اركان اعتقادي و عبادي اسلام، به‏ويژه نماز، از ديدگاه نهج‏البلاغه - ارکان اعتقادی و عبادی اسلام، به‏ ویژه نماز، از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارکان اعتقادی و عبادی اسلام، به‏ ویژه نماز، از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین رزمجو

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اركان اعتقادي و عبادي اسلام، به‏ويژه نماز، از ديدگاه نهج‏البلاغه

حسين رزمجو

نهج‏البلاغه شريف، كتابي كه آن را از لحاظ هدايت و مايه‏وري مضامين آموزنده زندگي‏ساز، تالي قرآن كريم و فوقِ كلام مخلوق و دونِ كلام خالق دانسته‏اند؛ به‏جز جنبه‏هاي ممتاز بلاغت و شيوايي بيان كه در اين اثر معنوي زيبا موجود است و عنوان «نهج‏البلاغه» جامع و مظهر آن مي‏باشد، «از جهت اشتمال بر حكمت‏ها و دستورالعمل‏هاي ارزنده حيات متعالي و موضوعات متنوع: خداشناسي، دين‏باوري، اخلاق، انسان‏شناسي، حقوق، حكومت، اقتصاد و ... شايان آن است كه صفات: نهج‏الحياة، نهج‏الهداية، نهج‏التربية، نهج‏السعادة و... بدان داده شود.». زيرا اين اثر والا به‏واقع تفسيري است از حكمت‏هاي قرآني و تبلوري از معارف اسلامي، و مآلاً ضامن و تأمين‏كننده بهروزي دنيا و آخرت كساني است كه به رمز و رازها و كُنه حقايقش پي برند و به رهنمودهاي خردمندانه آن عمل كنند (رزمجو 1369: ص 14، ذيل «نهج‏البلاغه و علت آن»). مؤلف معصوم و عالي‏قدر اين كتاب مستطاب، يعني امير مؤمنان، يا شخصيت بي‏نظيري كه به قول شاعر:




  • مادر گيتي نزايد در جهان مثل علي
    باب علم احمد و پيروز در پيكار نفس
    از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت



  • آسمان در تركشش گويا همين يك تير داشت
    از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت
    از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت



در جاي جاي آن، بحث‏هاي حكيمانه زيبا و مبسوطي را درباره وظايفي كه هر مسلمان راستين در قبال خداوند، اسلام و اجتماع مسلمانان و خويشتن دارد، ارائه فرموده است. از جمله در خطبه 110، با عنوان «اركان دين اسلام»(1)، آنچه را كه مؤمنان مسلمان بايد بدانند و بدان عمل كنند، به‏اجمال بيان داشته و پويندگان راه حقيقت را اين گونه به انجام وظايفشان توصيه فرموده است: «اِنَّ اَفـَضْلَ ما توسَّلَ به المتوسِّلونَ ِالي‏اللّه‏ سُبحانَهُ و تعالي:

ـ الايمانُ به و بِرسولِهِ،

ـ والجِهادُ في سَبيلهِ فانّهُ ذِروَةُ الاسلامِ،

ـ و كلمةُ الاخلاصِ فانِّها الفِطرةُ،

ـ و اِقامُ الصلوةِ فانِّها المِلَّةُ،

ـ و ايتاءُ الزكوةِ فانِّها فريضةٌ واجبةٌ،

ـ وَ صَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَاِنَّهُ جُنَّهُ مِن‏العِقابِ،

ـ و حَجُّ البيتِ و اعتِمارُهُ فَاِنّها ينفيانِ الفَقْرَ وَ يدحضانَ الذَّنبَ،

ـ و صِلَةُ الرَّحِمِ فانها مثراَةٌ في‏المالِ و مَنْسَأَةٌ في‏الأَجَلِ،

ـ وَ صَدقَهُ السِّرِ فانِها تُكفِرُ الخَطِيَةَ و صَدقَةُ العلانَيةِ فانِّها تَدفَعُ ميتةَ السوءِ،

ـ و صنائعُ المعروفِ فأِنـّها تَقي مَصارِعَ الهوانِ.»

(بزرگ‏ترين وسايلي كه توسل‏جويندگان به خداوند، براي نزديكي به او از آن سود مي‏جويند: ايمان به پروردگار و پيروي از پيامبر وي محمد (ص)، و كوشندگي در راه خداوند است كه موجب بلندي مرتبه اسلام مي‏شود. و اذعان به كلمه اخلاص «لااله‏الاّاللّه‏» يا يكتا دانستن باري‏تعالي است كه اين امر فطري و جبلي انسان مي‏باشد، و ديگر برپاداشتن نماز كه ستون دين است، و دادن زكات به مستمندان كه امري است واجب، همچنين، گزاردن روزه در ماه مبارك رمضان كه به عنوان سپري است براي جلوگيري از عذاب، و انجام‏دادن حج و عُمره كه فقر را از ميان مي‏برد و گناه را مي‏زدايد، و پيوند با خويشان كه سبب افزايش عمر و مال مي‏شود، و احسان به تهيدستان به طور آشكار است كه گناهان را مي‏پوشاند، و صدقه دادن پنهاني است كه آدمي را از مرگ بد باز مي‏دارد، و انجام‏دادن كارهاي پسنديده، كه او را از مبتلا شدن به خواري‏ها حفظ مي‏كند.)(2)

