تبیان، دستیار زندگی
bsp;حیاتی زیبا سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام ‏ 1. معنویت در خانه فاطمه ‏علیهاالسلام‏ 2 . ایمان فاطمه‏ علیهاالسلام‏ 3. در محراب عبادت‏ 4. فاطمه ‏علیهاالسلام و مائده آسمانى‏ 5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت ‏ 6. انس ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فاطمه علیهاالسلام؛ اسوه حیاتی زیبا

حضرت فاطمه سلام الله علیها

سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام

1. معنویت در خانه فاطمه ‏علیهاالسلام‏

2. ایمان فاطمه‏ علیهاالسلام‏

3. در محراب عبادت‏

4. فاطمه ‏علیهاالسلام و مائده آسمانى‏

5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت

6. انس با قرآن كریم‏

7. دعا براى دیگران‏

8. احترام به پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه وآله و سلم‏

9. سبقت گرفتن در سلام‏

10. تحمل سختى‏ها

11. حجاب و عفاف‏

12. انفاق و ایثار

13. فعالیت‏هاى سیاسى - اجتماعى‏

نكته ‏ها

در دنیای امروز اگر چه تکنولوژی پیشرفت عظیمی داشته و از جهت مادی روند چشمگیری را در پی داشته است؛ اما بشرامروز دچار سرگردانی غریبی شده است. چرا که به بُعد معنوی وی توجه کمتری شده و انسان را حیران نموده است. بشر برای نیل به کمالات معنوی به تنهایی و بدون راهنما قادر به حرکت در این مسیر پر سنگلاخ  نیست، باید از کسانی که نسبت به مسیر آشنا هستند یاری طلبند  تا از خطرات راه، برهند. در این میان پیامبران و اولیای الهی بهترین راهبران هستند که حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام یکی از آن بزرگواران می باشد و ما سعی در شناخت آن بانوی دو عالم داریم تا هر چه بیشتر از ایشان الگو برداریم.

سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام

گاهى شكوه بانوى بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبریز مى‏سازد كه توان سخن گفتن را از انسان مى‏گیرد. جایگاه رفیع  فاطمه اطهرعلیهاالسلام خیره كننده دیدگان هر بیناست. بارى! برخى در شناختن و شناساندن این بانو، كه مادرِ عصمت و آینه عفاف است، به دامن روایات و آیاتى پناه مى‏برند كه گویاى شأن والاى اوست.

در شأن فاطمه ‏علیهاالسلام آیات بسیارى نازل گشته و روایات نیز همچون دریایى موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل اندیشه‏ها و كرانه‏هاى معرفت است.

امّا در این میان، راه دیگرى نیز وجود دارد كه ما را با ژرفاى كمالات و جلوه  فضیلت‏هاى این بانو آشنا مى‏سازد، آن هم نگریستن به سیره عملى و شیوه رفتارى آن بزرگوار است. در واقع، زندگینامه زیبا و پرنكته و آموزنده او در ابعاد گونا گون، آینه‏اى است كه نورى از بزرگى‏ها و فضیلت‏هاى او را بر رواق دلمان مى‏تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مى‏سازد.

نگارنده در این نوشته مرورى دارد بر چند فراز برجسته از زندگى حضرت زهراعلیهاالسلام كه بیشتر كاربردى و عملى است؛ چرا كه فاطمه ‏علیهاالسلام «اسوه» و«الگو» است.

پس شایسته است كه در بند بند این بخش‏هاى نورانى از حیات حضرت زهرا ‏علیهاالسلام، به دقت بنگریم و با نگرشى جامع درس هایى را كه از این نمونه‏ها مى‏آموزیم، در كلاس زندگى به كار بندیم.


1. معنویت در خانه فاطمه ‏علیهاالسلام‏

زندگى حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام سراسر نور و پر از معنویت بود. او توانست در خانه كوچك خود، با تمام مشكلات، به عرفان كامل برسد. وى به جایى رسید كه جبرئیل امین بر او نازل مى‏شد.

فاطمه ‏علیهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسلیم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پیش رفت كه حتى سلامت خویش را از یاد بُرد.

