تبیان، دستیار زندگی
جملات اسمیه جملاتی هستند که با اسم شروع می شوند که در مبحث جمله ی اسمیه بدان پرداخته ایم. جملات فعلیه جملاتی هستند که با فعل شروع می شوند....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جمله فعلیه ( فعل و فاعل )

با سلام!

در این مبحث قصد داریم درباره ی جمله ی فعلیه توضیح دهیم.

جملات ما دو گونه اند:

١) جملات اسمیه
٢) جملات فعلیه

جملات اسمیه جملاتی هستند که با اسم شروع می شوند که در مبحث جمله ی اسمیه بدان پرداخته ایم.

جملات فعلیه جملاتی هستند که با فعل شروع می شوند، با دقت در جملات زیر سعی کنید جملات فعلیه را از اسمیه تشخیص دهید:

١-   خرج سعید من بَیة
٢-   المعلّم فی المدرسة
٣-   لا تَیأَ سُوا مِن رَحمَةِ اللّه
٤-   أحمد و علّی أخوان

بله، درست حدس زدید.

جملات ١ و ٣ جملات فعلیه هستند زیرا جمله ی اول با " فعل ماضی " و جمله ی سوم با " فعل نهی " شروع شده است.

جملات ٢ و ٤ جملات اسمیه هستند زیرا هر دو با اسم شروع شده اند.

جملات فعلیه دو رکن اصلی دارند:

فعل + فاعل

فاعل چیست؟ فاعل انجام دهنده ی کار است.

متن زیر را بخوانید و به فعل و فاعل های موجود در آن دقت کنید:

أسنان نظیفة

وَقَفَ علّی أَمام المِرآةِ و قال لِأَسنانه :

إفرَحی یا أَسنانی !

لقد إشتَرَیتُ فُرشاةً جمیلة و مَعجوناً حتّی اُنَظِّفَ أسنانی.

أخذ علّی فُرشاتَه و وَضَعَ عَلَیها قلیلاً مِنَ المَعجون و فَرَکَ أسنانه،

ثمَ زالت الصٌّفرَة عَن أسنانه و اِبتَسَمَ علّی لأَنَّ أسنانة قد أصبحت نظیفة.

أسنان: دندانها ( جمع: سِن)

نظیفة: تمیز

أَمام: روبرو

المِرآة: آینه

لقد إشتریتُ: خریده ام

فُرشاة: مسواک

معجون: خمیر دندان

حتی اُنَظِّف: تا اینکه تمیز کنم

أَخَذَ: گرفت

وضع: قرار داد

فَرَک: مسواک زد

زالت: از بین رفت

الصُّفرة: زردی

إبتَسَمَ: لبخند زد

قد أصبحت نظیفة: تمیز شده است.

اکنون می خواهیم بدانیم شرایط فعل و فاعل برای ساختن یک جمله ی فعلیه صحیح چیست؟

دوستان گلم!

فعل و فاعل برای آن که بتوانند در کنار هم قرار گیرند هر یک باید شرایطی را بپذیرند:

-   حرکت فاعل همیشه رفع است یعنی فاعل مرفوع است.

به مثال های زیر دقت کنید:

-   ذهب علیِّ
-   خرج المعلّمان من المدرسة
-    صلّی المسلمون أمام القبلة
-    کتبت التلمیذاتُ رسائلهنّ

همان طور که دیدید، فاعل می تواند به صورت مثنی یا جمع نیز ظاهر شود،

چنانچه فاعل مفرد و یا جمع مؤنث بود حرکت بر روی آخرین حرف آن ظاهر می شود امّا اگر مثنی یا جمع بود نمایش ضمّه به گونه ای دیگر خواهد بود، در اسم های مثنی " الف " – حرف ما قبل آخر – و در اسم های جمع مذکر " واو " – حرف ما قبل آخر – بیانگر مرفوع بودن اسم اند.

و اما فعل نیز شرایطی دارد:

هنگامی که فعل در ابتدای جمله آید، تحت هر شرایطی مفرد خواهد بود یعنی حتی با وجود مثنی یا جمع بودن فاعل، فعل مفرد می آید.

