تبیان، دستیار زندگی
«رابرت ملوری» معلم تاریخ مدرسه رکفورد روزی به نزد زنی بنام «فلورانس کتکارت» می رود تا از وی برای یافتن ارتباط قتل یکی از دانش آموزان با روح کودکی که سالها قبل کشته شده ، در خواست کمک کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارواحی واقعی و یا توهماتی ذهنی

نگاهی به فیلم «بیداری»


«رابرت ملوری» معلم تاریخ مدرسه "رکفورد" روزی به نزد زنی بنام «فلورانس کتکارت» می رود تا از وی برای یافتن ارتباط قتل یکی از دانش آموزان با روح کودکی که سالها قبل کشته شده ، در خواست کمک کند . فلورانس که مطالعات گسترده‌ای در زمینه مسائل ماوراء الطبیعه بخصوص ارواح داشته و با پلیس در مورد دستگیری شیادان احضار کننده روح همکاری می کند ، ابتدا جواب رد داده و سعی می کند به وی بقبولاند که چیزی به نام روح وجود ندارد .

فیلم «بیداری»

اما پس از آنکه رابرت بخشی از کتابی نوشته خود فلورانس درباره مسائل مافوق طبیعی را برای وی می خواند ، فلورانس می پذیرد که به رابرت کمک کند ...

دو گرایش در طی سالها ساخت فیلمهای وحشت‌زا همواره مورد علاقه سازندگان این ژانر بوده است . یکی مسئله موجودات ناشناخته و ماوراء الطبیعه همچون اجنه و ارواح ، و دیگری حیطه ذهنیت افراد و به بیان بهتر توهمات و تخیلات آنان ؛ که در هردو زمینه فیلمهای مختلفی ساخته شده است . در این میان برخی از سازندگان این ژانر با ترکیب این دو گرایش سعی کردند در مدت زمانیکه بیننده فیلم را مشاهده می کند ، وی را در بین ذهنیت و عینیت ، و توهم و واقعیت ، سرگردان کرده تا در بیننده ( به غیر از حس ترس و هراس ) نوعی کنجکاوی ایجاد شود ، مبنی بر واقعیت داشتن و یا تخیل و ساخته ذهن بودن موجودات ماوراء الطبیعه ؛ که «بیداری» یکی از آخرین این نوع فیلمهاست .

قصه فیلم حول شخصیت «فلورانس کتکارت» شکل گرفته و مخاطب قرار است با وی برای یافتن وجود روح کودکی که سالها قبل به قتل رسیده است ، همراه شود . در حقیقت فلورانس کاراگاه قصه بوده و در ساختار جستجوگرانه‌ فیلم ، مخاطب برای یافتن واقعیت امر ، با او همراه می شود ؛ اما بدلیل وجود ترکیب دو گرایشی که ذکر شد ، اطلاعاتی که در طی فیلم به بیننده داده می شود همگی تحت الشعاع حالات روانی فلورانس قرار دارد و بر همین اساس فیلم به سه بخش تقسیم می شود :

1- شروع قصه با حضور فلورانس در مراسم احضار روح تا زمانی که فلورانس در برکه کنار مدرسه سقوط می کند

2- نجات فلورانس از غرق شدن توسط رابرت تا لحظه ای که رابرت وجود تام را انکار می کند

3- بیادآوری خاطرات کودکی توسط فلورانس تا انتها

در ابتدای فیلم اطلاعاتی برای آشنایی بیننده با حال و هوای قصه نمایش داده شده و طی آن مشخص می شود که زمان قصه به دوران پس از جنگ جهانی اول مربوط بوده و نیز ارتباط تنگاتنگی با جان باختن یک میلیون انگلیسی دارد که این مسئله موجبات حضور ارواح در زندگی مردم را فراهم آورده است . در ادامه مراسم احضار روح را شاهدیم که فلورانس در آن شرکت کرده و موجب دستگیری عوامل اجرایی آن مراسم دروغین می شود . نمایش اطلاعات ابتدایی و ماجرای مراسم احضار روح در کنار یکدیگر بطور اتوماتیک ذهن بیننده را با وهمی یا واقعی بودن ارواح درگیر کرده و خود به خود این سوال پیش می آید که آیا ارواح (درون قصه) واقعی اند و یا وهمی ؛ که تقریبا تا انتهای فیلم این سوال در ذهن بیننده می ماند ، چراکه در طی فیلم اطلاعات به گونه ای به بیننده داده می شود که همواره در شکی بین وهم و واقع مانده و به یقین نمی رسد .