در خطبه مذكور، پس از اين سفارش‏هاي خداپسندانه، امام(ع) در باره اينكه مؤمن همواره بايد به ياد خدا باشد ــ در تفسير آيه «اَلا بذكر الله تطمئن القلوب» (قرآن: رعد / 28) ــ و اينكه مسلمانان براي نجات جامعه خويش از گرفتاري‏ها ضروري است كه دائما به سنت‏هاي سنيّه رسول خدا عمل كنند و قرآن را فراگيرند و به آن تأسي جويند ــ و به تعبير پيامبر اكرم (ص): «فاذا التبستْ عليكم الفتنُ كقطعِ اللَيلِ المُظلم فعليكم بالقرآنِ» (شريعتي مزيناني 1353: ص 24) (وقتي انواع فتن و بلاها مانند پاره‏هاي شب تاريك در آميزد و شما را فرو پوشد، به قرآن چنگ در زنيد و بدان پناه بريد.) ــ سخنِ خويش را اين گونه ادامه داده و چنين سفارش‏هايي را فرموده است: «أَفِيضوا في ذِكرِاللّه‏ِ فَأِنـّهُ أَحسَنُ الذكر. وَ ارْغَبوا فيما وَعَد المنفقينَ فأنَّ وَعْدَهُ أَصدقُ الوعدِ و اقتدوا بِهَديِ نبيّكُم فانّهُ افضَلُ الهُدي وَ اسْتنوا بِسُّنِةِ فانَّها اَهدي السُنن.

و تَعلّموا القرآنَ فانّه اَحسَنُ الحديثِ و تفقهوا فيه فَانّهُ رَبيعُ‏القلوبِ. و استشفوا بنورِه فأِنه شِفاءُ الصُدُورِ وَ احْسِنوا تِلاوتَهُ فانّهُ انفعُ القَصصِ...» (به ياد خداوند باشيد چه پسنديده‏ترين ياد، ذكر پروردگار است. و از او خواستار وعده‏هايي باشيد كه به پرهيزكاران داده است؛ زيرا پيمان‏ها و مژده‏هاي خدا، راست‏ترين پيمان‏ها است كه بدانها وفا مي‏كند. از روش پيامبر خويش پيروي كنيد كه برترين شيوه‏ها است. و به سنت او بگرويد كه رهنماينده راهنماها است. و قرآن را فرا بگيريد كه نيكوترين گفتارها است. و آن را نيك دريابيد كه به منزله بهاري است فرح‏بخش براي دل‏ها. و به نورِ هدايت آن خواستار سلامتي روان خويش شويد كه بهبودي سينه‏هايتان در پرتو آن ميسر است. قرآن را درست و زيبا بخوانيد كه در آن سودمندترين گفتارها است ...) (صبحي صالح 1378: ص‏ص 163، 164).

در ميان اركان اعتقادي عبادي مذكور، كه شاملِ ايمان به خدا و رسالتِ نبي‏اكرم(ص) و جهاد در راه دين و اداي فرايضِ نماز، زكات، روزه و حج و وظايفي چون به ياد خدا بودن و آموختن قرآن و گزاردن حق صله رحم مي‏شود، همچنين ساير اصول مذهب، نظير امامت، عدالت و معاد، كه در اين خطبه از آنها نامي برده نشده است ــ اما در تعدادي از خطب و نامه‏ها و كلمات قصار امام (ع) در باره آنها بحث‏هايي مفصل و آموزنده ارائه شده است ــ چون نماز جايگاهي ويژه را دارا است، از آن به ستون دين و عمود خيمه احكام اسلام تعبير كرده‏اند. و در آياتِ 14 و 15 سوره مباركه «اعلي»، از آن به عنوانِ وسيله رستگاري ياد شده است؛ زيرا به نظر خداوند: «قَدْ اَفْلَحَ مَن تَزَكّي وَ ذَكرَ اسمَ رَبّهِ فَصَلي» (مسلما رستگار مي‏شود كسي كه خود را تزكيه كند و نام پروردگارش را همواره به‏ياد آورد و نماز بخواند). در واقع، «نماز» مظهر و تبلوري است عملي از همه مباني اعتقادي كه شخص مسلمان بايد به آنها ايمان داشته باشد. لذا ذيلاً در باره اهميت اين فريضه الهي از ديدگاه امام علي(ع) بحث مي‏شود و به منظور رعايت اختصار در كلام، ناگزير فوايد و بركاتي را كه ديگر اركان اعتقادي و عبادي اسلام دارا هستند، به خطبه‏ها، نامه‏ها و كلماتي از آن امام همام كه در يادداشت شماره (3) پاورقي نوشتار حاضر آمده است احالت داده مي‏شود.(3)

