالمتألهین و شاگردان ایشان، بر این اعتقادند که این موجودات واقعاً درک و شعور دارند و خداوند را تسبیح مى گویند و خشیت الهى دارند؛ اما ما از درک این واقعیت عاجزیم

به تصریح قرآن کریم، در قیامت حتى پوست بدن انسان بر علیه او شهادت مى دهد، زبان و دست و پا بر علیه او شهادت مى دهند؛ اینها اگر درکى نداشته باشند، شهادتشان بى معناست. قرآن درباره شهادت اعضاى بدن انسان مى فرماید: «وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذِى أَنْطَقَ کلَّ شَىْء»(فصلت/ 21)

گنه کاران به پوست بدن خود گویند: چگونه بر اعمال ما شهادت دادید؟ آن اعضا در جواب گویند: خدایى که همه موجودات را به سخن آورد، ما را نیز گویا گردانید.

اگر پوست انسان درکى نداشته باشد که در هنگام انجام معصیت آن را درک کند، چگونه ممکن است در قیامت بر انجام معصیتى گواهى دهد که از درک آن عاجز بوده است؟ شهادت وقتى معنا دارد که شاهد صحنه معصیت را درک و احساس کند والاّ شهادت معنا نخواهد داشت.

پس طبق نظریه دوم و سوم، در اصل وجود شعور، احساس و نوعى آگاهى و علم در مجموعه آفریده ها شکى نیست، بلکه اختلاف در کیفیت آنهاست که آیا این علم همراه با روح ملکوتى اشیاست، یا اینکه واقعاً خود آنها داراى درک و شعورند. البته قائلان به نظریه اول مى گویند: وقتى اعضاء و جوارح انسان در قیامت ظاهر شوند، آثارى که از رفتار انسان بر آنها باقى مانده به منزله شهادت آنهاست.

حساب

شعور و آگاهى آفریده ها، و تأثیر پذیرى آنها

شاید بین سه نظریه فوق، نظریه سوم بهتر باشد. به هر جهت از روایات و آیات استفاده مى شود که اشیاء و موجودات مادى داراى نوعى شعور و درکند. نه تنها شعور تکوینى ثابت دارند، بلکه از حوادث پیرامون خود متأثر مى شوند و حوادث در آنها اثر مى گذارند و در نتیجه درک جدیدى در آنها پدید مى آید: اگر عبادت بر روى زمین انجام گیرد، اثر نیکو مى پذیرد، از این جهت خوشحال مى شود و به خود مى بالد.

بالعکس اگر معصیتى بر روى آنها انجام گیرد، اثر ناشایستى بر جاى مى گذارد، از این جهت زمین ناراحت گشته، معصیت کار را لعن مى کند. البته ما از روایات براى ما بدرستى آشکار نگردیده است، ولى باید بپذیریم که در عالم حقایق ناشناخته اى وجود دارند که از قلمرو درک و فهم ما خارجند و یا شناخت ما از آنها بسیار اندک است، چنانکه قرآن مى فرماید: «... وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلا»( اسراء / 85)

هر آفریده اى به گونه اى به خود عالم است و با هستى و وجود خود، احتیاج و نقصان خود را، که به بى نیازى خداوند احاطه گردیده است، اظهار مى سازد و اینکه خداوند داراى کمال است و پروردگارى جز او نیست. پس هر آفریده، پروردگارش را تسبیح مى گوید و او را از شریک و هر نقص منزه مى داند

و آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است. در عالم حقایق فراوانى وجود دارد که ما از آنها بى اطلاعیم و برخى از آنها را از طریق وحى شناخته ایم و یا انبیاى عظام ،صلوات اللّه علیهم، و ائمه اطهار(علیهم السلام) براى ما بیان کردند و ما نیز به گفتار آنها اعتماد داریم و باید از آنها شاکر باشیم که این حقایق را بیان کردند والا عقل ما به آنها دست نمى یافت و ممکن نبود ما با عقل ناقص خود به آن حقایق پى ببریم:

«کمَا أَرْسَلْنَا فِیکمْ رَسُولا مِنْکمْ یَتْلُوا عَلَیْکمْ ایاتِنَا وَ یُزَکیکمْ وَ یُعَلِمُکمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَ یُعَلِّمُکمْ مَالَمْ تَکونُوا تَعْلَمُونَ»(بقره/ 151)

چنانکه رسول گرامى خود را فرستادیم که آیات ما را براى شما تلاوت کند و جان هاى شما را از پلیدى و آلودگى جهل و شرک پاک و منزه سازد و به شما شریعت و حکمت آموزد و از او بیاموزید هر چه را نمى دانید.

با توجه به آنچه ذکر گردید، دو نکته براى ما روشن گردید:

نکته اول : اینکه ما اگر هزاران دانش و علم کسب کنیم و به همه معلومات بشرى دست یابیم، باز معلومات ما در مقابل مجهولاتمان اندک است و چیزى به شمار نمى آید؛ پس نباید مغرور شویم و به خود ببالیم. با اینکه ممکن نیست کسى به همه معلومات بشرى دست یابد، بلکه هر فردى به بخشى از علوم دست مى یابد و قطره اى از دریاى بى کران دانش نصیبش مى شود.

نکته دوم : اینکه ما نباید خیال کنیم، در عالمى زندگى مى کنیم که اگر در محل خلوتى به کارى دست زدیم کسى ما را نمى بیند: اگر زمین درک نکند و نفهمد، فرشتگانى که گواه بر اعمال ما هستند، درک مى کنند و اعمالمان را مى نویسند و نیز هستند کسانى که بر این عالم تسلط دارند و چیزى از نظرشان مخفى نمى ماند.

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : کتاب ره توشه ، آیت الله مصباح یزدی