حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد - حقیقت نماز (6) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حقیقت نماز (6) - نسخه متنی

محمد انجوی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

 


حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد


 


 


 


 


موضوع سخنراني : حقيقت نماز - قسمت ششم


 


 


 


 


در قسمت ششم و آخرين قسمت از بحث حقيقت نماز هستيم . راجع به حساسيت خداوند نسبت به نماز و مخصوصاً نماز شب و اينكه خداوند تبارك و تعالي در مقابل وسوسة شيطان ، فرشته هايي را قرار داده كه اين فرشته ها ما رو به خير دعوت مي كنند ، قبلاً صحبت مبسوطي داشتيم ، از جمله خيراتي كه فرشتگان ما رو به اون دعوت مي كنند . اين هست : قبل از خواب ، آداب خواب رو رعايت كنيد ، يعني با فكر گناه نخوابيد و قبل از خواب ، اذكار خواب رو بگيد ، ( حالا فقط بحثِ ذكر نيست ) ، با ياد خدا بخوابيد ، اون محاسبة قبل از خواب رو داشته باشيد . يه بررسي معنوي روي اعمالتون داشته باشيد . يك بار ديگه عبد بودن و بندگي رو به رخ خودتون بكشيد و به خدا بگيد : خدايا ! ما به هر حال عبد و بندة توايم ! اگر اين طوري بخوابيد ، تا صبح ، يعني تا نماز صبح ، فرشته ها دو مرتبه مي يان و شما رو بيدار مي كنند ، بر طبق روايات ، انسان دوبار از خواب مي پره ، و اين چيزي هست كه كاملاً قابل تجربه است و خود من هم به يقين رسيدم . فرشته ها دو مرتبه انسان رو بيدار مي كنند ، كه دفعه دوم دقايقي قبل از اذان صبح هست ، حتي كسي كه اين مسائل رو رعايت مي كنه ، ممكنه يه ساعت به اذان صبح هم خوابيده باشه ، اما باز مي بينه چند دقيقه قبل از اذان بيدارش مي كنند ، منتها اين مهمه كه اون زمان از جا بلند بشه و اين خودش يك اراده اي مي خواد ، اون موقع يك لحظه حواس از خواب غافل مي شه ، اما چشم هنوز بسته است . براي اينكه چشم رو باز كنه و بلند بشه ، اين خودش يه اراده اي مي خواد .


 


 


مرحوم آقا ميرزا جواد ملكي تبريزي در كتاب اسرار الصلوه مي نويسند : مقامات اولياء را انكار نكنيد ، من كساني را مي شناسم كه نيمه هاي شب دوبار فرشته ها ، به لفظ آقا بيدارشان مي كنند . مي گويند : آقا بلند شو ! حضرت امام (ره) در شرحي كه بر اسرار الصلوه ميرزا جواد ملكي تبريزي دارند ، مي فرمايند : ايشون نخواستند بگن اون شخصي كه دوبار در شب با لفظ آقا بيدارش مي كنند چه كسي بوده ، اون شخص خودِ ميرزا هست . ( اين موضوع و اينكه فرشته ها در عالم وصال ، بيان ، صداشون شنيده بشه و يا حتي ديده بشن ، رو اهل بيت (س) و بزرگان ما تأييد كردند . )


 


 


يه وقتي خدمت امام صادق (ع) عرض شد : آيا شما اين فرشته ها رو مي بينيد ؟ فرمودند : بله ، حتي اينها بعضي وقتها مزاحم تكيه دادن ما مي شوند !


 


 