و اما نماز كه پايگاهش در كتاب شريف نهج‏البلاغه بسيار رفيع و والا است و رمز و رازهاي موجود در آن به زيباترين شكل و بليغ‏ترين كلام بيان شده، از آن جهت درخور توجه مي‏باشد كه گوينده‏اش به‏واقع خود اسلام مجسم است و اين فريضه در نظر او آن اندازه محترم و عظيم بوده است كه در سيره ايشان نوشته‏اند، كه با فرارسيدن وقت نماز، رنگ از سيماي مباركش مي‏پريده و اندام وي براي حضور در پيشگاه ربوبي به لرزه در مي‏آمده و اظهار مي‏داشته است: «جاءَ وقتُ الصّلاةِ: وَقتُ اَمانَةٍ عَرضَهااللّه‏ُ علي‏السّمواتِ و الأَرضِ و الجِبالِ فَابَيَن اَنْ يحملنها و أَشفقن مِنها» (هنگام نماز رسيده است، وقت اداي امانتي كه خداوند بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها عرضه كرد، اما آنها از قبول آن دوري كردند و از پذيرش آن ترسيدند) (مجلسي 1372: ج 14، ص 17؛ عارف 1372: ج 1، ص 588).

و زماني هم كه به نماز مي‏ايستاده، آن چنان غرق در لذت روحاني و مست باده معنوي عبادت مي‏شده است كه از پايش تيري را بيرون مي‏آورده‏اند و او متوجه نبوده است. (كاشاني ــ : ج 1، ص 398 به نقل از: نراقي 1371: ص 894) و هر مشكلي برايش پيش مي‏آمده با گزاردن نماز و استعانت از حق، بر آن سختي فايق مي‏آمده است. در اين مورد از امام صادق (ع) نقل شده است كه: «كانَ عليٌ عليه‏السلام اِذا اَهالَهُ اَمرٌ فزعٌ قامَ اِلي الصّلوةِ ثُمّ تَلا هذهِ الآية: وَاسْتَعينوا بالصّبِر و الصّلوةِ» (زماني كه مشكلي براي علي(ع) پيش مي‏آمد، به نماز بر مي‏خاست و سپس اين آيه را تلاوت مي‏فرمود: «در سختي‏هاي زندگي از شكيبايي و نماز ياري جوييد») (مكارم شيرازي و ديگران 1372: ج 1، ص 219).

رمز و رازهايي كه اميرمؤمنان علي عليه‏السّلام از نمازِ با اخلاصِ همراه با خشوع و حضورِ دل، در نهج‏البلاغه ضمن بياني شيوا همراه با تشبيهاتي بديع و امثله‏يي لطيف و آموزنده اظهار داشته است، هر صاحبدل دين‏باروي را به تفكر و تحسين وامي‏دارد و بر بصيرت و معرفت خداجويانه او مي‏افزايد.

آنچه در ذيل ارائه مي‏شود، گوشه‏هايي است از حقايقي كه آن امام(ع) در اين مورد بيان فرموده است:

ــ «الصَّلوةُ قُربانُ كُلِّ تَقِيٍ»(4) (نماز وسيله تقرب پرهيزكاران به خداوند است.) و بي‏گمان، متقياني كه در عبارت مذكور مورد نظر امام مي‏باشند، پرهيزكاراني هستند كه وصفشان را در خطبه معروف «همّام» ملاحظه مي‏كنيم و از نشانه‏هايشان يكي اين است كه: «فَهُمْ حانُونَ عَلي أَوْساطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ أَكُفِّهِم وَ رُكَبِهِم وَ أَطرافِ أَقدامِهِمْ يَطْلُبُونَ اِلي اللّه‏ِ تَعالي في فَكاكِ رِقابِهِم(5)...» (... تمام شب را در حال ركوع به‏سر مي‏برند و پاي و كف دست خود را ــ در حال سجود ــ بر زمين مي‏نهند. و از خداوند آزادي و رهايي خويش را از آتش مي‏خواهند.)

ــ «وَاللّه‏َ اللّه‏َ فيِ‏الصَّـلوةِ، فَإِنَّها عَمُودُ دِينِكُم(6)» (و از خداوندبترسيد در باره نمازتان كه ستون خيمه دين شما است.) از آنجا كه برپايي و استواري يك خيمه يا ساختمان به ستون‏هايي بستگي دارد كه بر پايه آنها گذارده مي‏شود؛ لذا امام علي(ع) در عبارت مذكور، ضمن پرهيز دادنِ نمازگزاران از بي‏اعتنايي به شرايط لازم نماز واقعي، مي‏خواهد اين نكته مهم را به مسلمانان يادآور شود كه، اگر كسي نمازش مخلصانه و با رعايت شرايطي انجام گيرد كه در فقه اسلامي براي نمازگزار تعيين شده است، نشانه كمال دينداري او است. و چنان‏كه به‏عكس؛ نمازي كه از خلوص نيت و ساير شرايط لازم تهي باشد و آن را به صرف اسقاط تكليف يا به منظور تظاهر و خودنمايي و عوامفريبي بخواند، اين گونه نماز، به‏جز تباهي دين نمازگزار حاصلي نخواهد داشت. و از طرفي، مصداقي خواهد گرديد از اين سخن حكميانه شيخ شيراز، مصلح‏الدين، سعدي كه فرموده است:




