ماه رمضان؛ بهار اُنس با قرآن - ماه رمضان؛ بهار انس با قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ماه رمضان؛ بهار انس با قرآن - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماه رمضان؛ بهار اُنس با قرآن

حجة‏الاسلام والمسلمين محمد محمدي اشتهاردي

اشاره

ماه مبارك رمضان، ماه تولّد قرآن، ماه اُنس با قرآن، ماه بهار قرآن، و ماه شناخت و بهره‏برداري فكري و عملي از قرآن فرا مي‏رسد.

ماهي كه در شب قدر آن، قلب پيامبر اكرم(ص) همه قرآن را از امين وحي، فرا گرفت و قرآن از لوح محفوظ بر قلب وسيع و نوراني بزرگ‏ترين پيامبران منعكس شد، ماهي كه همه ما با روزه گرفتن و عبادت و مناجات و دعا، با زمينه‏سازي و آمادگي معنوي به استقبال دريافت قرآن مي‏رويم، و مي‏خواهيم در پرتو آثار پربركت روزه خالص، و عبادت‏ها و دعاهاي همراه آن، رابطه خود را با قرآن نزديك‏تر كنيم، و تصميم بگيريم كه خط رابط ما با قرآن همواره استوارتر و محكم‏تر گردد.

قرآن، روح ماه رمضان است كه در كالبد آن دميده شده، و ارزش و عظمت آن را چند برابر كرده است. قرآن، قلب ماه رمضان است، كه بدون اين قلب و ضربان آن، جوهره حقيقت در رگ‏هاي حيات معنوي روزه داران به جريان نمي‏افتد، قرآن بهار دل‏ها، و ماه رمضان، بهار قرآن است، چنان كه امام باقر(ع) فرمود: «لِكُلِّ شي‏ءٍ رَبيعٌ و رَبيعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضان؛ براي هر چيز بهاري است، و بهار قرآن ماه رمضان است.»1

و امير مؤمنان علي(ع) در شأن قرآن فرمود: «وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَاِنَّهُ رَبيعُ الْقُلوبِ؛ در قرآن بينديشيد كه بهار قلب‏هاست.»2

و نيز بايد توجّه داشت كه مطابق فرموده امام صادق(ع): «وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضان لَيْلَةُ الْقَدْرِ؛ شب قدر، قلب ماه رمضان است.»3

از اين رو بايد گفت كه بخش اعظم بركات ماه رمضان، در رابطه با قرآن است، و در اين ماه بايد بذر دستورهاي نوراني قرآن را در مزرعه دل‏ها بكاريم، تا رشد و نمو كند و سرانجام ميوه قرآن را در اين ماه براي غذاي روح برگيريم، و قوّت قلبمان را در پرتو بركات قرآني اين ماه، بيمه نماييم، و چنين بهره‏برداري جز از راه اُنس حقيقي با قرآن به دست نخواهد آمد.

اُنس با قرآن

اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: «مَنْ آنَسَ بِتَلاوَةِ الْقُرآنِ، لَمْ تُوحِشْهُ مُفارَقَةُ الاِخْوانِ؛ كسي كه با تلاوت قرآن، اُنس و الفت گرفت، از جدايي ديگران به وحشت نمي‏افتد.»4

امام سجّاد (ع) فرمود: «لَوْ ماتَ مِنْ بَيْنِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغرِبِ لَمَااسْتَوْحَشْتُ، بَعْدَ اَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي؛ هرگاه همه موجودات و انسان‏هاي شرق و غرب جهان بميرند و من تنها بمانم، پس از آن كه قرآن با من باشد، هيچ گونه وحشتي نخواهم داشت.»5

در اينجا پرسيده مي‏شود كه حقيقت اُنس با قرآن چيست كه انسان را اين گونه استوار و نيرومند مي‏سازد، و هرگونه اضطراب و تنش را از او دور مي‏كند؟

پاسخ آن كه: اُنس در اصل به معناي خو گرفتن و همدم شدن است، مانند اُنس كودك شيرخوار به سينه مادر، و گاهي اُنس آن چنان شديد و سرشار است، كه از اُنس كودك شيرخوار به سينه مادرش نيز بيشتر است، چنان كه اميرمؤمنان علي(ع) در برابر منافقان كوردلي كه او را به مرگ تهديد مي‏كردند، فرمود: «وَاللّهِ لاَبْنُ اَبِي طالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ اُمِّهِ؛ سوگند به خدا علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه كودك شيرخوار به پستان