و نکته ی بعدی این که:

فعل و فاعل از نظر مذکر و مؤنث بودن باید با هم مطابق و هماهنگ باشند.

اکنون به تمارین زیر دقت کنید:

-    ... الطالباتُ معلمهنّ ( سَأَلنَ / سَأَلَت / سأل )
-    جلس ... علی الکرسیّ ( فاطمة / الأمّ / الطفلان )
-    ... الأطفالُ الحدیقةِ ( یزور / زارت / تزور )

بچه های خوب!

حروف شبیه به «لیس» / لای نفی جنس

گاهی اوقات فاعل در جمله به صورتی که ما آن را مشاهده کنیم، نمی آید، همان طور که در متن قبل دیدیم برخی از افعال به تنهایی و بدون فاعل بودند، علت آن این است که چون ما می دانیم فاعل همه ی این فعل ها " علی " می باشد.

لذا در افعال بعدی، " علی " به همراه فعل تکرار نشده است اما ما می دانیم که فاعل آن ها همان علی است و با توجه به این نکته می گوییم: فاعل آن ها، ضمیر پنهان در فعل است که به : " علی " باز می گردد.

مثلاً: فَرَک أسنانَه ---> دندان هایش را مسواک زد.

در این جمله فاعل نمایان نیست اما می دانیم که " علی " است که پیش از این نامش ذکر شده و اکنون می توانیم بگوییم: فَرَکَ : فعل / ضمیر " هو " که پنهان در فعل است فاعل آن می باشد، به این گونه فاعل ها اصطلاحاً می گوئیم: ضمیر مستتر.

ابیات زیر را بخوانید:

أیّها البلبل غَرِّد                      فَالغِنا سِرُّ الوجود

لیتنی مثلک حُرٌّ                    مِن سُجونٍ و قیود

-  ای بلبل بخوان که آواز راز وجود است.

-  ای کاش من هم مثل تو آزاد از زندانها بودم.

-  غَرِّد: فعل امر به معنای " آواز خوان " است که فاعل آن ضمیر مستتر در فعل است که به بلبل باز می گردد.

و یا جملات زیر:

-   نَظَرَ الثّعلُب إلی الشّارِع، فخافَ أَن یکونَ الطریقُ و عراً
( روباه به خیابان نگاه کرد و ترسید که مسیر پر پیچ و خم باشد)

نَظَرَ: فعل

الثّعلب: فاعل و مرفوع

خاف: فعل ( فاعلش " هو " مستتر در فعل است)

-  فتح علیّ کتابَه فَقَرَ أَخی أُولی صفحاته : أنا الکتاب رفیقکُ، أتکلَّمُ بِلِسانِک

( علی کتابش را گشود و در صفحات اول آن خواند: من کتاب، دوست تو هستم، با زبان تو سخن می گویم )

فتح: فعل

علیّ: فاعل و مرفوع

قَرَأَ: فعل ( فاعلش " هو " مستتر در فعل )

أتکلّم: فعل ( فاعلش " أنا " مستتر در فعل )

-  تفتَّحت الأزهار و نشرت روائها الزکیّة و ترتفع الشمس من وراء الأفق و تملأ و تملأ أشعّتها الشوارع و الطّرقات.

( گلها شکوفا شدند و عطر خوش آن ها همه جا را فرا گرفته و خورشید از پشت افق بالا آمده و اشعه هایش خیابان ها را پر کرده است )

تفتَّحت: فعل / الأزهارُِ: فاعل و مرفوع

نشرت: فعل / روائِحُ: فاعل و مرفوع

ترتفع: فعل / الشمسُ: فاعل و مرفوع

تملأ: فعل / أشّعةُ: فاعل و مرفوع

- نَصیحت الدَّحاجة فِراخَها و قالت: لا تَبتَعدِوا عَنِ البَیت یا أطفایی

( مرغ جوجه هایش را نصیحت کرد و گفت: فرزندانم از خانه دور نشوید )

نصحت : فعل / الدجاجةُ: فاعل و مرفوع

قالت: فعل / الدجاجةُ: فاعل و مرفوع

قالت: فعل و فاعلش " هی " مستتر در فعل.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده