تهدیدات اسرائیل علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تهدیدات اسرائیل علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران - نسخه متنی

مقصود رنجبر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تهديدات اسرائيل عليه امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران

مقصود رنجبر (1)

چكيده

اسرائيل يكى از تهديدهاى جدى عليه امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران است. در اين تحقيق به ديدگاه‏هاى مختلف در مورد علل و زمينه‏هاى اين تهديد اشاره شده است. همچنين تهديدهاى اسرائيل در دو سطح تهديدات مستقيم و غيرمستقيم مورد بررسى قرار گرفته است. اسرائيل از لحاظ سياسى، اقتصادى، نظامى و تبليغى تهديدى مستقيم بر ضد امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران محسوب مى‏شود. در حال حاضر هم بالفعل‏ترين شكل تهديد اسرائيل، تهديدهاى تبليغى است كه همواره توأم با جنگ روانى بر ضد ايران بوده است. اسرائيل هم چنين از طريق روابط استراتژيك با كشورهاى ديگر نظير آمريكا و برقرارى رابطه با كشورهاى همسايه ايران نظير تركيه و آذربايجان، به‏طور غير مستقيم امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران را مورد تهديد قرار مى‏دهد.

مقدمه

تولد نامشروع اسرائيل در منطقه خاورميانه، وضعيت پيچيده‏اى را از لحاظ امنيت منطقه‏اى رقم زده است و تاسيس يك رژيم امنيت منطقه‏اى را با دشواريها و موانع حاد و اساسى مواجه ساخته است. اسرائيل سالهاست كه منطقه خاورميانه را با ناامنى روبرو ساخته و اين روند همچنان ادامه دارد. جمهورى اسلامى ايران هم به عنوان يكى از كشورهاى خاورميانه همواره در معرض تهديدهاى امنيتى اين كشور بوده است؛ به گونه‏اى كه در حال حاضر، اسرائيل يكى از معضلات اصلى سياست خارجى و امنيت ملى جمهورى‏اسلامى ايران در سطح منطقه‏اى و بين‏المللى محسوب مى‏گردد. معمولاً مطالعات امنيتى حول دو محور تمديد و تدبير مى‏چرخد محور اول اين مسئله، بررسى هرگونه تهديدى از سوى ساير كشورها امنيت ملى ما را با معضل روبه‏رو مى‏سازد و در تهديد نيز همواره با دو موضوع مواجهيم؛ يكى نيت و ديگرى توانايى. پرسش اين است، نيت يك كشور چيست و توانايى‏هاى آن براى انجام آن نيتها چه ميزان است؟ معمولاً در مطالعات نظرى و سياستهاى عملياتى امنيّت ملى، تدبير امنيتى پاسخ به نيت قلمداد نمى‏شود؛ بلكه پاسخ به توانايى‏هاى صرف شده در راه اين نيت است. اما در مورد تهديدهاى امنيتى اسرائيل بر امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران توجه بر نيات اين رژيم نيز داراى اهميت اساسى است، چرا كه خنثى كردن اين نيات هم از بار تهديد آن مى‏كاهد.

در اين مجال، چندان به تدابير ايران در مقابل تهديدهاى اسرائيل نمى‏پردازيم چرا كه خود مستلزم بحث مستقلى است و تنها به معرفى تهديدهاى اسرائيل بر ضد امنيت ملى كشورمان خواهيم پرداخت. در اين تحقيق، سؤالات زير را مورد بررسى قرار خواهيم داد: آيا در ذهنيت و ادراك امنيتى نخبگان كشورمان، اسرائيل يك تهديد امنيتى قلمداد مى‏شود؟ آيا اسرائيل تهديد بزرگ، بالفعل، مستقيم و نظامى بر ضد ايران محسوب مى‏شود؟ يا تهديد كوچك، بالقوه، غيرمستقيم و غيرنظامى بر ضد ايران است؟ ماهيت تهديدهاى امنيتى اسرائيل چيست؟ برترى هسته‏اى اسرائيل چه تأثيرى بر تهديدهاى امنيتى اين كشور دارد؟

در مجموع مسؤلان جمهورى اسلامى ايران نه تنها اسرائيل را تنها بزرگترين تهديد امنيتى ايران مى‏دانند، بلكه اين كشور را خطر بزرگى بر ضد امنيت منطقه خاورميانه تلقى مى‏كنند. اين مسئله به كرات از سوى مقامات عالى و مسؤلان سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران مورد تاكيد واقع شده است. هاشمى رفسنجانى در اين باره متذكر مى‏شود: اسرائيل تهديدى جدى براى منطقه و كشورهاى اسلامى است اسرائيل از چند جهت يك خطر واقعى براى منطقه و ايران است.»(2) على‏اكبر ولايتى وزير امور خارجه سابق ايران خطر اسرائيل را در آينده جدى‏تر مى‏داند و آن را ناشى از حضور در خليج‏فارس، درياى خزر و محاصره ايران ارزيابى مى‏كند. (3) دريادار على شمعخانى وزير دفاع نيز عمده‏ترين عامل تهديد جمهورى اسلامى ايران را رژيم صهيونيستى مى‏داند (4) حال با توجه به اينكه به‏طور كلى در ذهنيت و ادراك امنيتى نخبگان سياسى ما، كشور اسرائيل، تهديدى امنيتى بر ضد جمهورى اسلامى ايران قلمداد مى‏شود، سؤال اين است كه ماهيت اين تهديدها چيست؟

الف) ماهيت تهديدهاى امنيتى اسرائيل

در اينكه اسرائيل تهديد امنيتى بزرگى بر ضد ايران است، ترديدى وجود ندارد، اين تهديد از جنبه‏هاى مختلفى قابل بررسى است.

در مورد تهديدهاى امنيتى اسرائيل بر ضد ايران «و ماهيت آن، ديدگاههاى مختلفى وجود دارد كه مى‏توان آنها را در قالب نگرشهاى ايدئولوژيك، نظامى، اقتصادى و سياسى دسته‏بندى كرد.

