روزه و مساله رويت هلال از ديدگاه فاطميان - روزه و مساله رویت هلال از دیدگاه فاطمیان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزه و مساله رویت هلال از دیدگاه فاطمیان - نسخه متنی

ابراهیم احمد؛ مترجم: سعید علیزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روزه و مساله رويت هلال از ديدگاه فاطميان

استاد احمدابراهيم

سعيد عليزاده

نوشته اى كه از نظر خوانندگان عزيز مى گذرد ترجمه مقاله استاد ابراهيم احمد با عنوان : ( الصوم عندالفاطميين) است كه به طور خلاصه در باب اختلاف هلال در كشورهاى مختلف اسلامى بحث مى كند. نويسنده سعى دارد ضمن نشان دادن راه حلى براى برطرف ساختن اين مساله يك روش عملى يكسان را دراحتساب ماههاى قمرى ارائه دهد تا آغاز وانجام اين ماهها خصوصا ماه مبارك رمضان و دو عيد فطر و قربان در همه بلاداسلامى در يك روز باشد واز بروزاختلاف جلوگيرى شود و در همين راستا قواعد واصول( فاطميان) را توصيه مى كند ( البته نه به صورت يك راه حل قطعى ) تا شايد محققين ديگر نيز با توجه به نظريات گوناگون به يك نتيجه كافى و نهايى دست پيدا كنند.

دراين جا نوشته هايى را كه مايه بهرورى خوانندگان و داراى پيام باشد با ذكر نام مى آوريم تا زمينه اى باشد براى بالندگى قلم و نوشتار فاضلان و طرح افكارانديشه وران .

اختلاف مسلمانان بر سرپيشى گرفتن در ساختن مسكن براى مستضعفين و محرومين گسترش و توزيع اراضى قابل كشت تاسيس هر چه بيشتر مدارس و كارخانه ها همگامى كردن فرهنگ و بهداشت به صورت رايگان ساختن بزرگ ترين هتلها در مكه مكرمه و مدينه منوره براى استقبال از مهمانان خدا بدون هيچ چشم داشتى و..لا خير كثير و رحمت عظيمى است كمااين كه اين سخن منسوب به پيامبر(ص) است كه مى فرمايد:

اختلاف امتى رحمه

اختلاف امت من رحمتى است .

امااگراختلاف همه حكومتهاى و مردم بر سر

وارد شدن در ماه رمضان و خروج از آن و يا معين كردن روز عيد قربان باشد اين نه تنها ديگر خير و رحمت نيست بلكه مصيبت است اگر چه فقط يك مورد باشد در حالى كه عمراين اختلاف به عدد سالهاى هجرى است تنها در قرن بيستم نمونه هاى بسيار و غيرقابل انكارى ازاين اختلافات ديده شده كه برخى از آنها عبارتنداز:

در سال 1939م . روز عيد قربان در مصر دوشنبه و در حجاز سه شنبه و در بمبئى چهارشنبه بود. 1 در سال 1964م . عيد فطر در عراق براى يكى از مراجع و مقلدان وى روز جمعه بود در حالى كه مرجعى ديگر به همراه مقلدانش روز شنبه را عيد گرفتند 2 .

در سال 1971م .الجزائريها در روزى روزه گرفتند كه تونسيها در روز بعد و مفربيها در روز سوم روزه دار بودند 3 .

در سال 1984م . سوريها 28 روز روزه گرفتند.

درسال 1989م . حكام حجاز كفاره اى از جانب اهالى به عنوان كمك به مردم سودان پرداختند كه علت آن يك روز روزه اى بود كه اشتباها نگرفته بودند.

به لحاظ اين چنداختلاف و ديگراختلافات است كه يكى ازائمه جمعه مصر گفته است :

از آن روزى مى ترسم كه مسلمانان در مورد هلال ماه رمضان دست به دامن واشنگتن شوند .

على رغم اين كه اين امام جمعه وامثال او در ترسشان حق دارند ولى هيچ يك ازايشان در حل اين مشكل كه هميشه وجود داشته و هر سال نيز تكرار مى شود كوچكترين اقدامى نكرده اند. و حتى در مراجعه (بودن تعصب ) به ميراث اسلامى هم خود را به زحمت نينداخته اند تا شايداندكى از راه حل را پيدا كنند.اگر نگفتم همه راه حل به اين خاطراست كه طرح كنندگان قصد مخالفت باامت را نداشته اند بلكه مقصود تقرب الى الله و سعى بيشتر در حفظ تقدس اين ماه بزرگ بوده است چنانكه خداوند در حديثى قدسى مى گويد :

الصوم لى وانااجزى به .

روزه براى من است و خود پاداش آن را مى دهم .

آيا صحيح است كه ماه خدا و ماه قرآن بدون هيچ قاعده اى طبيعى كه تنظيم كننده بودن هيچ قاعده اى كه تنظيم كننده اوقات عزيز آن باشد چنين واگذارده شود؟

آيا صحيح است كه سال قمرى بر خلاف سال شمسى بدون استقرار و ثباتى خلق شده باشد؟ آيا علماى دين حكمت شرعى و علمى اين استقرار رااثبات و توجيه كرده اند؟

پيش از پاسخ گوئى به اين سوالات از زبان فاطميان و بيان پيشنهاد ايشان دراين مورد متذكر سه اصل مى شوم كه اين اصول براى شناخت انجام هر ركنى ازاركان اسلام ضرورى هستند و آنها عبارتنداز:

قرآن كريم .