امام باقرعلیه السلام در شأن عبادت او فرمود:«كانت تَقومُ حَتى‏ تَورَّمَ قدماها.»؛ حضرت چنان عبادت می کرد که پاهای - مبارک- ایشان ورم نموده بود.

روزى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چیزى بخواه كه جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»،حضرت عرض كرد:«حاجتى جز توفیق در بندگى خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه كریمش نظاره كنم.» و خود در مناجاتش مى‏فرمود:«أسالك لذة النّظر الى وجهك».

همسر و فرزندان او، عاشق معبود یگانه بودند. خانه‏اى كه پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است.

حضرت على‏ علیه السلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت مى‏كردند. این طور نبود كه فقط على‏علیه السلام در نماز غرق شود؛ بلكه فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز چنان در محراب به عبادت مى‏ایستاد كه از شدّت ترس، نَفَسش به شماره مى‏افتاد.

امروز باید زن و مرد به این زوج ملكوتى اقتدا كنند و هر دو به معراج عرفان، معنویّت و سیر و سلوك برسند.

علاّمه مجلسى ‏قدس سره در مورد خانه على و فاطمه‏علیهماالسلام از انس بن مالك، و بُریره نقل مى‏كند:

هنگامى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم این آیه شریفه را خواند:«فى بیوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذكَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ» (نور/ 36)؛ در خانه‏هایى (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت یابد و در آن، ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاك او كنند.

مردى برخاست و سؤال كرد: اى رسول خدا! این خانه‏ها كدامند؟

حضرت فرمود: خانه‏هاى انبیا. سپس ابوبكر برخاست و پرسید: اى رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) نیز از همان خانه‏هاست؟ حضرت فرمود: آرى و از برترین آنان است.

ابن عباس مى‏گوید: در مسجد پیامبر بودیم كه یكى از قاریان قرآن آیه «فى بیوتٍ اذِنَ اللَّهُ...» را تلاوت كرد. پرسیدم: اى رسول خدا! این خانه‏ها كدام خانه‏ها هستند؟

حضرت فرمود: خانه‏هاى انبیا، و سپس با دست خویش به خانه فاطمه زهراعلیهاالسلام اشاره كرد.(1)


2. ایمان فاطمه‏ علیهاالسلام‏

امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: روزى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سلمان را براى رساندن پیامى به خانه فاطمه‏ علیهاالسلام فرستاد. سلمان مى‏گوید: پس از درنگ كوتاهى در پشت در خانه آن حضرت، سلام گفتم، صداى فاطمه ‏علیهاالسلام را از داخل خانه شنیدم كه قرآن مى‏خواند و در بیرون اتاق، دستاس در حال چرخیدن بود. ماجرا را به پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم خبر دادم. آن حضرت تبسّمى كرده و فرمود:

«یا سلمانُ اِنَّ ابنَتى‏ فاطمةَ مَلاءَ اللَّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الى مشاشِها...؛ اى سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ایمان كرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده است. پس خداوند فرشته‏اى را به نام زوقابیل (جبرائیل) فرستاده تا به جاى او دستاس را بگرداند.»(2)


3. در محراب عبادت‏

پیامبراكرم ‏صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اولین و آخرین است. هنگامى كه او در محراب عبادت مى‏ایستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّب بر او سلام گفته و همان ندایى را  كه به مریم مى‏گفتند، به فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏گویند كه: «اِنَّ اللَّهَ اصطَفاكِ و طَهَّرَكِ واصْطفاكِ على نِساء العالمینَ»(3)

حَسن بَصرى (زاهد معروف) مى‏گوید: «لم یَكُنْ فى الاُمّةِ اَزْهَدَ ولا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه‏ علیهاالسلام نبود. وى آنقدر نماز مى‏خواند و عبادت مى‏كرد كه دو پاى مباركش ورم مى‏نمود.»(4)


