عصر ظهور در کلام امام باقر (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عصر ظهور در کلام امام باقر (علیه السلام) - نسخه متنی

کریم حیدری نهند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



عصر ظهور در كلام امام باقر عليه‏السلام

امامان معصوم عليهم‏السلام به جهت اهميت مسئله مهدويت و غيبت دوازدهمين حجت الهى، در فرصتهاى مناسب از عصر ظهور سخن گفته و شيعيان را با نشانه‏ها، علائم و ويژگيهاى دولت كريمه حضرت قائم عليه‏السلام آشناساخته‏اند.

اين آگاهيها و اطلاع‏رسانى آن ستارگان هدايت موجب شده است كه اهل ايمان و منتظران حكومت عدل حضرت مهدى عليه‏السلام بيش از پيش اميدوار و دلبسته آن عصر گشته، نسلهاى بعدى را نيز با اين فرهنگ مأنوس كنند.

دلدادگان فرهنگ انتظار با همه مشكلات و گرفتاريهايى كه دشمنان برايشان فراهم مى‏آورند، هرگز اميد به رسيدن آن روز ديدنى و لذتبخش را از دست نمى‏دهند، بلكه شوق و عشقشان بيشتر مى‏شود و زير لب زمزمه مى‏كنند:




  • چه خوش باشد كه بعد از انتظارى
    به اميدى رسد اميدوارى



  • به اميدى رسد اميدوارى
    به اميدى رسد اميدوارى



سخن از خصوصيات انقلاب جهانى آن يار سفر كرده، زمانى شيرين‏تر مى‏شود كه امامان معصوم عليهم‏السلام ويژگيها و نشانه‏هاى عصر ظهور حضرت قائم آل محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را برايمان توصيف كنند و بذر اميد و آرزوى استقرار دولت كريمه امام زمان عليه‏السلام را در دلهاى به انتظار نشسته‏مان شكوفا گردانند تا رايحه دل‏انگيز دوران ظهور در روح و جسم انسانهاىِ خسته از ظلم و ناعدالتى و فتنه و فساد، حياتى تازه ببخشد.




  • اگر آن نائب رحمان ز درم بازآيد
    دارم اميد خدايا كه كنى تأخيرى
    گر نثار قدم مهدى هادى نكنم
    آن‏كه فرق سر من خاك كف پاى وى است
    كوس نو دولتى از بام سعادت بزنم
    مى‏روم در طلبش كوى به كو دشت به دشت
    «فيض» نوميد مشو در غم هجران و منال
    شايد ار بشنود آه سحرم، بازآيد



  • عمر بگذشته به پيرانه سرم بازآيد
    در اجل تا به سرم تاج سرم بازآيد
    گوهر جان به چه كار دگرم بازآيد
    پادشاهى كنم ار او به سرم بازآيد
    گر ببينم كه شه دين ز درم بازآيد
    شخصم ار باز نيايد خبرم بازآيد
    شايد ار بشنود آه سحرم، بازآيد
    شايد ار بشنود آه سحرم، بازآيد



منتظران مژده باد

امام باقر عليه‏السلام در گفتارى اميدآفرين و نشاط‏بخش به منتظران حقيقى آن حضرت مژده مى‏دهد كه «يَأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَياطُوبى لِلثّابِتِينَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِكَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما يَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ يُنادِيَهُمُ الْبارِى‏ءُ عَزَّ وَجَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَصَدَّقْتُمْ بِغَيْبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى؛ (1) بر مردم زمانى مى‏آيد كه امامشان از منظر آنان غايب مى‏شود. خوشا به حال آنان‏كه در آن زمان در امر [ولايت] ما اهل بيت ثابت‏قدم و استوار بمانند! كمترين پاداشى كه به آنان مى‏رسد، اين است كه خداى متعال خطابشان مى‏كند و مى‏فرمايد: بندگان من! شما به حجت پنهان من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق كرديد. پس بر شما مژده باد كه بهترين پاداش من در انتظارتان است.»