1. نگرش ايدئولوژيك

براساس اين نگرش تهديدهاى اسرائيل بر ضد امنيت ملى جمهوى‏اسلامى ايران ناشى از تقابل ايدئولوژيكى و فكرى است كه اين تقابل دائمى است و تنها شكل تهديد است كه احتمال دارد با توجه به شرايط مختلف منطقه‏اى و بين‏المللى دگرگون شود. و بسته به تحول شرايط سياسى، اقتصادى بين‏المللى، منطقه‏اى و داخلى در هر يك از دو كشور، تهديدها ممكن است وجوه مختلفى پيدا كند. براساس اين نگرش جنگ بين ايران و اسرائيل، جنگ دو آرمانگرايى تاريخى متعارض است و جنگى است بر سر بودن و نبودن يكى از طرفين و آمال و گرايشهاى بنيادين هر دو سوى تعارض (بيشتر اسرائيل)، تاكنون به خوبى شناسانده شده است»(5) براساس اين ديدگاه اسرائيل وجود خود را با عدم جمهورى اسلامى ايران تعريف مى‏كند و ج. 1. ايران نيز موجوديت خود را با عدم اسرائيل. بر اين اساس مى‏توان نتيجه گرفت كه اسرائيل اصلى‏ترين دشمن انقلاب‏اسلامى و نظام جمهورى اسلامى است. اين ديدگاه نزاع دو كشور را نزاعى ماسوى و ايدئولوژيك قلمداد مى‏كند. بر اين اساس دشمنى اسرائيل «به تماميت نظام جمهورى‏اسلامى و ماهيت داعيه‏هاى آن بازمى‏گردد (6) اين ديدگاه تا حد زيادى بر نگرشهاى ايدئولوژيك راست افراطى در محافل صهيونيستى متكى است. برخى گروه‏هاى راست افراطى به رهبرى برخى از خاخام‏هاى نژادپرست يهودى و با اتكا بر سنت فكرى صهيونيسم، همواره تحقق سرزمين موعود يهود را در سر مى‏پرورانند. راست‏گرايان افراطى هر گونه مانع سياسى و فكرى براى تحقق اين هدف را به دشمن ذاتى اسرائيل قلمداد مى‏كنند و به همين دليل هم بر غيرممكن بودن صلح با اعراب و ديگر كشورهاى اسلامى تاكيد مى‏دارند. از نظر راست افراطى امنيت اسرائيل با صلح به خطر مى‏افتد و در بلندمدت به نفع اعراب و فلسطينيان تمام مى‏شود. به هر حال براساس نگرش ايدئولوژيك، تهديدهاى اسرائيل بر ضد امنيت ملى جمهورى‏اسلامى ايران، از نزاع دو آرمانگرايى متعارض نشات مى‏گيرد كه اگر گمان كنيم كه پديد آوردن نسلها و تسلسل تحولات، فلسفه آغازين تحولى را كه ماندگار و نهادينه شده است، به زوال خواهد برد، اشتباه كرده‏ايم؛(7) برعكس اسرائيل در پى نابودى محتواى درونى انقلاب اسلامى و دوام تاريخى آن مى‏باشد اين بزرگ‏ترين هدفى است كه صهيونيسم از دشمنى با ايران تعقيب مى‏كنند.

2. نگرش سياسى

برخى، تهديدهاى اسرائيل را از منظر سياسى مورد بحث قرار مى‏دهند. «محمد كاظم سجادپور» درباره استراتژى امنيتى اسرائيل نسبت به ايران، دو طرز تفكر كاملاً متضاد را معرفى مى‏نمايد كه براساس تفكر اول؛ افرادى چون «بن‏گوريون» طرفدار آن بوده‏اند، اسرائيل بايد با ايران پيوندهاى استراتژيك برقرار كند، اما طرز فكر دوم كه افرادى چون نتانياهو از آن حمايت مى‏كنند، برداشتى متضاد نسبت به نسل گذشته درباره ايران دارند و خواهان مبارزه با جمهورى اسلامى ايران، تا حد اجرايى سناريوى عراق و تكرار آن در مورد ايران هستند، اين برداشت همچنان در حال تقويت شدن است (8) در اين نسل طيفهاى گوناگونى جاى دارند كه شايد بتوان گفت وجه مشترك آنها، داشتن گرايش ستيزه‏جويانه نسبت به ج. 1. ايران مى‏باشد.

3. نگرش اقتصادى

برخى ديگر بر جنبه‏هاى اقتصادى تهديد اسرائيل تأكيد دارند و آن را ناشى از ساختار عقب مانده اقتصادى منطقه خاورميانه، و اقتصاد پيشرفته‏تر اسرائيل در منطقه خاورميانه ارزيابى مى‏كنند. بر اين اساس چون از لحاظ منطقه‏اى، اقتصاد تك محصولى كشورهاى نفتى نتوانسته نوعى مكمل اقتصادى در بين كشورهاى مسلمان منطقه ايجاد كند، اسرائيل از اين پس مُبلّغ اين تفكر تفرقه‏انداز خواهد بود كه توسعه اقتصادى، تكنولوژيك و مهارتهاى فنى كارگران آن كشور و نيز فلسطين، همراه با نيروى كار ارزان كشورهاى مصر، سوريه و اردن، به علاوه سرمايه‏هاى نفتى و بازار كشورهاى خليج‏فارس، مى‏تواند در جهت شكوفايى اقتصادى بين دو بخش فرهنگى نژاد سامى، مجموعه مكملى ايجاد كند در واقع بحث خاورميانه جديد كه «شيمون پرز» طراح آن مى‏باشد، نگاهى اقتصادى به خاورميانه با محوريت اسرائيل است كه به نوعى هدف هويت‏زدايى از اين منطقه ـ كه به نفع اسرائيل است ـ را تعقيب مى‏كند.

عوامل موثر بر تهديدهاى امنيتى اسرائيل بر ضد ايران:

يكى از سياستهاى دائمى اسرائيل اين بوده كه از بحران‏هاى موجود در منطقه براى تثبيت موقعيت خود استفاده كند بحرانهاى پيشين نشان مى‏دهد كه اسرائيل چه عامل بحران باشد، چه نباشد، همواره كوشيده است از بحرانهاى موجود به نفع خود بهره‏برداريهاى سياسى و استراتژيك ببرد. در سالهاى اخير بحرانهاى متعددى در خليج‏فارس و خاورميانه به وجود آمده است كه موازنه قواى منطقه‏اى را به صورت محسوسى به نفع اسرائيل تغيير داده است. فروپاشى شوروى (سابق) در اوايل دهه 90 ميلادى، جنگ خليج‏فارس براى اخراج عراق از كويت و اخيرا حمله آمريكا به عراق و تسخير آن كشور، موازنه قواى منطقه‏اى را دگرگون ساخته است. علاوه بر اين در شرايط فعلى هم آمريكا تلاش دارد ساختار خاورميانه را به نحوى بازسازى كند، كه اين ساختار تحت هرمونى اسرائيل قرار گيرد. اين ساختار به شدت مى‏تواند امنيت ملى ج. 1. ايران را تهديد كند.

تذكر اين نكته نيز ضرورى است كه تا زمانى كه وضعيت كنونى روابط ايران و آمريكا ادامه پيدا كند، تفكيك تهديدهاى امنيتى اسرائيل از آمريكا نه ممكن و نه مطلوب است. با توجه به پيوندهاى استراتژيك آمريكا را اسرائيل در منطقه خاورميانه و حمايت‏هاى مالى و تسليحاتى گسترده آمريكا از اسرائيل هرگونه تحليلى كه تهديدهاى امنيتى اسرائيل را با غفلت از نقش و تاثير آمريكا در نظر گيرد، ناقص و گمراه كننده است.

در مورد ريشه‏هاى پيوند استراتژيك آمريكا و اسرائيل، بسيارى عقيده دارند كه كمكهاى آمريكا به اسرائيل ناشى از فشار گروه لابى صهيونيستى طرفدار اسرائيل در آمريكا و مراكز حساسى چون كنگره آمريكا، رسانه‏هاى گروهى و كمپانى‏هاى بزرگ اقتصادى است. اما به نظر مى‏رسد با وجود اين كه اين عامل تاثير زيادى دارد، ولى عامل اصلى؛ نقش قابل توجه اسرائيل در تامين منافع آمريكا در منطقه خاورميانه و خليج‏فارس است هدف نهايى و اصلى آمريكايى در منطقه، تضمين منافع كلان اقتصادى آن كشور از طريق صدور نفت ارزان است. بى‏ترديد نفس حضور اسرائيل در منطقه و احساس تهديد كشورهاى ديگر از آن، در پيشبرد اين سياست تأثير فراوان دارد. به همين دليل، تفكيك تهديدهاى امنيتى اسرائيل بر ضد جمهورى‏اسلامى ايران از آمريكا، تا زمانى كه وضعيت روابط ايران و آمريكا نامطلوب باقى بماند، غيرممكن است و در هرگونه تقابلى (اعم از سياسى، اقتصادى، نظامى و تبليغاتى) ميان اسرائيل و ايران، آمريكا در كنار آن كشور خواهد بود.