مرحوم علامه طباطبايي در كتابشون مي نويسند : زماني كه خدمت آقاي قاضي بوديم ، ايشون به ما مي فرمودند : ممكنه شما در نماز يك جلوه هايي از ملكوت براتون نمودار بشه ، مراقب باشيد ! زماني كه اين جلوه ها نمودار شد ، خدا رو فراموش نكنيد . نمازتون رو ادامه بديد ! بعد علامه طباطبايي مي نويسند كه يك روز داشتم نماز مي خوندم ، يك وقت ديدم يكي از حورالعين هايي كه به عقد من درآورده اند ، در عرش منتظر من هست ، ظاهر شد ، به سمت من اومد ! من يك لحظه حواسم پرت شد ، مي خواستم به اين حورالعين توجه كنم كه به ياد صحبت مرحوم قاضي افتادم . سرم را انداختم پائين ، محل نگذاشتم ، دو سه دور چرخيد ، ديد من محل نمي گذارم ، گريه اش گرفت و رفت . مي گفت هر وقت كه صحنه گريه اين حورالعين رو به ياد مي يارم ، متأثر مي شم .ببينيد ! خيلي مقام بالاييه . فكرش رو بكنيد مثلاً من و شما ، تو نماز باشيم ، يه دفعه حورالعين بياد ، ( عمراً !! ) خيلي مقام بالاييه ، آخه حورالعين ، چيز كمي نيست ، يه چيزي مي گم ، يه چيزي مي شنويد ، من خودم هم فقط شنيدم ، حورالعين چيزي نيست كه به اين راحتي آدم بگه : نه حالا مي خوام نماز بخونم ، بهش محل نذارم . خُب اين كار ، درجات بالاي توجه رو مي رسونه .


 


 


ديشب توي شهرستان به مناسبت سالگرد شهادت يكي از شهدا برنامه داشتيم ، در مسير يكي از دوستانش كه استاد اخلاق هم هست ، از شهيد يه خاطره اي براي من نقل كرد ، اين خاطره خيلي جالب بود ، فرمودند : اين شهيد بزرگوار شب شهادت اومد با آب سرد غسل كرد ، بعد از من پرسيد : فلاني ! من الان مي خوام برم عمليات ، عاشق شهادت هستم ، عاشق خدا نيستم ! آيا اين شرك نيست ؟ يعني حتي وقتي مي خواد جون بده ، دقت مي كنه كه عاشق خدا باشه نه عاشق شهادت . خودخواهي نباشه ، به خاطر اينكه خودم شهيد مي شم ، راحت مي شم ، به فلان مي رسم ، نباشه .


 


 


زمان جنگ يه آخوندي بود ، خيلي خيلي باصفا ولي خيلي هم عوام و دهاتي . از اهالي يكي از روستاهاي كاشمر بود . از اون آخوندهايي بود كه تو دهات بساطي داشت ، منبر داشت ، روضه مي خوند ، يه روز داشت براي ما صحبت اخلاقي مي كرد ، با لهجة غليظ هم صحبت مي كرد ، مي خواست شوق شهادت رو ايجاد كنه ، مي گفت : اين تيري كه به سمت شما مي ياد ، بيست تا حوري بهش آويزونه ! وقتي تير بهت خورد ، يعني اينكه تو به بيست تا حوري رسيدي ! البته اين يه نگاه كاملاً عوامانه نسبت به عبادت ، شهادت و حتي نسبت به بهشت هست . من قبلاً هم گفتم ، معلوم نيست نعمت هاي بهشت ، همين هايي باشه كه ما مي شنويم ، اينها براي تقريبِ ذهنه ، شايد ما وقتي رفتيم اونجا و به جمال خداوند رسيديم ، حاضر باشيم تمام دنيا رو بديم تا اين جمال رو از ما نگيرند . هنوز ما معني جمال رو نمي دونيم . هيچ كدوم از ماها معناي اِنَّ الله جميل رو نمي فهميم . خدا زيباست يعني چي ؟ ما زيبايي خدا رو درك نمي كنيم ، فقط روز قيامته كه اين چيزها رو درك خواهيم كرد .


 


 


در بحث نماز اين رو بايد توضيح بديم كه خداوند تبارك و تعالي ما رو رها نمي كنه ، اگه يه وقتي كسي نمازش رو ول كنه ، (ول كردن دو شكل ممكنه داشته باشه : يكي اينه كه كلاً نماز رو رها كنه ، كه اين كفره ، و يا به اين شكل باشه كه توجهش در نماز كم باشه ) مي فرمايند : خدا اون رو ول نمي كنه ، مي فرسته دنبالش ! بالاخره يه طوري اين توجه رو دوباره به اون برمي گردونه .


 


 


يكي از چيزهايي كه در نماز خيلي خيلي مؤثره ، سوز هست و اون سوزي كه از روح نماز نشأت مي گيره . اين جلسه ما به روح نماز بيشتر كار داريم . مي خوايم بگيم كه در واقع حقيقت نماز در روح نمازه .


