بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت در معنى ثمرات نكوكارى در آخرت





  • كسى ديد صحراى محشر به خواب
    همى برفلك شد ز مردم خروش
    يكى شخص از اين جمله در سايه اى
    بپرسيد كاى مجلس آراى مرد
    رزى داشتم بر در خانه، گفت
    در آن وقت نوميدى آن مرد راست
    كه يارب بر اين بنده بخشايشى
    چه گفتم چو حل كردم اين راز را؟
    كه جمهور در سايه ى همتش
    درختى است مرد كرم، باردار
    حطب را اگر تيشه بر پى زنند
    بسى پاى دار، اى درخت هنر
    بگفتيم در باب احسان بسى
    بخور مردم آزار را خون و مال
    يكى را كه با خواجه ى تست جنگ
    برانداز بيخى كه خار آورد
    كسى را بده پايه ى مهتران
    مبخشاى بر هر كجا ظالمى است
    جهان سوز را كشته بهتر چراغ
    هر آن كس كه بر دزد رحمت كند جفا پيشگان را بده سر بباد
    جفا پيشگان را بده سر بباد



  • مس تفته روى زمين ز آفتاب
    دماغ از تبش مي برآمد به جوش
    به گردن بر از خلد پيرايه اى
    كه بود اندر اين مجلست پايمرد؟
    به سايه درش نيكمردى بخفت
    گناهم ز دادار داور بخواست
    كز او ديده ام وقتى آسايشى
    بشارت خداوند شيراز را
    مقيمند و بر سفره ى نعمتش
    وز او بگذرى هيزم كوهسار
    درخت برومند را كى زنند؟
    كه هم ميوه دارى و هم سايه ور
    وليكن نه شرط است با هركسى
    كه از مرغ بد كنده به پر و بال
    به دستش چرا مي دهى چوب و سنگ؟
    درختى بپرور كه بار آورد
    كه بر كهتران سر ندارد گران
    كه رحمت بر او جور بر عالمى است
    يكى به در آتش كه خلقى به داغ
    به بازوى خود كاروان مي زند ستم بر ستم پيشه عدل است و داد
    ستم بر ستم پيشه عدل است و داد


/ 272