تبیان، دستیار زندگی
هر عملی‌ یک‌ نتیجه‌ دارد؛ چه‌ در خیر باشد‌ و چه‌ شر هر فعلی‌ که‌ از انسان‌ سر میزند، خوب‌ باشد یا بد؛ اثری‌ دارد، و آن‌ اثر ملازم‌ با خود عمل‌ است‌.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستانی از حساب پس دادن سریع در این دنیا


هر عملی‌ یک‌ نتیجه‌ دارد؛ چه‌ در خیر باشد‌ و چه‌ شر هر فعلی‌ که‌ از انسان‌ سر میزند، خوب‌ باشد یا بد؛ اثری‌ دارد، و آن‌ اثر ملازم‌ با خود عمل‌ است‌.


پاداش ،جزا

آیات‌ قرآن‌ در این‌ باره‌ بسیار است‌: حضرت‌ یوسف‌ علی ‌نبینا و آله‌ و علیه‌ السّلام‌ وقتی‌ که‌ برادران‌ آمدند و متوجّه‌ شدند که‌ اشتباه‌ کرده‌اند، خود را به‌ آنها معرّفی‌ کرده‌ و گفت‌:

« قَالُواْ أَإِنَّكَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَاْ یُوسُفُ وَهَـذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ » (سوره یوسف آیه 90)

«یوسف‌ گفت‌: منم‌ یوسف‌ و اینست‌ (بنیامین‌) برادر  من‌! خداوند بر ما منّت‌ نهاد؛ و حقّاً هر که‌ تقوی‌ پیش‌ گیرد و بُردباری‌ و شکیبائی‌ کند، خداوند اجر و پاداش‌ نیکوکاران‌ را ضایع‌ و تباه‌ نمی‌کند

یعنی‌ اجر و مزد نیکوکاران‌ مترتّب‌ و متوقّف‌ بر اعمال‌ آنانست‌.

و نیز فرموده‌ است‌:

«فَمَن‌ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُو * وَ مَن‌ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًا یرَهُ. »[سوره زلزال آیه 7و 8]

«پس‌ کسی‌ که‌ به‌ اندازه سنگینی‌ یک‌ ذرّه‌ عمل‌ نیکی‌ بجای‌ آورد آن‌ را می‌بیند؛ و کسی‌ که‌ به‌ اندازه‌ سنگینی‌ یک‌ ذرّه‌ عمل‌ بدی‌ بجای‌ آورد آن‌ را می‌بیند

از این‌ آیات‌ بطور وضوح‌ استفاده‌ می شود که‌ هر عملی‌ را که‌ انسان‌ انجام‌ دهد، پاداشی‌ و عکس‌ العملی‌ را به‌ دنبال‌ خواهد داشت‌؛ و انسان‌ نباید از عواقب‌ کردار خود غافل‌ بماند.

بسیاری‌ از بزرگان‌ علمای‌ اخلاق‌ و عرفان‌ در اینجا مراقبت‌های‌ شدید داشتند و می‌گفتند: اگر یک‌ روز پای‌ ما بلغزد و زمین‌ بخوریم‌، باید مطالعه‌ کنیم‌ و در احوالات‌ و اعمال‌ خود بنگریم‌ و ببینیم‌ چه‌ خطائی‌ و غفلتی‌ از ما سرزده‌ است‌ تا اینکه‌ این‌ لغزش‌ اثر آن‌ بوده‌ است‌.

همین که‌ این‌ دو نفر تفنگچی‌ از آنجا عبور می کردند و چشمشان‌ به‌ این‌ مرد سرتراشیده‌ افتاد، آن‌ مرد چپق‌ بدست‌ به‌ سمت‌ او آمد و از روی‌ اسب‌ خود خم‌ شد و آتش‌ چپق‌ خود را روی‌ سر او خالی‌ کرد و رفت‌. درویش‌ سر خود را از روی‌ زانو برداشته‌ و نظری‌ کرد و گفت‌: این‌ کدو صاحب‌ دارد

این‌ نتیجه دنیوی‌ عمل‌ است‌ و طفل‌ نوزاد متولّد از عمل‌؛ همان نتیجه‌ اخروی‌ به‌ جای‌ خود محفوظ‌ است‌.

یکی‌ از مفاخر عالم‌ اسلام‌ و تشیع‌، فقیه‌ نبیه‌ و عالم‌ اخلاقی‌ و مربّی‌ روحانی‌ سید بن‌ طاووس‌ بوده‌ است‌: علی بن‌ موسی‌ بن‌ جعفر بن‌ محمّد بن‌ طاوس‌ که‌ لقب‌ شریفش‌ رَضِی‌ الدّین‌ است‌.

