تبیان، دستیار زندگی
از آنجا كه حضورقدرت های خارجی درجامعه ایران واستعماراستعمارگران دراین سرزمین درطول تاریخ معاصر،یكسال نبوده بلكه دارای مراحل گوناگون بود،اهل تحقیق آن رابه سه مرحله (جاپا،نفوذوسلطه)تقسیم نموده وبرای هردوره نشانه هاومشخصاتی بیان كرده اند.در زیر به این سه مرح
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مراحل سه گانه استعماردرایران


از آنجا كه حضورقدرت های خارجی درجامعه ایران واستعماراستعمارگران دراین سرزمین درطول تاریخ معاصر،یكسال نبوده بلكه دارای مراحل گوناگون بود،اهل تحقیق آن رابه سه مرحله (جاپا،نفوذوسلطه)تقسیم نموده وبرای هردوره نشانه هاومشخصاتی بیان كرده اند.در زیر به این سه مرحله ومشخصات آنها بطورخلاصه اشاره می كنیم.

شاه عباس

1- دوره جاپا: دراین دوره قدرتهای حاكم داخلی مستقلاً خط مشی خود را تنظیم وتدوین كرده ودولتهای خارجی تاثیركمی برآن خط مشی می گذارند.نشانه های استقرار جاپا در یك كشور، حضور هیاتهای بازرگانی،سیاسی،مذهبی،سفرای فوق العاده وسیاحان می باشد.دوره مزبوردر ایران از زمان صفویه (شاه عباس)تا اوائل دوره قاجاریعنی تا پایان جنگهای 13ساله بین ایران و روس زمان فتحعلی شاه ادامه پیدامی كند.

2- دوره نفوذ: دراین دوره نیزتنظیم وتدوین خط ومشی كماكان برعهده قدرتهای حاكم داخلی بوده ولی نفوذقدرتهای خارجی،تاثیراساسی وتعیین كننده درخط مشی مزبورداشت.سرآغازاین دوره در ایران پس ازجنگهای 13ساله ایران وروس(اولین شكست بزرگ ایران ازقدرتهای سرمایه داری وانعقادقرارداد ننگین گلستان وتركمنچای دراول وآخراین جنگها)وخاتمه آن همزمان باكودتای 1299 رضاخانی است.

این دوره برخلاف دوره قبل كه تقریباً همه كشورهای اروپائی درایران جاپاداشتند.تنها دوقدرت روس وانگلیس صاحبان نفوذ درازمدت هستند.دراین دوره هرچند كه ایران به شیوه استعماركهنه،مستعمره نبودولی به شكل استعمارنو به تمام معنامستعمره بوده ودوران سختی راگذرانده وهمچون توپ فوتبال دردست دوفوتبالیست قدرتمندبه این طرف وآن طرف پاس می شد،امتیازات ننگینی كه دراین دوره و بخصوص دردوره پنجاه ساله ناصرالدین شاه به دوكشور روس وانگلیس داده شده نشانگر وضعیت نابسامان دلخراش این دوره است.پادشاهان بی كفایت قاجاروكارگزاران نالایق واكثروابسته به شرق و غرب آنها،هربارخوشگذرانی وعیاشی ومسافرت به اروپا،خواب تازه ای برای این مرزوبوم می دیده وبخشی ازذخائراین مملكت راتحت عنوان قراردادی برای بدست آوردن خرجی سفراعلیحضرت قدر قدرت !!! به یكی ازاین دوقدرت می سپردند.

یكی دیگرازمصائب این مملكت دردوره نفوذ، وجود ارتشهاو نیروهای نظامی بیگانه بود

دراین مختصر،مجال بررسی وگزارش تفصیلی این عهدنامه هاوامتیازات ننگین نیست،درزیربه صورت فهرست به ذكرنام آنها اشاره می كنیم :

الف)امتیازاتی كه به انگلستان داده شد: 1- امتیازتلگراف   2- معاهده پاریس    3- قرارداد تجزیه بلوچستان   4- قرارداد رویتر   5- امتیازكشتی رانی در رود كارون  6- امتیازلاتاری   7- امتیاز راههای جنوب    8- امتیازدخانیات    9- امتیازبانك شاهنشاهی