همچنين به نظر مى‏رسد كه ماهيت تهديدهاى امنيتى اسرائيل با وضعيت سياسى حاكم بر منطقه و تحولات داخلى دو كشور در ارتباط است براى مثال؛ در صورت عدم توافق ميان دولت خودگردان و اسرائيل و عدم پذيرش تشكيل دولت مستقل فلسطين از سوى اسرائيل، تهديدات اسرائيل بر ضد ايران، بيشتر مى‏تواند ماهيت نظامى داشته باشد ولى در صورت توافق نهايى، ماهيت تهديدها، بيشتر اقتصادى خواهد بود. البته اين امر به تحولات موضع ايران در قبال مسئله فلسطين نيز بستگى دارد. بنابراين درك تهديدهاى امنيتى اسرائيل بر ضد ايران، بدون توجه به شرايط سياسى منطقه‏اى و جهانى، غيرممكن است.

انواع تهديدهاى اسرائيل بر ضد امنيت ملى ج .1. ايران

به طور كلى تهديدهاى اسرائيل بر ضد جمهورى‏اسلامى ايران را مى‏توان در قالب تهديدهاى مستقيم و غيرمستقيم، تهديدهاى بالفعل و بالقوه مورد بررسى قرار داد. در اين مقاله تهديدهاى اسرائيل در دو دسته از تهديدهاى مستقيم و تهديدهاى غيرمستقيم مورد بررسى قرار مى‏گيرد.

1. تهديدهاى مستقيم

منظور از تهديدهاى مستقيم، تهديدهايى است كه اسرائيل مى‏تواند در كوتاه مدت و بالفعل و از طريق تواناييهاى مختلف نظامى، سياسى و تبليغى خود بر امنيت ملى ج. 1. ايران وارد كند. اين تهديدها در سه حوزه نظامى، اقتصادى و سياسى ـ تبليغى قابل بررسى و تجزيه و تحليل است.

الف) تهديدهاى نظامى: به‏طور سنتى تهديدهاى نظامى در كانون نگرش كشورها قرار دارد. اهميت تهديدهاى نظامى در آن است كه اين تهديدها مى‏تواند امنيت و بقاى كشورها را به‏طور اساسى به خطر اندازد. تهديدهاى نظامى اسرائيل هم مى‏تواند عامل مهمى در تهديد امنيت ملى ايران قلمداد شود. از لحاظ تسليحات متعارف و تسليحات هسته‏اى، اسرائيل برترين قدرت نظامى در منطقه خاورميانه، و يكى از كشورهاى پيشرفته دنياست كه به پشتيبانى‏هاى نظامى گسترده آمريكا نيز متكى است. انگيزه اصلى دولت اسرائيل از افزايش قدرت نظامى، ترس دائمى و احساس ناامنى است. احساس خطر و ترس دائمى همواره سياستهاى امنيتى اسرائيل را شكل داد. و منشاء اصلى سياستهاى نظامى‏گرايانه اين كشور بوده است. براساس استراتژى سنتى امنيت ملى اسرائيل، صلح در منطقه خاورميانه تنها از طريق قدرت، قابل حصول است و اسرائيل تا زمانى مى‏تواند به صلح اميدوار باشد كه همسايگان عرب اين كشور از برترى نظامى آن مطمئن باشند. قدرت نظامى اسرائيل در منطقه را مى‏توان از ابعاد مختلفى مورد بحث قرار داد، در اينجا ابتدا عواملى كه تهديدهاى نظامى اسرائيل در قبال ايران

را تقويت مى‏كند، مورد بررسى قرار خواهد گرفت.

به‏طور كلى در سالهاى اخير عوامل تقويت كننده تهديد اسرائيل نسبت به امنيت ملى ايران افزوده شده است. اصولاً هر چه از ميزان تهديدهايى كه متوجه اسرائيل است كاسته شود، تهديدهاى اين كشور بر ضد ايران، از شدت بيشترى برخوردار خواهد شد. در شرايط فعلى روند تحولات خاورميانه به نحوى است كه در مجموع از لحاظ امنيتى به نفع اسرائيل است و اين امر بردامنه‏ى تهديدهاى نظامى آن كشور در مورد ايران نيز مى‏افزايد.

يكى از مهم‏ترين عوامل تقويت‏كننده تهديد اسرائيل بر ضد ايران، حضور قدرتمندانه نظامى و استراتژيك آمريكا در منطقه پس از تسخير عراق مى‏باشد و روابط استراتژيك اسرائيل با آمريكا و حمايتهاى وسيع نظامى و تبليغاتى آمريكا از آن كشور، ضريب تهديدهاى امنيتى اسرائيل بر ضد ايران را به شدت افزايش مى‏دهد. بى‏ترديد بخش عمده توان نظامى و برتريهاى تكنولوژيك اسرائيل در سايه روابط آن كشور با آمريكا تأمين مى‏گردد. همچنين در يك جنگ فرضى بين ايران و اسرائيل نمى‏توان آمريكا را استثنا كرد و هرگونه درگيرى با اسرائيل موجب دخالت مستقيم آمريكا خواهد شد كه اين امر قدرت تهديد نظامى اسرائيل بر ضد جمهورى‏اسلامى ايران را به شدت افزايش مى‏دهد.

در مورد تسخير عراق و نقش آن در مورد افزايش ضريب تهديد امنيتى اسرائيل، دو ديدگاه وجود دارد ديدگاه اول با تاكيد بر اينكه با سقوط رژيم صدام، موازنه قوا به نفع اسرائيل تغيير يافته است، وقايع اخير را كاملاً به نفع اسرائيل مى‏داند اما «پيروز مجتهدزاده» از منظر ديگرى سقوط صدام حسين را به ضرر اسرائيل مى‏داند، چرا كه ديگر كسى نيست كه مثل صدام به اين كشور خدمت كند؛ زيرا از اين پس كشورهاى مخالف و دشمن با اسرائيل يعنى عراق و همسايگانش، با يكديگر درگير نخواهند شد و اين خدمت را به اسرائيل نخواهند كرد. بنابراين اسرائيل با سقوط صدام حسين، «نه تنها عامل مهم بى‏ثباتى‏ها در جهان عرب و اسلام را از دست داد، بلكه تشكيل كشور فلسطين كه از ديد تل‏آويو؛ از ميان رفتن حكومت بعثى عراق شمرده مى‏شود ـ بايد از سوى اسرائيل پرداخته شود. در حالى كه تشكيل كشور فلسطين ضربه مهلكى بر صهيونيسم و اسرائيل وارد خواهد كرد.(9) با وجود اين تحليل مى‏توان گفت كه حداقل در كوتاه مدت شكل‏گيرى ساختار منطقه‏اى جديد از لحاظ توازن قدرت به نفع اسرائيل است و اين موضوع علاوه بر اينكه تا حدى ناشى از سقوط رژيم صدام و تسخير عراق از سوى آمريكاست، بلكه بيشتر به دليل حضور نظامى آمريكا در منطقه و در همسايگى ايران است كه بر اهميت تهديدهاى نظامى اسرائيل بر امنيت ملى ايران مى‏افزايد؛ چرا كه اين رژيم را از لحاظ جغرافيايى به ايران نزديك مى‏كند.