آن‏گاه امام باقر عليه‏السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج‏گذارى از چنين منتظران راستينى به آنان مى‏فرمايد: شما مردان و زنان، بندگان حقيقى من هستيد. رفتار نيك و شايسته‏تان را مى‏پذيرم و از كردار ناپسندتان عفو مى‏كنم و به خاطر شما ساير گنهكاران را مى‏آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سيراب و از آنان بلا را دفع مى‏كنم. اى عزيزترين بندگان من! اگر شما نبوديد، عذاب دردناك خود را به مردم نافرمان نازل مى‏كردم.» (2)

ياران وفادار

پيشواى پنجم عليه‏السلام در توصيف ياران حضرت مهدى عليه‏السلام كه در زمان غيبت، خود را براى شركت در قيام جهانى آن حضرت آماده مى‏كنند، به ابو خالد كابلى فرمود: «من به گروهى مى‏نگرم كه در آستانه ظهور از طرف مشرق زمين به پا مى‏خيزند. آنان به دنبال طلب حق و ايجاد حكومت الهى تلاش مى‏كنند. بارها از متوليان حكومت اجراء حق را خواستار مى‏شوند، امّا با بى‏اعتنايى مسئولين مواجه مى‏شوند. وقتى كه وضع را چنين ببينند، شمشيرهاى خود را به دوش مى‏نهند و با اقتدار و قاطعيت تمام در انجام خواسته‏شان اصرار مى‏ورزند تا اينكه سردمداران حكومت نمى‏پذيرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزير به قيام و انقلاب مى‏گردند و كسى نمى‏تواند جلوگيرشان شود. اين حق‏جويان وقتى كه حكومت را به دست گرفتند، آن را به غير از صاحب الامر عليه‏السلام به كس ديگرى نمى‏سپارند. كشته‏هاى اينها همه از شهيدان راه حق محسوب مى‏شوند.»

در اينجا امام باقر عليه‏السلام به ابو خالد كابلى جمله‏اى زيبا فرمود كه مى‏تواند نصب العين همه منتظران لحظات ظهور باشد.

آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَكْتُ ذلِكَ لاَءَسْتَبْقَيْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ؛ (3) مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درك كنم، جانم را براى فداكارى در ركاب حضرت صاحب الامر عليه‏السلام تقديم مى‏دارم.»

امام پنجم عليه‏السلام در مورد استقامت و استوارى ياران حضرت مهدى عليه‏السلام به آيه‏اى از قرآن استناد كرد و در تفسير آيه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمَ عِبادا لَنا اُولى بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَكانَ وَعْدا مَفْعُولاً»؛ (4) «هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پيكارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگيزيم [تا شما را سخت درهم كوبند و براى به دست آوردن مجرمان [خانه‏ها را جستجو مى‏كنند و اين وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «اين بندگان پيكارجو و مقاوم كه به طرفدارى از حق به پا مى‏خيزند، همان حضرت قائم و ياران وفادار او هستند.» (5)

چشم به راه ظهور

از منظر امام باقر عليه‏السلام در عصر غيبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدى عليه‏السلام بودن و انتظار حكومت آل محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را كشيدن از عبادات شايسته و برتر محسوب مى‏شود. آن گرامى به نقل از وجود مقدس رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَجِ؛ (6) انتظار [پيروزى و] فرج [آل محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] از برترين عبادات محسوب مى‏شود.»