4. فاطمه ‏علیهاالسلام و مائده آسمانى‏

حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام به نماز،علاقه فراوانى داشت و هرگاه حاجتى داشت، به نماز متوسّل مى‏شد. سه روز بود كه در خانه على‏ و فاطمه ‏علیهماالسلام غذا یافت نمى‏شد و آنان این مدت را بدون غذا سپرى كردند. على‏علیه السلام وارد منزل شد در حالى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نشسته و فاطمه ‏علیهاالسلام نماز مى‏خواند و بین این دو نفر ظرفى سرپوشیده بود. وقتى فاطمه ‏علیهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. على‏ علیه السلام فرمود: اى فاطمه! این از كجا برایت رسیده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر كه بخواهد، روزى مى‏دهد. رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: آیا مى‏خواهید نظیر این را براى شما نقل كنم؟ گفتند: بله، اى رسول خدا! فرمود: اى على! مَثَل شما مثل زكریاست كه هر وقت بر حضرت مریم ‏علیهاالسلام وارد مى‏شد، مى‏دید كه در محراب عبادت است و در نزد وى خوراك نهاده شده است. زكریا مى‏فرمود: اى مریم! این از كجا آمده است؟ مریم در جواب مى‏گفت: از جانب خدا! خدا هر كس را كه بخواهد، روزى مى‏دهد. آن گاه آن غذا را یك ماه خوردند و آن كاسه همان ظرفى است كه حضرت مهدى «قائم آل محمّد صلى الله علیه وآله و سلم» در آن غذا مى‏خورد.(5)

5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت

حضرت زهرا علیهاالسلام به شدّت از روز قیامت و سختى آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم درباره چگونگى زنده شدن و احوال قیامت سؤالات بسیارى مى‏نمود.

علاّمه مجلسى ‏قدس سره مى‏نویسد:

هنگامى كه آیه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعین لها سبعةُ ابوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»( حجر/ 44-43) بر پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت به شدّت گریست و یارانش نیز با گریه آن حضرت، گریه كردند؛ اما كسى نمى‏دانست كه پیامبر چرا مى‏گرید و جبرئیل چه چیزى را بر او نازل كرده كه باعث گریه فراوان پیامبر شده است. از طرفى، هیچ كس یاراى سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون مى‏دانستند وقتى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نگاهش به فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏افتد، شاد مى‏گردد، فردى را به خانه فاطمه ‏علیهاالسلام فرستادند تا وى را از این ماجرا و گریه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم  با خبر سازد. دختر رسول خدا با شنیدن این خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و دیدار پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم ترك گفت. هنگامى كه فاطمه ‏علیهاالسلام نزد پیامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدایت باد! چه چیز تو را به گریه درآورده است؟!» پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم آنچه را كه جبرئیل بر او نازل كرده بود، بر دخترش تلاوت كرد. فاطمه ‏علیهاالسلام از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمین افتاد، در حالى كه مى‏فرمود:«اَلوَیْلُ وِ ثُمَّ الوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِى‏النَّار؛ واى، پس واى بر كسى كه وارد دوزخ شود!»

على‏ علیه السلام دست بر سر مى‏گذاشت و فریاد مى‏زد:« وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فى سَفَرِالقیامة؛ واى از دورى سفر، واى از كمى توشه راه سفر قیامت!»


6. انس با قرآن كریم‏

توجّه ویژه حضرت زهرا علیهاالسلام به قرآن كریم، درس دیگرى به شیفتگان این كتاب آسمانى مى‏دهد.

حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام فرمود:«حُبِّبَ اِلىَّ مِنْ دنیاكُمْ ثلاث، تِلاوَتُ كتاب الله، والنظَرُ فى وجه رسول الله وَالإنفاق فى سبیل الله؛ سه چیز از دنیاى شما را دوست دارم: تلاوت قرآن كریم، نگاه به چهره مقدّس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم؛ انفاق در راه خدا.»(6)

فاطمه زهرا علیهاالسلام، با قرآن مأنوس بود و پیوسته از خانه كوچكش آواى خوش قرآن به گوش مى‏رسید. گفته‏هاى یاران و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مؤیّد این سیره و شیوه آن بانوى باعظمت است.

حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام به قرآن اهمیت مى‏داد به گونه‏اى كه وصیّت كرد در شب اوّل قبر،على‏علیه السلام بر مزارش بسیار قرآن بخواند. حتى خادمه‏اش فضّه نیز تا بیست سال به غیر قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.


7. دعا براى دیگران‏

فاطمه‏ علیهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا كردن را به آیندگان آموخت. او در دعا نیز همه را بر خود مقدّم مى‏داشت. امام حسن‏ علیه السلام مى‏فرماید:

مادرم را در شب جمعه‏اى دیدم كه پیوسته در حال ركوع  و سجود بود تا این كه صبح دمید و شنیدم كه مردان و زنان با ایمان را نام مى‏بُرد و بسیار براى آنان دعا مى‏كرد؛ اما ندیدم حتى یك بار براى خود دعا كند. از روى تعجّب گفتم: مادر! چرا براى خودت دعا نمى‏كنى و از خدا چیزى نمى‏خواهى ؛ همان گونه كه براى دیگران دعا مى‏كنى؟ مادرم در پاسخ فرمود:«یا بُنىَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسایه سپس اهل خانه.»(7)


8. احترام به پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه وآله و سلم‏

هنگامى كه آیه«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً...»( نور/ 63) بر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم نازل گشت؛ حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب كرد. امام حسین‏علیه السلام از مادر خود نقل مى‏كند:

"از آن روزى كه این آیه بر پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نازل شد، هیبت آن حضرت، مانع شد كه او را «پدر» خطاب كنم، از این رو مى‏گفتم: یا رسول اللّه. چون پیامبر چنین دید، فرمود

:«دخترم! این آیه درباره تو و اهل بیت تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستى و من از تو. تو مرا پدر خطاب كن. دخترم! این آیه درباره مُستكبران نازل گشته كه احترام مرا نگه نمى‏دارند. پدر گفتن تو براى آرامش قلب من بهتر و به خشنودى خداوند نزدیك‏ تر است.»

سپس پیشانى مرا بوسید و مقدارى از آب دهان خود را به [صورت‏] من كشید كه از آن پس هرگز نیاز به عطر پیدا نكردم."(8)

«ادب» نمودار شخصیت انسان و بزرگ‏ترین سرمایه است. على‏علیه السلام فرمود: «لامیراث كَالأَدَب؛ هیچ ارثى گرانبهاتر از ادب نیست.»

ادب، سیره رایج بین این دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نزد فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏رفت، او بر مى‏خاست و پدر را مى‏بوسید و او را در جاى خود مى‏نشانید. البته رسول خدا هم به فاطمه‏اش عنایت ویژه داشت؛ چرا كه وى كوثر الهى بود كه به او كرامت شده است.


9. سبقت گرفتن در سلام‏

آن حضرت به پیروى از رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم به سلام كردن بسیار اهمیت مى‏داد. در روایت آمده است كه شخصى گفت: نزد حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام آمدم، تا مرا دید، سلام كرد و در این امرِ نیكو بر من پیشى گرفت. سپس فرمود: چه چیز تو را به اینجا آورده است؟ عرض كردم: به جهت به دست آوردن خیر و بركت. فاطمه ‏علیهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد كه هر كس سه روز نزد من و یا پدرم آید و سلام كند، خداوند بهشت را بر وى واجب مى‏گرداند.(9)


10. تحمل سختى‏ ها

در روزهاى نخست شكل‏گیرى حكومت اسلامى در مدینه، مسلمانان با مشكلات بسیارى مواجه بودند. بسیارى از مهاجران و انصار، با تنگدستى روزگار مى‏گذراندند. در این حال على‏علیه السلام نیز همانند سایر مسلمانان زندگى مى‏كرد و هنگام توانمندى، دیگران را بر خود مقدّم مى‏داشت. تا چند سال، وضع به همین منوال سپرى شد. على‏ و فاطمه‏علیهماالسلام در خانه زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداشتند. فاطمه‏ علیهاالسلام صبر كرد و سختى‏هاى زندگى را به خاطر رضاى خدا و خشنودى پدر و شوهر خویش تحمل نمود. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم ضمن با خبر بودن از وضع زندگى على‏ و فاطمه‏علیهماالسلام، پیوسته دختر خود را به صبر و شكیبایى در برابر مشكلات زندگى فرا مى‏خواند.