  • كليد درِ دوزخ است آن نماز
    اگر جز به حق مي‏رود جاده‏ات
    در آتش فشانند سجّاده‏ات



  • كه در چشم مردم گزاري دراز
    در آتش فشانند سجّاده‏ات
    در آتش فشانند سجّاده‏ات



(سعدي 1363: ص 143)

ــ «فَرَضَ اللّه‏ُ الايمانَ تَطْهِيرا مِنَ الشّـِركِ و الصَّلوةُ تَنْزِيهاً عَنِ‏الكِبْرِ»(7) (خداوند ايمان را براي پاك كردن انسان از شرك واجب كرده است و نماز را براي پاكسازي از كبر و بزرگ‏منشي.) از ديگر رازهايي كه امام علي‏بن‏ابي‏طالب(ع) در عبارت مزبور براي نماز بيان فرموده، تأثيري است كه اين فريضه الهي در متخلق شدن نمازگزار به صفات پسنديده فروتني و پاك شدن او از غرور و خودپسندي دارد. چون كبر و بزرگمنشي «از اعظم صفات رذيله است و آفات آن فراوان؛ زيرا بسيارند از خواص و عوام كه به واسطه اين مرض به هلاكت رسيده‏اند و گرفتارِ دام شقاوت گشته‏اند. و با عنايت به اين كه كبر، اعظم حجابي است كه انسان را از وصول به مرتبه فيوضات عاليه باز مي‏دارد و او را از مشاهده جمال سعادات محروم مي‏كند؛» (نراقي 1371: ص‏ص 287 و 851). لذا به منظور آنكه فرد مسلمان به اسباب و آداب باطنيه نماز، كه از جمله آنها تعظيم پرودگار است، برسد و «به لوازم آن، كه دست‏يابي به معرفت جلال و عظمت الهي و معرفت ذلت نفس خود و حقارت آن است، نايل گردد و از اين معرفت، در او مسكنت و خشوعي حاصل شود ــ كه آن را تعظيم آفريدگار گويند.» (نراقي 1371: ص‏ص 287 و 851) و از طرفي، حضور قلب و عواطفي چون هيبت و خوف از عدلِ پروردگار و اميدواري به لطف و كرمِ خداوند در وي پديدار گردد، تا به هنگام گزاردن نماز، از گناهان و عجز خويش و تقصير اداي حقِ بندگي در پيشگاه ربوبي، احساس حيا و شرمندگي كند و مآلاً اين احساساتِ پاك و به خاك افتادنِ نمازگزار در برابر خداوند به هنگام سجود، و اداي جملات دعايي نظير: «اِهدنَا الصِراطَ المُستقيمَ، صِراطَ الّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ، غَيرِ المَغْضُوبِ عَلَيهِمْ وَ لاَالضّالـِّينَ» (قرآن: فاتحه / 6 و 7) به هنگام خواندن سوره مباركه حمد، و تسبيح و تنزيه آفريدگار به هنگام ركوع و سجود و تلاوت ادعيه‏يي در قنوت يا جملگي اين گفتار و رفتار، وي را به منزّه شدنِ از رذيلت كبر، ياري مي‏دهد. و گزاردن نماز واقعي، اين واقعيت را برايش در باره زشتي غرور روشن مي‏سازد كه به قولِ جلال‏الدين مولوي:




  • نردبانِ خلق اين ما و مني است
    هر كه بالاتر رود، ابله‏تر است
    كاستخوانِ او بتر خواهد شكست



  • عاقبت زين نردبان اُفتادني است
    كاستخوانِ او بتر خواهد شكست
    كاستخوانِ او بتر خواهد شكست



(مولوي 1352: ص 920)

و سرانجام، عقل و ايمانِ منزه شده از شهوات او، در گوشِ جانش اين حقايق را زمزمه خواهد كرد كه:




  • نخوت و دعوي و كبر و ترّهات
    اين تكبر چيست؟ غفلت از لباب
    چون خبر شد ز آفتابش، يخ نماند
    كبر ز آن جويد هميشه جاه و مال
    كه ز سرگين است گلخن را كمال



  • دور كن از دل كه تا يابي نجات
    منجمد چون غفلت يخ ز آفتاب
    نرم گشت و گرم گشت و تيز راند
    كه ز سرگين است گلخن را كمال
    كه ز سرگين است گلخن را كمال



