تبیان، دستیار زندگی
سعید به دوستش محسن: برادرت که به خارج رفته ، از چه راهی امرار معاش می کند؟ محسن : از راه نویسندگی. سعید : چه می نویسد؟ محسن : هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بخون و بخند
بخون و بخند

امرار معاش و نویسندگی

سعید به دوستش محسن: برادرت که به خارج رفته ، از چه راهی امرار معاش می کند؟

محسن : از راه نویسندگی.

سعید : چه می نویسد؟

محسن : هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد.

جمله سازی

معلم : امیر جان ، با حمید یک جمله بساز.

امیر : شما چقدر شبیه همید!

جمله رمزی

حسن پس از شرکت در امتحانات پایان سال ، به همکلاسی اش گفت : ما می خواهیم به مسافرت برویم. لطفا نمره های مرا بپرس و اگر تجدید شده بودم ، به صورت رمزی به من خبر بده. اگر از یک درس تجدید شده بودم ، بگو : سلیم به تو سلام می رساند. اگر هم از دو درس تجدید شدم بگو : سلیم و برادرش سلام می رسانند.

حسن بعد از مدتی نامه ای از همکلاسی اش دریافت کرد که در آن نوشته بود: خانواده سلیم همگی سلام می رسانند!!

امتحان

پزشک : خوب پسرم! حالا باید دندانهایت را امتحان کنم.

پسر بچه : آقای دکتر! امتحان کتبی یا شفاهی؟؟؟

پلیس

اولی : پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد!

دومی : مگه پدرت چه کاره است؟

اولی : پلیس!!

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:لطیفه های کودکانه

مطالب مرتبط:

لطیفه‌های بانمک

لطیفه های عمو خندون

لطیفه های نخودی

لطیفه های بامزه

لطیفه های شیرین

لطیفه های خوشمزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.