اَنَس مى‏گوید: روزى فاطمه‏ علیهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض كرد: یا رسول الله! من و پسرعمویم زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداریم. شب‏ها خودمان از آن استفاده مى‏كنیم و روزها علف شترمان را روى آن پهن مى‏نماییم. پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم! صبر كن؛ زیرا موسى بن عمران تا ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى كرد، در حالى كه چیزى جز یك عباى قطوانیه نداشت.(10)

فاطمه ‏علیهاالسلام هنگام سختى‏ها مى‏فرمود: «یا رسول الله! خداوند را در برابر نعمت‏هایش ستایش مى‏كنم و بر نعمت‏هاى ظاهرى‏اش شكرگزارم.»(11) او ساده زندگى مى‏كرد و از تحمّل مشكلات زندگى پرهیز نداشت تا به شیرینى‏هاى آخرت برسد. وسایل زندگى حضرت ساده و مهریه‏اش اندك بود. او آیین خانه دارى و همسر دارى را به خوبى مراعات مى‏كرد و در زندگى، واقعاً شریك همسرش بود.

گاهى كه در خانه غذایى نبود و كودكان گرسنه بودند،حضرت زهرا به على‏علیه السلام چیزى نمى‏گفت و چیزى از او درخواست نمى‏كرد. او بیم داشت از این كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده كند و شرمنده شود. فاطمه‏ علیهاالسلام در جواب على‏علیه السلام كه مى‏فرمود: چرا به من خبر ندادى تا غذایى براى شما تهیه كنم؟ مى‏گفت:

اى ابوالحسن! من از خدایم  شرم مى‏كنم كه تو را به چیزى كه بر آن قدرت ندارى، تكلیف كنم!

آرى، فاطمه ‏علیهاالسلام در تمام عرصه‏ها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنج‏ها و غصّه‏هاى شوهر بود و پناه او.

على‏ علیه السلام مى‏فرمود: وقتى به خانه مى‏آمدم و به زهرا نگاه مى‏كردم، تمام غم و اندوهم برطرف مى‏شد. هرگز كارى نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نیز هرگز مرا خشمناك نساخت.


11. حجاب و عفاف‏

حضرت زهراعلیهاالسلام هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. على‏علیه السلام مى‏فرماید: روزى با گروهى از اصحاب، خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم بودیم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چیست؟ هیچ كس نتوانست پاسخ صحیحى بدهد، وقتى كه اصحاب متفرق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم را به فاطمه‏علیهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را مى‏دانم:

«صلاح زن در آن است كه مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»- البته منظور دیدارهای بیجا می باشد-

من هنگامى كه خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم رسیدم، عرض كردم: فاطمه ‏علیهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنین فرموده است. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سخنِ پخته و منطقى زهراعلیهاالسلام را پسندید و فرمود: «فاطمه‏ پاره تن من است.»(12)

البته در توضیح فرمایش حضرت زهراعلیهاالسلام مى‏توان گفت كه عدم رعایت پوشش از طرف زنان در جامعه، مى‏تواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد كه سرانجام این بى‏مبالاتى، به سستى بنیان خانواده و اجتماع خواهد انجامید.

حضرت زهراعلیهاالسلام همان گونه كه فرمود، طبق آن نیز رفتار كرد. تا آنجا حجاب را رعایت مى‏كرد كه روزى یكى از مسلمانان به نام «ابن مكتوم» كه نابینا بود، به خانه فاطمه‏ علیهاالسلام آمد. فاطمه از آن اتاق به اتاق دیگرى رفت، به او گفتند: ابن مكتوم نابیناست. حضرت فرمود: او نابیناست؛ اما من كه نابینا نیستم...!

از وصیّت‏هاى فاطمه‏علیهاالسلام این بود كه: «پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتى بگذارید، تا حجم بدنم پیدا نشود.» این شیوه تا آن زمان مرسوم نبود و این وصیّت، درسى از عفاف و حجاب و حیا بود كه بانوان باید آن را مورد توجّه قرار دهند.

