اركان اعتقادي و عبادي اسلام، بهويژه نماز، از ديدگاه نهجالبلاغه
حسين رزمجو نهجالبلاغه شريف، كتابي كه آن را از لحاظ هدايت و مايهوري مضامين آموزنده زندگيساز، تالي قرآن كريم و فوقِ كلام مخلوق و دونِ كلام خالق دانستهاند؛ بهجز جنبههاي ممتاز بلاغت و شيوايي بيان كه در اين اثر معنوي زيبا موجود است و عنوان «نهجالبلاغه» جامع و مظهر آن ميباشد، «از جهت اشتمال بر حكمتها و دستورالعملهاي ارزنده حيات متعالي و موضوعات متنوع: خداشناسي، دينباوري، اخلاق، انسانشناسي، حقوق، حكومت، اقتصاد و ... شايان آن است كه صفات: نهجالحياة، نهجالهداية، نهجالتربية، نهجالسعادة و... بدان داده شود.». زيرا اين اثر والا بهواقع تفسيري است از حكمتهاي قرآني و تبلوري از معارف اسلامي، و مآلاً ضامن و تأمينكننده بهروزي دنيا و آخرت كساني است كه به رمز و رازها و كُنه حقايقش پي برند و به رهنمودهاي خردمندانه آن عمل كنند (رزمجو 1369: ص 14، ذيل «نهجالبلاغه و علت آن»). مؤلف معصوم و عاليقدر اين كتاب مستطاب، يعني امير مؤمنان، يا شخصيت بينظيري كه به قول شاعر:
مادر گيتي نزايد در جهان مثل علي
باب علم احمد و پيروز در پيكار نفس
از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت
آسمان در تركشش گويا همين يك تير داشت
از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت
از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت
كليد درِ دوزخ است آن نماز
اگر جز به حق ميرود جادهات
در آتش فشانند سجّادهات
كه در چشم مردم گزاري دراز
در آتش فشانند سجّادهات
در آتش فشانند سجّادهات
نردبانِ خلق اين ما و مني است
هر كه بالاتر رود، ابلهتر است
كاستخوانِ او بتر خواهد شكست
عاقبت زين نردبان اُفتادني است
كاستخوانِ او بتر خواهد شكست
كاستخوانِ او بتر خواهد شكست
نخوت و دعوي و كبر و ترّهات
اين تكبر چيست؟ غفلت از لباب
چون خبر شد ز آفتابش، يخ نماند
كبر ز آن جويد هميشه جاه و مال
كه ز سرگين است گلخن را كمال
دور كن از دل كه تا يابي نجات
منجمد چون غفلت يخ ز آفتاب
نرم گشت و گرم گشت و تيز راند
كه ز سرگين است گلخن را كمال
كه ز سرگين است گلخن را كمال
مردان خدا، پرده پندار دريدند
همت طلب از باطنِ پيران سحر خيز
كوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
مرغان نظربازِ سبك سير، فروغي!