 


 


سوز يعني چي ؟ يكي از اصحاب پيغمبر اكرم (ص) وارد مسجد مي شه ، مي بينه مؤمنين دارن از مسجد مي يان بيرون ، ( حالا اون زمان كه راديو نبوده و همه صداي اذان رو نمي شنيدند ) به نماز نرسيده بود ، سوال مي كنه : نماز تموم شد ؟ همه مي گن : بله ، تموم شد . خيلي ناراحت مي شه و يه آه بسيار سوزناكي مي كشه . بعد اين قضيه رو خود پيغمبر اكرم (ص) نقل مي كنند ، مي فرمايند : شب در عالم خواب هاتفي بر ايشون ندا مي ده كه سوزه آه اين فرد ، اونقدر نزد ما ارزش داشت كه به خاطر اين سوز و آه ما اون رو حيات ابدي بخشيديم و نماز همه مصلين اون روز رو به حرمت آه او قبول كرديم . داستان رو مولوي نقل مي كنه :


 


 


 





  • شب بخواب اندَر بگفتش هاتفيكه خريدي آب حيوان شِفي




  • كه خريدي آب حيوان شِفيكه خريدي آب حيوان شِفي





 


( منظور شفا بوده كه در ضرورتِ شعري شده شِفي )


 


 


 





  • حرمتِ اين اختيار و اين دخولشد نماز جمله خلقان ، قبول




  • شد نماز جمله خلقان ، قبولشد نماز جمله خلقان ، قبول





 


 


من يادمه يه وقتي شهرستان برنامه داشتم ، آخراي شور ، ديدم از تو حياط يه عده اي با هم وارد شدند ، من داشتم بسمك العظيم الاعظم . . . رو مي خوندم ، ساعت مجلس رو بهشون اشتباهي گفته بودند . با ميني بوس هم اومده بودند ، بعد از مجلس به من گفتند آقا يه 5 دقيقه اي بيا داخل اين ميني بوس صحبت كن ، گفتم : چه صحبتي ؟ گفت : آقا اينها يه عده اي بودند نرسيدند ، حالا خيلي ناراحتند . گفتم : بابا بي خيال ! خسته و كوفته هستم ، گفتند : حالا 5 دقيقه صحبت كنيد . در رو باز كردم رفتم بالا صحبت كنم ، ديدم همه مشغول گريه هستند ، گفتم چرا گريه مي كنيد ؟ گفتند : نرسيديم !


 


 


( سوزه عزاداري ) مگه چي مي دادند ؟ اشك مي دادند ديگه ! نرسيده اشك بريزه ، اين خيلي براش ناراحت كننده است . اجازه بديد اين رو تو پرانتز عرض كنم ، اغلب مردم جامعه ما ، ماه رمضون و محرم مسلمون هستند بقيه ايام زندگي مي كنند ، اصلاً دوست ندارن زياد گريه كنند ، مي گن : آقا ! يعني چي شما دائم گريه مي كنيد ؟ شما ديوونه هستيد ، خُليد ! آره ما خُليم !


 


 


مي گه امشب خيلي خوش گذشت ، اينقدر مجلس گريه اي بود ، ديوونه ايم ديگه ، الهي كه من قربون خُلي شما برم ! اين رو شايد الان بشه گفت ولي شب عاشورا مثلاً من نمي تونم اين حرف رو بزنم ، خُب اين خُل بازي ها مال خودمونه ، مال همين جاست . يا مثلاً مي گن : براي چي اينقدر سرو دست مي شكنه بره حرم امام رضا (ع) ؟ تويي كه مي دوني اونجا صبح تا شب قيافه ها مي شه شكل اشك ! مي دوني اونجا براي چي مي ري ؟ تويي كه توي محرم براي ديد و بازديد نمي ري و توي مجالس امام حسين (ع) شركت مي كني . قبول كنيد ماها با بافت عمومي جامعه فرق داريم ، گرچه الحمدلله داريم روز به روز زياد مي شيم ، ولي ما به يه چيزي رسيديم ، كه بقيه نرسيدند . اصلاً نمي خوان برسند ، مي گن : آقا شنبه ها سينه مي زنيد چكار ؟ شما عيد فطر سينه مي زنيد چكار ؟


 


 


خُب ماه رمضون يا دهه محرم كه مجلس عمومي هست يه چيزهايي رو نمي شه باز كرد ، من با چه زبوني بگم ؟ آقا من چطوري توضيح بدم كه چرا ما گريه مي كنيم ؟ كيف مي كنيم ، خُب خودت بيا گريه كن ، ببين كيف داره يا نه ؟ نداره ؟ برو يه جاي ديگه ، حالا زور كه نيست .


