تبیان، دستیار زندگی
زبان از كلمات و جملات تركیب یافته است، اما تنها كلمات و جملات نیستند كه بر خواننده تأثیر می‌گذارند. بلكه سبك و سیاق كاربرد و نحوه ی انتخاب آنهاست كه خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سبک در داستان

(1) پیرنگ داستان ،(2) شخصیت پردازی در داستان،(3)حقیقت مانندیِ داستان  ،(4) درونمایه داستان  ، (5)موضوع یا قلمرو خلاقیت،(6) زاویه دید در داستان ، (7) گفتگو در داستان و ...

عناصر داستان ( 8 ):


زبان از كلمات و جملات تركیب یافته است، اما تنها كلمات و جملات نیستند كه بر خواننده تأثیر می‌گذارند. بلكه سبك و سیاق كاربرد و نحوه ی انتخاب آنهاست كه خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.


سبک در داستان

درآمد

سبك شیوه‌ای است كه نویسنده در نوشتن به كار می‌بندد . تفاوت سبك نویسندگان در نهایت بیانگر تفاوت‌های ذهنی و شخصیتی آنهاست. هر نویسنده شیوه ی كلام و گویش فردی خود را دارد، در نهایت باید اذعان كرد كه سبك، شخصی است.

زبان از كلمات و جملات تركیب یافته است، اما تنها كلمات و جملات نیستند كه بر خواننده تأثیر می‌گذارند. بلكه سبك و سیاق كاربرد و نحوه ی انتخاب آنهاست كه خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. خواننده صرفاً از آنچه نویسنده می‌گوید از داستان استقبال نمی‌كند بلكه چگونگی‌ گفتن او خوشایند و مطبوع است. از میان نویسندگان ایرانی صاحب سبك می‌توان به جلال آل احمد و ابراهیم گلستان اشاره كرد كه شیوه نگارش آنها از ویژگی ممتازی برخوردار است. البته این بدان معنا نیست كه دیگر نویسندگان فاقد سبك هستند. چرا كه هیچ پدیده ی  هنری و ادبی را نمی‌توان یافت كه سبك و روش خاصی نداشته باشد.

تعریف سبك

سبك به رسم و طرز بیان اشاره دارد. تحلیل و تدبیری كه نویسنده در انتخاب واژه‌ها و به‌كار‌بردن آنها در نوشتن دارد. می‌توان گفت كه گزینش واژگان، صنایع ادبی، طرح‌ها، ریخت جمله‌ها و پاراگراف‌ها و در واقع همه ی جنبه‌های قابل تصور زبان و نحوه ی به كارگیری آنها در ایجاد سبك مؤثر هستند. سبك لحن و صدای خود نویسنده است و مختص خود اوست.

سینكلر لوئیس (نویسنده ی آمریكایی 1951 – 1885) سبك را متشكل از دو عنصر می‌داند :

«سبك حالتی كه نویسنده در آن احساسات خود را بیان می‌كند و بسته به دو چیز است: قدرت احساس نویسنده و مایه ی او. مایه ی نویسنده باید بر اثر مطالعه و مباحثه به آن پایه‌ای رسیده باشد كه بتواند احساسات خود را به یاری آن بیان كند. بدون «احساس» كیفیتی كه نویسنده آن را در هیچ مكتبی نمی‌تواند بیاموزد و بدون «مایه» گنجینه‌ای كه نه از كیفیت‌های تغییرناپذیر حافظه و ذوق خوب، بلكه بیشتر از طریق برداشت‌های بیرونی به دست می‌آید، نویسنده سبكی نخواهد داشت.» (میرصادقی، 1385: 507)

در پایان می‌‌توان گفت هیچ سبك «خوب» و «بدی» به خودی خود وجود ندارد. همه چیز بسته به بافت و ساختار داستان است. از این نظر در سبك خوب، بافتی به كار رفته كه منظور نویسنده را بهتر به خواننده منتقل می‌كند و حاكی از ذهن بازنویسنده به طیف وسیع تجربه است و سبك بد، نوشته و اثری است كه مخل فهم و درك خواننده می‌شود گرچه ذاتاً آراسته و زیبا باشد.

در پایان می‌‌توان گفت هیچ سبك «خوب» و «بدی» به خودی خود وجود ندارد. همه چیز بسته به بافت و ساختار داستان است. از این نظر در سبك خوب، بافتی به كار رفته كه منظور نویسنده را بهتر به خواننده منتقل می‌كند و حاكی از ذهن بازنویسنده به طیف وسیع تجربه است و سبك بد، نوشته و اثری است كه مخل فهم و درك خواننده می‌شود گرچه ذاتاً آراسته و زیبا باشد.

نتیجه گیری :

باید در نظر داشت كه سبك به تنهایی در وحدت‌بخشیدن و پیوستگی به اثر داستانی، در جایی كه دیگر عناصر داستانی انسجام ندارند كافی نیست، اما سبك می‌تواند با همكاری سایر عناصر داستان، وحدت ایجاد نماید.

تهیه و تنظیم: اکرم نعمت اللهی –محمد قاسملو

بخش ادبیات تبیان


منابع :

اسکولز ، رابرت ، عناصر داستان ، فرزانه طاهری ، اول ، تهران ، مرکز ، 1377

بیشاب ، لئونارد ، درسهایی درباره داستان نویسی ، محسن سلیمانی ، سوم ، تهران ، سوره ،1382

براهنی ، رضا ، قصه نویسی ، چهارم، تهران ، البرز، 1368

روزبه ، محمد رضا ، ادبیات معاصر ایران ، سوم ، تهران ، روزگار ، 1387

میرصادقی  ، جمال ، عناصر داستان  ، اول ، تهران ، سخن ،1385

ادبیات داستانی ، پنجم ، تهران ، سخن ، 1386