سنت .

علم و دستاوردهاى آن .

مثلا مى دانيم كه در قرآن وجوب نماز واوقات آن و در سنت دستور عدد ركعات و آنچه كه خواندنش واجب مى باشد آمده است واين در حالى است كه از دستاوردهاى علمى نيز بهره مى جوييم مانند( ساعت) كه ما را در شناخت اوقات و بيدار شدن براى نماز صبح يارى مى دهد و يا قطب نما كه جهت قبله را مى شناساند. همچنين است به كارگيرى بلندگو ضبط صوت راديو تلويزيون و...

بااين مقدمه آيا چنين نيست كه در مساله روزه نيز بتوانيم از اين سه اصل استفاده كنيم ؟ آيا در آيات قرآنى كه موضوع آنها خورشيد و ماه و آفرينش اين دو و فلسفه وجودى آنها مى باشد تاملى كرده ايم ؟ آيا در فعل شهد در آيه روزه

فمن شهد منكم الشهر فليصمه 4 .

پس هر كه در يابد ماه رمضان را بايد روزه بدارد.

و منظوراز آن در همه تفاسير تدبر و تحقيقى انجام داده ايم ؟ آيا براى شناخت معنى و مدلول فعل( شهد) به معاجم و قواميس رجوعى داشته ايم ؟

آيا دراين كلام رسول گرامى(ص) :

صوموا لرويته وافطروا لرويته 5 .

روزه بگيريد با رويت آن و عيد فطر بگيريد با رويت آن .

علت و دلالت لغوى را شناخته ايم ؟

و بالاخره آيااز دستاوردهاى علم جديداستفاده كرده ايم دستاوردهايى چون : آواكسهائى كه برحجاز حلقه زده اند! يااقمار مصنوعيى كه تعدادى از آنها را مسلمانان در تملك خود دارند! و يا سفينه هاى فضايى كه يكى ازامراى حجاز با آن به فضا رفت !

در بين مسلمانان فقط فاطميان به تنهايى از قرنها پيش درباره اين سه اصل دقت بسيار براى خدمت به اسلام و مسلمين كرده اند.البته اين قاعده بزرگى را كه ايشان يافته اند يك امر ساختگى واختراعى نيست بلكه يك قاعده تكوينى و نشات گرفته از دستگاه آفرينش است . پس خوب است ما نيز قدرى دراين سه اصل تامل كنيم .

قرآن كريم

دراين زمينه فاطميان پيشاپيش همه مسلمانان تلاش فراوانى را در شناخت قرآن انجام داده اند و به دو جنبه كه مرتبط با مساله روزه است توجه داشته اند.

1. تفكر در خلقت آسمانها زمين خورشيد ماه و تدبر در هدف ازاين خلقت :

فالق الاصباح و جعل الليل سكنا والشمس والقمر حسبانا ذلك تقدير العزيرالعليم 6 .

خداست شكافنده پرده صبحگاهان و شب را براى آسايش خلق مقرر داشت و خورشيد ماه را به نظمى معين به گردش در آورد.اين نظم و ثبات عالم به تقدير خداى مقتدر و داناست .

هوالذى جعل الشمس ضياء والقمر نورا وقدره منازل لتعلموا عدد السنين والحساب ما خلق الله ذلك الا بالحق يفصل الايات لقوم يعلمون . 7

اوست خدايى كه آفتاب را درخشان و ماه را تابان فرمود و سير ماه را در منازل معين كرد تا شماره سنوات وايام را بدانيد.اينها را خدا جز به حق و مصلحت نظام خلقت نيافريده . خدا آيات خود را براى اهل معرفت مفصل بيان خواهد كرد.

الله الذى رفع السماوت بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش ه و سخرالشمس والقمر كل يجرى لاجل مسمى يدبرالامر يفصل الايات لعلكم بلقاء ربكم توقنون 8 .

خداست آن ذات پاكى كه آسمانها را چنانكه مى نگريد بى ستون برافراشت آنگاه با كمال قدرت عرش را در خلقت بباراست و خورشيد و ماه را مسخر خود ساخت كه هر كدام در وقت خاص (و مدار معين ) به گردش آيند امر عالم را با نظامى محكم و آيات قدرت را با دلايلى مفصل منظم ساخت كه شما بندگان به ملاقات پروردگار خود يقين كنيد

وجعلناالليل والنهار آيتين فمحونا آيه الليل و جعلنا آيه النهار مبصره لتبتغوا فضلا من ربكم ولتعلموا عددالسنين والحساب و كل شى ء فصلناه تفصيلا 9 .