ب) امتیازاتی كه به روسیه داده شد: 1- عهدنامه گلستان      2- عهدنامه تركمنچای    3- امتیازراههای شمال ومرداب انزلی   4- امتیازكشتی رانی درسواحل بحرخزر    5- امتیازبانك استقراضی  6- امتیاز بهره برداری از اشجار زیتون

7- امتیاز ایجاد تیپ قزاق      8- امتیازبهره برداری ازمعادن قراچه داغ

- نیروهای نظامی بیگانه درمملكت : یكی دیگرازمصائب این مملكت دردوره نفوذ، وجود ارتشهاو نیروهای نظامی بیگانه بود،یعنی هر چندكه ایران همانند عراق،هندوافغانستان و... تحت سلطه استعمار به شیوه كهنه نبود،امادرمجموع قدرت حاكم درمملكت،روس وانگلیس بوده وبه قول ناصرالدین شاه، اگربخواهد به جنوب مملكت مسافرت نمایددولت انگلیس مانع می شودواگربخواهدبه شمال مملكت خود مسافرت كنددولت روس مانع می گردد،ومسافرت شاه دراطراف مملكت خودمحتاج به اجازه واذن دولت روس وانگلیس است.

ناصرالدین شاه

به هرحال، دردوران سلطنت قاجار و بخصوص از زمان ناصرالدین شاه به بعد،چهارارتش ونیروی نظامی كه سه تای آن وابسته به انگلیس بوده ویكی حافظ منافع روس درایران وجودداشته وكشور را درمحاصره داشتند.درشرق كشورانگلیس به خاطراینكه افغانستان مستعمره او بوده ارتش ونیروی نظامی داشت ودرشمال وجنوب كشور،نیزپلیس حافظ منافع انگلیس حضورفعالانه داشتند،درشمال كشورارتش روسیه به نام تیپ قزاق كه از زمان ناصرالدین شاه امتیازتشكیل چنین نیروی راتحت عنوان همكاری نظامی،گرفته بودند،وجود داشت وخدا می داند كه به مردم ستمدیده و رنج كشیده ایران ازدست این نیروهای نظامی خارجی چه می رسیده وچه ستم ها كه این نیروها نكردند.درصورت درگیری باآنها حكومت مستبد وابسته ازآنان حمایت می كرد نه ازمردم مملكت خویش؛زیراهردوكشور روس وانگلیس برای اتباع خود درضمن معاهده تركمنچای درزمان فتحعلی شاه ومعاهده پاریس درزمان ناصرالدین شاه،مصونیت گرفته بودند؛یعنی حق كاپیتولاسیونی داشتند.

3- دوره سلطه: دراین دوره خط مشی حكومتهای داخلی برخلاف دو دوره قبل دقیقاً توسط قدرتهای خارجی مسلط تهیه وتدوین می گردد،رژیمهای داخلی تنهاعامل اجرای خط مشی فوق می باشند.وبه تعبیردیگردراین دوره كشوربه تمام معنابه شیوه جدید(استعمارنو)مستعمره است زیرادراستعمارجدید برخلاف استعماركهنه،ازنوكران وكارگزاران بومی استفاده می شودوآنهم نه ازطریق یك فرد یا یك طبقه بلكه به صورت شبكه ای ازنوكران كه هریك بطورجداگانه ومستقل باقدرت صاحب سلطه درارتباط مستقیمند،كه درصورت قطع ارتباط یكی ازآنها باارباب،و یا مخدوش شدن وجهه ملی اودر بین مردم ویا مرگ او،نوكر دیگری جای نوكر اول را گرفته وخلا ناشی از نوكر اول را جبران می نماید. آغاز این دوره ازكودتای رضاخان درسال 1299 ش بوده و پایان آن 22بهمن 57می باشد.

