مجموعه ضرب المثل های فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه ضرب المثل های فارسی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












« د »
دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي !

دارندگيست و برازندگي !



داري طرب كن، نداري طلب كن !



داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه !



دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد !



دانا گوشت ميخورد نادان چغندر !



دانه فلفل سياه و خال مهرويان سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا !



دايه از مادر مهربانتر را بايد پستن بريد !



دختر، تخم تر تيزك است !



دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره !



دخترميخوهي ماماش را بين --- كرباس ميخواهي پهناش را ببين !



دختر همسايه هر چه چل تر براي ما بهتر !



دختري كه مادرش تعريف بكنه براي آقا دائيش خوبه !



درازي شاه خانم به پهناي ماه خانم در !



در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام !



در بيابان لنگه كفش، نعمت خداست !



در پس هر گريه آخر خنده ايست !



در جنگ، حلوا تقسيم نميكنند !



در جواني مستي، در پيري سستي، پس كي خدا پرستي ؟!



در جهان هر كس كه داره نان مفت، ميتواند حرفهاي خوب گفت !



در جهنم عقربي هست كه از دستش به مار غاشيه پناه ميبرند !



در جيبش را تار عنكبوت گرفته است !



در چهل سالگي طنبور ميآموزد در گور استاد خواهد شد !



در حوضي كه ماهي نيست ، قورباغه سپهسالاره !



در خانه ات را ببند همسايه تو دزد نكن !



در خانه اگر كس است يكحرف بس است !



در خانه بيعاره ها نقاره ميزنند !



در خانه مور، شبنمي طوفانست !



در خانه هر چه، مهمان هر كه !



درخت اگر متحرك شدي ز جاي بجاي --- نه جور اره كشيدي نه جفاي تبر !



درخت پر بار، سنگ ميخوره !



درخت پر بار، سنگ ميخوره !



درخت كاهلي بارش گرسنگي است !



درخت كج جز بآتش راست نميشه !



درخت گردكان باين بلندي --- درخت خربزه الله اكبر !



درخت هر چه بارش بيشتر بشه، سرش پائين تر مياد !



درد دل خودم كم بود، اينهم قرقر همسايه !



درد، كوه كوه مياد، مومو ميره !



در دروازه را ميشه بست، اما در دهن مردم و نميشه بست !



در دنيا هميشه بيك پاشنه نميچرخه !



در دنيا يه خوبي ميمونه يه بدي !



در ديزي وازه، حياي گربه كجا رفته !



در زمستان، الو، به از پلوه !



در زمستان يه جل بهتر از يه دسته گله !



درزي در كوزه افتاد !



در زير اين گنبد آبنوسي، يكجا عزاست يكجا عروسي !



درس اديب اگر بود زمزمه محبتي --- جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را .

(( نظيري نيشابوري ))



در شهر كورها يه چشمي پادشاست !



در شهر ني سواران بايد سوار ني شد !



در عفو لذتيست كه در انتقام نيست !



در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست !
((
حافظ شيرازي ))



در كف شير نر خونخواره اي --- غير از تسليم و رضا كو چاره اي ؟



در مجلس خود راه مده همچو مني را --- كافسرده دل افسرده كند انجمني را !



درم داران عالم را كرم نيست --- كريمان را بدست اندر درم نيست !



در مسجده، نه كند نيست نه سوزوندني !



در نمك ريختن توي ديگ بايد به مرد پشت كرد !



درويش از ده رانده، ادعاي كدخدائي كند !



درويش موميائي، هي ميگي و نميائي !



درويش را گفتند : در دكانتو ببند دهنشو هم گذاشت !



در، هميشه بيك پاشنه نميگرده !



درهفت آسمان يك ستاره نداره !



دزد،آب گرون ميخوره !



دزد بازار آشفته ميخواهد!



دزد باش و مرد باش !



دزد به يك راه ميرود، صاحب مال به هزار راه !



دزد حاضر و بز حاضر !



دزد ناشي به كاهدون ميزنه !



دزدي آنهم شلغم ؟ !



دزدي كه نسيم را بدزدد دزد است !



دست بالاي دست بسيار است . (( در جهان پيل مست بسيار است ... ))



دست به دنبك هر كي بزني صدا ميده !



دست بريده قدر دست بريده را ميدونه !



دست بشكند در آستين، سر بشكند دركلاه !



دست بيچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پيرهن دريدن نيست !



دست بي هنر كفچه گدئيست !



دست پشت سر نداره !



دست پيش را گرفته كه پس نيفته !



دستت چربه، بمال سرت !



دستت چو نميرسد به خانم --- درياب كنيز مطبخي را !



دستت چو نميرسد به كوكو، خشكه پلو را فرو كو !



دست تنگي بدتر از دلتنگي است !



دست خالي براي تو سر زدن خوبه !



دست در كاسه و مشت در پيشاني !



