سخني درباره: نهج البلاغه
امام علي عليه السلام
مکتب اسلام- شماره 196سخني درباره: نهج البلاغهامام علي عليه السلام
سيد هادي خسرو شاهيمن نهج البلاغه راـ در روزهاي پراضطراب ـ مايه آرامش خود يافتم و هر بخشي از آن را ميخواندم خود را در دنياي ويژهاي ميديدم (محمد عبده)در «ابديت» و «جاودانگي»، هرگز «بعد زمان» مطرح نيست. در ماوراي زمان، در عرصهاي برتر از گذشته و کنون وآينده، «ابديت» براي هميشه حاکم است. ابر مردي چون امام علي (عليه السلام) به ابديت تعلق دارد و گذشت قرون، در حيات معنوي او، مفهوم مصطلح خود را ميبازد، از اين رو، سخن او هم فقط سخن تاريخ سپري شده نيست، همواره سخن روز است، سخن ابديت بي پايان و سخن حق پرفروغ است. و «نهج البلاغه» ي او يک ميراث فرهنگي جاودانهايست که نمي توان برآن بهائي تعيين نمود.اصولا در جوامع بشري، ميراث فرهنگي، گرانبها ترين يادگاري است که «انسان» ميتواند براي «انسان» باقي بگذارد، ولي بسيار ديدهايم که ميراثهاي فرهنگي، ويژه يک قوم، يک ملت، يا يک نژاد بودهاند و با از بين رفتن علل و عوامل فکري و اجتماعي پيدايش آنها، از بين رفتهاند.بشر بندرت وارث يک ميراث فرهنگي شده است که بعلت اصالت، عمق، شمول و عموميت انديشه بنيانگزارش، همچنان پايدار بماند و از آن همه انسانها گردد. بسياري از ميراث هاي فرهنگي، بعلت فقدان اين راز جاودانگي، پس از بپايان رساندن دوره خود، تاثير خود را هم از دست داده و بدنياي خاموشي و فراموشي رهسپار شدهاند.آري «نهج البلاغه» يک ميراث فرهنگي، يک اثر انساني جاودانهايست که محتواي آن محدود به «مکان» نيست و «زمان» نيز نمي تواند در آن تاثيري بگذارد، زيرا که «نهج البلاغه» براي يک گروه، يک ملت، يک مذهب و يک نژاد بوجود نيامده است و عموميت محتواي آن در برگيرنده همه انسانيت است، در هر مکان و هر زماني که باشد. مثلا «نهج البلاغه» خواستار و هوادار اجراي حق و عدالت درباره همه افراد بشري، مسلمان و غير مسلمان است «... اما اخ لک في الدين، او نظير لک في الخلق» و بهمين سبب از آن همه است و در دل همگان جاودانه مانده و خواهد ماند.علاوه بر عمق، اصالت، عموميت محتواي «نهج البلاغه»، بيان معجز آساي آن نيز يکي از اسرار «خلود» آنست. چرا کهاين بيان، هرگز بخاطر سود شخصي، يا يک انگيزه مادي و يا در ستايش يک حاکم بکار نرفته است، بلکه بيان و اعجاز سخن امام در «نهج البلاغه» براي خدمت به خلق ـ همه خلق ـ بکار گرفته شده است.در نهج البلاغه، هرگز سخن از اهميت «نيرومندان» و «ستمگران حاکم» به ميان نيامده بلکه از نبرد «بينوايان» و «ستمديدگان» تمجيد شده است...و هيچوقت از ارزش ثروت و پول، تعريفي نشده بلکه از حقوق مشروع تهيدستان دفاع شده است.و بطور کلي، آزادي و بردگي، ثروت و فقر، عدل و ظلم، علم و جهل، جنگ و صلح، نبرد حق و باطل، و لزوم پيکار ابدي در راه زندگي بهتر و جامعهاي برتر، براي انساني شريف تر و نيکوتر، محور سخن امام در «نهج البلاغه» است. در واقع «نهج البلاعه» به مفهوم واقعي کلمه همواره يک کتاب روز ـ و جاودانهي انساني است، چرا که احترام به حقوق انسان و زندگي آزاد انسان، مدار بحث آنست و اين بحث تا بشر هست، هميشه «سخن روز» خواهد ماند.