اما مسئله بسيار مهم ديگر كه نقش تهديدهاى نظامى اسرائيل را به شدت افزايش مى‏دهد، تسليحات هسته‏اى اسرائيل است. مقام‏هاى اسرائيل بر اين عقيده بوده و هستند كه در شرايط حاكم بر خاورميانه، تنها راه بقاى آنان، برترى مطلق تسليحاتى، بويژه در حوزه تسليحات هسته‏اى است. اهميت تسليحات هسته‏اى و برترى مطلق در اين زمينه براى اسرائيل به قدرى زياد است كه مقامات اين كشور در اين باره به صورت كاملاً عريانى بحث مى‏كنند: مرشه آرنز در اين مورد مى‏گويد. «در خاورميانه آنچه كه آينده قدرت‏هاى حاكم در اين منطقه را تعيين مى‏كند، زور و اسلحه است كه در اين ميان راى و ديدگاه مردم هيچ اهميتى ندارد.»(10)

اهميت برترى هسته‏اى اسرائيل از حيث تهديد نظامى، از اين واقعيت نشأت مى‏گيرد كه اسرائيل كاملاً آمادگى استفاده از اين تسليحات را در شرايط بحرانى داراست. روزنامه «هاآرتص» ـ چاپ رژيم صهيونيستى ـ قبل از حمله آمريكا به عراق اعلام كرد: در صورت حمله عراق به اين كشور و وارد آمدن ضربه شديد به اسرائيل، رژيم اين كشور از تسليحات هسته‏اى استفاده خواهد كرد و اگر عراق نيز، با استفاده از تسليحات هسته‏اى غيرمتعارف به اسرائيل حمله كند و اين حمله به كشتار وسيع غيرنظاميان بينجامد، اسرائيل نيز با تسليحات هسته‏اى تلافى خواهد كرد و عراق را به عنوان يك كشور از بين خواهد برد.»(11)

از سوى ديگر يكى از اهداف اصلى بازدارندگى هسته‏اى اسرائيل، ايران است از ديد استراتژيست‏هاى اسرائيل «اسرائيل در رويارويى با ايران، چاره‏اى ندارد جز اينكه بر الگوهاى سنتى بازدارندگى هسته‏اى تكيه كند. در اين صورت پيشگيرى به امرى اجتناب‏ناپذير و اجبارى تبديل مى‏شود! «شيمون پرز» نيز در اين باره معتقد است كه «ترس عراق و ايران عامل بازدارنده‏اى است كه ما در اختيار داريم!(12) و اسرائيل دقيقابه دليل نقش مهم بازدارندگى تسليحات هسته‏اى در استراتژى امنيتى اين كشور، نه تنها با برنامه‏هاى هسته‏اى صلح‏آميز ايران و ديگر كشورهاى اسلامى مخالف است، بلكه با پيوستن به معاهده منع گسترش سلاحهاى هسته‏اى نيز به شدت مخالفت مى‏كند. اين امر بدين دليل است كه براساس ارزيابى كارشناسان نظامى اسرائيل، اصلى‏ترين تهديدى كه از جانب كشورهايى چون ايران مى‏تواند متوجه اين كشور باشد، استفاده آنان از موشك‏هاى دوربرد است كه مى‏تواند كلاهك‏هاى هسته‏اى، شيميايى و يا ميكروبى را نيز حمل كند. (13) بنابراين به لحاظ مسلح بودن اسرائيل به تسليحات هسته‏اى، اين رژيم از لحاظ نظامى به‏طور بالقوه تهديد بزرگى بر امنيت ملى ج. 1. ايران محسوب مى‏شود. اما از سوى ديگر اين رژيم براى جلوگيرى از دستيابى ايران به تسليحات هسته‏اى به اقدامات مختلفى دست مى‏يازد كه اين اقدامات، خود مى‏تواند به‏طور مستقل از ابعاد مختلف امنيت ملى، كشور را در معرض تهديد قرار دهد. در اين زمينه و در مورد نوع اقدام رژيم صهيونيستى در مورد جلوگيرى از برنامه‏هاى هسته‏اى ايران مى‏توان سناريوهاى مختلفى را پيش‏بينى كرد؛ يكى از محتمل‏ترين سناريوها و گزينه‏هاى اسرائيل در اين امر، حمله هوايى به تاسيسات هسته‏اى جمهورى‏اسلامى ايران است. اين اقدام رژيم صهيونيستى مى‏تواند آثار ضد امنيتى گسترده‏اى براى كشور داشته باشد. از لحاظ سابقه‏ى تاريخى، اسرائيل تاسيسات هسته‏اى عراق را در جريان جنگ عراق و ايران مورد حمله قرار داده است، بنابراين احتمال وقوع آن را در مورد ايران نبايد منتفى دانست. جمهورى‏اسلامى ايران بايد در مقابل اين اقدام احتمالى سياست بازدارندگى فعال و مؤثرى را پيش بگيرد. اين امر شامل تهديد به مقابله به مثل و بالا بردن ريسك حمله احتمالى اسرائيل به تاسيسات هسته‏اى ايران است.

گزينه ديگرى كه ممكن است اسرائيل با حمايتهاى آمريكا بدان مبادرت ورزد تلاش براى دخالت دادن مجامع بين‏المللى و بويژه شوراى امنيت ـ در برنامه‏هاى هسته‏اى ايران ـ و نظارت دائمى آنان مى‏باشد فشارهايى كه در حال حاضر براى پذيرش پروتكل الحاقى صورت مى‏گيرد، مى‏تواند در راستاى اين اهداف تحليل گردد. بى‏ترديد اين هدف اسرائيل جز از طريق پشتيبانى آمريكا از آن ممكن نيست، ولى در صورت تحقق، ضربه بزرگى بر برنامه‏هاى هسته‏اى كشور وارد مى‏شود. بنابراين ضرورى است كه جمهورى اسلامى ايران با شفاف‏سازى بيشتر برنامه‏هاى تسليحاتى مانع از تحقق اين هدف اسرائيل شود كه از لحاظ امنيتى براى كشور زيانبار است.

