تبیان، دستیار زندگی
قرآن آمده که زن و مرد مکمل هم هستند و هیچ فردی بر فردی برتری نداره مگر به تقوا چرا مدیریت خانواده با مرد است و با زن نیست ؟ در صورتیكه از جهت توانمندیهای مدیریتی و علم وتجربه كارهای اجتماعی زنان امروزه چیزی از مردان كم ندارند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا مردان قیّم زنانند؟


در قرآن آمده که زن و مرد مکمل هم هستند و هیچ فردی بر فردی برتری نداره مگر به تقوا چرا مدیریت خانواده با مرد است و با زن نیست ؟ در صورتیكه از جهت توانمندیهای مدیریتی و علم و تجربه كارهای اجتماعی زنان امروزه چیزی از مردان كم ندارند .

حق

برای پاسخ به این سؤال شما باید به مقدماتی توجه كنیم :

با توجه به خصوصیات فیزیولوژیكی زن ، الزام و وجوب بعضی از كارها از دوش او برداشته شده البته در حد رخصت نه عزیمت . 1 مثلا تأمین معاش خانواده و مدیریت بر خانواده كه به معنی عزیمت او در این مسأله نیست بلكه رخصت است یعنی بر زن واجب نیست معاش خانواده را تأمین كند یا بر خانواده مدیریت داشته باشد اما بدین معنا نیست كه اجازه این كار را نیز نداشته باشد و بر او حرام باشد . 2

و اما بخش دیگر سوال شما مربوط به عدم فضیلت - و یا تساوی - مردان بر زنان در امور مدیریتی است در این زمینه با توجه به آیه 34 سوره مباركه نساء : الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض

آیت الله جوادی آملی در خصوص قیمومت مرد بر زن و فضل مرد بر زن می فرمایند :

"قیم بودن رجال ، به معنای شوهر و زن است ، نه مرد و زن تا دلالت كند كه جنس مرد قیم جنس زن است 3

تغییرعبارت از ( فضلهم علیها – علیهن- ) به عبارت ( بما فضل الله بعضهم علی بعض ) دلیل رجحان فی الجمله است نه بالجمله یعنی بعضی از مردها بر بعضی از زنها فضیلت دارند و چون درمقام تحدید است مفهوم دارد و مفهوم آن این است كه بعضی از مردها نسبت به بعضی از زنها فضیلت ندارند.

این فضیلت نداشتن دو صورت دارد ؛یكی تساوی بعضی مردها با بعضی زنها و دیگری فضیلت بعضی از زنها از بعضی مردها»4

بااین توضیح و تفسیر ، پاسخ برخی سؤالات و شبهات نیز داده می شود شبهاتی كه در مورد فاضل نبودن برخی مردان از برخی زنان مطرح شده و این آیه شریفه را در استناد به فضل علی الاطلاق مرد بر زن از دیدگاه قرآن كریم ارائه می كنند ، اما با توجه به توضیح فوق مشخص می شود كه نه مردان بطور كلی بر زنان قیمومت دارند و نه فضل علی الاطلاق ، بلكه قیمومت تنها در حوزه مسأله زوجیت و همسری است و درخصوص فضل هم مطالب و شقوق مختلف آن بیان شد كه تعبیر خاص (فضل الله بعضهم علی بعض ) دلالت بر سه مفهوم دارد :

معنای قیم بودن شوهر نسبت به زن ، یک امر حقوقی تخلف ناپذیر یا اختلاف ناپذیر نیست ، زیرا در صورتی كه زن استقلال اقتصادی و صلاحیت اداره ، تدبیر ، نگهبانی و نگهداری حیثیت خویش را داشته باشد ، میتواند در متن عقد نكاح محدوده آن قیمومیت را با توافق شوهر تعیین نماید تا به هیچ وجه به استقلال و كیان وجودی او آسیبی نرسد

برخی مردان بر برخی زنان فضل دارند

برخی مردان بر برخی زنان فضل ندارند

برخی مردان با برخی زنان در فضل ،برابرند

ایشان همچنین در خصوص تعیین محدوده مدیریتی و یا تعیین مدیر در خانواده معتقدند كه :

معنای قیم بودن شوهر نسبت به زن، یک امر حقوقی تخلف ناپذیر یا اختلاف ناپذیر نیست، زیرا در صورتی كه زن استقلال اقتصادی و صلاحیت اداره ، تدبیر ، نگهبانی و نگهداری حیثیت خویش را داشته باشد ، میتواند در متن عقد نكاح محدوده آن قیمومیت را با توافق شوهر تعیین نماید تا به هیچ وجه به استقلال و كیان وجودی او آسیبی نرسد .

بحث تمكین غریزی غیر از قیمومیت خانگی است زیرا قیام به اداره زندگی حق مستقلی است كه قلمرو آن میتواند با تعهد متقابل مشخص شود 5

سرپرست باید به اصول مدیریت آگاه باشد و نیز در اجرای آنها عادل و معتدل باشد. 6

اصولا مردان به دلیل ساختار فیزیولوژیكی متفاوت از زنان و نیز به دلیل توانی كه در اداره مالی خانواده و نیز حمایت و دفاع و نگهبانی از خانواده دارند همچنین به دلیل كسب مهارتهای اجتماعی بیشتر نسبت به زنان ، به عنوان سرپرست خانواده تعیین شده و میتوان گفت رخصت یافته اند اما اگر در هر شرایطی - چه در اعصار گذشته و چه اكنون كه این مهارتهای اجتماعی و در آمدهای اقتصادی توسط زنان هم كسب شده - زن توان سرپرستی و مدیریت خانواده را دارا باشد جهت پیشگیری از هرج و مرج و بی قانونی در نظام خانواده میتواند در عقد نكاح این مسأله را عنوان نماید و با توافق همسرش در محدوده تعیین شده - مالی یا مدیریت داخلی یا خارجی خانواده و ... بجز مسأله تمكین غریزی - مدیریت خانواده را عهده دار شود و از این جهت هیچ محذوری در شرع و قانون وجود ندارد . 7

پی نوشت ها:

1- عزیمت یعنی اگر بر چیزی نهی وارد شد كسی حق انجام آنرا ندارد و اگر به چیزی امر شد ، چاره ای جز انجام آن نیست اصلاحا به این باید و نباید ها عزیمت می گویند .

اما رخصت برداشته شدن وجوب از عملی است بدون تحریم آن ، مثلا اینكه نماز جمعه بر زن نیست یعنی بر زن واجب نیست كه حتما حضور پیدا كندنه اینكه حضورش مقبول یا صحیح نیست یا فضیلت ندارد

2- ر. ك : زن در آیینه جلال و جمال ، عبدالله جوادی آملی ، ص312

3- حق و تكلیف در اسلام ، عبدلله جوادی آملی، ص 314

4- همان

5- زن در آیینه جلال و جمال ، ص 327

6- همان ص 328

7- همان ،ص 327

بخش قرآن تبیان


منبع :پرسمان قرآن