تبیان، دستیار زندگی
تشیع با سلسله صفوی ، مذهب رسمی ایران شد تا پیش از آن- در طی هزاره اول اسلامی در ایران از حکومت خلفا، امویان و عباسیان گرفته تا حکومت جابرانه مغولان و تیموریان، همواره مذهب رسمی، مذهب سنت بوده است. با ظهور" سلسه اموی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام عصر و جنبش های مردمی

تشیع با سلسله صفوی ، مذهب رسمی ایران شد تا پیش از آن- در طی هزاره اول اسلامی در ایران از حکومت خلفا، امویان و عباسیان گرفته تا حکومت جابرانه مغولان و تیموریان، همواره مذهب رسمی، مذهب سنت بوده است.

با ظهور" سلسه امویان ... تشیع به لحاظ سیاسی از صحنه محو شد، و حال آنکه در همین دوران عزلت است که تشیع در مقام یک نهضت سیاسی و مذهبی خط مشی خود را پیدا کرد و به یاور ناراضیان از حاکمیت جدید و تکیه گاه ستمدیدگان و ملت های محروم... تبدیل شد. "(1)

آیا قدرت اعتراض و توان ایستادگی آنان در برابر قدرت های حاکم از در اقلیت بودن آنان بر می خواست؟ آیا آنان نیز درصدد سهم خواهی در قدرت سیاسی بودند؟ این" نه " گفتن به نظام های موجود از کجا برمی خواست. در پاسخ باید گفت:" نیروی تشیع در این نهفته است که زورمندان را به داوری می خواند وبه سنت خود در امر مبارزه با بی عدالتی ها استوار است....به طور خلاصه برنامه این مذهب در وجه ناسوتی آن ، زندگی در بازگشت امام زمان ضمن مبارزه برای استقرار عدالت بر روی زمین است. "(2)

اندیشه مهدویت و سرانجام تاریخ که حکومت از آن مستعضفان خواهد بود، آنچنان ریشه در جان هر مسلمان شیعی داشت که نمی توانست چشم بر تمام بی عدالتی ها  ببندد و سکوت عارفانه و زاهدانه علمای اهل سنت را در پیش گیرد. ذات اعتراض در جان مذهب تشیع جای گرفته است. تشیع بدون اندیشه مهدویت عقیم و نارساست. اعتقاد به بازگشت امام عصر- آنکه عدالت را در جهان می گسترد و صلح و آرامش را به ارمغان می آورد، شیعه را وا می داشت باور داشته باشد که جهان در غیبت امام زمان جهانی ناقص است و انسان که همواره در جستجوی کمال است، به کمال تاریخ و جامعه انسانی نخواهد رسید مگر با ظهور و قیام مهدی موعود، هدف دار بودن شیعه از آن نه تنها یک مذهب و یک دین برای انجام تکالیف شرعی که یک حزب سیاسی ساخت که نطفه انقلاب های بزرگ را در درون خود می پروراند." این مذهب به موازات تکوین و تحول خود نگرش فلسفی پیامبرانه ای از تاریخ و جهان تدوین کرده است. تشیع یک مذهب متکی بر معاد است که بر اهداف والای تاریخ بشر تاکید دارد. به همین دلیل هرگاه که به دنیا روی می آورد، به مذهبی انقلابی تبدیل می شود. ترکیب این دو وضعیت- یعنی در اقلیت بودن شیعه ها، جهان بینی بالقوه پیامبرانه و انقلابی- موجب می شود که تجدید حیات شیعه به صورت یک وسیله انفجاری در آید."(3)

پس از حادثه خونبار کربلا" در تشیع میان شهادت و حقیقت و میان تحمل رنج و استقرار عدالت، ارتباطی جاودانی برقرار شد"(4)

این اندیشه شیعه را برای تحمل هر نوع شکنجه ای برای استقرار عدالت آماده می ساخت. به همین دلیل است که می بینیم همواره در تاریخ اسلام جنبش های معترضانه هسته شیعی داشته و یا به دنبال یک جنبش شیعی قدرتمند ایجاد شده اند.

آل حسنویه، آل بریدی، دولت علوی در شمال ایران و دولت آل بویه حکومت های شیعی در ایران بودند و قدرتمندترین آنان آل بویه، که توانستند خلیفه عباسی را تا حد آلت دستی برای پیشبرد مقاصد خود در عالم اهل سنت تنزل دهند و او را از قدرت سیاسی و نظامی محروم کنند. پس از انقراض خاندان آل بویه به دست سلجوقیان سنی مذهب شیعیان که در آن دوره جان تازه ای یافته بودند، دوباره به زاویه رفته و عزلت گزیدند. در دوره سلجوقیان که قدرت متمرکز سیاسی آنان راه را بر هر گونه اعتراضی می بست دوره اختناق و فروخوردن خشم بود.