و ما شب و روز را دو آيت و نشانه قدرت خود قرار داديم آنگاه از آيت شب و روشنى ماه تابان كاستيم و (خورشيد) آيت روز را هميشه تابان ساختيم و تا شما در روز (روزى حلال رااز) فضل خدا طلب كنيد تا آن كه شمار سالها حساب اوقات را بدانيد (و ما براى پند واندرز بندگان ) هر چيزى را مفصل بيان كرديم

10. وهوالذى خلق الليل والنهار والشمس والقمر كل فى فلك يسبحون .

واوست خدايى كه شب و روز و ماه و خورشيد را بيافريد كه هر يك در مدار معينى سير مى كنند.

والشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقديرالعزيرالعليم والقمر قدرناه منازل حتى عاد كالعرجون القديم لاالشمس ينبغى لهاان تدرك القمر ولاالليل سابق النهار و كل فى فلك يسبحون 11 .

و نيز خورشيد كه بر مدار معين خود دائم و بى هيچ اختلاف برگردش است برهان ديگرى بر قدرت خداى دانا و مقتدراست . و نيز گردش ماه را كه در منازل معين مقدر كرديم تا مانند شاخه خرما ( از دو لاغر) به منزل اول باز گردد. نه خورشيد را شايد كه به ماه فرا رسد و نه شب به روز سبقت گيرد و هر يك بر مدار معين شناورند

الشمس والقمر بحسبان 12 .

ماه و خورشيد به حساب معين در گردشند.

جهت آگاهى از عمق فهم فاطميان در خصوص اين آيات و آيات ديگر احتياج به مطالعه گسترده اى در آثارشان داريم چرا كه

هيچ كتابى از كتابهاى آنان خالى از بحث در نظام خلقت نيست و هر مسلم و غيرمسلمى غافل از مهارت ايشان در علم فلك نمى باشد.

2. جنبه دوم كه بايد به آن توجه داشت آيات متعلق به روزه است از جمله :

فمن شهد منكم الشهر فليمصه 13 .

پس هر كه دريابد ماه رمضان را بايد روزه بدارد.

كه در مورد معنا و مدلول آن فاطميان تفاوتى با ديگر مسلمانان ندارند.

سنت

از جهت سنت فاطميان در خصوص صحت اين حديث شريف :

صموا لرويته والفطروا لرويته .

اختلافى با ديگران ندارنداما نظر خود را در باب اسباب و دلائل صدور چنين سخنى از جانب پيامبر گرامى( ص) اين طور بيان مى كنند: نزديك ماه رمضان بود كه رسول خدا(ص) براى شركت در يكى از غزوات قصد حركت كردند.اصحاب به ايشان گفتند:اى پيامبر ما با روزه گرفتن شما روزه مى گرفتيم و با عيد كردن شما عيد. حال در غيبت شما چه كنيم ؟

پيامبر(ص) فرمودند:

صوموا لرويته وافطروا لرويته .

فاطميان معتقدند كه :اگراين ماجرا دلالت برچيزى داشته باشد آن مطمئنا وجوب روزه است با روزه گرفتن پيامبر(ص) در زمان حضورايشان و يا حضور كسى كه جانشين ايشان است و همچنين است در مورد عيد. و روزه گرفتن با رويت هلال از باب ضرورت است .

فاطميان اين قول را كه پيامبر(ص) با رويت هلال روزه مى گرفته است به دلايل زير فاسد دانند:

1. پيامبر(ص) مى فرموند: جبرائيل صبح و شام نزدايشان مى آيد.او كه امين وحى اخبار سماوى را صبح و شام برايش مى آورد ديگر نيازى نداشت براى يافتن هلال رو به آسمان كند. در واقع كسى كه اخبار يقينى را مى آورد هميشه در نزداو بود. 15

2.از پيامبر(ص) است كه فرمودند:

انا بطرقات السماءاعرف منكم بطرقات الارض .

من بيش از شما كه به راههاى زمين آشناييد به راه هاى و رموز آسمان آگاهى دارم .

اگر چنانچه بعدازاين سخن ديده شود كه پيامبر(ص) به دنبال هلال ماه مى گردد آيا به ايشان گفته نمى شود: پس سخن ديروزتان كجاست كه شما به راههاى آسمان آگاه تراز ما هستيد 16 .

3. مسلما پيامبر( ص) منزه از آن است كه اختلاف افقهاى هلال و رويت آن برايشان پوشيده باشد. همچنين است احوال زمين از نظر پستى و بلندى واحوال آسمان از نظر صاف بودن و گرفتگى بنابراين امرى بر پيامبر(ص) پوشيده

نيست . در غيراين صورت احتياج به تحقيق و نظر خواهند داشت والبته كه ايشان مبراى از نقائص هستند. چگونه عقل با وجود آگاهى اش به گوناگونى رويتها وافق باز هم مى پذيرد كه فريضه روزه و حج كه هر دو نسبت به رويت هلال با هم درارتباط هستند بر همه مردم به طور يكسان و در يك زمان واجب شوند در حالى كه مى داند عده اى هلال ماه را در شبى مى بينند كه عده اى ديگر در همان شب نمى بينند. و درست نيست كه يك روز به دليل اين كه ماه رويت نشده در جايى شعبان و در جاى ديگر رمضان باشد و يا شوال باشد چون هلال ديده شده واين چيزى است كه هيچ عاقلى در بطلان آن ترديد ندارد. 17

4. روزه گذشتگان : فاطميان قائلند به اين كه در آيه :

كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون 18 .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه داشتن بر شما مقرر شد همچنان كه بر كسانى كه پيش از شما بوده اند مقرر شده بود تا پرهيزگار شويد.