اى زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است‏

ارزنده‏ ترین زینت زن، حفظ حجاب است‏

فرمان خدا، قول نبىّ، نصّ كتاب است‏

از بهر زنان، افضلِ طاعات، حجاب است‏


12. انفاق و ایثار

نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسى» به زن فقیر، آن هم در شب عروسى‏ است.

هنگامى كه مركب عروس رهسپار خانه على ‏علیه السلام بود، زن سائلى پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج به لباس نمود. فاطمه‏ علیهاالسلام،آن مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع كرد، و بى درنگ «لباس عروسى» را از تن درآورد و به آن زن فقیر بخشید. حضرت با این عمل، دیگرى را بر خود مقدّم داشت. این عمل وى به قدرى جالب و این فداكارى، به اندازه‏اى بزرگ است كه تا كنون تاریخ نتوانسته نمونه‏اى از آن را در خاطره خود ثبت نماید. آرى، زهراى اطهر با همان لباس معمولى به خانه شوهر رفت و سند ایثار در چهره درخشان زندگى‏اش ثبت گردید.(13)

فاطمه ‏علیهاالسلام و خانواده‏اش، مأواى بیچارگان و نیازمندان بودند. على‏ علیه السلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز، غذاى افطار خود را به یتیم، مسكین و اسیر دادند. خداى متعال در تقدیر از این ایثار خالصانه، كه جز به خاطر خدا انگیزه دیگرى نداشت، سوره «هل أتى» را نازل فرمود.


13. فعالیت‏هاى سیاسى - اجتماعى‏

فاطمه ‏علیهاالسلام در برابر مسائل سیاسى و اجتماعى جامعه اسلامى، بى تفاوت نبود و پیوسته جبهه حق را یارى مى‏كرد. در صحنه‏هاى اجتماعى و دفاع از دین و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شركت داشت و به امدادگرى و مداواى زخم‏هاى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مشغول بود. پس از رحلت رسول اكرم‏ صلى الله علیه وآله و سلم كه خلافت غصب شد و«فدك» را از او گرفتند، همراه زنان بنى هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبه‏اى غرّا كه پشت پرده خواند، از بدعت‏ها، ستم‏ها، حق كشى‏ها، فراموش كردن وصیّت پیامبر و احیاى سنت‏هاى جاهلى انتقاد كرد.

فاطمه‏ علیهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبرى امت اسلامى، از هیچ كوششى فروگذار نكرد و این امر را تكلیف خود دانست. گاهى شب‏ها همراه على‏علیه السلام به در خانه مهاجرین و انصار مى‏رفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول را در یادها زنده مى‏كرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا مى‏خواند، اگرچه جز كلامى سرد و بى مهر نمى‏شنید!

فاطمه‏ علیهاالسلام عنایت ویژه‏اى به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام على‏علیه السلام داشت و به عنوان یك وظیفه اجتماعى در قالب‏هاى مختلف، روى آن اهتمام و جدّیت مى‏ورزید.

در مسئله «فدك» آن چیزى كه جوهر اصلى كارها و پیگیرى‏هاى حضرت فاطمه‏ علیهاالسلام بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان ‏علیه السلام» بود. حتى آخرین وصیّت او یعنى تشییع، به خاك سپارى و مخفى نگه داشتن قبر هم در واقع تداوم حضور سیاسى و اجتماعى حضرت زهرا علیها السلام بود.این وصیّت، میزان هدفدارى و بزرگوارى ایشان را نشان مى‏دهد. تا حضرت زنده بود، على‏ علیه السلام حامى نیرومندى داشت. به تعبیر بعضى از بزرگان: «به خاطر فاطمه ‏علیهاالسلام، حُرمت حضرت امیرمؤمنان ‏علیه السلام را تا حدّى پاس مى‏داشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، على‏علیه السلام تنها و بى پناه و مظلوم ‏تر شد.» در یك جمله، فاطمه، فدایى امامت و رهبریت شد.