 


 


اغلب مردم هر هفته تفريح مي رن ، تمام سريالها رو نگاه مي كنند ، همه جا مي رن ، اين تفريحات و سرگرمي هاشون اصلاً تعطيل نميشه ، ولي اين يه تكه رو نميتونند داشته باشند . چرا ؟چون لذت اون چيزها ، خوردني و چشيدنيه ، اما لذتي كه از اشك و مناجات مي بريم رو هيچ طوري نميتونيم بيان كنيم ، ميگن : درسي نبود هرآنچه در سينه بود .


 


 


پس همون طور كه قبلاً گفتيم : سوزي كه از فوت عبادت در دل ايجاد مي شه ، خيلي باارزشه . هر عبادتي كه از تو فوت شد و تو سوز داشتي ، بدون اون سوز دستت رو مي گيره . دوست داري كه به مكه بري اما نمي توني ، ولي سوز داري ، بدون رفتي مكه ! بدون رفتي زيارت كردي . پس وقتي كه به اين درجه رسيديم كه سوزِ فوت عبادت داشتيم ، اين اول عشق بازيه . تا ديروز اگر 10000 تومن ضرر مي كرد اين طوري مي سوخت . اما الان سوختنش فقط براي مسائل معنويه . لذا اين سوز خيلي مهمه .


 


 


آيه 46 سوره كهف مي فرمايد : المال و البنون زينت الحيات الدنيا ( متوليان خونه ، پدر و مادرها ، برادرهاي بزرگ ، خواهرهاي بزرگ و كساني كه يه ولايتي توي خونه دارند خوب گوش بدن . ) مي گه : آقا ! مال (خونه و زندگيت ، پولت ، زينت آلاتت ) ، فرزندانت ، همسرت ، اون چيزها و يا كساني كه بر اونها ولايت داري ، زينت هاي زندگي دنيايي تو هستند . اينها رو بايد داشته باشيد . حالا بيايم اين آيه رو به آيه 7 سوره اعراف وصل كنيم ، خوب دقت كنيد ! مي فرمايد : خُذوا زينتكُم عند كل مسجدٍ زينت هاتون رو ( كه قبلاً بهتون معرفي كرديم ) در مساجد به كار بگيريد ، يعني فرزندانت و اموالت رو با مسجد آشنا كن . برداشتهاي مادي از اين آيه نكنيد ، روح معنوي هم داره ، در نمازت ، جلسه ات ، تنها نباش ، زينت هات رو هم با خودت بيار ، چطور وقتي مي خواي بري مهموني ، زينت هات رو به خودت آويزون مي كني ، وقتي مي خواي به مهموني خدا هم بري با زينت برو . خدا دوست داره تو رو با زينت ببينه . مي فرمايند : نماز را با زينت بخوانيد . پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايند : من خوش ندارم زني بدون زينت هايش در نماز حاضر شود . يكي از معاني اين روايت اين هست : مادر و يا پدري كه داره نماز مي خونه ، بچه هاش رو هم بياره كنارش ، با هم نماز بخونند . ( نماز با منطق ، نه نماز با چوب ! ) پس زينت هايت را در نماز به كار گير !


 


 


و بعد روح جهادي نماز . نماز خوندن نبايد ما رو از امور اجتماعي باز بداره . خانم فريده مصطفوي دختر حضرت امام (ره) نقل مي كرد از همراهان امام شنيده بود كه وقتي امام رو از قم به تهران منتقل مي كردند كه از اونجا تبعيد كنند ، به ساعت نماز صبح خورد . امام به مأموران فرمودند : اجازه بديد يه جايي بايستيم نماز بخونيم ، گفتند ما اجازه نداريم ، فرمود : پس اجازه بديد وضو بگيرم ، تجديد وضو كنم و تو ماشين نماز بخونم ، گفتند : باز هم اجازه نداريم . فرمود : بابا ! اجازه بديد حداقل تيمم كنم و نماز بخونم . گفتند اجازه اين رو هم نداريم ، در رو باز مي كنيم دست هات رو به خاك بغل جاده بزن و تيمم كن ! امام (ره) هم همين كار رو كردند . بعد امام (ره) به دخترشون فرموده بودند : نمازي كه اون روز خوندم پشت به قبله بود ( چون از قم كه به سمت تهران مي ري ، حركت به سمت شمال هست و دقيقاً پشت به قبله مي شه ) با اون حالت و با تيمم نمازم رو خوندم ، اما اگر دو ركعت نماز مقبول داشته باشم ، همين دو ركعت هست .


