تربيت در سيره و سخن امام مجتبى (ع) - تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی (ع) - نسخه متنی

عبدالکریم تبریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تربيت در سيره و سخن امام مجتبى (ع)

عبد الكريم تبريزى

موضوع خاص اجتماعي ـ‌ تعليم و تربيت

آغاز سخن:

براى ساختن جامعه‏اى نمونه و تربيت انسان‏هاى كامل و سالم، اصول و روش هايى لازم است كه انسان در سايه آن‏ها بتواند به دور از هر گونه انحراف مسير سعادت را بپيمايد.

ارائه كامل‏ترين و سالم‏ترين روش‏هاى اطمينان بخش تربيتى، انسان را به سعادت حقيقى و زندگى جاودانه و رضاى پروردگار متعال نزديك مى‏كند. اين شيوه‏ها را مى‏توان از زندگى و رفتار و گفتار اسوه‏هاى حقيقى دين اسلام و پيشوايان راستين به دست آورد.

در اين نوشتار به بررسى سيره تربيتى امام حسن مجتبى عليه السلام مى‏پردازيم، به اميد اين كه بتوانيم از راه و روش آن پيشواى معصوم كمال بهره را برده و در پرتو رهنمودهاى نورانى اش تربيت‏شويم.

ضرورت تربيت

انسان موجودى متعالى و داراى استعداد رسيدن به كمال است و براى سير تكاملى خويش نيازمند پيروى از يك روش تربيتى قوى و كامل مى‏باشد. انسان فاقد تربيت، فاقد همه چيز است، پس بايد به دنبال تربيت روح و روان خويش باشد.

امام مجتبى عليه السلام در زمينه ضرورت تربيت روحى و معنوى انسان و تغذيه روان او مى‏فرمايد:«عجبت لمن يتفكر فى ماكوله كيف لا يتفكر فى معقوله، فيجنب بطنه ما يؤذيه و يودع صدره ما يرديه;تعجب مى‏كنم از فردى كه در غذاى جسمانى خود فكر مى‏كند (كه سالم و بهداشتى باشد) اما در غذاى روح و جان خويش نمى‏انديشد، در نتيجه شكم خود را از غذاهاى زيانبخش حفظ مى‏كند ولى سينه‏اش را در مقابل آن چه آن را پست مى‏گرداند رها مى‏كند.»

بخش اول: عوامل تربيت

الف: خانه و خانواده

خانواده از مهمترين عوامل تربيتى محسوب مى‏شود كه هدف از آن، ايجاد و پرورش نسل و هدايت آن به سوى اهداف صحيح تربيت مى‏باشد. خانواده كانون مقدسى است كه در پرتو پيوند زناشويى دو انسان پايه گذارى شده و با پيدايش فرزند جلوه‏اى تازه به خود مى‏گيرد. نتيجه اين پيوند فرزندانى است كه هركدام ممكن است در آينده سرباز يا سربار جامعه باشند. روانشناسان اجتماعى، خانواده را يكى از پاسداران آثار تمدن مى‏دانند. در مورد تاثير و نقش خانواده در روند صحيح تربيت از امام مجتبى عليه السلام سخنان قابل توجهى به ما رسيده است.

نقش پدر صالح

پدر كه ركن مهم خانواده است‏بايد داراى شرايط و صفات پسنديده‏اى باشد.امام مجتبى عليه السلام به مردى كه براى نظر خواهى به حضورش آمده بود، فرمود: «شايسته است كه همسر دخترت مردى با تقوا و مومن باشد. زيرا اگر او دختر تو را وست‏بدارد وى را احترام خواهد كرد و اگر از او خوشدل نباشد به وى ستم روا نمى‏دارد.»

مطمئنا اگر پدر به عنوان مدير خانواده فردى صالح و باايمان باشد همسر و ساير اعضاى خانواده را در پرتو مهر و محبت‏خويش قرار داده و در اثر شايستگى‏هاى معنوى خويش، كانون خانواده را به محيطى امن تبديل نموده و زمينه تربيت فرزندانى باايمان و مسؤوليت‏پذير را فراهم خواهد نمود.

تاثير مادر شايسته

مادر نقش قابل توجهى در رشد و شكوفايى استعداد فرزندان در محيط خانه دارد تا آن جا كه يكى از عوامل سعادت و شقاوت انسان را در گرو اعمال مادر او دانسته‏اند. حضرت مجتبى عليه السلام در مورد نقش ويژه مادر در ساختار شخصيت افراد سخنى دارد كه ما را در درك اين مهم يارى مى‏كند.