مادرش بيشتر است.»6

عارف حقيقي كسي است كه با خدا و كلام او چنين انس و الفتي داشته باشد، كه اميرمؤمنان علي(ع) در توضيح آيه «يا اَيُّهَا الاِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّك الكريم؛ اي انسان چه چيز تو را به پروردگارت مغرور ساخته است.»7 فرمود: «وَكُنْ للّهِ مُطيعا وَ بِذِكْرِهِ آنِسا؛ مطيع خداوند باش و به ياد خدا انس بگير.»8

بنابراين مفهوم انس حقيقي، همان همدم شدنِ آميخته با عشق و علاقه گرم و ناگسستني است كه ارتباط و پيوند انسان را به آن چه كه مورد انس اوست محكم و متّصل مي‏كند، چنين انسي با خدا و كلام خدا (قرآن) از ويژگي‏هاي اولياي خدا و هر مؤمن عارف و وارسته است، چنان كه اميرمؤمنان علي(ع) در مقام دعا مي‏گويد: «اَللّهُمَّ اِنِّكَ آنَسُ الآنِسِينَ لاَوْلِيائكَ ... اِنْ اَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِكْرُكَ؛ خدايا! تو براي اوليا و دوستان خاصّت، مأنوس‏ترين مونس‏ها هستي... اگر غربت آنها را به وحشت اندازد، ياد تو مونس تنهايي آنهاست.»9

ماه رمضان تجلي گاه قرآن

از آن جا كه ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه خدا و ماه تزكيه و تهذيب است و قرآن در شب قدر كه در اين ماه قرار گرفته، در قلب پيامبر اكرم(ص) تجلّي كرده، نتيجه مي‏گيريم كه ماه رمضان تجلّي‏گاه قرآن، و ماه انس با قرآن است، روزه‏داران مؤمن در اين ماه مهمان خدا هستند و در كنار خوان پربركت قرآن نشسته‏اند، و بنابراين بايد با تلاوت قرآن انس بگيرند، و با تدبّر در آيات قرآن و بهره‏گيري فكري و عملي از مفاهيم قرآن بر رشد و تكامل ملكوتي خود بيفزايند، بر همين اساس، پيامبر(ص) در فرازي از خطبه شعبانيّه كه در آخرين جمعه

قرآن، روح ماه رمضان است كه در كالبد آن دميده شده، و ارزش و عظمت آن را چند برابر كرده است. قرآن، قلب ماه رمضان است، كه بدون اين قلب و ضربان آن، جوهره حقيقت در رگ‏هاي حيات معنوي روزه داران به جريان نمي‏افتد.

شعبان ايراد كرد، فرمود: «هُوَ شَهْرُ دُعِيتُمْ فيه اِلي ضِيافَةِ اللهِ ... وَ مَنْ تَلافِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرآنِ كانَ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشّهُورِ؛ ماه رمضان ماهي است كه شما در آن به مهماني خداوند دعوت شده‏ايد... كسي كه از شما يك آيه قرآن را در اين ماه بخواند، پاداشش معادل ختم قرآن (تلاوت قرآن از آغاز تا پايان) در ماه‏هاي ديگر است.»10

و در دعاهاي ماه رمضان، سخن از قرآن و انس با آن، به عنوان كتاب ارشاد و هدايت بسيار به ميان آمده است، در دعاهاي هر روزه ماه رمضان كه از رسول خدا(ص) نقل شده، در فرازي از دعاي روز دوّم مي‏خوانيم: «اَللّهُمَّ وَفِقْني فِيهِ لِقَرائَةِ آياتِكَ؛ خدايا مرا در اين روز براي قرائت آيات قرآن، موفّق كن.» و در دعاي بيستم مي‏خوانيم: «اَللّهُمَّ وَفِّقْني فِيهِ لِتِلاوَةِ الْقُرآنِ؛ خدايا مرا در اين روز براي تلاوت قرآن توفيق ده.»11

در اين دو عبارت كه به صورت دعاست، هم به قرائت و روخواني قرآن توجه شده و هم به قرائتِ تدبر آميز و توأم با عمل، زيرا واژه تلاوت در اصل از «تِلْو و تالي» است كه به معناي دنباله‏روي و پيروي تنگاتنگ و بدون هرگونه درنگ و فاصله مي‏باشد. روشن است كه چنين توفيقي جز در پرتو انس حقيقي با قرآن به دست نمي‏آيد. انس با قرآن در حقيقت از سه پايه تشكيل شده كه عبارتند از: 1ـ خواندن آيات قرآن 2ـ تدبّر و شناخت قرآن 3ـ عمل به دستورهاي قرآن. بر همين اساس امام باقر(ع) در يك تجزيه و تحليل كوتاه فرمود:

«قُرّاءُ القُرآنِ ثَلاثَةٌ؛ رَجُلٌ قَرَءَ الْقُرآنَ، فَاتَّخَذَهُ بِضاعَةً، وَاسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوكَ، وَاسْتَطالَ بِهِ عَلَي النّاسِ، وَ رَجُلٌ قَرَءَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَيَّعَ حُدُودَهُ، وَ اَقامَهُ اِقامَةَ الْقِدْحِ، فَلاكَثَّرَ اللّهُ هؤُلاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ، وَ رَجُلٌ قَرَءَ الْقُرْآنَ، فَوَضَعَ دَواءَ الْقُرْآنِ عَلي داء قَلْبِهِ، فَاَشهَرَ بِهِ لَيْلَهُ، وَ اَظْمَأ بِهِ نَهارَهُ، وَ قامَ بِهِ فِي مَساجِدِهِ، وَ تَجافي بِهِ عَنْ فِراشِهِ، فَبِاوُلئكَ يَدْفَعُ اللّهُ الْعَزِيزُ الْجَبّارُ الْبَلاء...؛ قرآن خوانان بر سه گروه‏اند: 1ـ خواندن قرآن را سرمايه كسب مادّي خود قرار دهند، و با قرائت قرآن، پادشاهان را بدوشند، و در برابر مردم بزرگ نمايي كنند. 2ـ در خواندن قرآن، حروف (و تجويد) آن رعايت كنند، ولي حدود و مرزها و برنامه‏هاي قرآن را تباه سازند، قرآن براي آنها همانند جام آب نگهدارنده است (كه هنگام تشنگي و سودجويي از آن بهره مي‏برند، و هنگام سيرابي آن ظرف را مانند سواره به پشت

بخش اعظم بركات ماه رمضان، در رابطه با قرآن است، و در اين ماه بايد بذر دستورهاي نوراني قرآن را در مزرعه دل‏ها بكاريم، تا رشد و نمو كند و سرانجام ميوه قرآن را در اين ماه براي غذاي روح برگيريم، و قوّت قلبمان را در پرتو بركات قرآني اين ماه، بيمه نماييم، و چنين بهره‏برداري جز از راه اُنس حقيقي با قرآن به دست نخواهد آمد.

سرش مي‏افكنند.) [اين دو دسته هرگز ازقرآن بهره‏مند نمي‏شوند و نجات نمي‏يابند.] 3ـ انسان‏هايي كه قرآن مي‏خوانند و داروي قرآن را بر دل دردمندشان مي‏نهند، و براي (خواندن و تدبّر در) قرآن شب زنده‏داري كنند، و روزشان را با روزه به پايان رسانند، و نمازشان و جايگاه‏هاي نمازشان را بر اساس آن، اقامه نمايند، و به خاطر قرآن، از بستر خواب، براي عبادت، دوري كنند، خداوند عزيز و قادر به بركت وجود اين گروه، بلاها را دور مي‏سازد، از شرّ دشمنان جلوگيري مي‏نمايد و از آسمان باران مي‏فرستد.»

و در پايان فرمود: «فَوَ اللّهِ لَهؤلاء فِي قُرّاء الْقُرآنِ اَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الاَحْمَرِ؛ سوگند به خدا در ميان قرآن خوانان، چنين گروهي از كبريت احمر كمياب ترند.»12

امام سجّاد(ع) هنگامي كه قرآن را تا آخر تلاوت مي‏كرد، دعايي مي‏خواند، كه در فرازي از آن دعا چنين آمده است: «اَللّهُمَّ فَاِذا اَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلي تِلاوَتِهِ وَ سَهَّلْتَ جَواسِيَ اَلْسِنَتِنا بِحُسْنِ عِبارَتِهِ، فَاجْعَلْنا مِمِّنْ يَرْعاهُ حَقّ رِعايَتِهِ؛ خدايا چون ما را براي تلاوت آيات قرآن، ياري فرمودي، و دشواري (و عدم شيوايي) زبان‏هاي ما را به زيبايي و شيوايي عبارت‏هاي قرآن آسان نمودي، پس ما را به گونه‏اي قرار بده تا حقّ قرآن را آن گونه كه هست رعايت كنيم.»13

رسول اكرم(ص) در تفسير آيه 121 بقره: «يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ، مؤمنان، كتاب آسماني را آن گونه كه شايسته آن است مي‏خوانند.» فرمود: «يَتَّبِعُونَهُ حَقَّ اِتّباعِهِ؛ آن گونه كه سزاوار پيروي است، از قرآن پيروي مي‏كنند.»14

از سوي ديگر فرمود: «رُبَّ تالِ الْقُرآنَ، وَالْقُرآنُ يَلْعَنُهُ؛ چه بسيارند تلاوت كنندگان قرآن، كه قرآن آنها را لعنت مي‏كند.»15

اين گفتار و ده‏ها گفتار ديگر در اين خصوص، از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) حاكي از آن است كه ارزش تلاوت قرآن به اين است كه آميخته با توجّه و تدبّر، و تصميم بر عمل به دستورهاي قرآن باشد، و تحقّق و انس حقيقي با قرآن به چنين برنامه‏اي بستگي دارد. وگرنه خوارج نهرواني، دشمنان خون‏خوار اميرمؤمنان علي(ع) همه از قاريان قرآن بودند، ولي از قرآن، فقط قافش را مي‏دانستند، از اين رو حضرت علي(ع) را كه سراپا توحيد بود، كافر خوانده، با او جنگيدند.

نمونه‏هايي از اُنس اولياي خدا با قرآن

پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولياي خدا، با قرآن بسيار انس و الفت داشتند، و از فيوضات ظاهر و باطن آن بهره مي‏بردند، تنها به قرائت ظاهر آيات قرآن اكتفا نمي‏كردند، بلكه در آيات آن تدبّر مي‏نمودند و آيات را با تأنّي و شمرده و با صداي زيبا و جذاب و با توجه به معاني آن، و تصميم بر عمل به آن، مي‏خواندند؛ به عنوان مثال، در قرآن صدها بار جمله «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا؛ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد.» آمده است، حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آيات قرآن به اين آيه مي‏رسيد و آن را مي‏خواند، بي‏درنگ مي‏گفت: «لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ؛ اجابت مي‏كنم فرمان و دعوت تو را اي خدا، اجابت مي‏كنم.»16 اين مطلب بيانگر آن است كه امامان معصوم(ع) با توجّه و تدبّر، آيات قرآن را مي‏خواندند، و همان دم تصميم مي‏گرفتند به دستورهاي خدا عمل نمايند، اينك در اين جا نظر شما را به نمونه‏هايي از انس و علاقه امامان(ع) و اولياي خدا با قرآن جلب مي‏كنيم:

1ـ امام حسين(ع) آن چنان با قرآن، اُنس داشت، كه عصر روز تاسوعا در كربلا، كه دشمن تصميم حمله به سوي خيام آن حضرت و يارانش را داشت، به حضرت عباس(ع) فرمود: نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا كه: «هُوَ يَعْلَمُ اَنّي اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ كِتابِهِ؛ خداوند مي‏داند و گواه است كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.»17 امشب را به خاطر انجام نماز و تلاوت آيات قرآن، به ما مهلت دهيد.