(ص 920)

ــ «تَعاهَدوا أَمرَ الصَّـلوةِ وَ حافِظوا عَلَيها وَ اسْتكثُروا مِنها وَ تَقّـرَبّوا بِها فاِنّهاـ كانَتْ عَليَ المؤمِنينَ كِتابا مَوْقُوتاـ اَلا تَسْمَعُونَ الي جَوابِ أَهلِ النّارِ حِينَ سُئِلُوا: ما سَلَلَكَمُ في سَقَرَ؟ قالوا: لَمْ نَكُ مِن المُصلّينَ.»(8) (در برپايي و مواظبت نماز بكوشيد و از آن محافظت كنيد و آن را بسيار به جاي آوريد تا به خداوند نزديك شويد. و همان‏گونه كه خداوند در قرآن كريم فرموده است: «كانت علي المؤمنين موقوتا،» (قرآن: نساء / 103) نماز فريضه‏يي است كه بر عهده مؤمنان نوشته شده و وقت انجامِ آن معين گرديده است. اي صاحبان ايمان! آيا گوش دل به پاسخ اهل دوزخ نمي‏سپاريد، آن‏گاه كه از آنان سوءال مي‏كنند: «ما سَللَكُم في سقر؟» (قرآن: مدّثر / 42) چه چيز شما را گرفتار جهنم كرد؟ و ايشان در جواب مي‏گويند: لَم نَكُ مِن المصلّين» (قرآن: مدّثر / 43) براي آنكه ما از نمازگزاران نبوديم!»)

راز و رمز موجود در اين سخن امام(ع) را نسبت به نماز، در تأكيد ايشان در برپايي اين فريضه الهي و محافظتِ دايمي از آن و زياد نماز گزاردن بايد دانست. زيرا بنابر بحثي كه قبلاً در نوشتار حاضر داشتيم، نماز وسيله تقرب بنده به خداوند، يا به‏منزله معراج و ستونِ دين مؤمن است. و اينكه در آيات مذكور، دوزخيان علتِ گرفتاري خود را در آتش، نخواندن نماز ذكر مي‏كنند، مبين آن است كه، اگر اينان نماز را برپا مي‏داشتند، انجام اين فريضه آنان را از آلوده شدن به فحشا و مُنكر و مآلاً گناه باز مي‏داشت.

وانگهي در اهميت نماز و تداوم برپايي آن، همين دليل كافي است كه ملاحظه مي‏شود خداوند آن اندازه كه بر عظمت نماز و خطير بودن اين عمل عبادي تكيه كرده است، بر ديگر عبادات توصيه نفرموده؛ چنان‏كه در قرآن مجيد، افزون بر يكصد بار از نماز و نمازگزاران ياد كرده و مسلمانان را به اقامه آن امر فرموده است. (عبدالباقي 1364: ص‏ص 412-616) علاوه بر اين، رعايت خشوع و محافظت كردن از نماز را از نشانه‏ها و صفات اصلي مؤمنان دانسته و در سوره مؤمنون فرموده است: «قَدْ اَفلَحَ المؤْمِنوُنَ الّذينَ هم في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ.» (قرآن: موءمنون / 1 و 2).

از ديگر تِذكارهاي حكيمانه امير مؤمنان علي(ع) در نهج‏البلاغه شريف، در باره نماز، اين نكته لطيف راهگشا است كه فرموده: «اَنّ الصّلوةَ لَتَحُتُّ الذنوبَ حَتَّ الوَرَقِ وَ تُطْلَقُها اِطلاقَ الرِّبقِ و شبَّهَها رَسُولُ اللّه‏ِ صَلّي اللّه‏ُ عَلَيهِ وَ سَلَّم‏ـ بِالحَمَّةِ تَكُونُ علي بابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنها فيِ اليَوْمِ و الليْلَةِ خَمْسَ مَرّاتٍ فَماعَسي أَن يَبْقي عَلَيهِ مِنَ الدَّرَنِ؟ وَ قدْ عَرَفَ حَقَّها رجالٌ مِن المؤمنينَ الَّذينَ لا تَشْغَلُهُمْ عَنها زِينَةُ مَتاعٍ وَلا قُرَّةُ عَينٍ مِن وَلَدٍ وَ لامالٍ.»(9) يَقوُلُ سُبْحانَهُ: «رِجالٌ لا تُلهِيهِم تِجارَةٌ وَ لابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه‏ِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ و إيتاءِ الزَّكوةِ» (قرآن: نور / 37) (همانا نماز گناهان را مانند ريختنِ برگ از درخت، مي‏ريزد و چونان رهاشدن بند از گردنِ چارپايان، نمازگزار را از قيد و بند ناپاكي‏ها نجات مي‏دهد. رسول خدا(ص) نمار را به چشمه آب گرمي تشبيه فرموده است كه بر در خانه مردي جاري باشد و آن مرد شبانه‏روزي پنج نوبت در اين چشمه شست‏وشو كند. بديهي است در اين صورت، ديگر چركي بر بدن او باقي نخواهد ماند. و به‏تحقيق، كساني از مؤمنان حق نماز را شناخته‏اند كه زخارف دنيوي، همچنين آنچه موجب روشني چشمشان مي‏شود ــ از مال و فرزند ــ فكر و توجه آنان را از ياد خداوند و گزاردن نماز باز نمي‏دارد. چنان‏كه خداوند پاك در اين مورد فرموده است: «مرداني هستند كه نه تجارت و نه معامله، آنها را از ياد خداوند و برپاداشتن نماز و اداي زكات غافل نمي‏كند.»)