بدين ترتيب «نهج البلاغه» براي ابد بمثابه يک ميراث فرهنگي انساني بي نظيري که همواره انسانيت براي گشايش عقدهها و ابهامهاي زندگي، ميتواند از آن بهره مند گردد، پايدار ميماند و صاحب آن، ابر مرد تاريخ بشري، امام علي (عليه السلام) بعنوان يک انسان کاملي که هرگز نمي ميرد، پرچمدار کاروان بشريت پيشرو بشمار ميرود.دون ترديد، امام علي (عليه السلام) زنده جاويديست که پس از گذشت چهارده قرن از مرگ جسمانيش، همچنان بر دلهاي آزادگان و بشر دوستان راستين سراسر دنيا، حکومت دارد و کلام او، تاثير سحرانگيز خود را هرگز از دست نمي دهد.«شيخ محمد عبده» مفتي بزرگ مصر همکار نبرد طولاني «سيد جمال الدين اسد آبادي» بر ضد استعمار و استبداد، در دوره «آوارگي» خود، با نهج البلاغه آشنا شده و آنچنان مسحور بيان امام گشته است که در موقع مطالعه آن، خود را در برابر امام و يا در ميدان نبرد ديده است... و در مقدمه شرحي که بر «نهج البلاغه» نوشته است درباره تاثير بيان امام چنين مينويسد:«... من بر حسب تقدير و بطور تصادفي با کتاب نهج البلاغه آشنا گشتم درحالي که دچار ناراحتي و تشويش و افسردگي شده و از کارهايم بازمانده بودم.من نهج البلاغه را وسيله آرامش يافتم و به بررسي آن پرداختم. من وقتي آن را مطالعه ميکردم خيال ميکردم که جنگهائي بوقوع ميپيوند و يا حملههائي آغاز گشته است! و همان وقت متوجه شدم که بلاغت را نيروئي و فصاحت را قدرتي مافوق است. و پس از اين بررسيها دريافتم که قهرمان اين ميدان، پرچمدار پيروزمندان، اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب است.هر بخش آنرا که ميخواندم، خود را در دنياي ويژهاي مييافتم، زيرا که با تغيير موضوع، صحنهها دگرگون ميشد و من خود را در عالم ديگري مييافتم... و گاهي خود را در برابر خطيبي بزرگ ميديدم که با سخنان خود زمامداران را مورد خطاب قرار داده و به آنها راه و رسم حکومت را ميآموزد و چگونگي روشهاي سياست عادلانه را تعليم ميدهد و راز مملکت داري را روشن ميسازد.آري اين کتابي است که «شريف رضي» از سخنان سرور ما اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب گرد آورده و آنرا نهج البلاغه ناميده است و من نامي بهتر و شايسته تر از نهج البلاغه براي آن نيافتم و هرگز هم قادر نيستم کهاين کتاب را بيشتر از آنچه از نامش بر ميآيد توصيف کنم...».اين تنها «محمد عبده» نيست که عظمت امام و نهج البلاغه اش را يادآور ميشود، بلکه بسيار بودهاند و هستند شخصيت هاي بزرگي ـ از همه مذاهب، مليت ها، نژادها ـ که در برابر حق ـ که علي و کلام او است ـ سر تعظيم فرود آورده و به آن اعتراف کردهاند، و ما در اينجا فقط به چند نمونه از اين گفتارها، اشاره ميکنيم:استاد «محمد محيي الدين» استاد عربي در دانشگاه الازهر مصر، مينويسد:«... نهج البلاغه کتابي سرشار از بلاغت و لبريز از فصاحت است چرا که سخن فصيح ترين افراد، پس از پيامبر اکرم، يعني علي بن ابيطالب است.او با منطقي نيرومند، فيلسوفي بود که بيانش سراسر حکمت بود، سخنوري بود که افسون زبانش، قلب را مسحور ميساخت، انديشمندي بود که کتابت وحي و نبرد با شمشير و زبان در راه دفاع از دين حق، و پيوندش با پيامبر، براي او امکاناتي بوجود آورد که براي احدي جز او به وجود نيامد».