خدا وجود ندارد؟!
خوشبختانه علوم مادّى با طرح مسائلى ـ كه بهترین ابزار براى نفى عقیده مادّى گرى و الحاد است ـ گور خود را با دست خود كنده است.
شاید در گذشته یك دانشمند مى توانست بگوید: آنچه را كه حواس درك نكرده، قبول ندارم، امّا امروزه بر اثر پیشرفت علوم ثابت شده است كه:
موجوداتى كه در عالم، قابل احساس نیستند به مراتب از آنچه تا كنون درك شده بیشتر و فراوان ترند. در دل طبیعت آن قدر موجود هست كه با هیچ یك از حواس درك نمى شوند و موجودات درك شده در مقابل آنها حكم صفر را دارند!به عنوان مثال به چند نمونه زیر توجّه فرمایید:
الف) در فیزیك به ما مى گویند: اصول رنگ ها هفت رنگ بیشتر نیست كه نخستین آنها رنگ سرخ و آخرین آنها بنفش است، ولى در ماوراى آنها هزاران رنگ قرار دارد كه براى ما قابل درك نیست و حدس مى زنند كه ممكن است بعضى از حیوانات تعدادى از آنها را ببینند.
ب) اگر امواج صوت، تعداد ارتعاششان در ثانیه بین 16 تا 000,20 باشد، براى ما قابل درك است و بیشتر یا كمتر از آن، براى ما قابل درك نیست.
ج) آنچه را كه ما از امواج نور درك مى كنیم، امواجى است كه فركانس آن میان 458 تا 727 تریلیون در ثانیه است و كمتر و بیشتر از آن براى ما قابل رؤیت نیست.
د) همه مى دانیم كه جانداران ذرّه بینى (ویروس ها و باكترى ها) تعدادشان به مراتب از انسان ها بیشتر است و با چشم غیر مسلّح قابل درك نیستند. چه بسا جانداران كوچك ترى هم باشند كه علم هنوز به وجود آنها پى نبرده است.
بنابراین هرگز نمى توان محسوس نبودن چیزى را دلیل بر نبودن آن دانست و چه بسیارند امور غیر محسوس كه دنیا را پر كرده و حواسّ ما از درك آن عاجز است!(1)
برگرفته از: آفریدگار جهان، ص 205
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منبع : مرکز جهانی و اطلاع رسانی آل البیت