ولی این اختناق مانع از این نمی شد که شیعیان آمال و آرزوهای خود را و اعتراضشان را در قالب حرکات نمادین آشکار نسازند: در برخی شهرها چون کاشان و سبزوار که شیعیان قوی بودند، جمعه ها اسب سفیدی را زین می کردند و تمامی مردم شهر، شیعیان معترض و ناراضی و منتظر، علیرغم حکومت و مذهب حاکم، در پی اسب با انتظار فرج و آزادی از ظلم و آغاز انقلاب از شهر بیرون می رفتند. یعنی : طرح مسائلی که دستگاه از آن وحشت داشت. "(5)

همین حرکات نمادین هفتگی جان تازه ای در آنان می دمید و شعله امید را همچنان در آنان زنده می داشت که امید و انتظار ثمر نشست به و در همان سبزوار قیام مسلحانه مبتنی بر مهدویت را با عنوان قیام سربداران در قرن 8 سامان داد.

سبزوار یا بیهق ازمراکز قدرتمند تشیع در خراسان بود و محل استقرار شیخ خلیفه شیخ شیعه معترضی که به واسطه اعتراض به ظلم آشکار حکومت های بیگانه از سوی علمای اهل سنت به خروج از دین و "دنیا گویی" متهم شده بود. شیخ خلیفه شیعه حق جویی از اهالی مازندران بود که در پی یافتن حقیقت گام به گام و منزل به منزل به سبزوار رسید و در مسجد جامع سکنی گزید و در همان مسجد دینداران متحجری که زهد و سکوتشان لباس مشروعیت بر تن مغولان غارتگر میکرد به شهادت رسید . شیخ خلیفه در اثناء سکونت در مسجد و توقف در سبزوار اندیشه انقلابی را در اذهان پیروان خود بارور کرد: " شیخ خلیفه( اولین رهبر سربداران) مسایل سیاسی زمان را در کسوت مسائل مذهبی مطرح کرد و در واقع جدایی ناپذیری دین و دولت را در چارچوب تشیع اثنی عشری اعلام داشت. علمای رسمی وسنی مذهب زمان او را محکوم به این کردند که " حدیث دنیا" می گوید و سر خروج دارد. "(6)

شیخ خلیفه روح مذهب تشیع را در آن سالهای تاریک بر جامعه مرده دمید. شیخ خلیفه منادی ظهور امام مهدی بوده است. او مردم را به ظهور او و به برکندن ظلم و ستم و نابرابری بشارت می داده است و همین بعد تعالیم او موجبات وحشت حیات حاکم و علمای وابسته به آنها را فراهم می ساخته است..."

پس از شهادت شیخ خلیفه نزدیک ترین مرید و دوست او شیخ حسن جوری رهبری شیعیان سربدار و جنبش آنان را در دست گرفت. " شیخ حسن جوری از مراد خویش تعالیم مبتنی بر مهدویت را به ارث برده بود و به تبلیغ آن پرداخته بود. تبلیغات او به علت وجود نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و ستم های سیاسی چنان توسعه ای یافت که موجب وحشت حکام محلی وعلمای وابسته به آنها گردید."(8)

طبقات فرودست سبزوار و مناطق اطراف آن مانند پیشه وران ، افتاب نشین ها و کشاورزان که بیشتر فشار مالی حکومت مغول را بر دوش داشتند به ندای شیخ حسن لبیک گفته برای قیام اعلام آمادگی نمودند. شیخ حسن در نامه هایی که به پیروان خود می نوشت از واژه هایی چون" وقت اختفاست" . " وقت ظهور" بسیار استفاده می کرد که خود اشاره آشکاری بر قیام مهدوی آنان است. شیخ خلیفه و خلف بر حق او شیخ حسن جوری دل بر مردمی که زیر سم ستوران مغولان به مدت بیش از یک قرن فرسوده شده بودند دل می سوزاندند و درصدد بودند با ایجاد یک حکومت اسلامی مبتنی بر تشیع، موجبات رهایی و آزادی آنان را فراهم آورند. این حکومت دارای دو بعد بود : تعلیم مهدویت  و نیاز به یک قیام مسلحانه." تعالیم شیخ حسن جوری دور محور مسائل ذیل می چرخیده است:

1- جدایی ناپذیری دین و دولت از یکدیگر و یا به سخن دیگر پیوند ناگسستنی نهاد مذهبی با نهاد سیاسی.