جهان در آستانه ظهور

در آستانه ظهور حضرت مهدى عليه‏السلام اوضاع جهان به بدترين وضع خود مى‏رسد و ظلم و ناعدالتى، تبعيض، تضييع حقوق ديگران به بدترين وضع خود تبديل شده و مردم از هر كس و حكومتى نااميد گرديده، به دنبال روزنه اميد و نداى عدالتى مى‏گردند كه آنان را از آن منجلاب ستم و از چنگال زورمداران و مستكبران نجات بخشد. مردم چنان از دست دروغگويان فتنه‏انگيز و فرصت طلب به تنگ مى‏آيند كه شب و روز آرزوى قيام منادى عدالت را در سر مى‏پرورانند. حضرت امام باقر عليه‏السلام فضاى تاريك جهان قبل از ظهور را اين‏گونه بيان مى‏كند: «لا يَقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلى خَوْفٍ شَديدٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلَ وَفِتْنَةٍ وَبَلاءٍ يُصيبُ النّاسَ وَطاعُونٍ قَبْلَ ذلِكَ وَسَيْفٍ قاطِعٍ بَيْنَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَديدٍ بَيْنَ النّاسِ وَتشْتيتٍ فى دينِهِمْ وَتَغْييرٍ فى حالِهِمْ حَتّى يَتَمَنَّى الْمُتَمَنّى الْمَوْتَ صَباحا وَمَساءً مِنْ عِظَمِ ما يَرى مِنْ كَلْبِ النّاسِ وَاَكْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضا؛ (7) حضرت قائم عليه‏السلام قيام نمى‏كند، مگر در حال ترس شديد مردم و زلزله‏ها و فتنه و بلايى كه بر مردم فرا رسد و قبل از آن، گرفتار طاعون مى‏شوند. آن‏گاه شمشير برنده ميان اعراب حاكم مى‏شود و اختلاف ميان مردم و تفرقه در دين و دگرگونى احوالشان به اوج مى‏رسد؛ به‏گونه‏اى كه هر كس بر اثر مشاهده درنده‏خويى و گزندگى‏اى كه در ميان برخى از مردم نسبت به بعضى ديگر به وجود مى‏آيد، صبح و شام آرزوى مرگ مى‏كند.» امام آن‏گاه افزود: «وقتى كه يأس و نااميدى تمام مردم را فرا گرفت و ديگر از هر جهت خود را در بن‏بست احساس كردند، امام غائب عليه‏السلام قيام مى‏كند.»

اقتدار حضرت مهدى عليه‏السلام

براى اجراء عدالت و گسترش مساوات در جامعه اسلامى لازم است كه موانع عدالت را از ميان برداشت و راه آن را هموار كرد؛ زيرا اصحاب زر و زور و تزوير و كسانى كه از درهم ريختگى جامعه در راه ترويج فساد و انحراف بهره مى‏برند، هرگز از عدالت و برنامه‏هاى عادلانه راضى نخواهند بود و با توسل به هر شيوه‏اى در مسير احقاق حقوق مردم سنگ‏اندازى خواهند كرد. بنابراين، يكى از مهم‏ترين ويژگيهاى زمامداران عادل قاطعيت و صلابت در مقابله با دشمنان داخلى و خارجى است. امام زمان عليه‏السلام نيز با اقتدار كامل مخالفين اسلام و دشمنان عدالت را سركوب خواهد كرد. امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد: «لَيْسَ شَأْنُهُ اِلاّ بِالسَّيْفِ؛ (8) آن حضرت [در سركوب دشمنان قسم خورده‏اش[ فقط شمشير را مى‏شناسد.»

او در قاطعيت همانند جدّش رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عمل خواهد كرد و به خيانتكاران، كافران و عوامل داخلى دشمن اجازه هيچ‏گونه توطئه‏اى نخواهد داد.

حضرت باقر عليه‏السلام درباره شباهت حضرت مهدى عليه‏السلام به پيامبران الهى مطالبى فرموده و درباره تشابه حضرت خاتم الاوصياء به حضرت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده است: «وَاَمّا مِنْ مُحَمَّدٍ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فَالْقِيامُ بِالسَّيْفِ وَتَبْيينُ آثارِهِ ثُمَّ يَضَعُ سَيْفَهُ عَلى عاتِقِهِ ثَمانِيَةَ اَشْهُرٍ فَلا يَزالُ يَقْتُلُ اَعْداءَ اللّهِ حَتّى يَرْضَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ؛ (9) و امّا [شباهت حضرت مهدى عليه‏السلام ] به پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قيام با شمشير است [كه دشمنان لجوج را از ميان برمى‏دارد] و آثار آن حضرت را آشكار مى‏كند. آن‏گاه هشت ماه به صورت مسلّح و آماده به سر مى‏برد و همواره با دشمنان خدا مبارزه مى‏كند تا اينكه خداوند راضى شود.»