گزينه سوم اسرائيل تلاش براى كشيدن ايران به مهلكه‏اى چون عراق و حمله آمريكا به ايران است. به‏طوركلى از ديدگاه صاحب‏نظران، اسرائيل پيش از آنكه عراق را دشمن خود بداند، ايران را دشمن تلقى مى‏كند. پيروز مجتهدزاده در اين‏باره مى‏نويسد: اسرائيل به سقوط رژيم بعثى عراق قانع نيست و به همين دليل رژيم صهيونيستى بارها پيشنهاد حمله به ايران و سقوط دولت اين كشور را مطرح كرده است و به همين دليل شارون به جاى حمله به عراق خواهان حمله به ايران بود؛ چرا كه سقوط ايران موازنه سياسى در منطقه را به نحو وحشتناكى به نفع اسرائيل تغيير مى‏داد.(14)

به هر حال يكى از متغيرهاى اصلى استراتژى امنيت ملى اسرائيل، حفظ برترى تسليحاتى خود در عرصه تسليحات هسته‏اى است. اما قابليتهاى هسته‏اى اسرائيل نه تنها تهديدى بر امنيت ملى ايران كه بر امنيت كل منطقه قلمداد مى‏شود و اين امر از سوى استراتژيست‏ها و صاحب‏نظران مختلف مورد تأييد واقع شده است. «طنطاوى» وزير دفاع مصر در اين باره مى‏گويد: «يك وضعيت عدم توازن، اغلب به اتخاذ سياستهايى مى‏انجامد كه به خوبى محاسبه نشده است» چرا كه در چنين: موقعيتى كشور برتر در غياب يك موازنه قوا وسوسه مى‏شود تا تجاوز را دائمى و جاودانه سازد و تلاش كند تا اهداف و جاه‏طلبيهاى خود را به بهاى اهداف همسايگانش محقق سازد. (15)

بنابراين توازن قوا در منطقه‏اى كه امنيتى‏ترين منطقه جهان محسوب مى‏شود، برخى از صاحبنظران بر ضرورت دستيابى ايران و ديگر كشورهاى منطقه به تسليحات هسته‏اى تاكيد مى‏كنند پيروز مجتهدزاده، در اين باره مى‏نويسد:

«اگر اسرائيل به جنگ‏افزارهاى هسته‏اى مسلح است، در درجه نخست بايد تلاش كرد كه خلع سلاح اتمى شود و اگر نشد، ايران هم وظيفه دارد كه مسلح شود و به جاى سوگند ياد كردن در زمينه نداشتن سلاح اتمى، ايران يا هر كشور ديگرى در منطقه دست به مانور فعال بزند. منافع ملى همچنين حكم مى‏كنند كه تهديد شود اگر اسرائيل خلع سلاح اتمى نشود، ايران ناچار است توازن لازم را به وجود آورد.»(16)

اين ديدگاه در واقع بر استراتژى مشابه استراتژى كره شمالى تاكيد مى‏كند، ولى با توجه به اينكه در حال حاضر فشارهاى شديد بين‏المللى براى كنترل و نظارت بر برنامه‏هاى هسته‏اى ايران در جريان است، راه رسيدن به تسليحات هسته‏اى بسيار دشوار شده است و تنها گزينه ايران و ديگر كشورهاى منطقه، تلاش براى خلع سلاح هسته‏اى اسرائيل است كه البته اين گزينه نيز با دشوارى‏هاى فراوانى همراه است. اما در صورتى كه توازن قوا از طريق دستيابى به تسليحات هسته‏اى امكانپذير نباشد، بايد خلع سلاح اسرائيل در اين زمينه محقق شود چرا كه براى تامين امنيت خاورميانه در سالهاى آتى تلاش همه جانبه كشورهاى منطقه براى تحقق اين هدف ضرورت اساسى دارد كه اين كشورها مى‏توانند كشورهاى ديگرى نظير روسيه، اتحاديه اروپا و چين را با تلاشهاى خود همراه كنند.(17)

همچنين بايد چند نكته ديگر را در زمينه تهديدات نظامى و هسته‏اى اسرائيل اضافه كرد. به‏طور كلى در مورد اصل استفاده از تسليحات هسته‏اى در منطقه ترديدهايى وجود دارد، هر چند كه اسرائيل در بيان، تهديد به استفاده از تسليحات هسته‏اى مى‏كند، ولى استفاده از اين تسليحات هزينه‏هاى بسيار سنگين دارد كه بعيد است اسرائيل بتواند به چنين اقدامى متوسل شود مگر اينكه، در بدترين شرايط ممكن در تباخر باشد. از جمله آثار زيانبار حملات هسته‏اى، غبار هسته‏اى ناشى از تشعشعات بمب‏هاى اتمى است كه خود اسرائيل را هم به شدت تحت‏الشعاع قرار مى‏دهد (18)

از اين‏رو، اصولاً برخى از صاحب‏نظران درباره كارايى عملى تسليحات هسته‏اى ابراز ترديد كرده و معتقدند كه داشتن معدودى سلاح اتمى، مزيتى استراتژيك محسوب نمى‏شود و عمدتا در جهت مقاصد بازدارندگى و كسب امتيازهاى سياسى كاربرد دارد و نمى‏تواند در زمينه‏هاى تهاجمى كارايى زيادى داشته باشد. (19)

دومين نكته درباره موازنه قوا، بعد روانى آن مى‏باشد. نظريه هنرى كيسنجر دربازدارندگى متغير مهم و اساسى را عامل روانى مى‏داند. وى مباحث روانشناختى ناشى از پذيرش يا عدم پذيرش روانى تهديد را در نظريه بازدارندگى وارد كرد «وى به اين مسأله مهم اشاره مى‏كند كه صرف داشتن قدرت نظامى برتر و تفوق عده وعدّه براى بازدارندگى كفايت نمى‏كند، بلكه عامل روانشناختى قبول يا عدم پذيرش اين برترى است كه در حفظ و استمرار سياست بازدارندگى تأثير تام دارد. به نظر كيسنجر در غير اين صورت و در حالتى كه حريف برترى رقيب را نپذيرد، بازدارندگى از اساس ناكار آمد خواهد شد.

بنابراين تسليحات هسته‏اى در عمل چندان كارايى ندارد و اهميت بعد روانشناختى بازدارندگى و نپذيرفتن برترى تسليحاتى اسرائيل به عنوان يك عامل روانى، مى‏تواند تا حدودى حس برترى تسليحات هسته‏اى اين رژيم را خنثى كند كه در واقع نقش مهمى در كاهش تهديدات نظامى اسرائيل دارد.

همچنين عوامل ديگرى نيز وجود دارد كه نقش تهديدات نظامى اسرائيل را تضعيف مى‏كند، از جمله اين عوامل فقدان مرز مشترك بين ايران و اسرائيل است. از لحاظ ژئوپلتيك، وجود فاصله بين دو كشور نقش مهمى در كاستن اثرات تهديد نظامى دارد. وجود فاصله طولانى موجب مى‏شود كه جمهورى اسلامى ايران در اولويت‏هاى بعدى تهديدهاى نظامى اسرائيل باشد؛ البته مجهز بودن ارتش اسرائيل به موشكهاى دوربرد با قابليت حمل كلاهك‏هاى هسته‏اى تا حدودى مى‏تواند اين نارسايى را جبران كند، ولى از آنجا كه در يك جنگ تمام عيار «زمين» و نزديكى جغرافيايى دشمن نقش مهمى دارد، لذا نمى‏توان از لحاظ تهديد سرزمينى و تجاوز به تماميت ارضى تهديد نظامى اسرائيل را چندان جدى گرفت. جمعيت كم و مساحت اندك اسرائيل نيز نقطه ضعفى اساسى در تهديد نظامى اسرائيل بر ضد ايران است. مساحت محدود اسرائيل باعث شده است كه اين كشور فاقد عمق استراتژيك (Strategic Depth) باشد و از هرگونه تجاوز سرزمينى به شدت احساس تهديد كند. در واقع مساحت كم و فقدان عمق استراتژيك، از عوامل اساسى تمركز اسرائيل بر توسعه نظامى است. «بارى بوزان»، تأثير مساحت كم و جمعيت كم را در نارسايى قدرت و تهديد نظامى به خوبى تبيين كرده است؛ وى بيان دارد:

«گرچه ثروت، مهارت، انسجام اجتماعى، سياسى و قدرت اراده تا حدودى مى‏تواند مشكل كوچكى سرزمين را جبران سازند ولى در درازمدت قادر به جبران فقدان پايگاههاى مادى بزرگتر نيستند. گرچه امكان پيشرفت قابل ملاحظه قدرتهاى كوچك در بخش خاصى وجود دارد، ولى از لحاظ نظامى نمى‏توانند اثرات مهمى غير از موارد محدود و كوتاه مدت، بر جاى بگذارند حتى دولتى مثل اسرائيل تنها زمانى قادر خواهد بود كه دستگاه قدرتمند نظامى خود را به كار گيرد كه فشار بافت ملى آن به حد غيرقابل تحملى نرسيده باشد.»(20)

حال آنكه اسرائيل از لحاظ جمعيتى، در حال حاضر با شكافهاى سياسى، قومى و اقتصادى شديدى مواجه است، همچنين در حال حاضر در بين مردم اسرائيل انگيزه خدمت در نيروهاى نظامى به شدت كاهش يافته است و يك فضاى ضد جنگ و نظامى‏گرى در ميان آنها حاكم است.(21) اين عامل قدرت بسيج را از اسرائيل مى‏گيرد، در حالى كه جمهورى‏اسلامى ايران، از قدرت بسيج‏كنندگى بسيار بالايى برخوردار است.

همچنين وضعيت اسرائيل با ديگر كشورهاى كوچك يك تفاوت اساسى نيز دارد كه همان عامل هم، بر ضعف بيشتر اين كشور دامن مى‏زند. بدين معنى كه اسرائيل در بين كشورهاى دشمن محصور است و اين بر آسيب‏پذيرى‏هاى آن افزوده و از اهميت تهديدهاى نظامى آن نيز مى‏كاهد. مسئله ديگر دگرگونى در استراتژى امنيت ملى اسرائيل است. عوامل مختلفى در دگرگونى سياستهاى امنيت ملى اسرائيل تأثير داشته است و علت اصلى آن نيز، روند فزاينده مشكلات و تهديدهاى داخلى است كه موجب بروز شكافهاى داخلى متعددى در آن گرديده كه اين موضوع به خودى خود مى‏تواند از نقش تهديدهاى نظامى اسرائيل بكاهد. گروهى معتقدند كه مشكلات درونى اسرائيل، روند فزاينده‏اى خواهد داشت و از اين نظر، دولت اسرائيل در آينده، با تهديدهاى امنيتى رو به رشد داخلى مواجه خواهد بود: اختلافات قومى، سياسى (ميان نيروهاى ميانه‏رو و راست‏گرايان افراطى) اختلافات مذهبى، مسائلى هستند كه در آينده اسرائيل را از درون تضعيف كرده و در كاهش اين كشور تأثير به سزايى خواهند داشت

ب ) تهديدهاى اقتصادى: علاوه بر تهديدات نظامى اسرائيل مى‏تواند تهديدهاى اقتصادى مختلفى را متوجه امنيت ملى ايران كند، به‏طور كلى در استراتژى امنيت ملى اسرائيل (به ويژه در سالهاى اخير)، قدرت اقتصادى از اهميت به سزايى برخوردار است. «شيمون پرز» در گفتگو با گروهى از متخصصان در سال 1989 ادعا كرد كه اندازه يا قدرت ارتش اسرائيل نيست كه قدرت كشور را تعيين مى‏كند، بلكه موقعيت‏هاى علمى و تكنولوژيكى آن نقش تعيين‏كننده‏اى دارد، با تاكيد بر اينكه در دنياى امروز اقتصاد و مهم‏تر از استراتژى است. (22)

افزايش قدرت اقتصادى اسرائيل به‏طور همزمان با هدف تضعيف اقتصادى كشورهاى ديگر منطقه و به‏ويژه ايران، تعقيب مى‏شود. به خصوص با توجه به اينكه هرگونه تلاش براى موازنه قواى نظامى، نيازمند پشتوانه قدرتمندى از توانايى اقتصادى است. همچنين نقش ضعفهاى اقتصادى، خود يك عامل اساسى تهديد مى‏باشد. بنابراين اسرائيل ضعف فزاينده اقتصادى جمهورى اسلامى ايران را به منزله يك سياست جدى تعقيب مى‏كند. كه از ابعاد مختلفى قابل بحث است. از سويى گروها، معتقدند كه تحريم‏هاى اقتصادى آمريكا بر ضد ايران به شدت تحت‏الشعاع تحريكات اسرائيل و لابى طرفدار آن طراحى و اجرا شده است و اصولاً منافع اين تحريم‏ها بيشتر به نفع اسرائيل و در واقع مغاير با منافع آمريكاست. از لحاظ اقتصادى يكى از اهداف اصلى تحريم‏ها تضعيف و انزواى اقتصادى ايران مى‏باشد.

از سوى ديگر يكى از اهداف عمده اسرائيل در سالهاى اخير، اهداف سلطه‏جويانه اقتصادى در منطقه است. كه نگرانى كشورهاى منطقه را موجب شده است و مقامات ايرانى نيز در اين زمينه ابراز نگرانى كرده‏اند. اسرائيل در خاورميانه اهداف اقتصادى خاصى را دنبال مى‏كند كه خاورميانه جديد در ديدگاه شيمون پرز بيانگر اين مسأله است. از اين منظر؛ خاورميانه يك منطقه اقتصادى است؛ نه يك مجموعه فرهنگى كه اسرائيل مى‏تواند در آن نقش‏آفرين اول باشد و صاحب‏نظران معتقدند كه اسرائيل از اين طريق در جستجوى هويت‏زدايى از منطقه خاورميانه است كه براساس آن اين كشور با درخواست يك بازار خاورميانه‏اى به دنبال تحقق اين هدف است كه پان عربيسم را به عنوان يك هويت مجزا و متمايز تحليل برده و يك انديشه و نظر خاورميانه‏اى را تحميل كند. اين ديدگاه كه در نگرش اغلب رهبران و صاحبنظران عرب متجلى شده است، امنيت ملى ايران را نيز تهديد مى‏كند. خاورميانه يك منطقه كاملاً اسلامى است و هويت‏زدايى از آن به مفهوم زدودن اسلام به عنوان پايه مشترك براى همكارى و تعامل از جمله تعاملات اقتصادى است كه در نهايت مى‏تواند زمينه‏هاى سلطه و تهديد اقتصادى اسرائيل را فراهم كند.

ج) تهديدهاى تبليغى و سياسى: شايد مهم‏ترين و بالفعل‏ترين تهديدهاى اسرائيل بر ضد جمهورى اسلامى ايران، در حال حاضر، تهديدهاى سياسى و تبليغى آن كشور است. تهديدهاى تبليغى اسرائيل شامل موضوعات مختلفى است كه برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى‏دهيم.