مرادازامم گذشته نصارا هستند و روزه آنان براساس رويت هلال نبود بلكه از روى( حساب) روزه مى گرفتند و خداوند براى تاكيد بر اين مطلب درادامه مى گويد:

اياما معدودات

روزهاى شمارش شده و معين

واين ايام معدود همچنان معدوداست و نيازى به رويت و نظر ندارد.اگراين احتمال داده مى شد كه ماه رمضان زمانى 30 روز و زمانى 29 روز باشد قطعا خداوند قيد( اياما معدودات) نمى گفت 19 .

5. تعيين و تقدير خداوند در خصوص سال قمرى : فاطميان معتقدند همانطور كه خداوند سال شمسى را به كبيسه و غير كبيسه تعيين و تقدير نموده است سال قمرى نيز داراى تعيين و تقدير خاص به خود مى باشد. يعنى هر سال قمرى شش ماه كامل و شش ماه ناقص دارد. به اين ترتيب كه محرم كامل است و صغر ناقص ربيع الاول كامل است و ربيع الاخر ناقص جمادى الاولى كامل است و جمادى الاخر ناقص رجب كامل است و شعبان ناقص رمضان كامل است و...

از پيامبر(ص) نقل مى كنند كه فرمودند :

ماتم شعبان ولاتقص رمضان . 20

نه شعبان تمام و كامل است و نه رمضان ناقص .

علت ناقص بودن شعبان (29 روز) شب نيمه آن است زيرا نيمه رجب و نيمه رمضان نداريم و شب نيمه شعبان همان شب پانزدهم است واين شب نيمه حقيقى است چرا كه چهارده شب قبل از چهارده شب پس از آن قرار دارد 21 .

6. نگاه فلسفى به رويت : فاطميان اين مساله را توجه مى دهند كه خداوند سبحان همه چيز را به صورت زوج و جفت آفريده است تا خود تنها و واحد باشد. چنانچه مى فرمايد:

سبحان الذين خلق الازواج كلها 22 .

پاك و منزه است خدايى كه همه ممكنات عالم را جفت آفريده .

در جاى ديگر مى گويد:

ومن كل شى ء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون 23 .

واز هر چيزى دو نوع نر و ماده آفريديم تا مگر متذكر حكمت خدا شويد.

چنين است كه آسمان در مقابل زمين شب برابر روز خير روياروى و شر و دنيا در تقابل آخرت و مذكر در برابر مونث و... مى باشد. ونيز فاطميان قائلند كه پيامبر(ص) پايه واساس شريعتش را هم بر همين اصل نهاده تا دليلى باشد بر يگانگى ذات خداوندى لذا نماز و زكات اذان واقامه حج و عمره ركوع و سجود صفا و مروه و... قرين و مقرون هم هستند.

طبق اين اصل رويت و ديدن نيز دو نوع است كه با هم مقرونند: يكى رويت طبيعى و ديگرى رويت نفسانى . رويت طبيعى همان ديدن با چشم است كه رنگها واشكال و غيره را به وسيله حس درك مى كند.اما رويت نفسانى از بعد علم و دل و نفس است آنچه را كه رويت طبيعى درك نمى كند براى آن قابل درك است . خدا مى فرمايد:

ما كذب الفواد ماراى 24 .

دل آنچه را كه ديد كذب و خيال نپنداشت . و باز گويد:

الم تركيف فعل ربك باصحاب الفيل 25 .

اى رسول آيا نديدى كه خداى تو بااصحاب فيل چه كرد؟

از آنجا كه پيامبر(ص) در زمان اصحاب فيل حضور نداشتند تا شاهد آن ماجرا باشند منظور رويت نفس از جهت علم و دل است خطاهاى رويت طبيعى غيرقابل انكاراست چون اين اشتباهات از فعل انسان سرچشمه مى گيرد. در صورتى كه رويت نفسانى چنين خطاهايى را ندارد زيرااين رويت از جانب خداونداست چنانچه ابتدا رويت نفسانى را مقدر فرموده سپس در پرتو تعليمات پيامبران و كتب آسمانى امر به ايمان را تقدير كرده است .

بدان سبب كه رويت نفسانى برتراز رويت طبيعى است تمسك به آن ضرورى مى باشد در حالى كه به دليل پست تر و نازل تر بودن رويت طبيعى توسل به آن جايز نيست مگر در مواقع ضرورى چون : غيبت پيامبر(ص) يا جانشين وى و يا عدم قاعده اى علمى و يا عدم دسترسى به كسى كه آن قاعده را توضيح دهد و ... لذا فاطميان مى گوينداگرايمان با علم جز از راه رويت طبيعى كه همان ديدن است حاصل نمى شود پس چگونه انسان پيش از چنين رويتى (رويت خدا) اقرار به وجود خداوند مى كند؟ 26

7. كفارات : به عقيده فاطميان يكى از بزرگ ترين دلايل مبنى بر كامل بودن ماه رمضان مساله كفاره است بر كسى كه عمدا دراين ماه افطار كند. يعنى بر ذمه چنين كسى

است كه براى توبه دو ماه متوالى كه عددايام آن 60 روزاست روزه بگيرد تا برابرى كند بااين آيه :

فمن لم يستطع فاطعام ستين مسكينا

و آن كه نتواند (دو ماه متوالى روزه بگيرد) 60 مسكين را طعام دهد.