 


 


چرا ؟ چون در اين نماز روح جهاد دميده شده ، حقيقت نماز حقيقتي است كه شما رو بر عليه هر زشتي برمي انگيزاند ، بر عليه هر زشتي ! نماز خوني نماز خونه كه وقتي نمازش تموم شد ، بره و جهاد كنه . حالا چه جهاد اكبر ، چه جهاد اصغر .


 


 


نمازهاي مردود از قول اهل بيت (س) :


 


 


1 ـ امام صادق (ع) مي فرمايند : آن كس كه بهترين نماز را از نظر خودش مي خواند اما نسبت به اطراف و جامعه اش بي تفاوت است ، نمازش مردود است . ( از نظر فقهي ، نمازش مردوده ) نماز مي خونه اما تو كوچه شون گرسنه هست ، نماز مي خونه ، اما نسبت به مستضعفين بي تفاوته ، نماز مي خونه نسبت به وقايع جامعه بي تفاوته ، نماز مي خونه اما براش مهم نيست كه الان تو عراق چي مي گذره ؟ نماز مي خونه بهش ربطي نداره كه الان فلسطيني ها چه بدبختي اي دارند . اين نماز بدرد نمي خوره ، اين نماز رهباني ، نمازي كه در گوشه مسجده و حاصلش بي تفاوتي نسبت به جامعه است ، از نظر امام صادق (ع) مردوده .


 


 


2 ـ لقمة حرام در نماز ما تأثير داره . پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد : نماز خواني كه حرام خورده ، به مال حرام عادت كرده ، با اين نمازي كه مي خواند ، مثل اين است كه دارد بنايي را بر ريگ بيابان بنا مي كند . مي دونيد خصوصيت ريگ چيه ؟ ريگ رونده هست ، راه مي افته و مي ره . اين نماز خون نمازش مردوده . براي اينكه بنايي كه داره مي سازه ، اين بنا نمي مونه ، مي ره . مواظب باشيد !


 


 


3 ـ . حاقن و حاقب در نماز ، بعضي وقتها يه چيزهاي خيلي ضروري پيش مي ياد كه باعث مي شه عشق ، پول ، همه چيز يادتون بره ، وقتي كه پيش اومد مي گن ، اول برو خودت رو راحت كن ، بعد بيا نماز بخون .


 


 


مي گه : آقا ! تا وضو داريم بريم نمازمون و بخونيم تموم بشه بره ، يعني چي ؟ اين چه مدليه ديگه ؟ خودش هم نمي فهمه چي چي خونده . نه ، مي فرمايند : ملعون مي دانيم كسي را كه از ترس اينكه دوباره وضو بگيرد حاقن و حاقب بايستد نماز بخواند . پس اين هم قبول نيست . مراقب باشيد ! آقا دوباره برو وضو بگير ، حتي اگر وضو داريد . مي فرمايند وضويي كه روي وضو مي گيريد خيلي نورانيت براتون مي ياره .


 


 


4ـ پيش نماز غير محبوب نمازش مردود است . ( نكته اجتماعي ) مي فرمايند : چهارمين گروه كه نمازشون مردوده ، پيش نماز غيرمحبوبه . آقا ! شما آدم خيلي خوبي هستي ، اما يه جوّي پشت سرت ساختن كه باعث شده شما بي آبرو بشي ، محبوبيتت رو از دست بدي ، الان اگر تو بايستي در اين مسجد نماز بخوني ، 20 نفر مي يان ، اما اگه بري و يكي ديگه بياد ، 21 نفر مي ياد . از اين مسجد برو . اصلاً نمي خواد نماز جماعت بخوني . برو جاي ديگه نماز جماعت بخون . مي فرمايند : اگر بخواي به هر قيمتي شده ، پست نماز جماعتي رو براي خودت حفظ كني ، نمازت مردوده . اگر مي بيني يك عده اي مشكل پيدا مي كنند ، حالا كار نداريم اينها راست مي گن يا دروغ ، تو اگر بري كنار يكي ديگه بياد و يك نفر به تعداد مأمومين اضافه بشه ، براي يك نفر هم كه شده تو بايد بري كنار .