راز درون پرده سخنِ مذكورِ امام علي(ع)، درباره خاصيت گناه‏زُدايي نماز است. و تشبيهي كه از قول رسول اكرم(ص) براي توجيه اين رمز نقل فرموده است، يادآور مضمون آيه 114 از سوره مباركه هود/ 11 مي‏باشد كه خداوند فرموده است: «وَ اَقِمِ الصَّـلوةَ طَرَفَي‏النَّهارِ وَ زُلَفا مِنَ اللَّيلِ اِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبْنَ السَّيّـِئاتِ ذلِكَ ذِكْري لِلذّاكِرينَ.» (نماز را در دو طرف روز ــ صبح و ظهر و عصر و اوايل شب ــ به پاي دار؛ زيرا كه اعمالِ نيك خطاها و آثار گناه را از ميان مي‏برد. اين يادآوري براي كساني است كه اهل تذكرند). همچنين تداعي كننده حديثي است از نبي مكرّم (ص) كه از قولِ سلمانِ فارسي، اين گونه نقل شده: «قالَ: اَنـَا مَعَهُ (مَعَ رَسُولِ‏اللّه‏«ص») تَحتِ شَجَرةٍ، فَأَخَذَ مِنها غُصْنا يابِسا، فَهَّزَهُ حَتّي تحاتَ وَرَقةً. ثمَّ قالَ: اَلا تسْأَلني يا سَلْمانُ لم افْعَلُ هذا؟ قُلتُ: وَ لَمْ فَعَلْتَهُ. قالَ (رَسُولُ اللّه‏ِ صَلي‏اللّه‏ُ عَلَيهِ وَ آله): اِنَّ المُسلِمَ اِذا تَوضَأَ فَاَحسَنَ الوضوء ثّمَ صلّي الصّلَواتِ الخَمْسِ تحاتَتْ خَطاياهُ كَما يتحاتُ هذا الوَرَقُ. ثمَّ قَرَأَ هذه اِلاية وَ اَقِمِ الصّلوةَ طَرَفيِ النّهارِ...» (طوسي 1339: جزء 5، ص‏ص 200 و 201). (سلمان گفته است: من با پيامبر(ص) زير درختي نشسته بوديم. پس رسول اكرم (ص) شاخه خشكي از آن درخت را گرفت و تكان داد، تا اينكه برگ‏هايش ريخت. آن‏گاه به من فرمود: از من سوءال نمي‏كني كه چرا چنين كردم؟ عرض نمودم: يا نبي‏اللّه‏! چرا اين كار را انجام داديد؟ پيامبر(ص) در پاسخ من فرمود: زماني كه مسلماني وضو بگيرد ــ و خوب و نيكو وضو بگيرد ــ سپس نمازهاي واجب پنجگانه خويش را به‏جاي آورد، گناهان او فرو مي‏ريزد، همان‏طور كه برگ‏هاي اين شاخه فرو ريختند. بعد همين آيه و اقمَ الصلوة... الخ را برايم تلاوت فرمود).

بي‏گمان بخش پاياني سخن اخير امام علي(ع) كه به آيه سي و هفتم از سوره مباركه نور/ 24 زينت يافته، باز هم حاكي از اهميت نماز است و اينكه عظمت نماز در نظر مردان خدا به اندازه‏يي است كه گويي همه كارها و فعاليت‏هاي روزمره و تعلقات زندگي آنان را تحت‏الشعاع قرار مي‏دهد، به طوري كه هيچ چيز مانع آنان از ياد خداوند نمي‏شود. زيرا بنابر آنچه در پايان آيه مذكور آمده است: نمازگزاران واقعي كساني هستند كه: «يخافون يَوما تقلَّبُ فيه القلوبُ و الابصارُ» (آنان از رستاخيز يا روزي مي‏ترسند كه دل‏ها و چشم‏ها در آن روز، زير و زبر مي‏شود.) و به تعبيري ديگر: اين بزرگمردان با برپايي نماز و توجه دايمي به ذات حق تعالي، در زمره كساني قرار دارند كه شاعر عارفمان، فروغي بسطامي ( 1213-1274ه·· ق) در بزرگداشتشان اين‏گونه داد سخن داده و سروده است:




  • مردان خدا، پرده پندار دريدند
    همت طلب از باطنِ پيران سحر خيز
    كوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
    مرغان نظربازِ سبك سير، فروغي!
    از دامگه خاك به افلاك پريدند



  • يعني همه جا غيرِ خدا هيچ نديدند
    زيرا كه يكي را ز دو عالم طلبيدند
    كاين جامه به اندازه هر كس نبريدند
    از دامگه خاك به افلاك پريدند
    از دامگه خاك به افلاك پريدند



(فروغي بسطامي 1336: ص 96)

ــ «وَ كانَ رَسُولُ اللّه‏ِ ــ صَلَّي‏اللّه‏ُ عَلَيه وَ آلِهِ ــ نَصبا بِالصَّلوةِ بَعْدَ التَّبشير لَهُ بالجَنَّةِ. لِقَولِ اللّه‏ِ سُبْحانَهُ»: «وَ أْمُر أَهْلَكَ بِالصَّـلوةِ وَ اصْطَبْرِ عَليْها» (قرآن: طه / 132) فَكانَ يَأمُرُ بِها أَهْلَهُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْها نَفْسَهُ.»(10) (و پيامبر خدا(ص) با آنكه به رفتن به بهشت مژده داده شده بود، نماز را برپاي مي‏داشت و خود را براي زياده انجام دادن اين فريضه مقدس ــ گزاردن نوافل و نماز شب ــ به رنج مي‏افكند. زيرا از جانب خداوند، به او اين گونه فرمان رسيده بود: خاندانت را به خواندن نماز دستور ده و خويش نيز بر انجام آن شكيبا باش. پس آن حضرت هم اهل بيتش را به گزاردن نماز امر مي‏فرمود و هم خود بر آن، صابر و بردبار بود). در اين كلام امام علي‏بن ابيطالب(ع) در باره نماز كه ضمن آن از عبادت‏هاي مستمر و خسته‏كننده نبي‏اكرم(ص) ياد فرموده و از فرمان خداوند به حبيبش خبر داده است كه به خاندانش توصيه كند تا نماز را برپاي دارند و خود در انجام اين فريضه و تحمل مرارت‏هاي آن شكيبايي پيشه كند، راز سخنِ امام در تأثيري است كه نماز در تلطيف روح و پاكي قلب نمازگزار دارد. و مآلاً او را در راه تكامل و بي‏نيازي از خلق و دست‏يابي به پرهيزكاري كه عالي‏ترين نعمت معنوي است، ياري مي‏دهد (رزمجو 1377: ص‏ص 146-152).

كوتاه سخن آنكه، سراسر عمر پر بركت امام علي(ع) در راه تبليغ و ترويج احكام الهي سپري گرديد و شمشير آن شهسوار يگانه عرصه توحيد، در راه بسط عدالت و مردمي و به منظور برپايي «نماز» و حراست از ديگر اركان اعتقادي و عبادي اسلام به كار گرفته شد و سرانجام، خود در اين راه «قُتل في محراب عبادته لشدة عدله» به هنگام گزاردن نماز پگاه روز نوزدهم رمضان سال بيستم هجرت در مسجد كوفه به شهادت رسيد، به علاوه او در مكتب تربيتي خود، دلاور مرداني چون شهداي كربلا، به ويژه فرزند برومندش امام حسين(ع)، را بپرورد؛ حماسه‏سازاني كه قيامشان عليه ظلم و بي‏ديني و به منظور زنده نگهداشتن مكتب، و از جمله اقامه نماز، بود. چنان‏كه اين سيد شهيدان، در بحبوحه واقعه جانسوز كربلا و به هنگام ظهر عاشورا، آخرين نماز خويش را در صحراي‏سوزان نينوا، در مقابل سپاه خصم و زير تير بارانِ دشمنان دين ادا كرد. نماز عارفانه‏يي كه حقير شرح اجمالي آن را با عنوان «نماز عاشوراي عشق» اين‏گونه به سلك نظم درآورده است:




  • «نماز ظهر عاشورا»ي آن پاك
    در آن هنگامه خون و حماسه
    دلاور مرد راه عشق و ايثار
    حسين سالار و سرخيل شهيدان
    به پيشِ لشكر دشمن، مقاوم
    «نماز» او به صحراي شهادت
    مصوّر كرد تصويري مقدس
    طنينِ دلنواز او به گيتي
    رساند اين پيام آسمانيش
    كه فخر من به اسلام و «نماز» است
    هَلا، مي‏دان كه ركن دين «نماز»ي است
    كه باشد از ريا و ريب‏ها، پاك



  • كه بر شد از زمين تا اوجِ افلاك
    كه مي‏باريد ز ابر غم به سر خاك
    به وادي خطر جانباز و بي‏باك
    كه جدش را خدا فرمود: لولاك
    ز جور ظالمان همواره غمناك
    كه بودي خالص و پاكيزه از، آك
    ز اوجِ عشقِ جاويدان چو پژواك:
    كُند همواره دامانِ زمان، چاك
    به گوش عاشقان در پهنه خاك:
    بود سرمستي‏ام از خمرِ اين تاك
    كه باشد از ريا و ريب‏ها، پاك
    كه باشد از ريا و ريب‏ها، پاك



(رزمجو 1378: ص‏ص 92، 93)

*

نوشتار حاضر را با عنايت به اينكه سال جاري به نام مقدس امام علي(ع) نامگذاري شده است ــ با چند رباعي ذيل ــ كه نگارنده اين سطور آنها را به هنگام تشرف اخير خود (فروردين 1379) به نجف اشرف، در فرخنده روز عيد سعيد غدير، سال 1379 در برابر مضجعِ پاكِ علوي سروده است ــ حُسن ختام مي‏دهد و از خداوند متعال پيروي از مكتب مولاي متقيان را براي قاطبه مسلمانان، به ويژه خوانندگان سخن‏سنج گرامي مسئلت دارد:




  • من جز به علي و مكتبش رو نكنم
    هر كس دلِ خود به خُلق و خويي بندد
    من جز به صفاي باطنش خو نكنم



  • در باغِ جهان، جز گُل او بو نكنم
    من جز به صفاي باطنش خو نكنم
    من جز به صفاي باطنش خو نكنم



*




  • سرحلقه مؤمنان پُرشور علي‏ست
    در گاه علوم و جانشين احمد
    هم قاسم نار و جنت و حور علي‏ست



  • در راه خدا رهسپر نور علي‏ست
    هم قاسم نار و جنت و حور علي‏ست
    هم قاسم نار و جنت و حور علي‏ست



*




  • با گفتن يا علي تولاّ مي‏كن
    در راه پر از صفاي او گام بزن
    شأنِ خود از اين طريق والا مي‏كن



  • او را به جهان، رهبر و مولا مي‏كن
    شأنِ خود از اين طريق والا مي‏كن
    شأنِ خود از اين طريق والا مي‏كن



*




  • فرموده علي مظهر اخلاص و صفا
    «مي‏باش هميشه‏دشمن ظالم وكُن:
    مظلوم حمايت و برانداز جفا»



  • آن اسوه و پهلوان ميدان وفا:
    مظلوم حمايت و برانداز جفا»
    مظلوم حمايت و برانداز جفا»



*




  • شهرِ نجف است قبله‏گاهِ عُشّاق
    در تربت پاك او شهي مدفون است
    كاو بعد پيمبر است در عالم، طاق



  • عاشق به علي و آلِ او را مشتاق
    كاو بعد پيمبر است در عالم، طاق
    كاو بعد پيمبر است در عالم، طاق




1. اين عنوان در خطبه 110، نهج‏البلاغة چنين آمده است: في اركان الدين الاسلام (صبحي صالح 1378: خطبه 110، ص 163).

2. نهج‏البلاغة: ضبط نصّه و ابتكر فهارسه العلميه (صبحي صالح 1378: ص 163؛ شهيدي 1374: ص‏ص 110-111).

3. نهج‏البلاغة (صبحي صالح، 1378): فهرس العقايد الدينه: اللّهُ «جَلَّ جَلالَه» (ص 806)، الرسالة النبوه (ص 807)، الامامة الوصيه (ص‏ص 707 و 807)؛ و اركان الاسلام: الصلوة، الزكوة، الصيام، الحج (ص 810)؛ و فهرس الموضوعات العامة (ص‏ص 733-768).

4 و 5 و 6. نهج‏البلاغة (صبحي صالح، 1378): حكمت 136 (ص 494)، خطبه 193 (ص 304)، و من وصية له عليه السلام للحسن و الحسين عليهما السلام (ص 422).

7. حكمت 252، نهج‏البلاغة: باب المختار من حكم اميرالموءمنين (صبحي صالح 1378: ص 512).

8. نهج‏البلاغة: من كلام له عليه السلام (صبحي صالح 1378: ص 316).

9. نهج‏البلاغة: من كلام له عليه السلام ــ كان يوصي باصحابه ــ (صبحي صالح 1378: ص‏ص 316 و 317).

10. نهج‏البلاغة: من كلام له عليه السلام (صبحي صالح 1378: ص 317).



كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

مكارم شيرازي، ناصر (آيت‏الله) و ديگران. 1372. تفسير نمونه. چ 30.تهران: دارالكتب اسلاميه.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

نراقي، ملا احمد. 1371. معراج السعادة (با تصحيح و تعليق و ويرايش). قم: هجرت.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

مجلسي، محمدباقر. ــ . بحارالانوار.

مولوي بلخي، جلال‏الدين محمد. 1352. مثنوي معنوي. تصحيح‏رينولد نيكلسون. چ 3. تهران: اميركبير.

نهج‏البلاغه. 1374. ترجمه سيد جعفر شهيدي. چ 8. تهران.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.

كاشاني، محمدبن مرتضي (ملا محسن). ــ . محجة الابيضاء في تذهيب الاحياء.


/ 1