اگر چنان احتمالى بود كه ماه رمضان 29 روز باشد بايداين احتمال هم مى بود كه كفاره روزه 58 روز روزه يااطعام 58 مسكين باشد. 27

8. جنبه لغوى حديث شريف : فاطميان مى گويند:اگر پيامبر(ص) چنين خواسته بود كه روزه امت از زمان رويت هلال با ديدگان شروع شود پس معناى اين سخن( صوموا لرويته) چيست ؟ و علت تاكيد پيامبر(ص) بر حرف (لام) در عوض حروف ديگرى كه اعراب به كار مى برند چيست ؟ و مى دانيم كه ايشان در كليه وجوه نحوى برترى بودند وافتخار مى كنند:

اناافصح العرب و لافخر 28 .

من فصيح ترين عرب هستم و به آن افتخار مى كنم .

آيا غيرازاين است كه اين استعمال در سخن آن حضرت (لرويته ) زمانى بوده كه مردم هنگام رويت هلال با ديدگان روزه دار بوده اند و معناى حرف( لام) دراين جا چنين است كه فعل مقدم بر مفعول است . دقيقا ماننداين سخن كه گفته مى شود :( اعملوا للاخره) يعنى عمل و كار بايد پيش از فرا رسيدن آخرت باشد چرا كه مسلما در آخرت عملى انجام نخواهد شد. در نتيجه بااين مثال و مثالهاى ديگر روشن مى شود كه دراينجا حرف( لام) به كار گرفته نشده مگر براى موقعى كه مردم هنگام رويت هلال روزه دار بوده اند 29 .

9. شك و شبهه تباه كننده عبادت هستند فاطميان معتقدند كه ماه مبارك رمضان يكى از عبادتهاى اساسى دراسلام است و چنانچه شك و شبهه اى در آن وارد شود باعث تباهى آن خواهد شد. وادامه مى دهند كه : خداوند سبحان فرمان به اخلاص داده است :

و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين 30 .

وامر نشدند مگر براين كه خدا را به اخلاص كامل در دين پرستش كنند.

لهذا اخلاص در عبادت روزه اتمام 30 روزاست . با توجه به اين سخن خداوند كه مى گويد:

ولتكملواالعده 31 .

تااين كه عدد روزه را تكميل كنيد.

10. پيوند و نزديكى روزه با حج : فاطميان از طرق خود حديثى رااز پيامبر(ص) نقل مى كنند كه فرمودند:

بوم صومكم يوم نحركم 32 .

روز روزه گرفتن شما همان روز قربانى كردن شماست .

مثلا روزاول ماه رمضان پنجشنبه باشد

روز عيد قربان نيز حتما پنجشنبه خواهد بود كه بين اين دو 99 روز فاصله است . فاطميان اين ايام را بااسماء حسناى الهى برابر و تاويل مى كنند. وامكان ندارد كه ماه رمضان ناقص (29 روز) باشد زيرا 30 روز رمضان به اضافه 29 روز شوال و 30 روز ذى قعده و 10 روز ذى حجه مى شود 99 روز.

11. نص قرآن : فاطميان مى گويند: على رغم اهميت و منزلت ماه صيام نزد خداوند سبحان حتى يك آيه محكم يا متشابهى يافت نمى شود كه صراحتااز پيامبر(ص) ياامتش بخواهد تا هلال ماه را پيدا كنند.اگر يافتن هلال (آنچنان كه گفته مى شود) مطلوب و فرض است پس چرااين چنين واگذارده شده است ؟

12. سيره پاك نبوى : فاطميان قائلند كه با بررسى سيره پيامبر(ص) در بسيارى از كتب هيچ وصفى را نمى يابيم كه بيان گر خروج رسول اكرم( ص) براى يافتن هلال باشد. در صورتى كه براى كوچك ترين كارهاى آن حضرت وصفى وارد شده است و توصيفات دقيقى را چون : روزه نماز معاشرت سيرت و... در خلال زندگى آن بزرگوار مى يابيم در حالى كه مساله يافتن هلال امرى ضرورى است كه خالى بودن سيره مبارك از آن جايز نمى باشد.

علم

در روزگار خودمان هستند فقهايى كه فرقى بين( منجم) (ستاره شناس ) و( تنجيم) (ستاره شناسى ) به عنوان علمى در خدمت عقايد اسلامى نمى گذارند و به شكل عجيبى مباح و حرام را در مساله ورود در ماه رمضان در هم مى آميزند. عده اى( تنجيم) را حرام مى شمارند و برخى (علم) و ديگران( حساب) را حال ببينيم نظر فاطميان دراين مورد چيست .

