تركيب‏هاي اضافي در ترجمه روسيِ قرآن كريم - ترکیب های اضافی در ترجمه روسی قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترکیب های اضافی در ترجمه روسی قرآن کریم - نسخه متنی

احمد پاکتچی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تركيب‏هاي اضافي در ترجمه روسيِ قرآن كريم

احمد پاكتچي

حركت ترجمه قرآن كريم به زبان روسي، حركتي كه با آغاز سده 18م پاي گرفت، تا ميانه قرن 19م، همچون بسياري از ترجمه‏هاي اروپاي غربي، گرايشي به ترجمه مستقيم از متن عربي نشان نمي‏داد. از اواسط سده 19م ترجمه‏هاي مستقيم عربي به روسي توسط تني چند، به ويژه سابلوكف كه زمينه تحصيلاتش در الهيات مسيحي بود، پايه نهاده شد و زمينه را براي ترجمه پرآوازه و زبان‏شناسانه كراچكوفسكي، در نيمه نخست سده حاضر ميلادي فراهم آورد.

به عنوان مسأله‏اي فراگير در ترجمه متون كهن ديني به زبان‏هاي امروزي، تقابلِ دو شيوه لفظ گرايانه و معنا گرايانه، يا به تعبيري ديگر ترجمه تحت اللفظي و ترجمه آزاد در پيشِ روي مترجمان است. در رويارويي با اين تقابل، اقدام كنندگان به ترجمه اين گونه متون، با گراييدن به شيوه‏هايي بسيار متنوع، طيفي وسيع از شيوه‏هاي بين بين دو حد نهاييِ «لفظ گراييِ مطلق» و «معنا گراييِ مطلق» پديد آورده‏اند. اگر چه اين دو حد نيز به خودي خود، حدودي فرضي و در مقام عمل دست نايافتني‏اند.

پافشاري بر ترجمه لفظ‏گرايانه قرآن كريم با كم اعتنايي به ساختار زبانِ مقصد، و استفاده فراوان از تركيب‏ها و جمله‏هايي كه از عناصر فارسي و بافتي عربي برخوردارند، بدان گونه كه در پاره‏اي ترجمه‏هاي سنتيِ قرآن كريم به فارسي و ديگر زبان‏هاي اسلامي ديده مي‏شود، هرگز در جريان ترجمه قرآن به زبان‏هاي نوين اروپايي ملحوظ نبوده است. با وجود اين، مترجمان قرآن كريم به اين زبان‏ها كه غالبا در جرگه خاورشناسان بوده‏اند، گاه به منظور گريز از پندارهاي تفسيريِ رايج در ميان مسلمانان، و نيز به منظور دوري گزيدن از ترجمه روايي و روي آوردن به ترجمه زبان‏شناختي، از راهي ديگر به ترجمه‏هاي نسبتا تحت اللفظي بازگشته‏اند.

در واقع ارائه ترجمه‏اي از قرآن كريم كه هم در جهت انتقال مفاهيم در قالب الفاظي شايسته اما قابل فهم موفق باشد، و هم از ديدگاهِ علميِ زبان‏شناختي قابل دفاع باشد، نيازمند پديد آمدن يك فضاي مطالعاتي دامنه‏دار با زمينه زبان‏شناسيِ تطبيقي است كه بتواند ترجمه‏هاي مناسبي را نه تنها براي مفردات قرآني، بلكه براي قالب‏هاي تركيبي و جمله‏ايِ پركاربرد در آن، فراهم سازد. نشانه‏هاي اين انديشه كه ترجمه قرآن به زبان‏هاي ديگر، فراتر از ابزار زبان داني، نيازمند دانشي نظام يافته است كه مترجم را درباره روش‏ها و اصول عموميِ اين فعاليتِ زبان‏شناختي ياري رساند و ترجمه را تا حد ممكن از حالت فعاليتي سليقه‏اي به فعاليتي علمي كشاند، در سده حاضر به صورتي ابتدايي و گسترش نايافته در آثار برخي مترجمان، چون پارت، بلاشر و كراچكوفسكي، به چشم مي‏آيد.

موضوع مقاله حاضر بررسيِ تطبيقي و ارائه پيشنهادي درباره برگرداندنِ تركيب‏هاي اضافي به تركيب وصفي است. اين پيشنهاد هرچند دربرخوردي منفرد، بي‏قيدي نسبت به لفظ و عدول از آن تلقي مي‏گردد، اما با پشتوانه مطالعه‏اي تطبيقي و روشي فراگير، مي‏تواند از صورت اعمال سليقه غير مجاز خارج شود و عنوانِ اعمال روشي نظام‏دار به خود گيرد.

به عنوان پيشگفتاري درباره تركيب‏هاي اضافي و وصفي، بايد گفت كه در عربي و روسي، به طور كلي شباهت گسترده‏اي ميان كاربريِ اين دو گونه تركيب ديده مي‏شود و در تبيين اقسام معناييِ اضافه و وصف، تقسيم‏هاي موجود در آثار نحوي عربي تا حد زيادي با منابع دستور روسي قابل مقايسه است. بحث از امكان جابه جايي ميان تركيب‏هاي وصفي با تركيب‏هاي اضافي در ترجمه، و هم در درون دو زبان، به اندازه‏اي گسترده و پردامنه است كه پرداختن به مباحث آن، در مقاله‏اي كوتاه امكان پذير نخواهد بود. براي آن كه بتوان روندي كارآ و گذرا را در بحث حاضر پي‏گرفت، شايد مناسب‏تر آن باشد كه گفتار به بررسي برخي قالب‏هاي كاربردي، محدود گردد.

به عنوان گام نخستين در بحث، مي‏دانيم كه برخي معاني مركب وجود دارند كه محتواي آنها در دو زبان، مي‏تواند به هر دو گونه تركيب اضافي و وصفي القا گردد؛ چنان كه به عنوان نمونه تركيب‏هاي «كتب النحو» و «الكتب النحوية» در عربي، و تركيب‏هاي «Knigi grammatiki» و «grammaticheskie knigi» هر دو القا كننده مفهوم كتبي هستند كه در دستور زبان نوشته شده‏اند. اما در يك كلي نگري مقايسه‏اي نسبت به كاربردها، بايد گفت كه در زبان روسي، در چنين مواردي بيشتر تركيب‏هاي وصفي به كار برده مي‏شود و در زبان عربي، گرايش بيشتر به جانب تركيب‏هاي اضافي است، گرايشي كه در نگاهي به تاريخ زبان عربي، در آثار قديم‏تر با شدت بيشتري مشاهده مي‏گردد. در سطور بعد نمونه‏هايي از اقسام اضافه بررسي خواهد شد كه در آنها گرايش افزونِ روسي زبانان به قالب وصفي، به طور محسوسي به چشم مي‏آيد و بديهي است كه در ترجمه‏هاي قرآني نيز رعايت اين گرايش‏ها، با حصول اطمينان از خلل نرسيدن به معنا، مي‏تواند موجب‏برتري ترجمه از حيث فصاحت باشد.

/ 8