آن حضرت هنگامى كه با معاويه مناظره مى‏كرد، در مورد يكى از علل شقاوت معاويه و سعادت خويش به نقش مادر اشاره كرده و فرمود: « چون مادر تو هند است و در دامن چنين زن پست و فرومايه‏اى پرورش يافته‏اى اين گونه اعمال زشت از تو سر مى‏زند و سعادت ما خانواده در اثر تربيت مادرانى پاك همچون فاطمه عليها السلام و خديجه عليها السلام مى‏باشد.»

مادر به عنوان يك موجود عاطفى در ايجاد محيطى آرام براى فرزندان موثر است، و نقش تعيين كننده‏اى از هنگام انعقاد نطفه تا رسيدن به سن آموزش كودكان دارد. به ويژه در دوران باردارى و هنگام شير دادن كه شخصيت روانى و اخلاقى كودك ساخته مى‏شود، مادر منبع تغذيه مستقيم كودك مى‏باشد.

بر اين اساس ايمان و اخلاق و الدين كه دو ركن مهم خانواده هستند شرط اساسى در نيل به اهداف بلند تربيت مى‏باشد.

ب: دوستان

بعد از خانواده دوستان و هم بازى‏ها و هم كلاسى‏هاى يك كودك مى‏توانند به عنوان يك عامل محيطى در تربيت و خلق و خوى او تاثيرگذار باشند. كودك و نوجوان گرايش زيادى به دوستان هم سن و سال خود دارد و بدون ترديد اين همنشينى و هم‏گرايى دوستان در يكديگر موثر خواهد بود. البته معاشرت با دوستان صميمى يك نياز طبيعى است و لذت بخش‏ترين ساعات زندگى براى يك كودك و نوجوان لحظاتى است كه با دوستان سپرى مى‏كند.

پيشوايان معصوم ما ضمن بيان اثرهاى مثبت و منفى رفاقت و همنشينى، پيروان خود را به مصاحبت‏با افراد شايسته سوق داده‏اند.

حضرت مجتبى عليه السلام در اين رابطه به فرزندش مى‏فرمايد: «يا بنى لا تواخ احدا حتى تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضيت العشرة فآخه على اقالة العثرة و المواساة فى العسرة;

فرزندم! با هيچ كس دوستى نكن مگر اين كه از رفت و آمد (و خصوصيات روحى واخلاقى) او آگاه گردى، هنگامى كه دقيقا بررسى نمودى و معاشرت با او را برگزيدى، آنگاه با او براساس گذشت و چشم پوشى از لغزش‏ها و يارى كردن در سختى‏ها دوستى كن.»

ج - تشكل‏ها و محافل اجتماعى

انسان با رفت و آمد به مجالس و محافل، تحت تاثير رفتارها و حركات شركت كنندگان در آن‏ها قرار مى‏گيرد.

امام حسن مجتبى عليه السلام در سخنى هم به اصل تاثير مجالس اجتماعى اشاره دارد و هم به شركت در محافل سالم و مفيد توصيه و ترغيب مى‏فرمايد، آن جا كه مى‏فرمايد: «من ادام الاختلاف الى المسجد اصاب احدى ثمان: آية محكمة و اخا مستفادا و علما مستطرفا و رحمة منتظرة و كلمة تدله على الهدى او ترده عن ردى; هر كس پيوسته به مساجد برود يكى از هشت‏بهره را خواهد برد: آيه و نشانه‏اى محكم، برادرى سودمند، علمى نو، رحمتى مورد انتظار، سخنانى كه او را به راه راست هدايت مى‏كند و يا سخنى كه او را از هلاكت مى‏رهاند.»

بخش دوم: شيوه‏هاى تربيت

1 - استفاده از حس كمال جويى

كودكان و نوجوانان فطرتا كمالات و صفات زيباى انسانى را دوست دارند. مربى مى‏تواند از طريق ارضاء صحيح تفوق خواهى، متربيان خود را به سوى اهداف مورد نظر خويش هدايت كند، و آنان را با دلگرمى و نشاط به كسب كمالات وادار سازد. امام مجتبى عليه السلام روزى فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت كرده و به آنان فرمود: «همه شما كودكان اجتماع امروز هستيد و اميد مى‏رود كه بزرگان جامعه فردا باشيد، دانش بياموزيد و در كسب علم كوشش كنيد، هر كدام كه نمى‏توانيد در مجلس درس مطالب استاد را حفظ كنيد آن‏ها را بنويسيد و نوشته‏ها را در منزل نگهدارى نماييد تا در موقع لزوم مراجعه كنيد.»