بانوان در دولت مهدوى

بدون ترديد بانوانِ شايسته و متعهد در دولت آن حضرت جايگاه ارزشمندى دارند. نقش زن در آن زمان همانند زنان صدر اسلام، فراخور حال آنان و نسبت به موقعيت ويژه‏شان خواهد بود؛ يعنى همان رسالتى كه يك زن مسلمان طبق آيين اسلام به دوش گرفته است، در عصر ظهور نيز به آن پاى‏بند خواهد بود. آنچه از روايات برمى‏آيد، آن است كه عده‏اى از كارگزاران آن حضرت از بانوان ارجمند هستند. جابر بن يزيد جعفى از ياران نزديك امام محمد باقر عليه‏السلام به نقل از آن حضرت فرمود: «وَيَجِى‏ءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فيهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً يَجْتَمِعُونَ بِمَكَّةَ عَلى غَيْرِ ميعادٍ؛ (10) به خدا سوگند! 313 نفر ياران مهدى عليه‏السلام مى‏آيند كه پنجاه نفر از آنان زن مى‏باشند و بدون هيچ‏گونه وعده قبلى در شهر مكه گرد هم جمع مى‏شوند.»

روايت ديگرى در اين زمينه از ام سلمه، همسر رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از طريق اهل سنت نقل شده است كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در آن گفتار با اشاره به عصر ظهور و اجتماع ياران حضرت مهدى عليه‏السلام در اطراف آن حضرت مى‏فرمايد: «يَعُوذُ عائِذٌ فِى الْحَرَمِ فَيَجْتَمِعُ النّاسُ اِلَيْهِ كَالطَيْرِ الْوارِدِ الْمُتَفَرِّقَةِ حَتّى يَجْتَمِعَ اِلَيْهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَاَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِيهِ نِسْوَةٌ...؛ [در زمان ظهور[ پناه‏خواهى به حرم خداوند در مكه پناهنده مى‏شود. مردم همانند كبوتران از هر سو به جانب ا و رو مى‏آورند تا اينكه سيصد و چهارده نفر كه عده‏اى از آنان زن هستند، دور او را مى‏گيرند.» و ادامه داد: «و از همان‏جا خروج مى‏كنند و بر تمام ستمگران و اعوان و انصارشان پيروز مى‏گردند و عدل را آن‏چنان در روى زمين برقرار مى‏سازند كه زندگان آرزو مى‏كنند كه اى كاش مرده‏هايشان نيز از طعم آن عدالت مى‏چشيدند!» (11)

مخالفين دولت مهدوى

سران جبهه باطل معمولاً افرادى خودخواه، متكبر، صاحب صفات ناپسند انسانى هستند كه در مقابل حق خودنمايى مى‏كنند. آنان چنان در منجلاب فساد و گناه غوطه‏ورند كه انسانهاى حق‏طلب و جلوه‏هاى فضيلت را خطرناك‏ترين دشمنان خويش قلمداد مى‏كنند. به همين جهت، تمام تلاشهاى خود را براى نابودى آيين حق و رهبران الهى به كار مى‏گيرند. امّا خداوند طبق سنت پايدار خود همواره حق را پيروز گردانيده و دشمنانش را مأيوس و مغلوب كرده است.

قرآن مى‏فرمايد: «يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلآَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَـفِرُونَ »؛ (12) «[مخالفين حق [مى‏خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش كنند، ولى خدا جز اين نمى‏خواهد كه نورش را كامل كند؛ هر چند كافران را خوش نيايد.»