دردوره سلطه قدرت استعماری حاكم نیازبه گرفتن امتیازویابستن قرارداد در یك بخش ازمنابع اقتصادی ویامسائل نظامی وبه شیوه معمول دنیا را ندارد،بلكه كل كشور به عنوان ایالتی ازایالات خود،دراختیار او بوده وهرنوع تصرفی كه بخواهدمی كند

دردوره سلطه قدرت استعماری حاكم نیازبه گرفتن امتیازویابستن قرارداد در یك بخش ازمنابع اقتصادی ویامسائل نظامی وبه شیوه معمول دنیا را ندارد،بلكه كل كشور به عنوان ایالتی ازایالات خود،دراختیار او بوده وهرنوع تصرفی كه بخواهدمی كندوسران كشور زیر سلطه نیز یا حرفی نمی زنندویا اگر یك وقتی بخواهند ژست مخالفت با ارباب رابگیرند.فردای آن روزصفحه عوض شده نوكردیگری جای قبلی را اشغال می نماید،لذا ازترس سقوط اگرهم روزی وجدان خفته یك سردمداری بیدارشودومسئله رادرك نماید،قدرت مخالفت ندارد،زیراهمانگونه كه آورده اند می برند،چون متكی به آراءملت نبوده وپشتوانه مردمی ندارند،لذاچاره ای جز ارضاءخواسته های ارباب ندارند.

- مشخصات رژیم زیرسلطه:

1- رژیم زیرسلطه نماینده هیچ قشری نیست: وابستگی رژیم به ملت و یا حتی به یكی ازگروههاو قدرتهای داخلی ناقص سلطه كامل اجنبی بوده وامكان پذیرنیست.اگر رژیم درعین وابستگی به اجنبی، نوكرگروههاوطبقات قدرتمندداخلی نیزباشد،ازآنجاكه تضاد منافع بین گروههای داخلی وقدرتهای خارجی بوجودخواهدآمد،نهایتاً  وابستگی دوجانبه باید به نفع یك طرف حل شودوآن نیزقطعاً قدرت خارجی است نه داخلی.

2- اعمال فشاربرمردم: ازآنجاكه امكانات عمومی ونیازهابه مردم دراختیاردولت وحاكم وقت است ازقبیل صنایع مادروحتی صنایع مصرفی،این نوع اموربه جای اینكه دراختیارمردم باشد،احیاناً در هنگام خطرحربه ای می شود كه علیه مردم بكارگرفته می شودمانند دی ماه57 ازطرف رژیم پهلوی.

3- استبداد: وجود وبقای یك رژیم زیرسلطه،منوط به استقرار وحفظ وگسترش استبدادوخودكامگی است،چنین رژیمی حتی قادربه دادن آزادی به اشكال متداول غربی نیزنمی باشدوباتفویض آزادیها و اجرای قانون برای مدت طولانی،موجودیت آن به خطر افتاده ودر معرض فنا قرارمی گیرد،همانطوركه گفته شددرعصراستعمارنوكوشش كشورهای استعمارگرصرف ساختن كادرهاوعمال داخلی،دركشور موردنظرشده ودقت كامل می شودكه این عمل درنهایت اختفا و پوشیدگی انجام گیردتامردم كشورهای زیرسلطه ازماهیت رژیمشان آگاه نگردندودرنتیجه قدرتهای خارجی باآسودگی خاطرتحت چنین پوشش به غارت منابع وثروتها ادامه دهند.

به هرحال، دردوران سلطنت قاجار و بخصوص از زمان ناصرالدین شاه به بعد،چهارارتش ونیروی نظامی كه سه تای آن وابسته به انگلیس بوده ویكی حافظ منافع روس درایران وجودداشته وكشور را درمحاصره داشتند

دراثرآزادیهای سیاسی چهره واقعی كادرهای فوق برملاخواهدشد وادامه سلطه باچنین كادرهائی بسیارمشكل بوده وبه خطرخواهدافتادلذا یاباید كادرهائی كه موضع آنهاازنظرمردم روشن شدكاملاً  تغییركندو یا اینكه آماده ازدست دادن سلطه باشند.به عنوان نمونه دركشورایران درطول 53سال سلطه اجنبی (دوران سلطنت پهلوی ازپدروپسر)به عللی درچندمورد به مردم نوعی آزادی داده شد(دهه 20،سال های 1339،سال های 1356) كه مردم فوراً از فرصت استفاده كرد. درصددافشاءچهره نوكران استعماربرآمده وبالاخره مبارزه باخود استعمار را آغاز می كردند لذابه سرعت ازآن آزادی نسبی نیزجلوگیری می شده و دومرتبه بساط استبداد پهن می شد.

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان