خديجه طاهره، به روايتي ديگر - خدیجه طاهره، به روایتی دیگر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدیجه طاهره، به روایتی دیگر - نسخه متنی

علی رضا قاسمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید









خديجه طاهره، به روايتي ديگر

درباره خديجه، همسر گرامي پيامبر اكرم(ص)، اطلاعات زيادي گزارش نشده است و كاش فقط با كمبود اطلاعات روبه رو بوديم. زيرا همان گزارشاتي هم كه واصل شده داراي تناقصات فراوان و شگفت آور است و متأسفانه آن قسمتي كه بر سر زبانها جريان دارد، زندگي واقعي آن بانوي بزرگوار را به نمايش نميگذارد و اين مقاله، در پي آن است، تا علاوه بر آنچه كه بر افواه جاري است سيماي ديگري از خديجه كبري عرضه كند.

در سرزمين حجاز، مردي پا به عرصه زندگي گذاشت نام احمد (يا محمد (ص)) را برايش در نظر گرفتند و او همان كسي است كه در چند دهه بعد، بشريت را با آئيني آسماني آشنا كرد. و بارزترين نقطه عطف را در طومار دينداري رقم زد.

براستي چه ويژگيهايي در آن شخص، موجب گزينش الهي وي شد؟ نگارنده مقاله در صدد پرداختن به اين موضوع نيست. ولي براي پرداختن به سيماي خديجه طاهره، ناگزير از ذكر بعضي خصوصيات محمد (ص) است. آن حضرت مظهر و نماد پاكي و پاكيزگي بود. كسي بود كه در جامعه منحط آن ديار، به عنوان يك فرد پسنديده و ستوده، شهرت يافت و راستگو و راست كردار بود و در شهر نا آشنا با آب، به پاكيزگي، بسيار اهميت ميداد.

استحمام و مسواك زدن جزو برنامه مستمرش محسوب ميشد. درد مردم و جامعه آزارش ميداد و براي رفع آلام مردم اقدام عملي نيز ميكرد و به همين دليل در گروه معدود جوانمردان و آزادگان جاي گرفت و همه از خود ميپرسيدند چنان شخصي براي ازدواج چه برنامهاي خواهد داشت؟ و معيارهاي انساني كه صلاحيت ابلاغ وحي الهي را دارا خواهد شد، براي پيوند زناشوئي چيست؟ گزيده گزيش شده الهي كيست و بايد چه صفائي داشته باشد؟ آيا همانطور كه خدا از ميان آدميان، وي را به دلايل انساني و صفاتي نيكو برگزيد، او نيز از ميان بانوان آن ديار، كسي را گزينش خواهد كرد كه چنين باشد؟ مگر غير از اين احتمال ديگري متصور است؟ پس سيماي همسر محمد را بايد از اين منظر در كتب تاريخ جستجو كرد. آري، خديجه همان كسي است كه در جامعه مكه به طاهره يعني بانوي پاك مشهور شد. گر چه جامعه جاهلي آن زمان به تدريج با پاكي و پاگيزگي به مفهوم عام آشنا ميشد، ولي قدر مسلم با پاكي بيگانه هم نبود و پاكان را ميستود و به همين دليل خديجه را، طاهره لقب داد و احمد را محمد. طاهره، لقبي كه نماد تمام نماي خوبي در آن زمان و آن ديار بود.

بنابر اين، حلقه اتصال محمد و خديجه (طاهره) را براحتي ميتوان از اين رهگذر بدست آورد و از بسياري از گزارشات نامعقول دوري جست. گزارشاتي كه در پي آنند تا خديجه را داراي ثروت فراوان و بي حساب معرفي كنند و همان را، نقطه آغاز اين آشنائي و ازدواج دانسته و نوشتهاند.

خديجه قبل ازدواج با حضرت محمد (ص) دو بار ديگر ازدواج كرده و داراي چند فرزند نيز بوده و زمان ازدواج با محمد (ص)، 40 سال و يا كمي بيشتر سن داشته است و نيز ميگويند خديجه بود كه پيشنهاد ازدواج با محمد را مطرح كرد.

اينكه معروف است خديجه طاهره قبل از ازدواج با پيامبر (ص) 2 بار ازدواج كرده، صرفاً يك گزارش تاريخي است كه متضاد آن نيز گزارش شده و در چند كتاب تاريخي آمده: «ان النبي (ص) تزوج بها و كانت عذرا (پيامبر گرامي با خديجه ازدواج كرد در حاليكه خديجه دوشيزه و باكره بود) ولي مظلوميت مضاعف خديجه در طول تاريخ به دست بعضي سيره نويسان كم دقت و راويان اوليه مغرض رقم خورده است.

آنان دليل ازدواجهاي قبلي وي را وجود فرزنداني از آن ازدواجها ميدانند در حاليكه كودكان، مورد اشاره مورخان فرزندان خواهر خديجه يا فرزندان شوهر خواهر خديجه از زن ديگر بودند كه علي الظاهر بعد از مرگ والدين آنها (يا هر دليل ديگري) و فقدان سرپرست آن بانوي نمونه، فداكاري كرد، آنها را به نزد خود آورد و به همراه پيامبر گرامي (ص) با تمام محبت از آنها نگهداري ميكرد و به همين دليل است كه خديجه، علاوه بر صفت طاهره، داراي لقبي ديگر يعني «ام الايتام، مادر يتيمان نيز هست. و اين لقب در رابطه با مادري كردن وي در حق آن كودكان است.

البته اين عنوان را مردم آن دوران به وي دادند و بديهي است كه شخصيت طاهره خديجه راضي به كاربرد كلمه ايتام و يتيمان نبوده باشند زيرا او فقط مادري كرده بدون هيچگونه طعن و نيش. حال آنكه در لقب مذكور، نوعي بي مهري مشاهده ميشود.

بهر جهت، اين لقب را هر كس به خديجه داده باشد نشان از روحيه بلند و انساني خديجه دارد. حس نوعدوستي، فداكاري و آزادگي همان ويژگيهايي كه شوي او نيز در مرتبه بالاتر، داراي آن بود.

متأسفانه در گزارش بعضي راويان مغرض، نه تنها با انتساب اين فرزندان به خديجه، ويژگي فداكاري و انسانيت او ناديده گرفته شده، بلكه همان فرزندان را يكي از دلايل ازدواجهاي قبلي وي قلمداد كردهاند.

هر چند كه گزارشگران ديگري به اين واقعيت مهم پي برده و آن را تصحيح كردهاند. از دلايل محكم در رد ازدواجهاي قبلي خديجه، گزارشي هست كه در بسياري از كتب تاريخ آمده و كسي نيست كه آنرا نشنيده باشد. اين مضمون كه ميگويند، خديجه به دليل شخصيت ممتازش، داراي خواستگارهاي فراوان بود و بزرگان و اشراف قريش، خواهان ازدواج با وي بودند ولي او به تمام اشراف مدعي جواب رد داد و چون جواب مثبت به محمد داد، مورد اعتراض زنان قريش واقع شد كه چرا به احدي از اميران جواب مثبت ندادي اما با يتيم ابوطالب (محمد) ازدواج كردي؟ گزارش مذكور علاوه بر اينكه به روشني ازدواجهاي قبلي وي را مردود اعلام ميكند، حاكي از آن است كه خديجه همانطور كه از القابش (طاهره و ام الايتام) بر ميآيد، براي ازدواج ملاكهايي جز ملاكهاي موجود در جامعه را مد نظر داشته و ثروت و دارايي اميران و بزرگان قريش او را نفريفته بلكه پاكي او بدنبال پاكي بزرگتري بوده است (جذب پاكي بزرگتر شدن پاكان).

در مورد سن خديجه هم برخلاف آنچه بر افواه جاري و ساري است و عدد چهل قيد شده، گفتني است كه به احتمال قريب به يقين اين عدد ناشي از تخمين بعضي سيرهنويسان بهدليل فرض قبلي آنان در مورد دوبار ازدواج كردن خديجه و فرزند داشتن وي بوده و اگر ازدواجهاي قبلي او را منتفي بدانيم، موضوع سنش نيز خود به خود حل خواهد شد.

بنا به نقل جعفر مرتضي عاملي دركتاب الصحيح من سيرة النبي الاعظم، سن خديجه هنگام ازدواج با پيامبر (ص) متفاوت ذكر شده و مورخان مختلف آن را 25 سال، 28 سال، 30 سال، 35 سال، 40 سال، 44 سال، 45 سال و 46 سال اعلام كردهاند. در بحارالانوار (ج 16 ص 12) از قول ابنعباس سن وي هنگام ازدواج با پيامبر (ص)، 22 سال ذكر شده است.

جعفر مرتضي عاملي، عدد 28 سال را قول ترجيحي اكثريت دانسته و باتوجه به رد ازدواجهاي قبلي وي، قطعي است كه سن او هنگام وصلت با پيامبر گرامي (ص)، بايد خيلي كمتر از آنچه شهرت دارد، بوده باشد. و اگرچه نميتوان بهطور قطع سن خديجه طاهره را بهدست آورد ولي به نظر ميرسد سن اعلام شده در بحارالانوار از قول ابنعباس به صحت نزديكتر است كه در اينصورت با قول ترجيحي اكثريت (بنا به ادعاي جعفر مرتضي عاملي) خيلي تفاوت ندارد.

در هر صورت بعضي از سنهاي ادعائي ياد شده (بويژه از 35 تا 46 سال) نه باتحليل صحيح وقايع تاريخي سازگار است و نه باعلوم پزشكي و تجارب انسانها. زيرا كساني كه سن حضرت خديجه را هنگام ازدواج با پيامبر (ص) حدود 40 سال اظهار كردهاند همان كساني هستند كه ولادت حضرت زهرا (س) را، 5 سال بعد از بعثت، يعني 20 سال بعد از ازدواج رسول اكرم (ص) با خديجه ميدانند.

بدين ترتيب سن خديجه هنگام تولد حضرت فاطمه (س) بايد حدود 60 سال باشد كه طبيعي است در اين حدود سن (بين 55 سال تا 66 سال) بارداري از نظر علمي و پزشكي و تجربه و واقعيت مردود است. و اگر عوامالناس بگويند سن بارداري براي سادات، 10 سال بيش از حد معمول است، بايد گفت: اگر چنين باشد، همين مطلب بزرگترين سند و معجزه براي حقانيت آئين اسلام در نزد جهانيان ميتوانست باشد كه البته نه چنين مطلبي واقعيت دارد و نه نگارنده به دنبال چنين موهوماتي است.

گذشته از آنكه اصولا خديجه جزو سادات مرسوم به شمار نميآيند، از سويي ممكن است عدهاي استدلال كنند در قرآن مواردي از بارداري در سنين كهنسالي مطرح شده (همسر حضرت ابراهيم (ع) و حضرت زكريا) و اين امر در مورد حضرت خديجه نيز ميتواند از اين نوع (معجزه الهي) باشد. جواب اين است كه آيا اجازه داريم هرگاه از تحليل و تحقيق كم ميآوريم، متمسك به استثنائاتي شويم كه در قرآن و خود قرآن نيز غيرعادي و غيرطبيعي بودن آن را ذكر كرده است.

ثانيا وقتي قرآن، دو مورد مزبور را در مورد پيامبران پيشين ذكر كرده چطور ممكن است معجزهاي را كه مربوط به آورنده قرآن است مسكوت گذاشته باشد.

از اين نكته نيز اگر بگذريم نوبت به موضوع خواستگاري خديجه از پيامبر ميرسد بدون ترديد خواستگاري يك زن بيوه چهل و چند ساله كه داراي چند فرزند بوده و سابقه دوبار شوهر كردن را داشته از يك جوان نمونه قريش با حدود 25 سال سن، گستاخانه و خودخواهانه است و اين امر با اخلاق قريش سازگاري نداشته است و اگر بپذيريم وي يك دوشيزه (عذراء) فداكار و پاكي بوده كه سني حدود سن پيامبر (ص) را داشته، لذا موضوع خواستگاري از اين زاويه با صفات وي منتفي است و به خصوص كه مراسم خواستگاري رسمي كسان پيامبر (ص) (بهويژه حضرت ابوطالب) از خديجه و كسان وي، در كتب معتبر تاريخي ذكر شده است. هرچند كه ممكن است بدليل وجود صفات برجسته محمدبن عبدالله (ص)، پيامهاي اوليه از سوي خديجه ارسال شده باشد، ولي طبيعيتر، همان خواستگاري معمول محمد (ص) و كسان وي از خديجه و بزرگ وي بهدليل وجود صفات نيكو در اين زن آزادهاي بود كه به پاكي و مهر و محبت شهرت داشته است.

ظاهرا اصليترين امتيازي كه براي حضرت خديجه در امر پيشقدم شدن در ازدواج مطرح ميكنند همانا مال و ثروت زياد وي است. كه اگر چنين شخصيت ملكوتي و منحصر بهفرد پيامبر به ازدواج با فردي كه تنها امتيازش ثروت اوست راضي نميشد. مگر در اصل ثروت فراوان و بسيار خديجه، ترديد كنيم هرچند نظر قطعي نميتوان داد.

خديجه در جامعهاي پا به عرضه وجود نهاد كه بسياري از ارزشها و اخلاقيات در آن كمرنگ شده بود و او در همان جامعه ملقب به صفت طاهره (پاك) شد. او نهاد دقيق مهرورزي و محبت به كودكان بيسرپرست بود. و به دليل همان صفات برجسته انساني و بسياري صفات نيكوي ديگر كه متأسفانه خبري از آنها نداريم، با اشرف انسانهاي دوران آفرينش، سرچشمه نيكي و پاكي، محمد مصطفي (ص)، پيوند برقرار كرد و به همراه آن حضرت به ادامه سرپرستي از فرزنداني پرداخت كه بعدها منتسب به پيامبر (ص) و خديجه شدند و حتي همسران آن دختران نيز، به لقب دامادهاي پيامبر (ص) مفتخر شده اند .

شايد بدليل وجود همين فرزندان بوده كه آن خانواده نوراني از داشتن فرزندان حقيقي به تعداد متعارف زمان حياتشان منصرف شدهاند.

اگر چه گفته ميشود خديجه طاهره اولين كسي بود كه به حضرت محمد (ص) ايمان آورد و آغاز ايمان وي به رسولالله (ص) به لحظه آغازين وحي و بعثت وي برميگردد او از سالها قبل به پاكي محمد (ص) و خداباوري وي ايمان آورده بود و بديهي است اگر بعد از سفارت رسمي الهي خاتمالانبياء (ص)، اولين گرونده رسمي باشد.

/ 1