تبیان، دستیار زندگی
پیغمبر اسلام قبل از بعثت در اصول اعتقادى همچون ابراهیم خلیل یکتاپرست‏ بوده است. همه انبیاء بعد از ابراهیم نیز چنین بوده‏اند، و به روش او مى ‏رفتند، و در فروع عملى تابع الهاماتى بوده که به وسیله «روح القدس‏» به وى مى‏ رسیده و آن را معمول مى‏ داشته است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محمّد صلّى الله علیه وآله، پیرو چه دینی بود؟

مبعث


در اعتقاد جامعه شیعه و پیروان خاندان نبوت، پیغمبر اسلام از آغاز زندگى و پیش از آن که رسما پیغمبرى خود را اعلام کند، معصوم و پیغمبر بوده است. خداوند روح القدس را مامور حفاظت او کرده بود، و در مدت چهل سال پیش از رسالت و بعثت، با شریعت‏ خود عمل مى‏کرد. بنابر این پیرو دین و شریعت پیغمبر دیگرى نبوده است. کتاب خدا (قرآن) و سنت‏ خود آن حضرت نیز گواه بر آن است.

روح القدس یا جبرائیل

آنچه از کتاب و سنت در تفسیر آیه 51 سوره مبارکه شورى استفاده مى‏شود این است که روح، در این آیه «روح القدس‏» است، نه جبرئیل:

«بدین گونه ما روح را براى اینکه وحى ما را به تو برساند به فرمان خود به سوى تو فرستادیم، در آن وقت تو نمى دانستى کتاب آسمانى چیست و ایمان کدام است‏».

باید دانست که روح القدس، جبرئیل نیست. زیرا خداوند درباره جبرئیل مى‏فرماید: «قرآن را روح الامین بر قلب تو نازل کرد» ( شعرا/192) و مى‏فرماید: «جبرئیل قرآن را بر قلب تو به امر خدا نازل کرد» ( بقره/96).

بنابراین کار جبرئیل این بود که قرآن را بر قلب پیغمبر نازل مى‏کرد، نه این که خود وى مامور مراقبت از حضرت باشد. این ماموریت را روح القدس به عهده داشت. از آیات قرآنى استفاده مى‏شود که القاى «روح القدس‏» مشترک بین انبیا و رسولان بوده است. یعنى خدا او را مامور حفاظت و مراقبت از همه آنها کرده بود. خداوند درباره عیسى مى‏فرماید: «ما به عیسى پسر مریم علائم نبوت دادیم، و او را با روح القدس تایید کردیم»(بقره/ 87 و 252)؛ این کاملا مى‏رساند، پیش از رسمیت ‏یافتن مقام رسالتش با تاییدات الهى و ارتباط با روح القدس، مورد توجه خاص خداوند بوده است.

روایات شیعه مى‏گوید: پس از آخرین پیامبر، «روح القدس‏» مامور نگهدارى و حفاظت از ائمه اطهار بوده است.  محدث بزرگوار، کلینى در «کافى‏» از ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت مى‏کند که در تفسیر آیه «و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا»(شورى/51) فرمود: خداوند فرشته‏اى بزرگتر از جبرئیل و میکائیل خلق نمود، و او با رسول خدا بود. به وى خبر مى‏داد و او را حفظ مى‏کرد، و بعد از آن حضرت، با ائمه است.

اگر پیغمبر تابع شرع قبل ازخود بوده است، یا این وظیفه از راه وحى به وى ابلاغ شده بود، و یا به وسیله علماى ادیان. اگر بگوئیم از راه وحى بوده مى‏باید قبل از بعثت مرسل باشد و این درست نیست، و چنانچه علماى یهود و نصارا در آن نقشى داشته‏اند، قطعا شایع مى‏شد، و یهود و نصارا به ان افتخار مى‏کرد، و موضوع مکتوم نمى‏ماند

و در روایتى دیگر نقل مى‏کند که امام على النقى علیه السلام مى‏فرماید: پس از پیغمبر خاتم دیگر روح القدس به آسمان برنگشت و او در میان ماست.

نبی یا رسول

باید توجه داشت که «نبى‏» با «رسول‏» فرق دارد.  نبى کسى است که از جانب خدا اخبار غیبى به وى مى‏رسد، یا به وسیله جبرئیل و یا روح القدس. ولى رسول کسى است که باید اخبار الهى را به مردم برساند، و رسالت‏خود را ایفا کند. عیسى و یحیى در زمان کودکى نبى و پیغمبر بودند، ولى در آن سن و سال براى تبلیغ و اداى رسالت، ماموریت نداشتند.  پیغمبر خاتم نیز چنین بود. او از آغاز کودکى به وسیله روح القدس با الهامات غیبى آشنائى داشت، و از تعالیم دینى و احکام آسمانى با خبر بود، و خود بر وفق آن عمل مى‏کرد، ولى مامور نبود آن را به آگاهى قوم برساند. این ماموریت در سن چهل سالگى به وى محوّل شد.

پیامبر خاتم قبل از بعثت

امیر مۆمنان على علیه السلام در خطبه فاصعه نهج البلاغه مى‏فرماید: از لحظه‏اى که پیغمبر را از شیر گرفتند خدا بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او نمود تا اخلاق برجسته و صفات پسندیده را شب و روز به وى بیاموزد. من پیوسته در کنار پیغمبر بودم، هر روز ازصفات ممتازش دانشى به من مى ‏داد، و امر مى‏ کرد در هرکارى از وى پیروى کنم . پیغمبر (پیش از بعثت) در هر سال مدتی را در کوه حرا به سر مى‏برد. در آن حال من او را مى‏دیدم، ولى کسی جز من او را نمى‏دید.