يكى از تهديدهاى تبليغى رژيم صهيونيستى، بزرگ‏نمايى تهديدهاى امنيتى ناشى از ايران است. اين رژيم همواره سعى كرده است، ايران را بزرگترين تهديد امنيتى خود و منطقه معرفى كند. در حالى كه ايران عملاً در لايه‏هاى سوم تهديدهاى امنيتى اسرائيل قرار دارد مقامات اين رژيم همچون شيمون پرز، جمهورى‏اسلامى ايران را بزرگترين تهديد اين كشور تلقى مى‏كنند. (23) البته علت اين بزرگنمايى تا حدى روشن است چرا كه اسرائيل وجود خود را با وجود دشمن تعريف مى‏كند. در واقع تحقق بسيارى از اهداف داخلى و بين‏المللى اسرائيل مستلزم وجود يك دشمن خارجى است كه اسرائيل با تبليغات خود ايران را به عنوان دشمنى براى خود معرفى مى‏كند.

يكى ديگر از حوزه‏هايى كه اسرائيل به شدت از لحاظ تبليغى بر آن متمركز شده است، تبليغ در مورد تلاش ايران براى رسيدن به تسليحات هسته‏اى است. پرز وزير امور خارجه سابق اسرائيل، تهديدهاى عمده عليه اسرائيل را ناشى از تركيبى از سلاحهاى هسته‏اى و اسلام افراطى بيان كرده است، بنابراين جمهورى‏اسلامى ايران كه براندازى و ترس و وحشت را تعيين كرده و در پى دسترسى به قدرت هسته‏اى است، دشمن اصلى اسرائيل است. اسرائيل برنامه‏هاى هسته‏اى ايران را نه تنها تهديدى براى خود بلكه براى كل منطقه و اخيرا براى كل جهان قلمداد مى‏كند. وزير خارجه فعلى اسرائيل «سيلوان شالم» در اين باره مى‏گويد: «ايران نه تنها خطرى براى منطقه است كه تمامى جهان را تهديد مى‏كند. ايران كه اكنون تمامى توان خود را براى رسيدن به سلاح‏هاى هسته‏اى بكار گرفته، قادر است اروپا را نيز تهديد كند و اكنون مناطق جنوب روسيه نيز در معرض تهديد ايران قرار دارند.»(24)

اسرائيل از طريق تبليغ در مورد برنامه‏هاى هسته‏اى ايران نه تنها تلاش مى‏كند وضع خود را در عدم پيوستن به قرارداد عمومى منع گسترش تسليحات هسته‏اى تحت‏الشعاع قرار دهد؛ بلكه سعى دارد تا كشورهاى منطقه و جهان را نسبت به ايران بدبين و بى‏اعتماد سازد. همچنين اين رژيم از اين طريق تلاش مى‏كند تا برنامه‏هاى هسته‏اى صلح‏آميز ايران (كه براى كشور اهميت حياتى دارد) متوقف نمايد. مثلاً فعال‏سازى مجدد نيروگاه هسته‏اى بوشهر كه تاكنون هزينه‏هاى بسيارى را براى ايران دربر داشته است، نيمه‏تمام باقى مانده كه اين امر، نهايتا به محروم ماندن ايران از انرژى و فناورى صلح‏آميز هسته‏اى است كه مى‏تواند آسيب‏هاى مادى و اقتصادى فراوانى را با توجه به هزينه‏هاى انجام شده بر كشور وارد سازد. البته در اين راستا، گروه‏هاى لابى طرفدار رژيم اسرائيل چون گروه صهيونيستى ايپاك نيز با اين كشور همراهى مى‏كند.(25)

يكى ديگر از محورهاى عمده تهديدهاى تبليغى اسرائيل بر ضد ايران، مسأله بنيادگرايى اسلامى و طرفدارى جمهورى‏اسلامى ايران از آن مى‏باشد اسرائيل اين مسئله را در سطح منطقه‏اى، همواره به عنوان تهديدى از سوى ايران نسبت به ديگر كشورهاى اسلامى منطقه معرفى كرده است. در تبليغات اسرائيل و همفكران آن كشور، بنيادگرايى تهديد مشتركى براى همه كشورهاى منطقه است كه از ايران نشأت مى‏گيرد. اين تبليغات علاوه بر كشورهاى عربى، به كشورهاى آسياى ميانه نيز منتقل شده است. براى مثال، شيمون پرز در ديدار خود از ازبكستان، بر اين نكته تاكيد مى‏كند كه «اسرائيل و ازبكستان در كنار يكديگر، در نبرد با بنيادگرايى اسلامى و فقر و جنگ شركت دارند و من مطمئنم كه در اين جنگ پيروز خواهيم شد. بنيادگرايى براى ازبكستان، خطر بيشترى دارد تا براى اسرائيل، بنيادگرايى حركتى ارتجاعى و افراطى و عقب مانده است كه مانع از پيشرفت مى‏شود.» (26)

محور ديگر تهديدات تبليغى اسرائيل بر ضد ايران، القاى نقش ايران در كندى فرايند صلح در خاورميانه است. در تبليغات اسرائيل مخالفت ايران با صلح خاورميانه به نحوى تبليغ مى‏شود كه مى‏تواند دليلى براى ناكامى اين مذاكرات محسوب گردد و حملات به نحوى ادا مى‏شود كه بين اين دو مورد، ارتباطى على و معلولى به ذهن متبادر مى‏شود، مثلاً: «بديهى است كه استمرار مخالفت ايران با روند صلح خاورميانه و شكست احتمالى اين جريان اثر بسيار مخربى بر امنيت منطقه خواهد داشت» (27)

برجسته كردن مخالفت ايران با موضوع صلح خاورميانه زمانى اهميت بيشترى مى‏يابد كه متوجه شويم، مهم‏ترين مانع تحقق صلح در اين منطقه، خود اسرائيل است و اصولاً برخى از تحليلگران اسرائيل، موضع جمهورى‏اسلامى ايران را در تبادل فرايند صلح ميزان داراى آثار عملى نمى‏دانند. تحليلگرانى چون لوبرانى بر اين اعتقادند كه ديدگاههاى ايران در مسئله صلح خاورميانه، چندان تاثيرى بر روند مذاكرات نداشته است. (28)

به‏طور كلى هدف اسرائيل از اين تهديدهاى تبليغى و سياسى، تخريب روابط ايران با كشورهاى ديگر و بى‏اعتبارى منطقه‏اى و بين‏المللى ايران است.

2. تهديدهاى غيرمستقيم: منظور از تهديدهاى غيرمستقيم اسرائيل، تهديدهايى است كه اسرائيل از طريق ديگر كشورها و تخريب روابط ايران با دنياى خارج و تاثيرگذارى بر روابط سياسى و اقتصادى جمهورى‏اسلامى ايران در سطح بين‏المللى و منطقه‏اى به امنيت ملى ج. 1. ايران وارد مى‏كند. در سطح منطقه‏اى، برخى از كشورهاى خاورميانه، آسياى ميانه و قفقاز، در كانون توجه اسرائيل قرار دارند. اين تهديدها شامل تهديدهاى سياسى، فرهنگى و اقتصادى است در حال حاضر برخى از مقامات سياست خارجى هم از اين تهديدهاى اسرائيل ابراز نگرانى كرده‏اند:

معتقدم خطر جدى ما اسرائيل است كه در حال حاضر در سرزمينهاى شمالى ايران حوزه نفوذ خود را گسترش مى‏دهد و در همان حال اتحادش با تركيه در حال گسترش است... اسرائيل و همه اتحادهاى آن كه با كشورهاى منطقه در حال شكل‏گيرى است براى ما خطر محسوب مى‏شود.(29)