2- تشیع اثنی عشری با تاکید بر مساله ولایت.

3- تاکید بر جهان بینی مهدویت و به تبع آن مبارزه با ظلم و ستم وبرقراری عدل و عدالت در جامعه."(9)

جنبش سربداران موفق به استقرار حکومت شیعی در سبزوار و اطراف آن شد که یکی از پایه های قدرت سیاسی در خراسان نیمه دوم سده 8 بود. ولی همچنان رهبران این جنبش بر مهدی گرایی و عدالت خواهی پای می فشردند" مساله ظهور مهدی موعود بعدها در سازمان درویشان شیخ حسن مشهدی همچنان ادامه داشت و حتی ... سکه ای به نام " سلطان محمد المهدی" ضرب شد و ظهور قریب الوقوع او اعلام گردید. "(10)

این سکه در سال 759 و توسط درویش عزیز جوری در توس و یا طبس( به طور قطع مشخص نیست) ضرب شده است. پس از شهادت شیخ حسن جوری رفته رفته حکومت سربداران به دو نهاد " سیاسی" و " مذهبی" تقسیم شد، رهبر نهاد مذهبی شیخ ها و دراویش بودند که بر عدالت خواهی و مردم گرایی مبتنی بر مهدویت پای می فشردند و نهاد سیاسی این حکومت در فکر بسط قلمرو خویش بودند ، رهبران نهاد سیاسی دستان خود را به خون رهبران مذهبی این جنبش آلودند چرا که آنان را سد راهی برای پیشرفت سیاسی خود می دیدند. و در نهایت کار آنان به آنجا خاتمه یافت که سپاهیان ، مزدور تیمور لنگ و راه گشایی فتوحات او شدند. در این زمان ، سیاست درغیاب تفکر مذهبی چرخشی تمام عیار کرد: سربدارانی که زمانی در برابر حکام جور ایستاده  بودند و بر روی آنان و به نفع مردم شمشیر می کشیدند، در پایان کار و درغیاب رهبران مذهبی این جنبش در کنار جبارترین جابران قرار گرفته، به نفع او بر پیکر مردم ضربات مهلک وارد می ساختند.

پس از شهادت شیخ حسن جوری دراویش دیگری که از مریدان وی بودند رهبری نهضت شیعی را رهبری کردند که از آن جمله اند:

درویش هندوی ، سید عزیز الدین سوغندی، درویش عزیز جوری و درویش رکن الدین.

گرچه قیام سربداران در برآوردن اهداف خود ناکام ماند ولی درمنطقه خراسان، مازنداران و در ایران مرکزی بر ظهور جنبش ها تاثیر فراوان نهاد. این قیام ها همگی شیعی نبودند ولی هسته اصلی قیام را از سربداران وام گرفته بود، عدالت جویی و مبارزه با ظلم وستم و مبارزه با عنصر بیگانه.

از جمله این قیام ها می توان: قیام سربداران سمرقند، قیام سربداران کرمان و قیام مرعشیان مازندران و قیام اصفهان را نام برد. از این میان سربداران سمرقند و مرعشیان مازندران شیعی مذهب بودند.

سربداران هم به لحاظ نوع ظهور و بروز و هم به لحاظ نوع حکومتی که پی افکندند. در تاریخ ایران بی مانند بودند" حکومتی که سربداران ایجاد کردند با سیر نظام ها متفاوت بود و در واقع از نظام سلطنتی در آن خبری نبود، بلکه حکومت و قلمروی بدون شاه بود."(11)

سایت تبیان

پی نوشتها:

1- فرانسواتوال ، ژئوپیتیک تشیع ، ص 13.

2- فرانسواتوال، ژئوپیتیک تشیع، ص 8.

3- فرانسواتوال، همان، ص 4 و 5.

4- همان، ص 13.

5- علی شریعتی، تشیع سرخ، ص 20.

6- یعقوب آژند، قیام شیعی سربداران ، ص 72.

7- همان، ص 78.

8- همان، ص 78.

9- همان، ص 91.

10- همان، ص 91.

11- تاریخ ایران دوره تیموریان ( پژوهش دانشگاه کمبریج) ت: دکتر یعقوب آژند، ص 27.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.