استاد «عبدالوهاب حمورا» استاد مسائل اسلامي دانشگاه «فواد» قاهره ـ 1951ـ مينويسد:«...نهج البلاغه شامل همه آن چيزهائي است که پژوهشگران بزرگ، اساتيد اخلاق، فلاسفه، دانشمندان، پيشوايان مذاهب، سياستمداران پرهيزگار، ميتوانند بگويند يا بنويسند.. نيروي شگرف پندها، توصيهها، عمق بينش، ژرفائي محتواي نهج البلاغه، بخوبي نشان ميدهد کهاين اثر جاودانه، از انديشه بي نظير امام علي است...».«بولس سلامة» استاد و شاعر و نويسنده معروف مسيحي لبنان مينويسد:«کتاب مشهور نهج البلاغه اثر جاودانهايست که انسان را به شناخت انديشه بزرگ علي بن ابي طالب وادار ميسازد و هيچ کتابي جز قرآن، بر آن برتري ندارد...» و «فواد افرام البستاني» استاد دانشگاه بيروت، کتاب معروف خود را چنين آغاز ميکند. «.. من ميخواهم کهاين اثر خود را با برگزيدههائي از «نهج البلاغه» آغاز کنم، زيرا که نهج البلاغه، اثر بزرگترين انديشمند جهان، علي بن ابي طالب است.».«جرج جرداق» نويسنده و اديب معروف مسيحي در کتاب پرارج خود ميپرسد:«... آيا در تاريخ مشرق زمين، هيچ به سراغ «نهج البلاغه» رفتهايد؟... نهج البلاغهاي که از فکر و خيال و عاطفه، آياتي بدست ميدهد که تا انسان هست و تا خيال و عاطفه و انديشه انساني وجود دارد، با ذوق بديع ادبي و هنري او پيوند ناگسستني خواهد داشت.سخناني بهم پيوسته و هماهنگ، جوشان از درکي عميق و بيشي [بينشي] ژرف، لبريز از شور واقعيت و گرمي حقيقت، سرشار از اشتياق تمام براي شناخت ماوراء اين حقيقت سخناني زيبا و نغز، که زيبائي موضوع و بيان، آنچنان در آن بهم آميخته که تعبير با مدلول، و شکل با معني، يکي شدهاند همچنانکه حرارت با آتش، نور با خورشيد، و هوا با هوا يکي هستند!.و بشر در قبال آن، چيزي جز بمثابه موجودي که در برابر سيل خروشان و درياي پرموج؛ و طوفان سرکش يا گرد باد تند قرار گرفته باشد، نمي تواند بشمار آيد...نهج البلاغهاي که بيان آن اگر براي انتقاد بکار برده شود، گوئي تند باد خروشاني است و اگر تباهي و فساد را مورد تهديد قرار دهد، همچون آتش فشاني سهمناک زبانه ميکشد و اگر براي تفکر و انديشه بخواند؛ حس و عقل را همراه ميسازد، و اگر در مقام پند و اندرز باشد، مهر و عاطفه پدري را همگام با راستي و وفاي انساني در آن» خواهيد يافت و اگر براي شما از ارزش و هستي و زيبائيهاي آفرينش و کمالات جهان هستي سخن گويد، آنها را بامدادي آغشته به نورستارگان در قلب شما مينگارد!.نهج البلاغه، بياني است رساتر از هر رسا و پارهاي است از يک تنزيل!. و پيوند ناگسستني با اصول ادب انساني دارد، و تا آنجا اوج ميگيرد که درباره آن گفتهاند: «بيانيست فروتر از کلام خداوند، و فراتر از گفتار بشري...»بقيه دارد1- پايان ص 14.
2- پايان ص 15.
3- پايان ص 16.
4- پايان ص 17.
5- در اسارت في نهج البلاغة تاليف محمد مهدي شمس الدين، چاپ دوم؛ بيروت.
6- محمد عبده، مقدمه شرح نهج البلاغه چاپ مصر.
7- مقدمه بر شرح نهج البلاغه محمد عبده چاپ قاهره ص ب.
8- نظريات فوق از مقدمه ترجمه نهج البلاغه بزبان انگليسي ـ چاپ پاکستان، ترجمه و نقل شد.
9- کتاب « امام علي صداي عدالت انساني» بقلم جرج جرداق نويسنده شهير مسيحي. ترجمه کامل اين کتاب توسط نويسنده در دو هزار صفحه در آينده نزديک منتشر خواهد شد.