 


 


5 ـ نمازي كه عُجب بياورد مردود است . اين نماز بالا نمي رود . در ارسال القلوب اومده : يكي از بزرگان مي گويد : اگر شب را تا صبح بخوابم و صبح از خوابيدنم پشيمان باشم ، بهتر از آن است كه شب تا صبح عبادت كنم و صبح فكر كنم كسي شده ام .


 


 


داري نماز مي خوني كه خاكسار باشي ، در نماز به سجده مي ري و به خاك مي افتي ، كه متواضع بشي . نمازي كه فكر كني تو رو بالا برده و از بقيه جلو افتادي ، مردوده . اوني كه صف اول نماز جماعت مي ايسته و وقتي يه بچه مي ياد بغل دستش مي ايسته ، بهش مي گه : پسرم ! اينجا نايست ، صف اول يك قداستي داره ! نمازش مردوده ، اِه ! قداست داره ؟ يعني تو كه ايستادي قداست داري ديگه ؟! برو 30 سال نمازت رو قضا كن ! همه اش مردوده . حالا اين خوبه ، من يادمه بچه كه بودم ، براي نماز جماعت كه مي رفتم وقتي صف اول مي ايستادم ، يه نفر بود ، طوري به من نگاه مي كرد ، تازه قابل هم نمي دونست با من حرف هم بزنه ، من مونده بودم چي شده ؟ آقا ! مگه ما چه كار كرديم ؟! بي زحمت عزيزان ! در صف اول نماز جماعت به دنبال قداست نگرديد .به زور هم كه شده برو صف اول خودت رو جا كن . پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايد : برتري صف اول نماز جماعت بر صف دوم ، مانند برتري من است بر امتم . خيلي مهمه ، من ديدم بعضي وقتها صف اول جا داره ، اما مي گه : آقا حالا ما صف اول نمي ايستيم ! صف اول جاي بزرگترهاست ، جاي اونهايي كه گناه كمتر دارن ، عزيزم برو بايست ، مگه نمي گي گنهكارم ؟ صف اول جاي اونهاييه كه بيشتر گناه دارن ، بدو برو بايست ، معطلش نكن !فرمودند : اگر مؤمنين مي دونستند صف اول چه خبره ، براي اينكه صف اول بايستند روي همديگه شمشير مي كشيدند ! حالا اين كارها رو نكنيد ولي صف اول مهمه . اگر يه نماز جماعتي خلوت هست ، يه صف بيشتر تشكيل نديد ، صف اول تا اونجايي كه جا هست بايستيد ، چرا چهار ، پنج صف درست مي كنيد ؟ و فرمودند كه از سمت راست هم شروع كنيد .


 


 


6 ـ مي فرمايند : آن كس كه به والدينش با خشم و كينه نگاه كند ، نمازش قبول نمي شود . بارها بهتون گفتم ، تا وقتي كه پدر و مادر باهاتون راه بيان ، دست بوسي پدر و مادر هنري نيست ، خُب داره باهات راه مي ياد ، اگر بهت ظلم كردند اون وقت هنره كه دست بوسشون باشي .


 


 


مي خواي بري مشهد ، يه سفر مستحبيه ، اگر پدر و مادرت راضي نيستند ، اگر مي بيني روشون فشار مالي مي ياد حق نداري بري ، حق نداري تو خونه لج كني ، غذا نخوري ، گريه كني ، بازار راه بندازي كه مي خوام برم زيارت ، اين زيارت قبول هست ، منتها براي كمرتون ! اين چه وضعيه ؟ اصلاً حق نداري پدر و مادرت رو اذيت كني .


 


 


اين برادرها و خواهرهاي بسيار خوش برخورد ، ملايم ، خنده رو ، متين ، معطر ، سر به زير و محجبة ما ! تو خونه كه مي رن براي نه نه و باباشون برج زهرمار هستند ! آيا اينها عبادتشون قبوله ؟ يعني چي ؟ خوبيهات رو بايد براي پدر و مادرت داشته باشي ، تمام بگو و بخنداش براي رفيقهاشه ، تو خونه كه مي ره شروع مي كنه به داد و بيداد !! اين آخه وضعه ؟ اينطوري بايد باشه ؟ براي همينه كه بهتون گير مي دن ، با اين جلسه ها مخالفت مي كنند ، مي گن ديگه جلسه هم نرو ، چون جلسه بايد گناه رو پاك كنه .


