چرا هر چه پیشرفت می کنیم کمتر آسایش داریم؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چرا هر چه پیشرفت می کنیم کمتر آسایش داریم؟ - نسخه متنی

مترجم: سحر کمالی نفر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چرا هرچه پيشرفت مي كنيم كمتر آسايش داريم؟

در جستجوي موفقيت

مترجم :سحر كمالي نفر

همه مردم همواره به دنبال موفقيت هستند؛ ولي معني واقعي موفقيت چيست؟

متأسفانه در جامعه فعلي ما، مردم گرفتار يك فكر قديمي شده اند و آن نيز «بيشتر يعني بهتر» است. وقتي امور مالي و اقتصادي فردي خوب باشد، بيشتر توليد و مصرف كنيم، به ظاهر      راحت تريم؛ اما هزاران مشكل ديگر پيش رويمان قرار مي گيرد. ما در مقايسه با والدينمان كه نسل پيش از ما هستند، سرگرمي و تجهيزات بيشتري داريم؛ اما امنيت كمتري داريم و احتمال اين كه   قرباني جنايت شويم 3 برابر بيشتر از زمان والدينمان است. امنيت شغلي كاهش يافته و بي اعتمادي و افسردگي افزايش يافته، ما ثروت هاي ملي را مصرف و هوا را آلوده مي كنيم.  

دريك نظرسنجي مشخص شد كه 72 درصد از افراد نسبت به والدينشان، درآمد بيشتري دارند؛ اما كمتر از نصف آنها گفته اند كه شادتر از والدينشان هستند. پس آيا وقت آن نرسيده كه معيارهاي خود را براي سنجش موفقيت تغيير دهيم؟ آيا موفقيت چيزي غير از رضايتمندي، آرامش قلبي و پيمودن راه درست است؟ همگي ما خواهان امنيت، صلح و آرامش بيشتر هستيم البته به طور حتم، ايجاد امكانات نيز در رشد و موفقيت يك جامعه مهم است؛ اما ما قصد داريم در اين مقاله به عوامل حقيقي در رسيدن به موفقيت بپردازيم.

به طور كلي ويژگي هاي انسان ها، توصيف كننده موفقيت و شكست آنهاست؛ زيرا چگونگي تفسير شما از موفقيت و شكست، تعيين كننده زمان و انرژي است كه به كارهاي آينده اختصاص مي دهيد. مردم اغلب موفقيت را به عوامل دروني (يعني كار سخت) نسبت داده و شكست را ناشي از عوامل بيروني (يعني بدشانسي) مي دانند پس نخستين كاري كه در اين باره بايد انجام دهيم، تفكر صحيح در مورد مسائل است. درك برتري ها، استعدادها و فرصتها به ما در تفكر و درك آنچه اتفاق افتاده كمك مي كنند.

يكي از عوامل مؤثر در موفقيت، انگيزه است. بسياري از عوامل در انسانها ايجاد انگيزه مي كند. مانند نيازهاي روان شناسانه، زنده ماندن، فشارها، احساسات، صدمات ترس و تهديدها، دارايي ها، علايق و …

بايد بدانيم كه براي رسيدن به موفقيت، نيازمند تغيير هستيم و تغيير نيز دربرگيرنده آگاهي ازي نحوه آن (يادگيري) و خواستن (انگيزه) است. وقتي انگيزه قوي داشته باشيم، در رسيدن به آنچه مي خواهيم بيشتر سعي كرده و وقت بيشتري مي گذاريم. هيچ چيزي در جهان جايگزين پشتكار نخواهد بود، حتي استعداد و وجود افراد با استعدادي كه ناموفق هستند، دليلي بر اين ادعاست. تحصيلات نيز به تنهايي موثر نيست. يكي از صاحب نظران گفته است: «اديسون، يك درصد تفكر و 99 درصد انگيزه و تلاش بي وفقه بود.» پس فردي كه قصد رسيدن به چيزي را دارد، بايد در مدتي كه ممكن است طولاني هم باشد، سعي كند و با انگيزه و پشتكار به مقصد بينديشد.