صهيونيست، همواره تلاش كرده است تا از بهبود روابط ايران با كشورهاى ديگر از جمله آمريكا و اتحاديه اروپا جلوگيرى كند. در عين حال همواره خواهان فشار بيشتر اتحاديه اروپا بر ايران بوده است. (30) همچنين اين كشور در تيرگى روابط ايران و آمريكا و طراحى و اجراى تحريم‏هاى اقتصادى بر ضد ايران، تاثير زيادى داشته كه از طريق لابى‏هاى طرفدار خود در داخل آمريكا اين اهداف را پى‏گيرى مى‏كند. با اينحال اسرائيل به تحريم اقتصادى ايران از سوى آمريكا قانع نيست و همواره خواهان تجاوز آمريكا به ايران بوده است و در جريان حمله آمريكا به عراق «آريل شارون» نخست‏وزير اين كشور، حداقل دو مرتبه اعلام كرد كه عراق، دشمن جدى نيست و آمريكا بايد به ايران حمله كند. (31) در منطقه نيز اسرائيل در تحريك دشمنى بر ضد ايران نقش اساسى داشته است. اسرائيل در سالهاى اخير در برقرارى روابط بسيار نزديك نظامى و اقتصادى با برخى كشورهاى منطقه، به ويژه تركيه، ازبكستان و جمهورى آذرباييجان موفقيتهاى زيادى به دست آورده است كه با توجه به خصومت شديد ميان ايران و اسرائيل هرگونه توفيق آن كشور در نزديكى به همسايه‏هاى ايران، از لحاظ نظامى، سياسى و اقتصادى؛ تهديدى براى امنيت ملى جمهورى‏اسلامى ايران محسوب مى‏شود. بايد گفت (موفقيتهاى اخير اسرائيل در منطقه هم آمريكا نقش اساسى ايفا كرده است. بيشتر اين كشورها به دليل منافعى كه از ارتباط با آمريكا كسب مى‏كنند، تحت‏الشعاع خواسته‏هاى سياسى اين كشور قرار دارند؛ بنابراين از ايران دورتر و به اسرائيل نزديك‏تر مى‏شوند.

به هر حال، اسرائيل يكى از تهديدهاى مهم امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران است كه ايران براى دفع اين تهديدها بايد تدابير اساسى را در پيش بگيرد در شرايط فعلى يكى از مهم‏ترين راهها براى دفع تهديدهاى اسرائيل، علاوه بر جلوگيرى از تاثيرگذارى اين كشور بر روابط ايران با اتحاديه اروپا و ديگر كشورها؛ ايجاد موضعى هماهنگ با جهان اسلام، در مقابل اسرائيل است. فقدان يكپارچگى در جهان اسلام ـ درباره مسئله فلسطين ـ و تفاوت بسيار زياد نگرش ايران با ديگر كشورهاى اسلامى، مى‏تواند موجب ضعف جهان اسلام و به ويژه ايران در قبال تهديدهاى امنيتى رژيم صهيونيستى شود؛ در حالى كه جبهه متحد در برابر تهديدهاى اسرائيل مى‏تواند تا حد زيادى آن كشور را در انزوا و موضع انفعال قرار دهد. البته ايجاد موضع يكپارچه و متحد با جهان اسلام مستلزم تعديل در برخى از ابعاد جهت‏گيرى ايران نسبت به مسأله فلسطين و نزديك شدن به ديدگاه ديگر كشورهاى جهان اسلام است. با اين ديدگاه جمهورى اسلامى ايران نه تنها، امنيت ملى خود را در مقابل تهديدهاى امنيتى اسرائيل محفوظ مى‏دارد، بلكه با ذخيره‏سازى نيروهاى خود براى آينده، تدريج‏گرايى را در رسيدن به آرمانهاى اسلامى خود سرلوحه استراتژى امنيت منطقه‏اى خود قرار مى‏دهد.

پى ‏نوشت‏ ها:

1. محقق و پژوهشگر

2. جمهورى اسلامى ايران. بيست و ششم دى ماه 1378.

3. همان

4. تحولات جديد ژئوپلتيك منطقه‏اى و امنيت جمهورى اسلامى ايران. فصلنامه خاورميانه شماره 2 و 3، تابستان و پاييز 1377 ص 42

5. فصلنامه خاورميانه، شماره 2 و 3 (پاييز 1377): 42

6. طاهايى، سيد جواد. «اسماعيل(ع) يا اسحاق(ع) مطالعه‏ى تطبيقى درباره نگرشهاى تاريخى صهيونيسم و انقلاب اسلامى». نامه پژوهش، سال دوم، شماره 8 (بهار 1377): 192

7. همان، ص 186

8. سجادپور، محمد كاظم. «فصلنامه خاورميانه»، سال اول، شماره 3 (زمستان 1372): 484.

9. مجتهدزاده، پيروز. «جهان در سالى كه گذشت». اطلاعات سياسى و اقتصادى، سال چندم؟ شماره 188 ـ 187، ص 27

10. سيامك كاكابى. «نقش تركيه در منطقه خاورميانه پس از جنگ سرد.» فصلنامه مطالعات خاورميانه، سال چهارم شماره 40: (زمستان) صفحه 6

11. على رحيمى و «اسرائيل و بحران عراق؛ منافع و چالشها». نگاه، شماره 32 اسفند ماه 1381).

12. ابراهيم، متقى. «تحليل رفتار سياسى اسرائيل در برابر جمهورى‏اسلامى ايران». سياست دفاعى سال پنجم، شماره: (بهار 1376) 29. بهار 76 ص 29

13. مجيد مختارى «تهديدهاى امنيتى اسرائيل» نگاه، شماره 17.

14. پيروز مجتهدزاده، پيشين، ص 9

15. على رحيمى، پيشين، ص 47

16. مجتهدزاده پيروز «جهان سياسى در سالى كه گذشت.» اطلاعات سياسى و اقتصادى، سال چندم، شماره 92 ـ 91: 12 ص 12.

17. رنجبر مقصود. «ملاحظات امنيتى در سياست خارجى جمهورى‏اسلامى ايران». پژوهشكده مطالعات راهبردى، (1378): 210.

18. متقى ابراهيم، پيشين، 31.

19. سيف‏زاده سيد حسين، نظريه‏پردازى در روابط بين‏الملل، مبانى و قالبهاى فكرى، (تهران: انتشارات سمت. 1376): ص 82

20. بارى بوزران، پيشين، ص 117.

21. لطفيان سعيده. «سياست امنيتى اسرائيل». فصلنامه خاورميانه.

22. افريم اينبار، خطوط برجسته تفكر استراتژيك نوين اسرائيل، سياست دفاعى، سال پنجم، شماره 2، بهار 76

23. افريم اينبار، پيشين، ص 42

24. انتخاب. 31/824، سى‏ويكم تير ماه 1382، ص 1 ـ 3

25. اميرى مجتبى. «ايران ـ آمريكا، نگاهى ديگر.» اطلاعات سياسى و اقتصادى، شماره 96 ـ95، ص 19.

26. فصلنامه خاورميانه گزارش رويدادها، شماره 2، پاييز 1371

27. اميرى مجتبى، پيشين، ص 20

28. ابراهيم، مثقى، پيشين، ص 49.

29. ميزگرد (امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران)، فصلنامه خاورميانه

30. اعتماد. سى‏ويكم تير ماه 1382،

31. مجتهدزاده پيروز، پيشين، ص 28

/ 1