از این سخن على علیه السلام کاملا پیداست که پیغمبر پیش از بعثت هم حالت پیغمبرى داشته است ولى مامور نبوده قوم را باخبر گرداند. این کار به طور رسمى در چهل سالگى حضرت اتفاق افتاد.

مبعث

براى اطلاع بیشتر از چگونگى وضع پیغمبر قبل از بعثت لازم است، آنچه را شیخ طوسى درکتاب پرارج «عدة الاصول‏» گفته است، در اینجا بیاوریم. شیخ طوسى مى‏نویسد: « پیغمبر نه قبل از نبوت و نه بعد از آن پیرو دین پیغمبران پیش از خود نبوده است. هر عملى را که او انجام مى‏داده، از جانب خدا به وى الهام مى ‏شده است. قبل از بعثت امور خاصى به آن حضرت وحى مى‏شد.»

میرزاى قمى از فقهاى بزرگ شیعه در کتاب‏ «قوانین‏» در این باره مى‏نویسد:

حق این است که پیغمبر قبل از بعثت عمل به احکام شرع مى‏نمود، ولى نه به دین پیغمبران پیش از خود، زیرا ما آن حضرت را از همه انبیا برتر مى‏دانیم. اگر او پیرو دین قبل از خود بود، مى‏باید مفضول بر فاضل مقدم گردد، و آن هم از نظر عقلى درست نیست.

دیگر این که اگر پیغمبر تابع شرع قبل ازخود بوده است، یا این وظیفه از راه وحى به وى ابلاغ شده بود، و یا به وسیله علماى ادیان. اگر بگوئیم از راه وحى بوده مى‏باید قبل از بعثت مرسل باشد و این درست نیست، و چنانچه علماى یهود و نصارا در آن نقشى داشته‏اند، قطعا شایع مى‏شد، و یهود و نصارا به ان افتخار مى‏کرد، و موضوع مکتوم نمى‏ماند.

همچنین، وقتى عیسى در گهواره پیغمبر باشد، و یحیى در کودکى به مقام نبوت برسد، پیغمبر نبودن خاتم انبیا قبل از بعثت ‏با افضلیت آن حضرت منافات دارد.  زیرا به اعتقاد عموم مسلمین پیغمبر اسلام از همه انبیاء افضل بوده است. به همین جهت نیز نمى‏باید فاضل پیرو مفضول باشد.

اگر بگویند از کجا بدانیم که پیغمبر قبل از بعثت هم از سایر انبیا افضل بوده است؟ مى‏گوئیم که هیچ کس فضلیت ‏حضرت را مربوط به وقت معینى ندانسته است.  بلکه گفته است پیغمبر در تمام دوران زندگى از ولادت تا وفات از همه انبیاء افضل و برتر بوده است.

پیغمبر اسلام قبل از بعثت در اصول اعتقادى همچون ابراهیم خلیل یکتاپرست‏ بوده است. همه انبیاء بعد از ابراهیم نیز چنین بوده‏اند، و به روش او مى ‏رفتند، و در فروع عملى تابع الهاماتى بوده که به وسیله «روح القدس‏» به وى مى‏ رسیده و آن را معمول مى‏ داشته است

فتال نیشابورى دانشمند مشهور شیعه در کتاب معروفش «روضة الواعظین‏» مى‏نویسد:  «طائفه شیعه اجماع دارند که پیغمبر پیش از بعثت در خفا پیامبر بود. از اول تکلیف روزه مى‏گرفت، نماز مى‏گزارد، عکس آنچه در میان قوم معمول بود. وقتى به سن چهل سالگى رسید، خداوند به جبرئیل امر نمود بر پیغمبر فرود آید و او را به طور آشکار مامور ایفاى مقام رسالت‏خود سازد».

عموم دانشمندان شیعه در این خصوص اتفاق نظر دارند، و اجماع آنها نیز حجت است.

علاوه بر این، شیعه و سنى روایت کرده‏اند که پیغمبر فرمود: «من در زمانى که آدم در بین آب و گل بود (یعنى وقتى که او را مى‏سرشتند) پیغمبر بودم‏»

فخر رازى دانشمند مشهور سنى در کتاب «معالم اصول الدین‏» مى‏نویسد: «حق این است که محمد پیش از نزول وحى پیرو هیچیک از انبیا نبود. زیرا ادیان پیش از دین عیسى به وسیله دین وى منسوخ شده بود. دین عیسى هم عنوان اصلى خود را به واسطه ناقلین آن که به خاطر اعتقاد به تثلیث کافر بودند، از دست داده بود. از این رو آنچه به نام دین عیسى مانده بود، اعتبار نداشت و نمى‏شد به آن اطمینان کرد. روى این اصل مسلم است که محمد پیش از بعثت ‏بر دین هیچ کس نبوده است».

نتیجه سخن

پیغمبر اسلام قبل از بعثت در اصول اعتقادى همچون ابراهیم خلیل یکتاپرست‏ بوده است. همه انبیاء بعد از ابراهیم نیز چنین بوده‏اند، و به روش او مى ‏رفتند، و در فروع عملى تابع الهاماتى بوده که به وسیله «روح القدس‏» به وى مى‏ رسیده و آن را معمول مى‏ داشته است.   بنابراین او قبل از بعثت مانند عیسى و یحیى، نبى و پیغمبر بود، اما نه رسول و مامور به تبلیغ. رسالت وى در سن چهل سالگى بر فراز کوه حرا آغاز شد.

فرآوری: ابوالفضل صالح صدر

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: کتاب «تاریخ اسلام»، اثر استاد على دوانى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.