يكي ديگر از عوامل مهم، تعيين هدف است. اهداف ما در زندگي به منزله كشتي بوده و ما را به جلو مي راند. توجه داشته باشيد كه اهداف مثبت، بيشتر افراد را به موفقيت مي رساند. براي مثال اين كه بگوييد «مي خواهم به مردم كمك كنم.» در چنين مواردي هم راحت تر به خواسته خود   مي رسيد و هم از سلامت روحي و آرامش بيشتري برخوردار خواهيد شد؛ اما اهداف منفي مثلا اين كه « مي خواهم مردم را كنترل كرده و بر آنها نفوذ داشته باشم.» مي تواند به سلامت روحي ما صدمه وارد كند. در هر موردي، اهداف كوتاه مدت و بلند مدت داشته باشيد تا از طريق اهداف كوتاه مدت، بتدريج به اهداف بلند مدت خود نيز برسيد. اگر اهداف بلند مدت به تحقق ارزشهاي مهم و فلسفه زندگي كمك كنند، انگيزه بيشتري را نيز ايجاد خواهد كرد. بعلاوه بايد درحد امكان، اهداف خود را به صورت عبارات رفتاري خاص تعريف كنيد. در اينجا به نمونه هايي از اين عبارات رفتاري در ورزش اشاره مي كنيم:

مهارت هاي فيزيكي (جسمي): من در اين هفته نسبت به هفته گذشته، چه حركت ورزشي بيشتري انجام خواهم داد.

مهارت هاي شناختي: من با پرورش خود، بايد ترسهايم را كاهش و توانايي ضربه زدن را افزايش دهم.

كسب آگاهي: من به منظور جلوگيري از صدمات ناشي از آسيب در بازي، موارد بيشتري خواهم آموخت.

تشويق: من 2 هفته ضربات سريع را تمرين مي كنم و سپس سعي مي كنم عضو تيم مدرسه شوم.

همواره به خاطر داشته باشيد كه اهداف مثبت بيش از اهداف منفي انگيزه ايجاد مي كنند و مؤثرترند. براي مثال بهتر است به جاي اين كه بگوييد: «من دوست دارم كمتر از توپ بترسم.» بگوييد «من مي خواهم بيشتر از300 ضربه بزنم.» از طرف ديگر، اهداف بايد مطلوب و قلبي باشند نه اين كه از بيرون بر فرد تحميل شده باشند.

همواره به اهداف حقيقي و دست نيافتني فكر كنيد؛ زيرا اگر وقت و انرژي خود را صرف اهداف دست نيافتني كنيد، دچار عدم رضايت و اضطراب خواهيد شد.

سعي كنيد براي دستيابي به اهداف، موانع موجود در انجام كار را به كمترين حد ممكن برسانيد.

تعهد به انجام كار نيز از عوامل مهم در رسيدن به موفقيت است. سعي كنيد با نگرشي اميدوارانه و مثبت به انجام برنامه هاي خود متعهد باشيد. با آگاهي از راه پيش رو و اهداف خود، رفتاري در پيش بگيريد كه سالم باشد و بتواند در شما و اطرافيان انگيزه كافي ايجاد كند.

بسياري از افراد تمام توجه خود را به كار معطوف مي كنند و توجهي به جوانب و زير مجموعه ها ندارند. در چنين شرايطي نوآوري كاهش مي يابد و ترديد ايجاد مي شود. پس همواره مسؤوليت پذير باشيد و در صورت لزوم از تغييرات و اصلاحات استفاده كنيد و با فكري سالم گام برداريد. بديهي است كه در راه رسيدن به اهداف بايد 6 مهارت اصلي را نيز كسب كنيم كه عبارتند از:

آگاهي از احساسات: لازم است بدانيد كه تمام افراد، انواع احساسات را از خشم و غضب گرفته تا شادي و خوشحالي تجربه مي كنند. پس بايد بتوانيد در مواردي با اينگونه احساسات كنار بياييد.

كار و تمركز: بر كار خود تمركز كنيد و در صورت لزوم با افرادي متخصص مشورت كنيد و تصميم بگيريد چه كارهايي بايد متوقف شود و كدام ها بايدپيش روند.

گسترش ارتباطات: با افزايش ارتباطات، اطلاعات خود را افزايش دهيد و تغييري نيز در روحيه خود ايجاد كنيد.

استفاده از استعدادها: بهترين استفاده را از توانايي هاي خود ببريد.

نوآوري: توجه داشته باشيد كه هميشه كارها از يك راه انجام نمي شود. به دنبال روشهايي براي به حداقل رساندن موانع و دلپذير كردن كار باشيد.

پذيرش اشتباهات: مطمئن باشيد كه در عموم كارها مشكلاتي ايجاد مي شود. پس انتظار اشتباهات را داشته باشيد؛ اما تمركز خود را بر رفع نيازها و افزايش سرعت در تصميم گيري ها و تحقق اهداف و تحقق اهداف بگذاريد.

منبع: www.success.com

/ 1