2ـ امام سجّاد(ع) هنگامي كه سوره حمد را قرائت مي‏كرد، به آيه «مالِكِ يَومِ الدّين» مي‏رسيد، آن قدر اين آيه را با خضوع ويژه‏اي، تكرار مي‏كرد، كه نزديك بود، جانش به لب برسد18 و آن حضرت آن چنان با صداي زيبا و شيوا قرآن مي‏خواند كه وقتي سقّاها (آب رسان‏ها) از كنار خانه‏اش عبور مي‏كردند، همان جا توقّف مي‏نمودند تا صداي دلنشين آن حضرت را بشنوند.19

3ـ امام صادق(ع) با حالت ملكوتي خاصّي، آيات قرآن را در نماز تلاوت مي‏كرد، كه از حال عادي خارج مي‏شد، روزي چنين حادثه‏اي رخ داد، هنگامي كه حالت عادي خود را باز يافت، حاضران پرسيدند: «اين چه حالي بود كه به شما دست داد؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «ما زِلْتُ اُكَرِّرُ آياتَ الْقُرْآنِ حَتّي بَلَغْتُ اِلي حالٍ كَاَنَّنِي سَمِعْتُها مُشافِهَةً مَمَّنْ اَنْزَلَها؛ پيوسته آيات قرآن را تكرار كردم، تا اين كه به حالتي رسيدم كه گويي آن آيات را به طور مستقيم، از زبان نازل كننده قرآن، شنيده‏ام.»20

4ـ حضرت رضا(ع) آن چنان با قرآن، انس و الفت داشت، كه در هر سه روز، يك بار تمام قرآن را تلاوت مي‏كرد، و مي‏فرمود: «اگر خواسته باشم كه در كمتر از سه روز، قرآن را ختم كنم، مي‏توانم، ولي هرگز هيچ آيه‏اي را نخواندم، مگر اين كه در معناي آن انديشيدم، و درباره اين كه آن آيه در چه موضوع، و در چه وقت نازل شده فكر كردم، از اين رو در هر سه روز همه قرآن را تلاوت مي‏كنم، وگرنه كمتر از سه روز همه قرآن را تلاوت مي‏كردم.»21

5ـ محدّث نوري صاحب مستدرك به سند معتبر نقل مي‏كند كه عالِم ربّاني و فقيه صمداني آية الله العظمي سيد محمّد مهدي بحرالعلوم (متوفّاي سال 1212 هـ.ق) روزي براي زيارت مرقد مطهّر اميرمؤمنان علي(ع) وارد حرم آن حضرت شد، ناگاه ديدند با حالت مخصوصي اين شعر را زمزمه مي‏كند:




  • به رخت نظاره كردن سخن خدا شنيدن
    چه‏خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنيدن



  • چه‏خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنيدن
    چه‏خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنيدن



پس از ساعتي، بعضي از او پرسيدند: به چه مناسبت اين شعر را در حرم مي‏خواندي؟ در پاسخ فرمود: «هنگامي كه وارد حرم شدم، حضرت حجّت امام زمان(عج) را در كنار ضريح اميرمؤمنان علي(ع) ديدم كه با صداي شيوا و بلند، به

از آن جا كه ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه خدا و ماه تزكيه و تهذيب است و قرآن در شب قدر كه در اين ماه قرار گرفته، در قلب پيامبر اكرم(ص) تجلّي كرده، نتيجه مي‏گيريم كه ماه رمضان تجلّي‏گاه قرآن، و ماه انس با قرآن است.

قرائت قرآن مشغول بود، وقتي كه صدايش را شنيدم، اين شعر را خواندم، هنگامي كه به حرم رسيدم، آن حضرت، قرائت قرآن را به پايان رسانده، و از حرم خارج شد.»22

6ـ اميرمؤمنان علي(ع) پس از جنگ صفّين، روزي در مسجد كوفه خطبه‏اي براي ياران خواند، در آن خطبه از چند نفر از ياران برجسته‏اش كه در جنگ صفّين به شهادت رسيده بودند، يادي جانسوز كرد، و فرمود: «كجا هستند برادران من، همانها كه سواره به راه مي‏افتادند، و در راه حق قدم برمي‏داشتند؟ كجا است عمّار ياسر؟ كجا است ابن تَيهان؟ كجا است ذو الشّهادتين؟ و كجايند مانند آنان از برادرانشان كه پيمان بر جانبازي بستند، و سرهاي آنان براي ستمگران فرستاده شد.»

