انگيزه بحث - نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی، ابراهیم ثقفی، عباس طباطبایی، مجید حبیبیان، مجدالدین تجرد، ذاکرحسین جعفری کشمیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انگيزه بحث

با پيشرفت هاى علمى و عملى، در صنعت و امور مادى، جهان همچون دهكده اى شده است كه از هر نقطه آن به نقطه ديگر، به راحتى مى توان سفر كرد و اخبار و اطلاعات را به يكديگر منتقل نمود.

اينك پس از اختراع رايانه و گسترش اينترنت، مى توان عصر انفجار اطلاعات را نگريست.

ديگر كسى نمى تواند انديشه هاى خود را در شهر و مملكتى محبوس كند.

دانشمندان و حاميان اخلاق و معنويت اگر واقعاً، و دلسوزانه بخواهند از شرافت انسانيت و دين دفاع كنند، بايد از زبان علم روز و عقلى كه مورد قبول همگان است، سخن بگويند، نه بر اساس پايه هاى فرو ريخته فلسفه ارسطو كه اكنون با پيشرفت هاى علم، ديگر جوابگو نيست؛ مثلاً در زمينه ربط حادث به قديم، فلاسفه قديم مى گفتند: «افلاك وحركتشان، ازلى هستند» اكنون نمى توان اين پاسخ را پذيرفت؛ زيرا علم، حدوث افلاك و كهكشان ها را اثبات كرده است.

دانش امروز مى گويد: روزى جهان متولد شده است و روزى انرژى مفيد آن، طبق قانون آنتروپى، پايان مى پذيرد.

عمر آنها به سر مى رسد و خورشيد خاموش مى شود(1).

يكى از اساس هاى باطل ارسطو همين بود و به همين جهت ملاصدرا، حركت نور را انكار مى كرد(2)؛ لازمه اين نظريه آن است كه با حركت نور، از انرژى خورشيد، كم مى شود و اين با ازلى و ابدى بودن خورشيد منافات دارد.

همچنين منطق ارسطوئى كه مدعى حفظ فكر از خطا توسط برهان است با پيشرفت هاى علمى بشر نيز، سازگارى ندارد؛ زيرا بر اساس برهان ارسطوئى قياس از يقينيات ششگانه (حس، حدس، تجربه، تواتر، فطريات و اوّليات) تركيب شده است.

حال اين برهان ارسطوئى در حالى كه اكثر مواد آن مثل حس، تجربه و حدس است چگونه مى تواند فكر را از خطا حفظ كند؟ اينها خطاپذيرند.

در نتيجه برهان ارسطوئى هم خطاپذير است.

لذا استاد فلسفه جديد و قديم حكيمى فلاطورى(3) كه يكى از بهترين شاگردان مرحوم ميرزا مهدى آشتيانى است، درباره نظريات ارسطو چنين مى گويد: «سال هاست كه كسى عقائد ارسطو را به عنوان حقيقت تلقى نمى كند».

وى درباره فلسفه افلاطونى چنين مى گويد: «فلسفه افلاطون بر مُثُل وايده ها مبتنى است و مُثُل چيزى نيست كه اكنون بتوان وجود آنها را اثبات كرد و هيچ فيلسوفى هم نيست كه امروز به وجود آنها معتقد باشد».

و همچنين درباره فلسفه متعاليه مرحوم ملاصدرا مى گويد: «پايه هايى كه فلسفه صدرالمتألهين بر آن استوار بوده فرو ريخته است».

استاد فلاطورى درباره ابتناء اعتقادات دينى ما بر افكار فلاسفه قديم مى گويد: «خطر اينجاست كه اگر عقايد دينى را بر اين پايه ها بنا كنيم، وقتى كه اين پايه ها فرو ريخت، عقايد ما نيز سست مى شود...خدا نكند كه ما بخواهيم روزى اسلام را با همين فلسفه خودمان به دنياى غرب عرضه كنيم.

خلاصه اين كه با پيشرفت هاى علمى و فلسفى جديد، منطق و فلسفه ارسطوئى و افلاطونى، اعتبار خود را از دست داد.

در نتيجه با زير سؤال رفتن منطق و فلسفه ارسطوئى، زمينه براى پيشرفت «مكتب شكّ»، مهيّا شد.

در همين موقع بود كه دكارت بر اساس «منطق رياضى» در آن درياى موّاج شك، به جزيره ثبات رسيد و آن را پايگاه دفاعى خود قرار داد و با كالبد شكافى درون انديشه، به اثبات خدا و روح پرداخت و دريچه اى به روى انديشه، براى محققان جديد، باز نمود.

/ 75