حساب در دنیا

این‌ مرد بزرگ‌ را «سید أهل‌ مراقبت‌» گویند، زیرا به قدری‌ در مراقبت‌ در امور و اعمال‌ و کردار و پاداش‌ آن‌ و اثرات‌ مترتّب‌ بر آن‌ مراقب‌ بوده‌ که‌ نظیری‌ برای‌ او شناخته‌ نشده‌ است‌.

و اگر کسی‌ کتاب‌ شریف‌ و نفیس‌ او را به‌ نام‌ «إقبال‌» که‌ در ادعیه‌ و اعمال‌ عبادی‌ است‌ مطالعه‌ کند می‌یابد که‌ تا چه‌ حدّ این‌ عالم‌ عامل‌ در پی‌جوئی‌ آثار اعمال‌ دقّت‌ نظر داشته‌ است‌، و چه‌ نکات‌ دقیق‌ و لطیف‌ و ظریفی‌ را بیان‌ می کند.

داستانی درباره سرعت حساب

در اینجا داستانی‌ از نتائج‌ ترتّب‌ آثار بر اعمال‌ که‌ در همین‌ زمانهای‌ قریب‌ واقع‌ شده‌ و در تحقّق‌ آن‌ جای‌ شبهه‌ و تردید نیست‌ بیان‌ می‌کنیم‌؛ زیرا تعداد این‌ قضایا که‌ بر عامّه‌ روشن‌ است‌ و هر کس‌ به‌ نوبه خود در عمر خود مشاهده‌ کرده‌ است‌ از حدّ و حصر بیرون‌ است‌.

بسیاری‌ از بزرگان‌ علمای‌ اخلاق‌ و عرفان‌ در این زمینه مراقبت‌های‌ شدید داشتند و می‌گفتند: اگر یک‌ روز پای‌ ما بلغزد و زمین‌ بخوریم‌، باید مطالعه‌ کنیم‌ و در احوالات‌ و اعمال‌ خود بنگریم‌ و ببینیم‌ چه‌ خطائی‌ و غفلتی‌ از ما سرزده‌ است‌ تا اینکه‌ این‌ لغزش‌ اثر آن‌ بوده‌ است‌

این کدو صاحب دارد

پیرمردی‌ صادق‌ القول‌ می گفت‌: پس‌ از انقلاب‌ مشروطیت‌ که‌ سربازهای‌ محمّد ولی‌خان‌ سپهسالار وارد تهران‌ شدند، خود به‌ چشم‌ خود دیدم‌ که‌: روزی‌ در نواحی‌ قنات‌ آباد، دو نفر از آنها اسب‌ سوار شاکی‌ السّلاح‌ بطوریکه‌ قطارهای‌ فشنگ‌ را مرتّباً در روی‌ سینه‌ خود بسته‌ بودند، از وسط‌ خیابان‌ به‌ طرف‌ غرب‌ یعنی‌ به‌ سمت‌ امامزاده‌ حسن‌ می گذشتند. و یکی‌ از آنها چپقی‌ بلند در دست‌ داشت‌ و مشغول‌ کشیدن‌ بود.

در کنار دیوار خیابان‌ درویشی‌ فقیر که‌ سر خود را تازه‌ با تیغ‌ تراشیده‌ بود نشسته‌ و سر به‌ روی‌ زانوهای‌ خود گذارده‌، و به‌ حال‌ خود مشغول‌ بود.

همین که‌ این‌ دو نفر تفنگچی‌ از آنجا عبور می کردند و چشمشان‌ به‌ این‌ مرد سر تراشیده‌ افتاد، آن‌ مرد چپق‌ بدست‌ به‌ سمت‌ او آمد و از روی‌ اسب‌ خود خم‌ شد و آتش‌ چپق‌ خود را روی‌ سر او خالی‌ کرد و رفت‌. درویش‌ سر خود را از روی‌ زانو برداشته‌ و نظری‌ کرد و گفت‌: این‌ کدو صاحب‌ دارد.

هنوز یک‌ میدان‌ به‌ جلو نرفته‌ بودند و به‌ امامزاده‌ حسن‌ نرسیده‌ بودند که‌ من‌ چون‌ در راه‌ خود بدانجا رسیدم‌ دیدم‌ جماعتی‌ از دور مشغول‌ تماشا کردن‌ آن‌ تفنگچی‌ هستند.

اسب‌ او را به‌ زمین‌ زده‌ بود و یک‌ دست‌ در روی‌ سینه‌ او گذارده‌، و با دست‌ دیگر مرتّباً بر سر و سینه‌ و بدن‌ او میکوفت‌ تا او را در زیر دست‌ و پای‌ خود خُرد و لِه‌ ساخت‌.

                                                                                                                                           فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب معاد شناسی علامه طهرانی  ج 4

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.