بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار اندر نواخت ضعيفان





  • پدرمرده را سايه بر سر فكن
    ندانى چه بودش فرو مانده سخت؟
    چو بينى يتيمى سر افگنده پيش
    يتيم ار بگريد كه نازش خرد؟
    الا تا نگريد كه عرش عظيم
    به رحمت بكن آبش از ديده پاك
    اگر سايه خود برفت از سرش
    من آنگه سر تاجور داشتم
    اگر بر وجودم نشستى مگس
    كنون دشمنان گر برندم اسير
    مرا باشد از درد طفلان خبر
    يكى خار پاى يتيمى بكند
    همى گفت و در روضه ها مي چميد
    مشو تا توانى ز رحمت برى
    چو انعام كردى مشو خود پرست
    اگر تيغ دورانش انداخته ست
    چو بينى دعا گوى دولت هزار
    كه چشم از تو دارند مردم بسى كرم خوانده ام سيرت سروران
    كرم خوانده ام سيرت سروران



  • غبارش بيفشان و خارش بكن
    بود تازه بى بيخ هرگز درخت؟
    مده بوسه بر روى فرزند خويش
    وگر خشم گيرد كه بارش برد؟
    بلرزد همى چون بگريد يتيم
    به شفقت بيفشانش از چهره خاك
    تو در سايه خويشتن پرورش
    كه سر بر كنار پدر داشتم
    پريشان شدى خاطر چند كس
    نباشد كس از دوستانم نصير
    كه در طفلى از سر برفتم پدر
    به خواب اندرش ديد صدر خجند
    كزان خار بر من چه گلها دميد
    كه رحمت برندت چو رحمت برى
    كه من سرورم ديگران زير دست
    نه شمشير دوران هنوز آخته ست؟
    خداوند را شكر نعمت گزار
    نه تو چشم دارى به دست كسى غلط گفتم، اخلاق پيغمبران
    غلط گفتم، اخلاق پيغمبران


/ 272