اینها و نمونه‏هایى دیگر از سیره رفتارى آن بانوى بى‏همتا، جلوه‏هاى الگو بودن او براى همه فضیلت خواهان و حق جویان است كه در پى «اُسوه» و سرمشق «چگونه زیستن»اند.

امید است این خصلت‏ها و رفتارها، چون تابلویى، پیوسته در برابر دیدگان‏ ما باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مى‏دانیم و معرفى مى‏كنیم، «ابعاد الگویى» او را نیز در قالب سیره عملى و رفتارى حضرتش بشناسیم و بشناسانیم. زیرا این گونه، بهتر مى‏توان مَشى و مرام فاطمى را در بستر زندگى و اخلاق عینى پیاده كرد.


نكته ‏ها

الف) نا گفته نماند آنچه فاطمه ‏علیهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، كمال انسانى اوست و بدین خاطر، متعلق به عالم انسانیت است.

ارزش‏هاى انسانى، اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن، اسوه‏هاى انسانى نیز همین گونه‏اند.

در یك جمله، فاطمه‏ علیهاالسلام چنان كه اسوه زنان است، اسوه مردان نیز هست. همان گونه كه پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم و امامان‏علیهم السلام این چنین‏اند.

ب) باید توجّه داشت كه سنت‏هاى الهى و قوانین هستى، كه قواعد حاكم بر زندگى انسان، بخشى از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبیعت، رابطه‏اى است كه در جوهر خود از اصول ثابتى تبعیت مى‏كند و قابل تغییر نیست و حضرت زهراعلیهاالسلام به عنوان زنى كه عالِم به این ارزش‏ها بوده و بر طبق موازین الهى و انسانى زندگى مى‏كرده، مى‏تواند الگوى همه انسان‏ها تا «انتهاى تاریخ» باشد.

به عبارت دیگر، همان طور كه «دین» امر ثابتى است، «الگو»هم مى‏تواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگى و سلوك آن حضرت همواره براى انسان‏ها «چه در حال و چه در آینده» اسوه و الگوست.

ج) از خصوصیات اسوه‏هاى الهى این است كه همواره از سایر افراد بشر در مراتب كمال انسانى پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتى است كه بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد كند، بازهم نمى‏تواند بى‏نیاز از آنان باشد. ما انسان‏ها هرچه سعى و تلاش كنیم، به افق فضائل آنان نمى‏رسیم و نمى‏توانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل كنیم، ولى باید در محدوده  توان و استعداد خود در مسیر آنان حركت نماییم.

این كه مى‏ گوییم فاطمه‏ علیهاالسلام یا سایر حضرات معصومان‏علیهم السلام الگوى همگانند، بدان معنا نیست كه باید فاطمه ‏علیهاالسلام یا على‏علیه السلام شد، بلكه مقصود «فاطمه ‏وار بودن و فاطمه گونه زیستن» است.

در سخنى از صادق آل محمّدعلیه السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روح‏هاى‏ شما و بوى خوش‏تان را دوست مى‏دارم. ما را در این جهت با پرهیزكارى و تلاش خود یارى كنید. هرگز به ولایت ما نمى‏رسید جز با كوشش و تقوا، و كسى كه دیگرى را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.(14)


پى‏نوشت‏ها:

1. فاطمه در كلام اهل سنت، ص 343.

2. مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 338.

3. آل عمران / 42؛ اَمالى، صدوق، ص 437.

4. ربیع الابرار، ج 2، ص 104.

5. بحارالانوار، ج 42، ص 31.

6. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.

7. علل الشرایع، ص 215.

8. بحارالانوار، ج 43، ص 93.

9. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.

10. احقاق الحق، ج 10، ص 400.

11. سفینة البحار، ج 1، ص 571.

12. كشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضى از روایات آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسید و زهرا(س) جواب فوق را داد. ر.ك: وسایل الشیعه، ج 2، ص 9.

13. با اقتباس‏ از الوقایع ‏والحوادث، ملبوبى،ج‏4، ص‏186.

14. ارشاد القلوب، دیلمى، ص 101، چ بیروت.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.