تبیان، دستیار زندگی
دینداری سلیقه‌ای دینداری از روی پسند مردمان است؛ چقدر می‌توان بدان اعتماد کرد و با آن بهشت را خرید؟!...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دینداری سلیقه‌ای!


دینداری سلیقه‌ای دینداری از روی پسند مردمان است؛ چقدر می‌توان بدان اعتماد کرد و با آن بهشت را خرید؟!...


حجاب

داستان بیمار و ناشنوا !

می‌گویند: آدم ناشنوایی می‌خواست به عیادت همسایه‌ی بیمار خود برود. با خود فکر کرد گوشم که نمی‌شنود تا جواب‌های مناسبی به حرف‌های او بدهم، بهتر است که خودم جملاتی را به صورت سؤال و جواب بسازم. آنجا که رفتم همان‌ها را بگویم. پیش او که نشستم می‌پرسم: حال شما چطور است؟ لابد او هم می‌گوید: الحمدالله بهترم. می‌گویم: خوب الحمدلله. بعد می‌پرسم: چه می‌خوری؟ او حتماً می‌گوید: مثلاً آش و داروهای طبیب را می‌خورم. می‌گویم: نوش جانت. ان شاء الله بهبودی کامل حاصل شود. بعد می‌پرسم طبیبت کیست؟ او می‌گوید: فلان کس طبیبم است. می‌گویم: قدمش خیر است و مبارک. این سؤال و جواب‌ها را پیش خود درست کرد و نزد بیمار رفت.

آن روز اتّفاقاً حال بیمار ناخوش بود و از جهاتی عصبانی و ناراحت. وقتی ناشنوا پرسید: خوب حال شما چطور است؟ بیمار از شدّت ناراحتی و درد گفت: دارم می‌میرم! اصلاً خوب نیستم! مرد ناشنوا که خیال کرد او می‌گوید: خوبم، گفت الحمدالله! خدا را شکر! صدهزار مرتبه شکر! بیمار از این جواب به شدّت برآشفت و در خود فرو رفت. ناشنوا گفت: خوب غذا چه می‌خوری؟ بیمار با عصبانیت تمام گفت: کوفت و زهرمار می‌خورم! کر گفت: نوش جانت و گوارای وجودت باشد. بیمار از این جواب بیشتر برآشفت ولی چیزی نگفت و در خود پیچید. در ادامه ناشنوا پرسید: طبیبت کیست؟ بیمار که از دست کر جانش به لب رسیده بود با خشم و غضب گفت: عزرائیل! ناشنوا جواب داد: به به! قدمش خیر است و مبارک! بیمار از شدت عصبانیت سر به پایین انداخت و سکوت کرد و خود را می‌خورد. مجلس عیادت به پایان رسید و ناشنوا برخاست و به منزل رفت. او خیلی خوشحال بود که به عیادت همسایه‌ی بیمارش رفته و او را خشنود و راضی ساخته است! غافل از آن که با همین عیادت او را از خود ناراضی کرده و آتش خشم او را برافروخته است؟

زنانی که حجاب و عفاف وظیفه‌ی واجب و شرعی آن‌هاست و یا نماز و روزه از واجبات آن‌ها به شمار می‌رود بدان‌ها اهمیتی نمی‌دهند و یا وقتی به معاملات نامشروع و پرسودی می‌رسند اموال مردم را با کمال آسودگی خاطر می‌خورند و احساس ناراحتی هم نمی‌کنند!!

نتیجه‌ی اخلاقی داستان!

خیلی از عبادت‌ها و اعمال و رفتارمان مانند عیادت همان آدم ناشنواست! بدون آن که به شرایط و اوضاع و احوال از لحاظ زمان و مکان و دیگر جهات مختلف توجه کنیم و بدانیم که انسان مکلّف در هر شرایط خاصی، وظیفه‌ی مخصوصی دارد و باید از کارشناسان و متخصصّان دینی آن را بدست آورد، به سلیقه و پسند خود دینداری می‌کنیم!!