آن حضرت با اين روش صحيح تربيتى فرزندان را به كسب دانش و درس خواندن ترغيب و تشويق مى‏كند و آنان به اين طريق با عشق و علاقه به دنبال كسب دانش و ساير كمالات بشرى مى‏روند و در اين شيوه، نيازى به تهديد و مجازات نيست.

2 - معرفى اسوه‏هاى تربيت

كودك و نوجوان فطرتا به دنبال الگو مى‏گردد و اين خواسته درونى او در حس تقليد وى جلوه مى‏كند.

والدين و مربيان بايد با معرفى الگوهاى صحيح، حس تقليد او را جهت دهند. آن چه در اين ميان اهميت ويژه دارد شناساندن الگوهاى راستين و نمونه‏هاى كامل در به وجود آوردن صفات پسنديده در نهاد فرزندان است. اين شيوه در قرآن كريم فراوان ديده مى‏شود. قرآن كريم با معرفى الگوهاى كامل و بى عيب و نقص، در آموزش خوبى‏ها و كمالات و فضائل انسانى بهره مى‏گيرد. حضرت مجتبى عليه السلام نيز به پيروى از قرآن در سيره تربيتى خويش اين روش را دنبال مى‏كند. آن حضرت بعد از شهادت على عليه السلام خطابه بليغى ايراد كرد و در ضمن آن به معرفى شخصيت ممتاز على عليه السلام پرداخته و مى‏فرمايد: «اى مردم! در اين شب مردى از دنيا رفت كه در هيچ كار نيكى، پيشينيان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هيچ سعادتى نمى‏توانند به او برسند، او به همراه پيامبر صلى الله عليه و آله جهاد مى‏كرد و جان خود را فداى او مى‏نمود.» آن گاه با شمردن صفات ديگر اميرمؤمنان عليه السلام او را به عنوان امام و الگوى مردم مطرح مى‏كند.

3 - ايجاد خودباورى و عزت نفس در كودكان

به وجود آوردن خودباورى و عزت نفس در كودكان، آن هارادر زندگى آينده موفق‏تر خواهد نمود. اين صفت زيبا را مى‏توان از همان دوران كودكى و با شيوه‏هاى مختلف در او پرورش داد. برخى از آن شيوه‏ها عبارتند از:

يك) احترام به كودك

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بارها امام حسن و امام حسين عليه السلام را در ايام كودكى احترام مى‏نمود. روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نشسته بود كه آن دو كودك وارد شدند، پيامبر به احترام آن‏ها از جاى برخواسته و به انتظار ايستاد، لحظاتى طول كشيد، آن‏ها نرسيدند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله به طرف كودكان پيش رفت و از آنان استقبال نمود، بغل باز كرد و هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و به آنان فرمود: «فرزندان عزيز، مركب شما چه خوب مركبى است و شما چه سواران خوبى هستيد!»

در روايت ديگرى عبدالله بن عباس مى‏گويد: «با پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه فاطمه عليها السلام رفتيم. حسن عليه السلام (كه كودكى بيش نبود) صورتش را شسته و تميز و پاكيزه از منزل بيرون آمد. رسول خدا صلى الله عليه و آله حسن عليه السلام را در آغوش گرفته و بوسيد و سپس فرمود: «اين پسر من آقاست.»

دو) همبازى شدن با او

كودكان و نوجوانان از بازى و ورزش لذت مى‏برند و به اين وسيله ضمن آشنايى بيشتر با جهانى كه در آن زندگى مى‏كنند رشد يافته و در عين حال فرصت‏هاى خوبى را براى بيان احساسات و عواطف خود مى‏يابند. همبازى شدن والدين و بزرگترها با آنان در ايجاد خودباورى در وجود شان نقش مهمى دارد. ابورافع يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله روزى با امام حسن عليه السلام كه كودك خردسالى بود، همبازى شد. آنان روى قرار دوش گرفتن از همديگر بازى مى‏كردند. هنگامى كه نوبت‏سوارى به ابورافع مى‏رسيد، حضرت مجتبى عليه السلام به او مى‏فرمود: عجب دارم از تو كه مى‏خواهى بر دوش كسى سوار شوى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را بر دوش خود سوار مى‏كند. وقتى نوبت‏سوارى امام حسن عليه السلام مى‏شد، ابورافع مى‏گفت: همانطورى كه تو به من سوارى ندادى من هم تو را سوار نمى‏كنم. حضرت به او فرمود: آيا ميل ندارى كسى را كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر دوش خود مى‏نشاند بر دوشت‏سوار كنى؟ ناچار ابورافع طفل را بر دوش خود سوار مى‏كرد.

