بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت





  • شنيدم كه مردى است پاكيزه بوم
    من و چند سالوك صحرا نورد
    سرو چشم هر يك ببوسيد و دست
    زرش ديدم و زرع و شاگرد و رخت
    به لطف و لبق گرم رو مرد بود
    همه شب نبودش قرار هجوع
    سحرگه ميان بست و در باز كرد
    يكى بد كه شيرين و خوش طبع بود
    مرا بوسه گفتا به تصحيف ده
    به خدمت منه دست بر كفش من
    به ايار مردان سبق برده اند
    همين ديدم از پاسبان تتار
    كرامت جوانمردى و نان دهى است
    قيامت كسى بينى اندر بهشت به معنى توان كرد دعوى درست
    به معنى توان كرد دعوى درست



  • شناسا و رهرو در اقصاى روم
    برفتيم قاصد به ديدار مرد
    به تمكين و عزت نشاند و نشست
    ولى بى مروت چوبى بر درخت
    ولى ديگدانش عجب سرد بود
    ز تسبيح و تهليل و ما را ز جوع
    همان لطف و پرسيدن آغاز كرد
    كه با ما مسافر در آن ربع بود
    كه درويش را توشه از بوسه به
    مرا نان ده و كفش بر سر بزن
    نه شب زنده داران دل مرده اند
    دل مرده وچشم شب زنده دار
    مقالات بيهوده طبل تهى است
    كه معنى طلب كرد و دعوى بهشت دم بى قدم تكيه گاهى است سست
    دم بى قدم تكيه گاهى است سست


/ 272