در عصر ظهور، تلاشهاى زيادى صورت مى‏گيرد تا از استقرار حكومت قائم آل محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله جلوگيرى شود، امّا آن حضرت به لطف و مدد الهى، تمام موانع را از ميان برمى‏دارد. سفيانى يكى از دشمنان سرسخت حضرت مهدى عليه‏السلام است.

امير مؤمنان على عليه‏السلام در مورد جنايات وى به كوفيان فرمود: «بدا به حال كوفه! سفيانى چه جناياتى در آنجا انجام مى‏دهد! به حريم شما تجاوز مى‏كند، كودكان را سر مى‏برد و ناموس شما را هتك مى‏كند.» (13)

امام باقر عليه‏السلام درباره ويژگيهاى اين دشمن سرسخت حضرت مهدى عليه‏السلام فرمود: «اگر سفيانى را مشاهده كنى، در واقع پليدترين مردم را ديده‏اى. وى داراى رنگى بور و سرخ و كبود است. هرگز سر به بندگى خدا فرو نياورده و مكه و مدينه را نديده است.» (14)

امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد: «گويا من سفيانى (سركرده دشمنان حضرت امام عصر عليه‏السلام ) را مى‏بينم كه در زمينهاى سرسبز شما در كوفه اقامت گزيده، ندا مى‏دهد كه هر كس سر يك تن از شيعيان على عليه‏السلام را بياورد، هزار درهم پاداش اوست. در اين هنگام، همسايه به همسايه ديگر حمله مى‏كند و مى‏گويد: اين شخص از شيعيان است. او را مى‏كشد و هزار درهم جايزه مى‏گيرد.» (15)

شيصبانى نيز يكى ديگر از سران جبهه باطل در عصر ظهور است. او از دشمنان كينه‏توز اهل بيت عليهم‏السلام و حضرت مهدى عليه‏السلام مى‏باشد. ريشه‏اش به بنى‏عباس مى‏رسد و شخصى بدكردار، شيطان صفت و گمنام است. امام باقر عليه‏السلام به جابر جعفى فرمود: «سفيانى خروج نمى‏كند، مگر آنكه قبل از او شيصبانى در سرزمين عراق خروج مى‏كند. او همانند جوشيدن آب از زمين، يكباره پيدا مى‏شود و فرستادگان شما را به قتل مى‏رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفيانى و ظهور قائم عليه‏السلام باشيد.» (16)

دجّال نيز فتنه‏گرى كذّاب و فريبنده است كه موجى از آشوب و فتنه به پا مى‏كند و بسيارى را با دسيسه‏هاى شيطانى‏اش مى‏فريبد. چشم راست او ناپيداست و نام اصلى‏اش صيف بن عائد است. او ادّعاى خدايى مى‏كند. در سحر و جادو، زبردست و در فريب مردم، مهارت عجيبى دارد. شيطان صفتان به اطراف او گرد مى‏آيند.

امّا طبق مشيت الهى و سنت تغييرناپذيرش همچنان كه در طول تاريخ همواره به اثبات رسيده است، اهل باطل همچون كف روى آب نابود شدنى هستند و حضرت مهدى عليه‏السلام نيز با غلبه بر سران كفر و فتنه و نفاق طومار زندگانى دشمنان فضيلت و كمال را درهم مى‏پيچد و بساط عدل و داد و انسانيت را در روى زمين مى‏گسترد.

1. كمال الدين، ج 1، ص 330.

2. همان.

3. غيبت نعمانى، ص 273.

4. اسراء / 5.

5. تفسير عياشى، ج 2، ص 281.

6. بحارالانوار، ج 52، ص 125.

7. همان، ص 230.

8. همان، ص 354.

9. كمال الدين، ص 329.

10. بحار الانوار، ج 52، ص 222.

11. معجم احاديث المهدى عليه‏السلام ، ج 1، ص 501؛ المعجم الاوسط، ج 5، ص 334.

12. توبه / 32.

13. يوم الخلاص، ص 93.

14. بحارالانوار، ج 52، ص 354.

15. بحار الانوار، ج 52، ص 215.

16. غيبت نعمانى، ص 302.

/ 1