اين فرقه ( منجم) و( تنجيم) را كاملااز هم جدا مى دانند( .منجم) صفتى است براى شخص و( تنجيم) همان علم فلك و حساب است كه قرآن نيزاز آن ياد كرده است . گفته شده كه( منجم) يا به تعبيرامروز ( شعبده باز) كسى است كه توهم آگاهى اش را بر غيب در مردم به وجود مى آورد. اين همان چيزى است كه فاطميان و ديگر مسلمانان آن را قبول ندارند و آنان فاطميان در تعجب اند كه چطور تعابير( منجم) و( تنجيم) در آميخته شده اند و به قول شاعر كه در مورد جدايى تعبيراسلام از مسلمان گفته است :




  • وان كان ع ذنب المسلم اليوم جهله
    فما ذا على الاسلام من جهل مسلم



  • فما ذا على الاسلام من جهل مسلم
    فما ذا على الاسلام من جهل مسلم



اگرامروز گناه مسلمان ناآگاهى اش است اين نادانى ارتباطى به اسلام ندارد و جرمى بر آن وارد نيست . و درادامه مى پرسند: به چه حقى مسلمانان ( تنجيم) را (به عنوان يك علم ) كه خودشان هم از آن براى اداى فريضه روزه بهره مى برند حرام مى دانند؟ آيا در پى هلال ماه بودن ( تنجيم) نيست ؟ و آيا

تفكر در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز گونه اى( تنجيم) نيست ؟ خداوند مى فرمايد:

الذين بذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار 33 .

آنان كه خدا را ياد مى كنند در حال ايستاده و نشسته و خفتن و دائم انديشه مى كنند در آفرينش آسمانها و زمين گويند پروردگاراين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريدى پاك و منزهى ما را به لطف خوداز عذاب دوزخ نگه دار.

لخلق السماوات والارض اكبر من خلق الناس ولكن اكثرالناس لايعلمون 34 .

البته خلقت آسمانها و زمين بسيار بزرگ تر و مهم تراست از آفرينش بشر ولى بيشتر مردم اين معنى را درك نمى كنند.

سنربهم آياتنا فى الافاق وفى انفسهم 35 .

آيات قدرت و حكمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان كاملا هويدا و روشن مى گردانيم .

آيا( آفاق) چيزى جز آسمانها و آنچه در آن است مى باشد.اگر مساله چنان است كه برخى تصور مى كنند هرگز خداوند به ستارگان سوگند نمى خورد و چنان وصف شان نمى كرد كه آنها دلالت بر وحدانيت او داشته باشند.

تبارك الذى جعل فى السماء بروجا و جعل فيها سراجا و قمرا منيرا 36 .

بزرگوار آن خدايى است كه در آسمان برجها مقرر داشت و در آن چراغ روشن و خورشيد تابان را روشن ساخت .

تدبر و تعمق فاطميان در آياتى كه بيانگر داستان خلقت و مسير آن در يك نظام محكم و دقيق است باعث مهارت اين قوم در علم فلك (به خاطر خدا و در جهت خدمت به اسلام و مسلمين ) گرديده و پرده از دوره اى قمرى برداشتند كه قاعده ثابتى براى روزه گرفتن آنان بود و هم اكنون نيز برخى از بازماندگان اين فرقه مانند( بهره) 37 در هند و پاكستان بر همان اساس روزه مى گيرند.اين گروه همانند ديگران توجه به اين مساله داشته اند كه در بيشتر آيات خلقت در قرآن كريم ماه و خورشيد به طور يكسان ياد شده اند وازاين روست كه مى گويند: عقلا صحيح نيست كه سال شمسى داراى دوره اى چهارساله كه يك سال آن كبيسه 38 و سال ديگر غير كبيسه است بوده و سال قمرى فاقد چنين دوره اى باشد. خلاصه تحقيقات فاطميان در گذشته و حال آنان را به اين نتيجه رسانده كه سال قمرى نيز داراى دوره اى سسى ساله است كه 19 سال آن غيركبيسه و 11 سال كبيسه مى باشد و سال كبيسه سالى است كه ماه ذى حجه يك روز بيشتر مى شود. فاطميان اين دوره را به صورتى منظوم چنين معرفى مى كنند.




  • ثلاثون السنون الدهر تلقى
    فثانيه و خامسه جمعيعا
    كذاك ثلاث عثره ثم ست
    وحاديه واربعه وسبع
    وتسع بعد عشرين الكبائس) 39



  • لهجره احمدالزاكى المفارس
    و ثامنه و عاشره الكبائس
    و تسع فى القياس لكل قائس
    وتسع بعد عشرين الكبائس) 39
    وتسع بعد عشرين الكبائس) 39



با گذشت هر سى سال از هجرت پيامبر(ص) سالهاى زير دراين دوره سى ساله كبيسه هستند كه عبارتنداز: سال دوم پنجم هشتم دهم سيزدهم شانزدهم نوزدهم بيست و يكم بيست و چهارم بيست و هفتم و بيست و نهم .