آن گاه علي(ع) دست بر محاسن شريفش كند، مدّتي طولاني گريست و سپس به ذكر پاره‏اي از خصلت‏هاي آنان پرداخت كه نخستين خصلت‏شان تلاوت قرآن و عمل به آن بود، فرمود: «اَوِّهِ عَلي اِخْوانِيَ الّذينَ تَلُوا القُرْآنَ فَاَحْكَمُوهُ؛ آه بر برادرانم، همان‏ها كه قرآن را تلاوت مي‏كردند، و به كار مي‏بستند.»23

7ـ كلام را كوتاه كرده، و از انس و الفت بنيانگذار جمهوري اسلامي، راحل كبير، حضرت امام خميني ـ قدّس سرّه ـ با قرآن، اندكي سخن به ميان مي‏آورم. امام خميني ـ قدّس سرّه ـ در ظاهر و باطن، توجّه بسيار و عميق اين بزرگمرد، رابطه بسيار گرمي با قرآن داشت، و از آن، استفاده‏هاي فكري و

انس با قرآن در حقيقت از سه پايه تشكيل شده كه عبارتند از: 1 ـ خواندن آيات قرآن 2 ـ تدبّر و شناخت قرآن 3 ـ عمل به دستورهاي قرآن.

عمليِ فراواني مي‏كرد، قرآن بزرگ‏ترين تكيه‏گاه مطمئن و نيروبخش براي پيشبرد اهداف او بود، او مي‏فرمود: «اگر خداوند داستان‏هاي پيامبران در برابر طاغوت‏ها را در قرآن ذكر كرده، موسي و فرعون، ابراهيم و نمرود و... را تذكّر داده، منظورش داستان سرايي نبوده، بلكه منظور تبيين برنامه پيامبران در برابر طاغوت‏هاست؛ يعني ما نيز كه پيرو قرآن هستيم، بايد در برابر طاغوتها تا سرحدّ نابودي آنها تلاش كنيم.»

مكرّر مي‏فرمود: قرآن يك كتاب انسان سازي كامل است، و براي آن نازل شده كه انسان بسازد. امام خميني بخش مهمّي از زندگي‏اش را حتّي در دوران جنگ، و در دوران بيماري آخر عمر، با قرآن مأنوس بود، و با تلاوت آيات قرآن، و تدبّر در آن آيات، با خدا ارتباط پيدا مي‏كرد.

يكي از اعضاي دفتر ايشان در اين باره مي‏نويسد:

«هر روز حضرت امام خميني(ره) داراي نظم و انضباط مخصوصي بودند، از جمله مقداري از وقتشان را با قرائت آيات قرآن سپري مي‏كردند، و كارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه‏ريزي بود كه به طور عادي هيچ گاه توجّه به كاري موجب تضييع كار ديگرشان نمي‏شد.»24

امام در نيمه‏هاي شب كه براي نماز شب برمي‏خاست، مدّتي قرآن مي‏خواند، حتي در اواخر عمر كه بستري بودند، با دوربين مخفي از او فيلم گرفتند، و در تلويزيون، بسياري مشاهده نمودند، كه از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آيات قرآن گرديد.

شخصي قرآن‏هايي با قطع كوچك تهيّه كرده و مي‏خواست به جبهه بفرستد، به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرّك كند، آن قرآن‏ها را نزد امام آوردند، و به عرض رسيد: «اينها قرآن‏هايي است كه شامل چند سوره است، خواسته‏اند كه براي جبهه تبرّك شود.» با اين كه هميشه حركات امام به طور كامل، آرام و معتدل بود، ناگهان به طور بي‏سابقه‏اي، با شتاب و شدّت مضطربانه‏اي، دستشان را عقب كشيدند، و با لحني تند و عتاب آميز فرمودند: «من قرآن را تبرّك كنم؟! اين چه كارهايي است كه مي‏كنيد؟»

يك بار بدون توجه يك جلد قرآن را همراه چيزهاي ديگر نزد امام آوردند و به زمين نهادند، امام با عتاب فرمودند: «قرآن را روي زمين نگذاريد.» و بي‏درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روي ميزي كه در كنارشان بود گذاشتند، امام در اين هنگام روي كاناپه نشسته بودند، معلوم شد كه امام نمي‏خواهند قرآن پايين‏تر از جايي كه نشسته‏اند قرار گيرد.

يك بار نيز همه ديدند كه حضرت امام(س) در يك مراسم ملاقات در حسينيه جماران، به طور استثنايي به جاي آن كه در جايگاه روي صندلي بنشينند، روي زمين نشستند، زيرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، و قرار بود در آن جلسه، چند آيه قرآن تلاوت شود.

حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارك رمضان، دستور مي‏دادند كه چند ختم قرآن براي افرادي كه مدّ نظر مباركشان بود، قرائت شود.25

در روايت آمده است: علي بن مغيره يكي از شاگردان وارسته امام كاظم(ع) به آن حضرت عرض كرد: «من مانند پدرم، در ماه رمضان، چهل بار قرآن را از آغاز تا پايان تلاوت مي‏كنم ـ و گاهي بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگي، كم و زياد مي‏شود ـ و در روز فطر، ثواب يك ختم قرآن را نثار روح پيامبر(ص) هديه مي‏نمايم، ختم ديگر را به اميرمؤمنان علي(ع)، و ختم ديگر را به حضرت زهرا(س) و ختم ديگر را به امام حسن(ع) و امامان ديگر تا شما، اهدا مي‏نمايم، پاداش من در اين كار چيست؟» امام كاظم (ع) فرمود: «لَكَ بِذلِكَ أَنْ تَكوُنَ مَعَهُمْ يَوْمَ الْقِيامة؛ پاداش تو اين است كه در روز قيامت همنشين و همدم پيامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهي بود.»

گفتم: «اللّهُ اَكْبَر، براستي به چنين مقامي نايل مي‏شوم؟» سه بار فرمود: آري.26

پايان اين گفتار را با ذكر سخن پيامبر اكرم(ص) در شأن پاداش تلاوت قرآن، مي‏آراييم كه فرمود: مؤمني كه هر شب ده آيه از آيات قرآن را تلاوت كند، نامش جزء «غافلان» نوشته نشود، و اگر هر شب پنجاه آيه بخواند نامش جزء «ذاكران» نوشته شود، و اگر صد آيه بخواند، نامش جزء «قانتان» (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد، و هرگاه هر شب صد آيه بخواند، نامش جزء «فائزان» (رستگاران) ثبت مي‏گردد، و هرگاه پانصد آيه بخواند، نامش جزء «مجتهدان» (تلاشگران راه حقّ) نوشته شود، و اگر هزار آيه بخواند، براي او در بهشت قنطاري از طلا كه معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرّر گردد، كه هر مثقال آن 24 قيراط است كه كوچك‏ترين قيراط آن، همانند بزرگي كوه اُحد مي‏باشد، بزرگ‏ترين آن به بزرگي بين زمين و آسمان است.27


1 ) علامه مجلسي، بحارالانوار، ج96، ص386.

2 ) سيّد رضي، نهج البلاغه، خطبه110.

3 ) علامه مجلسي، بحارالانوار، ج96، ص386.

4 ) غرر الحكم.

5 ) محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج2، ص610.

6 ) نهج البلاغه، خطبه5.

7 ) انفطار (82) آيه6.

8 ) نهج البلاغه، خطبه223.

9 ) همان، خطبه227.

10 ) شيخ صدوق، عيون اخبار الرّضا، ج2، ص295.

11 ) محدّث قمي، مفاتيح الجنان، دعاهاي روزهاي ماه رمضان.

12 ) محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، چاپ آخوندي، ج2، ص627.

13 ) صحيفه سجاديه، دعاي 42.

14 ) سيوطي، الدّر المنثور، ج1، ص111.

15 ) علامه مجلسي، بحارالانوار، ج92، ص184.

16 ) همان، ج85، ص34.

17 ) ابن جرير طبري، تاريخ طبري، ج6، ص337؛ محدّث قمي، نفس المهموم، ص113.

18 و 19 ) محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج2، ص602 و616.

20 ) علامه مجلسي، بحارالانوار، ج84، ص248.

21 ) ابن شهر آشوب طبرسي، مناقب آل ابي‏طالب، ج4، ص360.

22 ) محدّث نوري، جنّة المأوي، واقع در قسمت آخر جلد53 بحار، ص302.

23 ) نهج البلاغه، خطبه182.

24 ) محمد حسن رحيميان، در سايه آفتاب، ص183 (به طور اقتباس)

25 ) همان، ص114 و 115.

26 ) محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج2، ص618.

27 ) همان، ص612.

/ 1