از دامگه خاك به افلاك پريدند
يعني همه جا غيرِ خدا هيچ نديدند
زيرا كه يكي را ز دو عالم طلبيدند
كاين جامه به اندازه هر كس نبريدند
از دامگه خاك به افلاك پريدند
از دامگه خاك به افلاك پريدند
«نماز ظهر عاشورا»ي آن پاك
در آن هنگامه خون و حماسه
دلاور مرد راه عشق و ايثار
حسين سالار و سرخيل شهيدان
به پيشِ لشكر دشمن، مقاوم
«نماز» او به صحراي شهادت
مصوّر كرد تصويري مقدس
طنينِ دلنواز او به گيتي
رساند اين پيام آسمانيش
كه فخر من به اسلام و «نماز» است
هَلا، ميدان كه ركن دين «نماز»ي است
كه باشد از ريا و ريبها، پاك
كه بر شد از زمين تا اوجِ افلاك
كه ميباريد ز ابر غم به سر خاك
به وادي خطر جانباز و بيباك
كه جدش را خدا فرمود: لولاك
ز جور ظالمان همواره غمناك
كه بودي خالص و پاكيزه از، آك
ز اوجِ عشقِ جاويدان چو پژواك:
كُند همواره دامانِ زمان، چاك
به گوش عاشقان در پهنه خاك:
بود سرمستيام از خمرِ اين تاك
كه باشد از ريا و ريبها، پاك
كه باشد از ريا و ريبها، پاك
من جز به علي و مكتبش رو نكنم
هر كس دلِ خود به خُلق و خويي بندد
من جز به صفاي باطنش خو نكنم
در باغِ جهان، جز گُل او بو نكنم
من جز به صفاي باطنش خو نكنم
من جز به صفاي باطنش خو نكنم
سرحلقه مؤمنان پُرشور عليست
در گاه علوم و جانشين احمد
هم قاسم نار و جنت و حور عليست
در راه خدا رهسپر نور عليست
هم قاسم نار و جنت و حور عليست
هم قاسم نار و جنت و حور عليست
با گفتن يا علي تولاّ ميكن
در راه پر از صفاي او گام بزن
شأنِ خود از اين طريق والا ميكن
او را به جهان، رهبر و مولا ميكن
شأنِ خود از اين طريق والا ميكن
شأنِ خود از اين طريق والا ميكن
فرموده علي مظهر اخلاص و صفا
«ميباش هميشهدشمن ظالم وكُن:
مظلوم حمايت و برانداز جفا»
آن اسوه و پهلوان ميدان وفا:
مظلوم حمايت و برانداز جفا»
مظلوم حمايت و برانداز جفا»
شهرِ نجف است قبلهگاهِ عُشّاق
در تربت پاك او شهي مدفون است
كاو بعد پيمبر است در عالم، طاق
عاشق به علي و آلِ او را مشتاق
كاو بعد پيمبر است در عالم، طاق
كاو بعد پيمبر است در عالم، طاق
1. اين عنوان در خطبه 110، نهجالبلاغة چنين آمده است: في اركان الدين الاسلام (صبحي صالح 1378: خطبه 110، ص 163).
2. نهجالبلاغة: ضبط نصّه و ابتكر فهارسه العلميه (صبحي صالح 1378: ص 163؛ شهيدي 1374: صص 110-111).
3. نهجالبلاغة (صبحي صالح، 1378): فهرس العقايد الدينه: اللّهُ «جَلَّ جَلالَه» (ص 806)، الرسالة النبوه (ص 807)، الامامة الوصيه (صص 707 و 807)؛ و اركان الاسلام: الصلوة، الزكوة، الصيام، الحج (ص 810)؛ و فهرس الموضوعات العامة (صص 733-768).
4 و 5 و 6. نهجالبلاغة (صبحي صالح، 1378): حكمت 136 (ص 494)، خطبه 193 (ص 304)، و من وصية له عليه السلام للحسن و الحسين عليهما السلام (ص 422).
7. حكمت 252، نهجالبلاغة: باب المختار من حكم اميرالموءمنين (صبحي صالح 1378: ص 512).
8. نهجالبلاغة: من كلام له عليه السلام (صبحي صالح 1378: ص 316).
9. نهجالبلاغة: من كلام له عليه السلام ــ كان يوصي باصحابه ــ (صبحي صالح 1378: صص 316 و 317).
10. نهجالبلاغة: من كلام له عليه السلام (صبحي صالح 1378: ص 317).
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
مكارم شيرازي، ناصر (آيتالله) و ديگران. 1372. تفسير نمونه. چ 30.تهران: دارالكتب اسلاميه.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
نراقي، ملا احمد. 1371. معراج السعادة (با تصحيح و تعليق و ويرايش). قم: هجرت.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
مجلسي، محمدباقر. ــ . بحارالانوار.
مولوي بلخي، جلالالدين محمد. 1352. مثنوي معنوي. تصحيحرينولد نيكلسون. چ 3. تهران: اميركبير.
نهجالبلاغه. 1374. ترجمه سيد جعفر شهيدي. چ 8. تهران.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.
كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.