اگر بخواهيد بدانيد كه آيا يكى از سالهاى قمرى كبيسه است يا نه بايد عدد آن سال را بر 30 تقسيم كنيد و پس ازاين عمل نوع سال مورد نظر مشخص مى شود.چنانچه باقيمانده يكى از سالهاى مذكور باشد آن سال كبيسه است و در غيراين صورت كبيسه نيست .

جدول زيرا نشان دهنده همان سالهاى كبيسه و غيركبيسه در طى يكى دوره سى ساله است كه سالهاى كبيسه داخل مربع مى باشد:

براى شناخت روزى كه كه بايد روزه بگيريم يعنى روزاول ماه رمضان مى بايست بدانيم سالى را كه در آن هستيم كبيسه است يا نه اگر غير كبيسه باشد نگاه مى كنيم به روزى كه سال گذشته در آن روز روزه گرفته ايم . به طور مثال اگر شنبه روزاول ماه بود امسال روز پنجم پس از آن روزه مى گيريم يعنى : شنبه يكشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه .

و چنانچه سال كبيسه باشد باز هم روزى كه در سال گذشته روزه گرفته ايم توجه مى كنيم . مثلااگر شنبه بود امسال روز ششم پس از آن روزه مى گيريم يعنى : شنبه يكشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه .

براين اساس است كه فاطميان براى اختصار چنين گفته اند:

اگر سال غيركبيسه باشد پنجمين روز روزاول روزه است واگر سال كبيسه باشد ششمين روز روزاول روزه است .

چنانچه در بهره گيرى ازاين قاعده خلل و كاستى باشد اين بود خود انسان باز مى گردد زيرااين روشى است كه تجربه شده و هم اكنون نيز در بوته آزمايش است .

در پايان بايداشاره كنم كه اين بحث فقط دعوت ديگرى است براى مسلمانان نظير دعوت استاد محمدحسن الاعظمى كه مى نويسد:

(شايد يكى از مسائل ضرورى تشكيل كنفرانسى است از جانب مسلمين براى تفكر در آنچه كه يكى كردن دو روز( اول رمضان) و( عيد فطر) را ممكن سازد) 40 .

اين دعوت در سال 1970م . بود واكنون ما مسلمانان برخى ازاقمار مصنوعى رصدخانه خانه هاى

غول پيكر و تجهيزات كامپيوترى را دراختيار داريم و مى توانيم از آنها در جهت بر طرف ساختن اين اختلاف ديرين كه تاثير آشكارى بر وحدت مسلمين دارد كمك بگيريم .

اسال الله ان يتقبل منى ويغفر لى والله من وراءالقصد

اسناد ديگرى در حاشيه بحث :

1-عده اى ازاصحاب ما از سهيل بن زياد واواز محمد بن اسماعيل و اواز برخى يا يكى ازاصحابش ازامام صادق ( ع ) نقل مى كنند كه ايشان فرمودند:

خداوند تبارك و تعالى دنيا را در شش روز آفريد و بعداين شش روز ازايام سال مجزا كرد. و هر سال سيصد و پنجاه و چهار روزاست . شعبان ابدا كامل نيست و به خدا سوگند كه رمضان هيچ گاه ناقص نمى باشد چرا كه هيچ فريضه اى ناقص نيست .از آن جا كه خداوند عزوجل مى فرمايد:

ولتكملوا العده . 41

اين كه عدد روزه را تكميل كنيد.

و شوال بيست و نه روز و ذى قعده سى روزاست . به خاطراين سخن خداوند عزوجل كه مى گويد:

وواعدنا موسى ثالاثين ليله واتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليله . 42

و با موسى سى شب قرار وعده نهاديم چون پايان يافت ده شب ديگر بر آن افزوديم تا آن كه زمان وعده به چهل شب تكميل شد.

و ذى حجه 29 روز و محرم 30 روزاست و ماهاى پس از آنها نيز يك ماه كامل و يك ماه ناقص مى باشد. 43

2-على بن محمداز يكى اصحاب ما واواز محمد بن عيسى بن عبيد - مولف واوازابراهيم بن محمد مدنى واواز عمران زعفرانى نقل كرد كه :

به امام صادق( ع) گفتم : آسمان عراق يك روز و يا دو روز و يا سه روز بر ما گرفته مى شود ( ابرى مى شود) دراين صورت در چه روزى روزه بگيريم ؟ حضرت فرمودند:

نگاه كن به روزى كه سال گذشته در آن روز روزه گرفتى وامسال روز پنجم را روزه بگير) 44 .

3- محمدبن يحيى ازاحمدبن محمد واواز سيارى نقل كرد كه گفت : محمدبن فرج به امام عسكرى( ع) نامه اى نوشت وازايشان در مورد آنچه كه از حساب در روزه از پدرانشان روايت شده سئوال كرد. يعنى حساب در شمارش پنج روزاختلاف بين اعتدال سال گذشته و سال بعدى كه مى آيد و ايشان نوشتند: صحيح است ولى چهار سال پنج روز بشمار و در سال پنجم شش روز بين اولى و دومى بشمار و غير آن همان پنج پنج است .