بسیار شده است که افراد اقدام به انجام اعمال دینی می‌کنند و انفاقات مالی می‌نمایند در حالی که احیاناً واجبات را زیر پا نهاده و مستحّبات را روی سر می‌گذارند و چنین می‌پندارند که خدا را عبادت کرده و مالک بهشت و رضوان الهی شده‌اند! غافل از آن که با همین اعمال عبادت نمای خود خدا را به غضب آورده و آتش قهر الهی و اولیای خدا را برای خود آماده ساخته‌اند!!

اعمال عبادت نما!

از مرحوم فیض کاشانی(ره) از عرفا و اندیشمندان بزرگ اسلامی نقل شده است که: اقبل الخلق علی اعمال ظاهرها عبادات و باطن‌ها عادات؛ مردم به کارهایی رو آورده‌اند که ظاهر آن کارها عبادت است و باطنشان عادت است!

متأسفانه در بسیاری از اوقات ما اعمالی را انجام می‌دهیم که نه تنها سبب رضایت الهی نمی‌شود بلکه موجبات خشم و قهر الهی را نیز فراهم می‌آورد و به مانند آن مرد ناشنوا با خود می‌اندیشیم که رضوان الهی در انتظار ماست! و وقتی در اثر این اعمال عبادت نما دچار مشکلاتی در زندگی می‌شویم می‌مانیم یقه‌ی چه کسی را بگیریم و چه کسی را مقصر بدانیم! چه بسیار زنان و مردان مسلمان که به نیت تقرّب به خداوند و ائمه‌ی معصومین(علیهم السلام) نذر می‌کنند و سفره می‌گسترانند و یا آش نذری و شله زرد و ... می‌پزند و روضه‌ی امام حسین(علیه السلام) و حضرت ابوالفضل برپا می‌کنند و یا در تهیه‌ جهیزیه‌ نوعروسان بی بضاعت پیش قدم می‌شوند و انفاق‌های فراوان می‌کنند و یا مسجد و مدرسه و کتابخانه می‌سازند و کودکان مستمند را زیر پر و بال می‌گیرند و هزاران کار خیر دیگر... امّا؛

خیلی از عبادت‌ها و اعمال و رفتارمان مانند عیادت همان آدم ناشنواست! بدون آن که به شرایط و اوضاع و احوال از لحاظ زمان و مکان و دیگر جهات مختلف توجه کنیم و بدانیم که انسان مکلّف در هر شرایط خاصی، وظیفه‌ی مخصوصی دارد و باید از کارشناسان و متخصصّان دینی آن را بدست آورد، به سلیقه و پسند خود دینداری می‌کنیم!!

زنانی که حجاب و عفاف وظیفه‌ی واجب و شرعی آن‌هاست و یا نماز و روزه از واجبات آن‌ها به شمار می‌رود بدان‌ها اهمیتی نمی‌دهند و یا وقتی به معاملات نامشروع و پرسودی می‌رسند اموال مردم را با کمال آسودگی خاطر می‌خورند و احساس ناراحتی هم نمی‌کنند!!

این‌ها و نظایر آن‌ها همگی نمونه‌هایی از دینداری بر اساس سلیقه است که مانند عیادت آن آدم ناشنواست که نه تنها سبب خشنودی و رضای الهی نمی‌شود بلکه موجبات خشم خداوند را نیز بر می‌انگیزاند.

سخن پایانی...

خدا کند برای رسیدن به خدا از میانبرترین راه برویم که همان انجام واجبات و ترک محرمات است! مستحّبات بعد از واجبات موتور تندکننده هستند امّا بدون واجبات تنها موجبات سقوط را فراهم می‌کنند! و می‌شوند عبادت نماهایی سلیقه‌ای از روی عادت! 

فهرست منابع و مآخذ

1- مثنوی معنوی – مولوی.

2- صفیر هدایت – سید محمد ضیاء آبادی – شماره 25

3- پانزده گفتار – شهید مطهری

4- تفسیر المیزان – علامه‌ی طباطبایی – تفسیر سوره‌ی یونس.

5- مجموعه آثار فیض کاشانی (ره)

ن . رادفر

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.