شخصيت روحى اين كودك از خلال گفتار و كيفيت استدلالش پيداست. طفلى را كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در آغوش خود پرورش داده و شخصيت روانى او را احياء نموده است، بزرگى خود را باور دارد و هرگز با ذلت و زبونى سخن نمى‏گويد.

سه) انتخاب نام زيبا براى كودك

نام كودك نقش مهمى در شخصيت او ايفا مى‏كند. بايد براى طفل نامى را انتخاب كرد كه بعدها به خاطر آن مورد استهزاء و تحقير قرار نگيرد و در آينده احساس حقارت نكند. نامى كه يادآور وابستگى او به خداوند متعال بوده و نشانگر فرهنگ و مكتب او باشد. سيره عملى امام مجتبى عليه السلام در نامگذارى فرزندان خويش گواه روشنى بر توجه آن حضرت به اين مهم مى‏باشد. نام فرزندان پسر آن حضرت عبارتند از: حسن، زيد، قاسم، عمرو، عبدالله، عبدالرحمن، حسين، طلحه و نام فرزندان دختر او عبارتند از: ام الحسن، ام الحسين، فاطمه، ام عبدالله، ام سلمه، رقيه.

چهار) مشورت با فرزندان

يكى از شيوه‏هاى شخصيت دادن به فرزندان، مشورت كردن با آن‏هاست. امام مجتبى عليه السلام ضمن توصيه به اين كار پسنديده، با فرزندان خويش در موارد مختلف مشورت مى‏كرد و بدين وسيله شخصيت آنان را پرورش داده و در آن‏ها عزت نفس ايجاد مى‏نمود. روزى معاوية بن خديج‏به عنوان خواستگار به منزل آن حضرت آمد، حضرت مجتبى عليه السلام به او فرمود: « انا قوم لا نزوج نساءنا حتى نستامرهن;

ما قومى هستيم كه دختران خود را بدون نظرخواهى و مشورت با خودشان، شوهر نمى‏دهيم.»

پنج) سلام كردن به كودكان

حضرت مجتبى عليه السلام مى‏فرمايد:

«هر كس قبل از سلام كردن به سخن آغاز كند، او را جواب ندهيد.»

اين سخن در مورد معاشرت والدين با كودكان اهميت ويژه‏اى مى‏يابد، زيرا كودكى كه به او سلام داده شود و بدين وسيله از وى احترام نمايند، لياقت و شايستگى خود را باور مى‏كند و از همان دوران كودكى احساس مى‏كند كه ديگران براى او اهميت و ارزش قائل هستند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «پنج چيز را تا لحظه مرگ ترك نمى‏كنم...يكى از آن‏ها سلام دادن به كودكان است.»

4 - مطابقت رفتار با گفتار:

والدين و مربيان اگر به گفته‏هاى خويش جامه عمل بپوشانند، بهترين و مؤثرترين و پرثمرترين شيوه را در تربيت‏به كار گرفته‏اند و به طور غيرمستقيم و ناخودآگاه متربيان را تحت تاثير قرار داده‏اند. پندها و نصيحت‏هاى مربيان و والدين زمانى بر فرزندان موثر واقع خواهد شد كه آنان هر يك نمونه‏اى عملى از آن توصيه باشند و گفتار خويش را با عمل هماهنگ سازند.

حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام يكى از دوستان خود را كه شايسته تمجيد آن بزرگوار بود با صفات زيبائى معرفى كرد و در ضمن خصلت‏هاى پسنديده او مى‏فرمود: « كان لا يقول ما لا يفعل و يفعل ما لا يقول;او آن چه را كه عمل نمى‏كرد، نمى‏گفت و كارهايى را كه نگفته بود انجام مى‏داد.»

/ 1