قصه فیلم حول شخصیت «فلورانس کتکارت» شکل گرفته و مخاطب قرار است با وی برای یافتن وجود روح کودکی که سالها قبل به قتل رسیده است ، همراه شود . در حقیقت فلورانس کاراگاه قصه بوده و در ساختار جستجوگرانه‌ فیلم ، مخاطب برای یافتن واقعیت امر ، با او همراه می شود

این شک همان چیزی‌ست که فلورانس دچار آن است ولی همواره سعی دارد آن را پنهان کند و در سکانس ملاقات رابرت و فلورانس پس از خواندن قسمتی از کتاب ، و نیز در بخش دوم و مرور بخشی از خاطرات کودکی فلورانس آشکار می شود که این شک در وجود او با گذشته ارتباط دارد ( انتخاب معلمی تاریخ برای رابرت ملوری نیز به همین علت بوده ، چون اوست که موجبات سفر به گذشته را برای فلورانس فراهم می کند )

اساسا وجود همین شک است که موجب می شود پس از سکانس ملاقات فلورانس با رابرت ، فلورانس برای پیگیری مسئله قتل دانش آموز و ارتباط آن با "روح کودک مقتول" راهی مدرسه رکفورد شود . اما در بخش اول به غیر از چند نمای کوتاه چیز دیگری مبنی بر اعتقاد فلورانس به وجود ارواح دیده نمی شود ؛ بالعکس پس از دستگیری عامل کشته شدن دانش آموز همه چیز گویای این مطلب است که نه روحی وجود دارد و نه اعتقادی در وجود فلورانس در مورد ارواح .

فیلم «بیداری»

اما در صحنه افتادن فلورانس به درون برکه ، مسئله وجود روح دوباره قوت یافته و این مطلب در بخش دوم و تا لحظه انکار وجود تام توسط رابرت برای فلورانس و ایضا بیننده نزدیک به یقین می شود . در واقع با شروع بخش دوم و پس از دیالوگ داخل آشپزخانه مدرسه بین تام ، فلورانس و هیل ( زن خانه دار مدرسه ) بیننده عملا وارد دنیای ذهنی فلورانس شده و پس از آنکه در ادامه شاهد دیالوگی کوتاه بین فلورانس و رابرت هستیم ، تشخیص وهم و واقع ، برای بیننده به تبع حالات روانی فلورانس کاملا غیر ممکن می شود . نکته جالبی که در بخش اول و دوم فیلم وجود دارد اصرار فلورانس بر علمی بودن افکار و اعمال خود است ؛ برای مثال در هر دو بخش شاهد آماده سازی وسایل و تجهیزاتی جهت به دام انداختن فرد یا افرادی هستیم که به اعتقاد فلورانس قصد دارند خود را به شکل روح نشان دهند ؛ با این تفاوت که در بخش اول این مطلب ثابت می کند که ارواح ، توهمی بیش نبوده ، ولی در بخش دوم همه چیز برای فلورانس ، نشان از واقعی بودن ارواح است .

پس از آنکه رابرت وجود تام را انکار می کند و فلورانس کودکی خود را بیاد آورده و به اشتباهات خود در مورد کودکی‌اش پی می برد ، رفته رفته مسئله وهمی و یا واقعی بودن ارواح برای فلورانس و نیز مخاطب مشخص می شود ؛ البته در این بخش با آنکه ماهیت ارواح برای بیننده قبل از پایان فیلم آشکار شده است ولی عناصر به گونه‌ای چیدمان شده اند که بیننده باید تا ثانیه های پایانی ، فیلم را دنبال کرده تا برای او عاقبت قصه مکشوف شود .

The Awakening

بیداری

محصول سال 2011

هنرپیشگان: ربکا هال ، دومنیک وست

کارگردان: نیک مورفی

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران / مهدی علیپور