مهارت های زندگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مهارت های زندگی - نسخه متنی

مرجان فولادوند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مهارت هاي زندگي

از زنده بودنمان لذت ببريم

مرجان فولادوند

اين ستون مجالي چند دقيقه اي است. به قدر خواندنش تا به خودمان فكر كنيم. هر بار به بخشي از خودمان و هر بار فني بياموزيم كه به مهارت هاي ديگرمان. به آموزش زبان. رايانه، رانندگي ، خياطي ، مهندسي يا آشپزي مان معنا بدهد. مهارت هاي زندگي يعني بلد باشيم چطور از زنده بودنمان لذت ببريم؛ يعني بلد باشيم چطور به آرزوهايمان برسيم؛ چطور دوست داشته باشيم؛ چطور دعوا كنيم. چطور آشتي كنيم. چطور به خودمان نگاه كنيم كه از خودمان نترسيم. خجالت نكشيم يا عاشق خودمان شويم.

نگاه اول

معمولا بيشتر ما پشت سر و ظاهر مرتب و آراسته و حتي خندان. مجمع آرزوهاي بر باد رفته ايم. احساس خوشحالي نمي كنيم. خوشبخت نيستيم. زندگي مي كنيم. چون نمي توانيم انتخاب ديگري داشته باشيم. اين حرفهاي تكراري است و حتي لوس به نظر مي آيد. هر صبح توي ماشين. راديو ما را با نصيحت هاي خوش به حال بودن بيچاره مي كند؛ اما حقيقت آن است كه اين حرفهاي دستمالي شده تكراري به طرز وحشت آوري واقعي اند؛ واقعي و انكار ناپذير.

آنقر پريم از حس نارضايتي و آنقدر به آن عادت كرده ايم كه دلمان را. كه خوش نيست. مثل يك زخم كهنه دردناك با خودمان اين طرف و آن طرف مي بريم و سعي مي كنيم به دردش عادت كنيم. با همديگر درددل كنيم و مي شنويم كه «به ظاهر مردم نگاه نكن. دست به دل هر كه بزني خون خون است!» اما مساله اين است كه فراگير بودن به معني بي اهميت بودن نيست.

اگر همه 6 ميليارد مردم كره ارض بيماري سرطان داشته باشند. چيزي از درد و ترس و رنج يك مرد يا زن بيمار كم نمي شود. شايد به همين دليل است. كه بايد هر آدمي با شمشير خودش بجنگد.

خوشبختي را تجسم كنيم

ما مجمع آرزوهاي بر باد رفته ايم. بسياري از اين آرزوها در زمانهاي دور گم شده اند. اما بسيارشان را باد جاي دوري نبرده است. شايد هنوز هم بشود دنبالشان رفت و پيدايشان كرد. اين كار حتي اگر حاصلي نداشته باشد، دست كم به آدم دليلي براي بيدار شدن در هر صبح مي دهد و اين هيچ كم نيست.

بياييد اول صورت مساله را روشن كنيم: من خوشبخت نيستم؛ اما در چه شرايطي احساس خوشبختي خواهم كرد؟

كمي خيال پردازي كنيم: اين تمرين خيلي قديمي است.اما براي بسياري از ما تازگي دارد: وقتي تنها هستيد آرام بنشينيد يا دراز بكشيد.

سعي كنيد خود را مجسم كنيد كه شرايطي عالي و دلخواه داريد و احساس خوشبختي مي كنيد. تمام اجزا را ببينيد.

تعجب نكنيد. كمي سخت تر از آن است كه فكر مي كرديد. براي بسياري از ما حتي تجسم شرايطي كه در آن خوشبختيم. سخت است.

اول تصوير ها بي ربط و پراكنده اند. به هم مي ريزند عوض مي شوند و گنگ اند. اين طبيعي است؛ زيرا ما همواره عادت كرده ايم به «خوشبختي » فكر كنيم؛ به يك «كلمه» به يك معناي كلي. مبهم و غيرقابل لمس تا وقتي خوشبختي مثل يك توده مه بي شكل است. چگونه مي شود به آن رسيد و آن را در اختيار گرفت؟

آرزوهاي ملموس

بعد از چندبار تمرين، خواهيد توانست تصويري ثابت، روشن و داراي جزييات كافي را تجسم كنيد. آن وقت به طرز عجيبي غافلگير خواهيد شد.

چيزهايي درباره خودتان خواهيد دانست كه فكرش را هم نمي كرديد، اغلب افراد بعد از اين تجربه درمي يابند آنچه تا امروز آرزويش را داشته اند و در اين تمرين آرا محقق شده فرض كرده اند - چيزي نيست كه واقعا مي خواستند. چيزي كه با داشتنش احساس خوشبختي كنند؛ مثلا فردي كه هميشه آرزود داشته استاد دانشگاه باشد. با تجسم اين موقعيت و دروني كردش ناگهان مي فهمد كه كلاسهاي دانشگاهي چقدر برايش كسالت آورند.

اولين نتيجه اين تمرين آن است كه به ما كمك مي كند. خواسته هاي درني و واقعي ما را بشناسيم. نه گرايش هايي را كه به واسطه تربيت. خانواده و جامعه با آرزوهايمان اشتباه كرديم.

گاهي اوايل تمرين خود را در مكان يا زمان ديگر مي بينيم مثلا به شكل شاهزاده اي جوان در كشوري ثروتمند، اين مرز روياپردازي كودكانه با تجسم هدف دار و خلاق است.

با انضباطي سخت، خود را با ويژگي هايتان مثل سن، ظاهر و پيشينيه خانوادگي، در شرايط ايد ه آل تصور كنيد و آنقدر به اين كار ادامه دهيد تا باور كنيد اين شرايط مي تواند در آينده اي نه آنقدرها دور محقق شود.

اين تمرين قديمي مثل هر چيز نبوغ آميز ديگري ساده است؛ اما در آن حقيقتي بسيار مهم وجود دارد؛ اين كه خوشبختي يك كلمه زيبا، مستعمل و بي شكل نيست كه فقط مي شود در آرزويش آه كشيد.

موقعيتي است كه مي تواند در جهان واقعي تحقق يابد و هر وقت هدفي هست. راه رسيدن به آن هم وجود دارد.

جام جم 21/8/83

/ 1