 


 


وقتي يه كسي نگاه خشم آلود به مادرش مي كنه عرش خدا مي لرزه . چرا اين چيزها رو شوخي گرفتي ؟! پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايند : اول مادرت ، دوم مادرت ، سوم مادرت ، چهارم پدرت ، اين خيلي مهمه . اين چه بساطيه ؟ ، خُب با پدر و مادرت با احترام صحبت كن . البته من به عموم كار ندارم ، نه گريه كن ، نه روضه بيا ، نه سينه بزن ، نه منبر گوش كن فقط با مادرت مهربون باش ، اينطوري بهشتت ضمانت شده است . مگه نگفتند كليد بهشت زيرپاي مادرانه ، تو اينجا دنبالش مي گردي ؟ اينجا براي نعمتهاي بهشت اومدي ؟ كليدش زير پاي مادرته . اول كليدش رو بردار بعد بيا نعمت ها رو جمع كن . نماز براي اينه كه به نعمتها برسي ، اول كليد بهشت رو از زير پاي مادرت ( و همين طور پدرت ) در بيار . تا كليد رو نداشته باشي هيچ جايي نمي توني بري . بابا ! اگر امروز بهت گفتند : پسرم يا دخترم ! دوست ندارم بري جلسه ، دوست ندارم بري مشهد و نتونستي با زبان ليّن و آرام و با ملايمت و مهرباني قانعش كني ، اشكالي نداره ، بگو : چشم ! خُب زور داره مي گه ، درسته ، بزار بگه ، زور رو تحمل كن ، اين معني دينه ، روح نماز اين هست .


 


 


تو يه خونه اي كه چند تا هستيد خُب سخته كه همه تون رو بفرستند مشهد ، تحمل كنيد ! يكي تون بريد . روح نماز اينه . قبلاً گفتم : دهنت بايد پر از محبت باشه ، با دهن پر از محبت اگر نماز بخوني ، محبوب نگاهت مي كنه ، با دهني كه پر از كينه و الفاظ زشته ، نبايد توقع داشته باشي محبوب نگاهت كنه .


 


 


آقا من اصلاً نمي تونم باور كنم كه شما به مادرتون توهين مي كنيد ، مگه مي شه بچه مسلمون به مادرش توهين كنه ؟ غير ممكنه . مگه مادر چه گناهي كرده ؟ بعد هم جالب اينه كه همين كساني كه به مادرشون توهين مي كنند ، به سن 30 ، 40 سالگي كه مي رسن ، مثل چي پشيمون مي شن ، من مطمئنم به اين درجه كه رسيدي ، تازه مي فهمي كه عاشق واقعي تو فقط مادرت بوده ، هيچ كس ديگه تو رو حتي دوست هم نداشته ، كي من و تو رو فقط براي خودمون دوست داره ؟ تنها مادر و پدر هستند كه ما رو براي خودمون دوست دارند ، همه ، ما رو براي خودشون دوست دارن ، همه مي خوان خودشون رو ارضاء كنند ، همه مي گن : تو رو مي خوام ، اگر تو نباشي مي ميرم . اما داره خودش رو ارضاء مي كنه . اون مادره كه حاضره بميره . مي گه حاضرم تو باشي و من بميرم و واقعاً هم مي ميره ! شيره جانش رو داره مي ذاره ، و فردا هم كه بچه دار شدي ، بچه تو رو هم مثل بچه خودش بزرگ مي كنه ، بخدا خجالت داره .


 


 


واقعاً زشته من بخوام به شما توصيه كنم كه به مادرتون احترام بگذاريد . مگه مي شه كسي بچه مسلمون باشه و به مادرش توهين كنه ؟ عقده ها و دق دلي هاي بيرونت رو سر مادرت خالي مي كني ؟! اين خجالت نداره ؟ ديگه نماز مي خوني چه كار ؟


 


 


خُب من در آخر اين بحث چند تا دعا مي كنم :


 


 


خدايا ! همين الساعه پدر و مادرهامون رو از ما راضي كن .


 


 


خدايا ! همين الساعه همه شون رو ( زنده و مرده شون ) با غفران كامل ، سر سفرة رحمتت مهمان كن .


 


 


خدايا ! همين الان تا لحظة مرگ ، ما رو قدردان ، سپاسگزار و احترام گزار والدين مون قرار بده . آمين


 


 

/ 1