دست، دست را ميشناسه !



دست دكاندار تلخ است !



دست راست را از چپ نميشناسه !



دستش به خر نميرسه پالان خر را بر ميدارد !



دستش به دم گاو بند شده !



دستش به عرب و عجم بند شده است !



دستش بدهنش ميرسه !



دستش در كيسه خليفه است !



دستش را به كمرش گرفته كه از بيگي نيفته !



دستش شيره ايست يا دستش چسبناك است !



دستش را توي حنا گذاشت !



دست شكسته بكار ميره، دل شكسته بكار نميره !



دست شكسته وبال گردنه !



دستش نمك نداره !



دست كار دل و نميكنه و دل كار دست و نميكنه !



دستش كجه !



دست كه به چوب بردي گربه دزده حساب كار خودشو ميكنه !



دست كه بسيار شد بركت كم مي شود !



دست ما كوتاه و خرما بر نخيل . (( پاي ما لنگ است و منزل بس دراز ))
(( حافظ شيرازي ))



دست ننت درد نكنه !



دست و روت را بشور منم بخور !



دست و رويش را با آب مرده شور خانه شسته است !



دستي را كه حاكم ببره خون نداره يا ديه نداره !



دستي را كه نميتوان بريد بايد بوسيد !



دستي را كه از من بريد، خواه سگ بخورد خواه گربه !



دشمنان در زندن با هم دوست شوند !



دشمن دانا بلندت ميكند --- بر زمينت ميزند نادان دوست !



دشمن دانا كه غم جان بود --- بهتر از دوست كه نادان بود .
(( نظامي ))



دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد . (( داني كه چه گفت زال با رستم گرد )) (( سعدي ))



دعا خانه صاحبش را ميشناسد !



دعا كن (( الف )) بميره يا دعا كن بابات بميره !



دعوا سر لحاف ملا نصرالدين بود !



دلاكها كه بيكار ميشوند سر هم را ميتراشند !



دل بيغم دراين عالم نباشد --- اگر باشد بني آدم نباشد .



دل سفره نيست كه آدم پيش هر كس باز كنه !



دلش درو طاقچه نداره !



دلم خوشه زن بگم اگر چه كمتر از سگم !



دلو هميشه از چاه درست در نمياد !



دماغش را بگيري جانش در مياد !



دم خروس از جيبش پيداست !



دمش را توي خمره زده است !



دندن اسب پيشكشي را نميشمارند !



دنده را شتر شكست، تاوانش را خر داد !



دنيا پس از مرگ ما، چه دريا چه سراب !



دنيا دمش درازه !



دنيا جاي آزمايش است، نه جاي آسايش !



دنيا، دار مكافاته !



دنيا را آب ببره او راخواب ميبره !



دنيا را هر طور بگيري ميگذره !



دنيايش مثل آخرت يزيده !



دنيا محل گذره !



دو تا در را پهلوي هم ميگذارند براي اينست كه به درد هم برسند !



دو خروس بچه از يك مرغ پيدا ميشوند، يكي تركي ميخونه يكي فارسي !



دود از كنده بلند ميشه !



دود، روزنه خودشو پيدا ميكنه !



دو دستماله ميرقصه !



دور اول و بد مستي ؟



دور دور ميرزا جلاله ، يك زن به دو شوهر حلاله !



دوري و دوستي !



دوست آنست كه بگرياند. دشمن آنست كه بخنداند !



دوست همه كس، دوست هيچكس نيست !



دوستي بدوستي در، جو بيار زرد آلو ببر !



دوستي دوستي از سرت ميكنند پوستي ؟!



دوصد گفته چو نيم كردار نيست !



دو صد من استخوان بايد كه صدمن بار بردارد !



دوغ در خانه ترش است !



دوغ و دوشاب در نظرش يكيست !



دو قرت و نيمش باقيه !



دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتاي جامه اگر كهنه است و گر از نو .

هزار مرتبه بهتر بنزد ابن يمين --- زفرمملكت كيقباد
و كيخسرو .



ده انگشت را خدا برابر نيافريده !



ده، براي كدخدا خوبه و برادرش !



ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند .



دهنش آستر داره !



دهنش چاك و بست نداره !



دهن مردم را نميشود بست !



دهنه جيبش را تار عنكبوت گرفته !



ديده مي بينه، دل ميخواد !



دير آمده زود ميخواد بره !



دير زائيده زود ميخواد بزرگ كنه !



ديشب همه شب كمچه زدي كو حلوا ؟!



ديگ به ديگ ميگه روت سياه ، سه پايه ميگه صل علي !



ديگران كاشتند ما خورديم، ما ميكاريم ديگران بخورند !



ديگ ملا نصرالدين است !



ديوار حاشا بلنده !



ديوار موش داره ، موش هم گوش داره !



ديوانه چو ديوانه به بيند خوشش آيد !






/ 30