سيارى گفت : آيااين به خاطر كبيسه است ؟ فرمودند:اصحاب ما آن را حساب كرده و درست يافته اند . 45

4-در تفسير عياشى ازابن ابى عمير روايت

كرده كه راوى : گفت : به حضرت صادق ( ع ) عرض كردم : فدايت شوم آيا راست است كه پيامبر(ص) بيشتر ماهها را بيست ونه روز روزه مى گرفت ؟

حضرت فرمود: خدا حرفى ازاين سخن را نيافريده است . پيامبر(ص) سى روز روزه مى گرفت . خدا مى فرمايد: و( ولتكملو العده) .

با اين وصف پيامبر(ص) شمار روزه را كم كرد؟

5- امام جعفرصادق( ع) فرمودند: هنگامى كه ابتداى ماه رمضان برتو پوشيده شد پس پنج روزاز ماهى كه سال گذشته در آن روز روزه گرفته بودى بشمار كه آن روز در سال آينده روزاول ماه رمضان است .اين شمارش را پنجاه سال امتحان كرده اند و صحيح است 47 .

6. جدول شناسايى اوائل ماههاى قمرى : روش استفاده ازاين جدول به اين ترتيب است كه سال هجريى را كه ابتداى يكى از ماه هايش را مى خواهيم بدانيم به عدد هشت تقسيم مى كنيم . سپس عهد باقى مانده رااز ابتداى ماهى كه اول آن مطلوب است در جدول زير مى شماريم . عدد به هر خانه اى كه منتهى شود آن روز روزاول ماه مى باشد. به طور مثال مى خواهيم ابتداى ماه ذى حجه سال 1411 ق . را بدانيمم . دراين صورت 1411 را بر هشت تقسيم مى كنيمم كه باقى مانده عدد 3 خواهد شد سپس به ستون ذى حجه مراجعه مى كنيم واز بالاى ستون مى شماريم

پنجشنبه دوشنبه جمعه بنابراين روز جمعه روزاول ماه ذى حجه در سال 1411 ق . خواهد بود نمودار جدول در زير آمده است :

نظريه اهميت اين قاعده جدولى را براى راهنمايى بيشتر تهيه و ضميمه ساخته امم .اين جدول نشان دهنده ايام شب شعبان اول رمضان و عيد قربان از سال 1411الى 1440است چنانچه برخى اشتباهات در محاسبه آن مشاهده شود به دليل عدم دسترسى به ماشينن حسابهاى پيشرفته بوده و خود به تنهايى آن را به دست آورده ام .

ملاحظه :1 علامت (*) به معنى كبيسه بودن آن سال است و ماه شباط با يك روزاضافه 29 روز مى باشد. و به نسبت سال هجرى ماه ذى حجه با يك روزاضافه 30 روزاست كه دراين سال به جاى روز پنجم روز ششم آغاز روزه گرفتن است . توضيحات در متن آمده است .

ملاحظه :2 على رغم اين كه كشورهاى عربى براى محاسبات سالانه خوداز تاريخ ميلادى كه شمسى مى باشد استفاده مى كنند ولى اسامى ماههايى را كه به كار مى برنداسامى ماههاى سريانى است لذااين جدول مطابق با آن ماهها تهيه شده است . جهت تطبيق باانواع ديگر ماهها از قبيل هجرى شمسى مى توان به تقاويم تطبيقى مراجعه كرد.


1 2. فقه امام صادق محمد جواد مغنيه ج 2.47و 48.

3. در آن روز خودم درالجزاير بودم .

4. سوره بقره آيه 185.

5. اين حديث به اجماع روايت شده است .

6. انعام آيه 96.

7. يونس 5.

8. رعد 2.

9. اسراء 12.

10. انبياء 33.

11. يس 36- 40.

12. الرحمان 5.

14. المجالس المستنصريه مويد هبه الله شيرازى التحف الخفيه محمدحسن اعظمى .65.

15. همان مدرك .

16. همان مدرك .

17. همان مدرك .

18. بقره آيه 183.

19. المجالس المستنصريه .

20. اين قول را شيرازى از پيامبر(ص )كرمانى ازائمه ( ع ) نقل كرده است .

21. همان مدرك .

22. يس آيه 36.

23.زاريات آيه 49.

24. نجم 11.

25. فيل 1.

26. المجالس المستنصريه .

27. همان مدرك 68.

28. همان مدرك .

29. همان مدرك .

30. بينه 5.

31. بقره 185.

32. پاورقى 17.

33. آل عمران 191.

34. مومن 57.

35. فصلت 53.

36. فرقان آيه 61.

37. شعبه اى ازاسماعليه هند (فرهنگ معين) .

38. در سال مبيسه تقويم عربى (ميلادى )ماه سباط با يك روزاضافه 29 روز مى شود.

39. التحف الخفيفه 73.

40. التخف الخفيه .67.

41. بقره 185..

42. اعراف .142.

43. كافى ج 4 كتاب الصوم .79.

44. همان مدرك .80.

45. همان مدرك) .81.

46. الميزان ج 2.28- 29. ترجمه از : الميزان ترجمه محمدتقى مصباح ج 2.36 تهران مركز نشر فرهنگى رجاء و موسسه اميركبير.

47. عجائب المخلوقات موضوع :الاشهرالعربيه و شهورالروم قزوينى ذكريابن محمد .47.

/ 1